رادیو زمانه > خارج از سیاست > ايران و آمريکا > اولویت کنونی آمریکا، آرام بودن منطقه است | ||
اولویت کنونی آمریکا، آرام بودن منطقه استحسین علویalavi@radiozamaneh.comمنوچهر متکی وزیر خارجه ایران گفته است که ایران تا بحث برقراری رابطه با آمریکا فاصلهی زیادی دارد. باراک اوباما رئیس جمهور آمریکا نیز اخیراً عدم پاسخ صریح ایران به پیشنهادات هستهای را، ناشی از اوضاع داخلی ایران یعنی جنبش اعتراضی و پی آمدهای آن دانسته و تأکید کرده است که اوضاع داخلی ایران باعث پیچیدهترشدن مسأله شده است. در همین زمینه از دکتر رسول نفیسی، جامعهشناس و استاد دانشگاه در واشینگتن می پرسم که با توجه به اینکه دولت آقای اوباما پیش از این از اعتراضات دموکراتیک مردم ایران در جهت پایان دادن به نقض حقوق بشر پشتیبانی کرده است، آیا اکنون از نگاه آمریکا این جنبش اعتراضی تبدیل به یک معضل در روابط دو کشور شده است؟
از لحاظ دولت آمریکا مسألهای که در اهم این مسائل قرار دارد این است که منطقه آرام باشد که آمریکا بتواند تا سال ۲۰۱۱ نیروهایش را از عراق خارج کند و در افغانستان هم به یک حد مورد پذیرشی از آرامش برسد و نهایتاً این کارها را به سرانجامی برساند و به هیچ وجه مایل نیست که یک جبههی جدیدی را باز کند. از طرف دیگر مسألهای که به طور اساسی برای اسراییل اهمیت دارد و به تبع آن برای آمریکا، مسألهی اتمی ایران است. البته این مسأله برای ایالات متحده جزو سرلوحهی مسائل و مشکلات قرار ندارد، بلکه برای اسراییل قرار دارد و با توجه به این که آمریکا تا حدی از اسراییل فاصله گرفته است، خب این مسألهی اتمی ایران هم اهمیت کمتری پیدا میکند. بنابراین در مجموع، آن چیزی که باید بگوییم برای ایالات متحده اهمیت دارد در حال حاضر، این است که منطقه آرام باشد. ولی البته در کنار این مسئله، جنبش بزرگ مدنی ایران آغاز شده است و دو نظر اکنون در آمریکا حاکم است: یک نظر این است که ما باید به این موضوع اصلاً اهمیت ندهیم و ارتباط و مذاکرات را با دولت ایران در هر سطحی که ممکن است ادامه بدهیم، تا به اهداف استراتژیک آمریکا برسیم، که همان خارج شدن از عراق و آرام کردن افغانستان و جلوگیری از یک جنگ سوم میان اسراییل و ایران است. این نظر بیشتر متعلق به کدام گرایشهای سیاسی در آمریکا است؟ این نظر بیشتر در دولت اوباما وجود دارد. کمااینکه دیدیم در حمایت از جنبش سبز حدود یکفتهای طول کشید تا آقای اوباما در رابطه با شرکت مردم ایران در انتخابات صحبت کرد. معلوم بود که علاقه ندارد که بلافاصله وارد این معرکه شود. بخصوص این که دولت ایران آمادگی دارد که همه چیز را منسوب به آمریکا کند. بنابراین و طبیعتاً در رابطه با جنبش خودجوش ایران، نمیخواستند دوباره انگ حمایت آمریکا به آن زده شود. و نظر و گرایش دوم در چه سطحی؟ گرایش دوم این است که کلاً در داخل آمریکا یک نظر طولانیمدتتری وجود دارد و آن این است که نهایتاً این جنبش مردمی ایران در جهت دموکراسی است که اهمیت دارد و باید به آن توجه کرد. چون دولت ایران با سرکوب کردن تعداد زیادی از افرادی که در تظاهرات بودند، با سرکوب کردن وحشیانهی مردم، به کلی آیندهای ندارد. هرچند که این دولت ممکن است در حال حاضر به خاطر پول نفت یا مسائل دیگر بتواند سرکار بماند، ولی مشروعیت خود را از دست داده است.
