رادیو زمانه > خارج از سیاست > ايران و آمريکا > «رابطه با آمریکا به نفع دمکراسیست» | ||
«رابطه با آمریکا به نفع دمکراسیست»مریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comدر صحنهی سیاست خارجی ایران بار دیگر مسألهی بررسی پروندهی هستهای، تشکیل شورای حکام و سرانجام ارائهی بستهی پیشنهادی ایران به نمایندگان کشورهای ۵+۱، موضوع همیشگی رابطهی ایران و آمریکا را به بحث گذاشته است. احتمال مذاکرهی مستقیم ایران و آمریکا و یا حتا دیدار میان محمود احمدینژاد و بارک اوباما، رییس جمهوری امریکا.
با هوشنگ امیراحمدی، استاد دانشگاه رادکرز و رییس «شورای ایرانیان و امریکاییان» که سالهاست برای برقراری رابطه میان دو کشور تلاش میکند؛ در این باره، گفت و گو کردهام: این رابطه الآن خیلی فعال شده. حرفها هم زیاد است و دارند در عمل هم به نتایجی میرسند. طبق خبرهایی که من دارم؛ اینبار، این جریان بهتر پیش میرود. فکر میکنم، اتفاقاتی بیفتد و نتایجی گرفته شود. الآن چند پیشنهاد هست که همهی آنها را کم یا زیاد قبول کردهاند. احتمالاً ایران و آمریکا، حتما مذاکرهی مستقیم میکنند. آمریکا حاضر است فعلاً سر مسائل غنیسازی بیشتر سکوت کند، حاضر است وسایل یدکی هواپیماها را بفرستد و قرار است سه آمریکایی که در ایران هستند، در همین دو هفتهی آینده آزاد شوند. به هرحال خبر خیلی زیاد است. مذاکرهی ایران و امریکا، به معنای گفت و گوی مستقیم میان آقای احمدینژاد و آقای اوباما هم هست؟ در این مرحله خیر. به نظر من، هنوز خیلی زود است. البته آقای احمدینژاد نگفته «گفت و گو»، گفته که حاضر است مباحثه کند. در واقع مناظره. بله، مناظره کند. آمریکاییها اهل مناظره نیستند. اینها اهل گفت و گو هستند. بحث مناظره از نظر آمریکاییها با بحث گفتگو فرق میکند. اینها دنبال مناظره با احمدینژاد نیستند و نخواهند هم بود. آقای اوباما گفت و گو خواهد کرد. ولی سطح گفت و گوها را یکباره در سطح ریاست جمهوری نخواهند برد. حاضرند در سطح متوسط و خوبی با ایران وارد گفتگو شوند. البته، آمریکاییها همیشه گفتهاند؛ آمریکا تعیین نمیکند که کی بیاید سرمیز بنشیند. یعنی آقای احمدینژاد هم که بیاید، مسألهای ندارد. ولی هر کدام از دو طرف، خودشان تصمیم میگیرند چه کسی بیاید. اما چگونه شده که پیشنهاد ایران، به نوعی که شما میگویید، بخشاً مورد قبول آمریکا قرار گرفته است؟ در حالی که همهی صحبتها حاکی از آن است که بستهی ایران، یک پیشنهاد عام است و کمتر ارتباطی با مسألهی اصلی بحران هستهای دارد؟ اولاً آن پیشنهاد اینطور نیست که هیچ بحث هستهای نداشته باشد. ایران میگوید در تمام مسائلی که مربوط به منطقه و جهان است؛ از جمله مسائل هستهای، حاضر به گفت و گوی سازنده با آمریکا است. اما آنچه که الآن برای آمریکاییها خیلی مهم است؛ بحث روی موضوعات مشخص نیست. آمریکاییها تمام هدفشان این است که ایران را، مخصوصاً در چهارچوب دو جانبه، بر سر میز مذاکره بیاورند. بیشتر فشار دولت اوباما، الآن روی برخورد درست با ایران، در چهارچوب دوجانبه است. آمریکا این بسته را قبول کرده تا تشویقی برای ایران باشد که وارد میدانی دوجانبه با آمریکا بشود. پذیرش آمریکا به معنای تمام شدن بحث غنیسازی یا قبول آن نیست؛ بلکه سیاست جدیدی است که میگوید: هرچه میخواهی بگویی، بگو. بیا سر میز! اما در این زمینه، یک بحث سیاسی طرح میشود؛ گفته میشود در شرایط فعلی که در ایران نهادهای دمکراتیک تحت فشار قرار دارند و مسائلی از این دست مطرح است، گشایش سیاسی میان ایران و آمریکا، به سود روندهای دمکراتیک در ایران نخواهد بود. شما این مسأله را چگونه ارزیابی میکنید؟ من فکر میکنم، خواهد بود. بگذارید واقعیتها را نگاه کنیم. الآن سی سال است رابطهی ایران و آمریکا خراب است. آیا خرابی این رابطه، به نفع دمکراسی در ایران بود؟ اصلاً این که ایران به اینجا رسیده و دوستانی که صحبت از کودتا و غیردمکراتیک بودن سیستم میکنند، یادشان نیست که طی سی سال گذشته، آمریکا و ایران رابطه نداشتهاند؟ من تعجب میکنم، این چگونه بحثی است!؟ رابطهی ایران و آمریکا که در سی سال گذشته خراب بوده است!
