رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۳ تیر ۱۳۸۷
آیا آزمایش موشکی ایران، منطقه را به سوی جنگ سوق خواهد داد؟

سلاح‌های نوامبر

مایکل هرش، نیوزویک
ترجمه: احسان نوروزی

باربارا تاچمن در کتاب مشهور «سلاح‌های آگوست» که روایت‌گر تاریخچه آغاز جنگ جهانی اول است، نوشت که رهبران اروپایی با آرایش نظامی خود «مبهوت بر لبه تیغ» مانده بودند و «تلاش کردند» تا از وارد شدن به نبرد ویران‌گری که رو به آغاز نهاده بود «سر باز زنند.» اما در آخرین لحظات «کشش برنامه‌های نظامی آن‌ها را به پیش راند.» با رسیدن به نقطه‌ای که آغاز سرازیری بود، جنگ به شتاب شوم خود دست یافته بود. آن‌هایی که خونسردتر بودند، دیگر نمی‌توانستند کنترل اوضاع را در دست بگیرند.

جان اف کندی با الهام گرفتن از تجربه‌ای که از بحران موشکی کوبا داشت، بارها در محافل خصوصی به تأثیر «سلاح‌های آگوست» اشاره کرد. او در سخنرانی مشهور خود در بهار ۱۹۶۳ که درخواست یک معاهده منع آزمایش (موشکی) فراگیر را مطرح کرد، چندین بار بر ضرورت اتخاذ یک دیپلماسی توان‌مند صلح با هدف ممانعت از رسیدن سران کشورها به نقطه سرازیری در جریان جنگ تأکید کرد.

اما به نظر می‌رسد که در هر صورت ما به چنین نقاطی می‌رسیم. انتشار اخبار مربوط به آزمایش (موشکی) ایران در روز چهارشنبه و ماهیت به ظاهر توقف‌ناپذیر برنامه هسته‌ای این کشور مرا به تعجب واداشت؛ که آیا ما در آستانه رسیدن به نقطه سرازیری دیگری هستیم؟ و آیا برای بازگشت دیگر خیلی دیر شده است؟

سردار حسین سلامی، فرمانده نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، در تلویزیون دولتی ایران گفت آزمایش و شلیک ۹ موشک میان‌برد و دوربرد توسط ایران با هدف «نشان دادن عزم و اراده و اقتدار ما در مقابل دشمنانی که در هفته‌های اخیر ایران را با ادبیات خشن تهدید کرده‌اند» انجام شد. اشاره او به گزارش‌های اخیر پیرامون مانور اسراییل و شبیه‌سازی شرایط حمله به ایران است.

سلامی افزود: «دست‌های ما همواره بر روی ماشه و موشک‌های ما همواره آماده پرتاب خواهند بود.» این سخنان در کنار صحبت‌های اخیر مقامات اسراییلی - از جمله شائول موفاز، وزیر سابق دفاع این کشور که در ماه گذشته اعلام کرد اگر ایران برنامه هسته‌ای خود را متوقف نکند، اسراییل جز حمله به ایران «چاره‌ای ندارد» - نشان‌گر آن است که تقابل‌های ماه‌های اخیر، به طور قابل توجهی جنگ‌جویی‌ها را افزایش داده است.

ویلیام برنز، معاون جدید وزارت امور خارجه، با مدارکی که روز چهارشنبه (نهم جولای) در کنگره ارائه کرد، در صدد بود تا سرپوشی بر این گفتگوهای بحرانی بگذارد. در حالی که ایران برای تقویت این برداشت که برنامه هسته‌ای این کشور در حال پیشرفت است، تلاش می‌کند، برنز می‌گوید: «پیشرفت واقعی آن‌ها از آن‌چه ادعا می‌کنند، کمتر بوده است.»

به اعتقاد وی، ایران هنوز غنی‌سازی را تکمیل نکرده و تحریم‌های سازمان ملل دستیابی به فن‌آوری موشکی را برای آن‌ها بسیار دشوارتر کرده است. برنز این دیدگاه دیرپای دولت بوش را نیز تکرار کرد: برای ممانعت از دستیابی ایران به بمب از راه‌های دیپلماتیک و تحریم اقتصادی، هنوز هم زمان وجود دارد.

به طور مشابهی، محمد البرادعی، دبیر ‌کل سازمان بین‌المللی انرژی اتمی - که سال‌ها است برای جلوگیری از رسیدن به نقطه سرازیری نظامی در مسأله ایران می‌کوشد - به گفته سخنگوی آژانس این نکته را تکرار کرد که «از دیدگاه گسترش تکنیکی فن‌آوری اتمی، ایران تهدیدی آشکار و فوری، حتی برای اسراییل محسوب نمی‌شود.» حتی سخنگوی دولت اسراییل، مارک رگو، پس از آزمایش موشکی ایران گفت که اسراییل «علاقه‌ای به ضدیت و جدال با ایران ندارد.»

اما با توجه به شتاب وقایع، به نظر می‌رسد همه طرف‌های درگیر در این ماجرا خطر وقوع جنگ را دست‌کم گرفته‌اند. اسراییلی‌ها که برنامه هسته‌ای ایران همچون تهدیدی برای هستی خود می‌انگارند، دارند به این باور می‌رسند که زمان برای دیپلماسی صبورانه در حال پایان یافتن است.