حامیان این نظر، در دولت آقای اوباما هم حضور دارند؟ در دولت اوباما تعدادی از این نظر حمایت میکنند. ولی این نظر بیشتر از سوی برخی روشنفکران و طبیعتاً از جناح مخالف بیان میشود، یعنی از طرف حزب جمهوریخواه این نظر حمایت میشود. و نظر این است که باید بلندمدت به منافع خودمان نگاه کنیم و نه کوتاهمدت. از طرف دیگر در ایران مقامات مسئول ازجمله آقای متکی وزیر امور خارجه تأکید کردهاند براین که روابط با آمریکا به این سادگی نخواهد بود و یک روند درازمدت است و باز تأکید کردهاند بر این مسأله که باید آمریکا گامهای عملی بردارد. همان موضوعی که آقای خامنهای هم مرتباً در صحبتهای خودش گفته است. آیا در آمریکا درک مشخصی از انتظار ایران از «گامهای عملی» وجود دارد؟ اتفاقاً حدود یک هفتهی پیش این موضوع در نطق باراک اوباما بود که گفت ایران مرتباً میگوید با چه مخالف است، ولی هیچ وقت نمیگوید با چه موافق است و چه میخواهد. بنابراین این نظر ایران برای آمریکا روشن نیست. ولی به احتمال زیاد آن چیزی که ایران از آن به عنوان گامهای عملی نام میبرد، به طور مشخص یکی بستن تلویزیون صدای آمریکا است. چون اینها فکر میکنند تمام جریان جنبش مدنی ایران زیر سر این تلویزیون و تلویزیون بی بی سی است، که البته یک نظر بسیار اشتباهی است. ولی خب براین عقیده هستند که این تلویزیونها باعث مشکل شدهاند. به جز مسألهی رسانهها، مسألهی بلوکهشدن بخشی از منابع مالی ایران در آمریکا و یا انتقاد آمریکا از خودش به خاطر روابط و رویدادهای تاریخی هم، از سوی ایران مطرح می شود! در مورد انتقاد از گذشته که البته این کار انجام شد. در دورهی آقای کلینتون، وزیر خارجه آمریکا رسماً گفت که ما اشتباه کردیم در مورد کودتا علیه مصدق و این داستان تمام شد. در مورد مسألهی بلوکهشدن اموال ایران هم باید گفت که معلوم نیست اموال ایران چقدر است. خود دولت ایران تا ۲۰ میلیارد هم صحبت میکند. ولی وقتی شما با مقامات آمریکایی صحبت میکنید، صحبت از فقط ۵۰۰ میلیون دلار است. باقی، همه مربوط به دادگاهها و ادعاهای خصوصی علیه این اموال است. بنابراین خود دولت ایران هم میداند که این رقم مهمی نیست و اینها در واقع بهانههای دولت ایران است. سؤالی که اکنون مطرح هست، فضای سیاسی آمریکا و داوری آن در مورد میزان موفقیت سیاست آقای اوباما در قبال ایران است. به هرحال سیاست اوباما تفاوت آشکاری با سیاست دوران جرج بوش دارد که در جریان انتخابات آمریکا نیز مورد استقبال بخش مهمی از نیروهای سیاسی در این کشور بود. اکنون، این بخش از افکارعمومی آمریکا چه برداشتی نسبت به سیاست آقای اوباما در مورد ایران دارد؟ آنچه بسیار مهم بود در مورد باراک اوباما و در واقع به آن وعده هم وفا شد، این بود که پرهیززدایی میکنیم و دیگر از این حالت ماجراجویانهی جرج بوش فاصله میگیریم که البته دقیقاً این کار انجام شد و کوشش بسیار میشود که با ایران مذاکره شود. شما دیدید که در مصاحبهی دیروز هم ایشان گفت که ما بازهم به ایران وقت میدهیم و متوجه هستیم که ایران دچار مشکلات است. بنابراین از این لحاظ به قول خودش وفا کرد. ولی از طرف جمهوریخواهان بخصوص آقای اوباما متهم میشود به این که در مقابل ایران بیعملی در پیش گرفته است و هر کاری که ایران میخواهد میکند. و یکی از نقاط عمدهی ضعف سیاست خارجی دولت اوباما را این میدانند که در مقابل ایران نرمش فوقالعاده نشان میدهد و خواهان این هستند که بخصوص هرچه زودتر در مورد تحریمها اقدامی شود و دولت اوباما هم نسبت به تحریمها نظر چندان مساعدی ندارد. چون یک نظر کلی وجود دارد که تحریمها بیشتر به مردم ایران لطمه میزند و چون به مردم ایران لطمه میزند و در این برههی خاص که مردم ایران مخالفت خودشان را با جمهوری اسلامی نشان دادهاند، لزومی ندارد که چنین عملی انجام شود. |
نظرهای خوانندگان
روند کنونی بسوی جنگی فراگیر میرود . وایشان میخواهند مسعولیت این جنگ را بردوش رییس جمهور اینده قرار دهد که احتمالا جمهوری خواه خواهدبود
-- Ahmad ، Nov 15, 2009 در ساعت 08:09 PMانگاه دمکراتها میتوانند بگویند جمهوری خواهان جنگ طلب اند.