میشود، مسأله را مشخصاً روی آقای احمدینژاد برد؛ منظور این است که گشایش این رابطه، به ویژه مذاکرهی آقای احمدینژاد با آقای اوباما، موجب قدرت گرفتن او میشود و از این زاویه، قابل بحث است. دو مسأله را با هم قاطی نکنیم. یکی رابطهی ایران با دنیا و از جمله آمریکا؛ دیگری مسائل داخلی کشور، یعنی رابطهی ملت و دولت. ملت و دولت در ایران، با هم مسأله دارند و سر آن مسأله دارند با هم دعوا میکنند، با هم چانه میزنند، بحث میکنند و مشکل دارند. عدهای آقای احمدینژاد را میخواهند، عدهی دیگری نمیخواهند. اما ما باید مشکل داخل کشور را از مشکل خارج کشور، تفکیک کنیم. از این که این دو را در گروی یکدیگر نگاه داریم، سودی نمیبریم. نمیشود رابطهی ایران و آمریکا را، رابطه با دنیا را در گروی مسائل داخل کشور بگیریم. اصولاً این صواب و درست نیست. از طرف دیگر، من اعتقاد داشته و دارم که هر گشایشی در رابطهی ایران و آمریکا، به نفع ملت ایران است. ملت ایران از این گشایش سود میبرد. مثلاً، الآن آمریکاییها دارند یواش یواش، قبول میکنند که قطعات یدکی هواپیما به ایران بفروشند و ممکن است پشت سر آن، هواپیماهای غیرنظامی هم بفروشند. خُب سؤال این است که آیا نباید این کار را بکنند؟ باید جلوی آن را گرفت؟ یعنی واقعاً باید جلوی این که باید هواپیماهای ایران سالمسازی شوند، امنیتشان بیشتر شود و مردم روی هوا نمیرند را گرفت؟ از سوی دیگر، تجربهی تاریخی نشان میدهد، معمولاً کشورهایی که با آمریکا رابطه داشتهاند؛ حتا دیکتاتورهایش هم بهتر عمل کردهاند. به تاریخ و به کشورهای مختلف نگاه کنید، میبینید رابطهی آمریکا با این کشورها، ممکن است در مرحلهای منفی هم بوده باشد، اما در تحلیل نهایی، مثبت بوده است. کشورهایی نظیر عربستان سعودی، کویت و امارات همیشه با آمریکا رابطه داشتهاند و دمکراسی هم در آنها معمولاً ...؟ من نگفتم کشوری که با آمریکا رابطه دارد، دمکرات میشود. برعکس آن را منظورم بود که کشورهایی که با آمریکا رابطه نداشتند، هیچوقت دمکرات نشدند. اما کشورهایی که با آمریکا رابطه داشتند و دیکتاتور بودند، مدتها دیکتاتور ماندند. اما دیکتاتورها یواشیواش از بین رفتند. میتوانیم تمام آمریکای لاتین را مثال بزنیم. کرهی جنوبی، تایوان، اروپای شرقی و غیره را مثال بزنیم. مثالهای زیادی داریم از این که هرجا جریان دمکراسی موفق شد، در آنجاها امریکا رابطهی دیپلماتیک با این کشورها داشت. غیر از این نبوده است. نکتهای که من دارم، این است که فکر نمیکنم باید رابطه با آمریکا را گرو گرفت برای این که در ایران دمکراسی نیست؛ برای این که مردم، بخشی از ملت، با آقای احمدینژاد مسأله دارند. مشکل آقای احمدینژاد و مردم ایران، یک مسأله است و مشکل آمریکا با آقای احمدینژاد مسألهی دیگری. |
نظرهای خوانندگان
دیدگاه ها واستدلالات اقای امیراحمدی در مجموع پذیرفتنی نشان می دهد اگر یک پیش فرض وی را که متاسفانه در این گونه گفتگو به پرسش گرفته نشده است، قبول داشته باشیم: یعنی قبول داشته باشیم که سیاست خارجی یک دولت مانند دولت ایران امروز می تواند حقوق مدار و در جهت ایفای حقوق ملی باشد، در حالی که سیاست داخلی همین دولت در جهت متضاد حقوق و کرامت ملت خویش شکل گرفته است (مهمترین نقض حقوق و کرامت مردم=قول به ولایت مطلقه فقیه بر جان و مال و ناموس مردم و رد ولایت جمهور مردم ایران بر سرنوشت خویش).
-- رضایی ، Sep 15, 2009 در ساعت 04:34 PMاما اگر بپذیریم سیاست خارجی یک کشور ادامه سیاست داخلی آن است، و بپذیریم دولت فعلی زاییده طبیعی ولایت مطلقه فقیه است و نیز بر این واقعیت اذعان داشته باشیم که دولت احمدی نژادی فعلی (= دولت شکل گرفته بعد از 22 خرداد) یک دولت مبتنی بر عناصر قوی ضد مردمسالارانه، خشونت گرایی بی سابقه، دروغ، تقلب و زورگویی اشکار استوار شده است، آنگاه چطور می شود پذیرفت که همین دولت، با همین ماهیت، در روابط خارجی اش حافظ حقوق و کرامت ملی ایرانیان (یعنی جامعه ایرانی نه یک گروه اقلیت قدرتمدار) باشد؟ خوب است در اینجا اقای امیراحمدی که مدرس سیاست نظری در یکی از مهترین مراکز علمی دنیاهستند برای ما مخاطبان سیاست نخوانده خویش توضیحی قانع کننده بدهند تا بیش از این سرگردان نشویم و ما نیز به طرفداری از اعمال و کردارهای اقای احمدی نژاد در عرصه بین المللی برخیزیم هرچند وجود او در راس دولت را برای خود مردم داخل کشورمان مایه شرم می دانیم!
در پایان به نظر می رسد امثال اقای امیراحمدی تنها با یک شگرد زبانی (=فروکاهش در تلقی از یک شی یا یک رابطه) دارند موضوعی به این اهمیت را وارونه جلوه می کنند؛ شگرد این است که برای مثال اقای امیراحمدی ماهیت دولت فعلی و روابط آن با ملت را به یک دعوای ساده خانوادگی میان ملت و دولت فرومی کاهد و بعد بر این اساس است که نتیجه می گیرد که بنابراین این دعوای میان ملت-دولت در سایه اصل ولایت مطلقه فقیه، یک دعوای بنیادین و مبنایی نیست و بنابراین همین دولت در روابط خارجی اش می تواند به گونه دیگری عمل کند و در این میدان، بر خلاف میدان های سرکوبگر داخل شهرها و روستاهای ایران، پاسدار حقوق و کرامت ملت خویش باشد!
رابطه ایران وامریکا به اتمام حجت شباهت داردتا دیپلماسی وحضور نماینده امریکا چیزی را عوض نخواهدکرد.
-- بدون نام ، Sep 15, 2009 در ساعت 04:34 PMیک نفر برای این آقاتوضیح بدهد که مشکل امریکا با جمهوری اسلامی حل شدنی نیست و مذاکره هم اتمام حجت است .زیرا ایالات متحده ازاسرائیل درمقابل گرو کشی های ایران حمایت بی قیدوشرط خواهد کردو این ارتباطی به پرزیدنت اوباما وغیره هم ندارد ولو اینکه به جنگ منجر شود. امریکا ج.ا. اتمی نمی خواهد .امریکا با یک رژیم بی اعتبار فاشیستی مانند ایران خامنه ای به دلایل زیادی معامله نه می تواند ونباید بکند.
-- بدون نام ، Sep 15, 2009 در ساعت 04:34 PMدوستان، نام صحیح دانشگاه «راتگرز» است نه رادکرز.
-- حسین ، Sep 16, 2009 در ساعت 04:34 PM