برخی منابع ادعا کرده‌اند که عکس منتشرشده از آزمایش موشکی ایران، دستکاری شده است

بر اساس گفته‌های دیوید آلبرایت، از منابع فنی برجسته و آگاه در مورد مساله ایران، ایرانی‌ها به طور متوسط روزانه ۱.۲ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده تولید می‌کنند که این مقدار تولید روزانه، امکان ساخت بمب تا اواخر سال ۲۰۰۹ را برای آنان فراهم می‌کند. (به زبان فنی‌تر، آن‌ها اورانیوم با درجه پایین غنی‌شده را به میزان کافی - در حدود ۷۰۰ کیلوگرم - برای تولید ۲۰ تا ۲۵ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده با درجه بالا و در حد ساخت سلاح هسته‌ای که تا آن زمان مورد نیاز است، در اختیار خواهند داشت.)

هم اسراییلی‌ها و هم دولت بوش گفته‌اند که یک سلاح هسته‌ای ایرانی غیر قابل پذیرش است؛ اگرچه تهران هم‌چنان می‌گوید که تمایلی به ساخت سلاح ندارد. اما به نظر می‌رسد احتمال رسیدن به یک تصمیم مشترک میان واشنگتن (که مایل به پیش‌گیری از اقدام نظامی است) و تل‌آویو (که ناخواسته به این نتیجه می‌رسد که ممکن است چاره دیگری جز حمله به ایران نداشته باشد) رو به افزایش است. و اگر بخواهم صریح بگویم، این به خاطر آن است که به نظر نمی‌رسد هیچ اقدام دیگری مؤثر و کارآمد باشد.

گفته‌های آژانس بین‌المللی انرژی اتمی درباره ضرورت شفاف‌سازی در مورد تاسیسات هسته‌ای ایران، راه به جایی نمی‌برد. آن‌طور که یکی از مقامات ارشد آژانس می‌گوید، پس از یک سال مذاکره، تهران هم‌چنان در مورد جزئیات کلیدی - از جمله آن‌چه در گزارش ۲۶ می آژانس «روابط متقابل اجرایی» میان برنامه اتمی ایران و تلاش‌های این کشور برای اصلاح موشک شهاب ۳ با هدف ایجاد امکان حمل کلاهک هسته‌ای خوانده شده - به شدت غیرشفاف عمل می‌کند. این مقام می‌افزاید: «این همان چیزی است که ما را درگیر خود کرده است.»

به همین نحو خاویر سولانا، مذاکره‌کننده ارشد اروپایی نیز با پاسخ درک‌ناپذیر ایرانی‌ها به آخرین بسته پیشنهادی که توسط او به مقامات تهران ارائه شده و حاوی پیشنهاد «تعلیق در برابر تعلیق» (به این صورت که غرب تصویب تحریم‌های جدید را متوقف کند؛ مشروط بر آن‌که ایران اقدام به غنی‌سازی بیش از ظرفیت کنونی خود نکند) است، ناامید شده است.

نامه تهران که جمعه گذشته دریافت شد، به گفته یکی از دستیاران سولانا، مملو از «استدلال‌هایی به شیوه خاص ایرانیان» است و تنها اشاراتی غیرمستقیم به موضوع تعلیق دارد، که احتمالاً آن هم برای به تأخیر انداختن مذاکرات است. سولانا تا پیش از پایان هفته آینده، برنامه‌ای برای دیدار با همتای ایرانی خود، سعید جلیلی دارد. دستیار سولانا معتقد است «آزمایش موشکی ایران قطعاً تأثیری بر این دیدار نخواهد گذاشت.»

آسایش خاطر چندانی پیش روی ایرانیان نخواهد بود. با قیمت‌های نجومی نفت - که هر بار هم افزایش می‌یابد، در نتیجه یک بحران مرتبط با ایران است - رییس‌جمهور فوق تندروی ایران، محمود احمدی‌نژاد، در حال کسب محبوبیت از طریق اعطای یارانه‌ها است. او موفق شده است بخش وسیعی از مردم این کشور را به سوی خود جلب کند. تحلیل‌گران ایرانی می‌گویند احتمال پیروزی احمدی‌نژاد در انتخابات سال آینده رو به افزایش است (یا به عبارت دقیق‌تر، با تصمیم آیت‌الله خامنه‌ای در سمت خود ابقا خواهد شد.)

بنابراین در سطور پایانی مسأله اصلی را این‌طور می‌توان تشریح کرد: به استثنای شرایط از دست دادن کنترل عصبی یا اراده سیاسی توسط اسراییل - به عبارت دیگر، شرایطی که در آن اسراییل «خط قرمز» دیرینه مخالفت با پیدایش هر گونه رقیب اتمی دیگر در خاورمیانه را کنار بگذارد - به نظر می‌رسد همه چیز به سمت جنگ پیش می‌رود.

چنین جنگی می‌تواند به همین زودی، با فرا رسیدن پاییز و پس از انتخابات ریاست‌جمهوری در آمریکا به وقوع بپیوندد. در واقع در شرایط کنونی ممکن است تنها یک راه برای ممانعت از این تقابل‌های خصمانه باقی مانده باشد: یک پیشنهاد دیپلماتیک مستقیم از واشنگتن به تهران.

ایران از مدت‌ها پیش نشان داده که هر آن‌چه را که یک حکومت عاقل ممکن است مطالبه کند، می‌خواهد: مذاکره با ابرقدرتی هم‌چون ایالات متحده که توان تهدید آن‌ها را هم دارد و در عین حال، معامله با قدرت‌های واسطه‌ای هم‌چون کشورهای اروپایی که چنین توانی را ندارند.

اکنون زمان توقف اقدامات نابخردانه منتج از دیپلماسی تظاهر فرا رسیده است. رییس‌جمهور باید قاطعانه عمل کند؛ همان‌طور که جان اف کندی در گذشته چنین کرد. این بوش است که باید وارد گفتگو با تهران شود و همه چیز را بر روی میز بگذارد. در غیر این صورت ممکن است با سلاح‌های نوامبر مواجه شویم.

Share/Save/Bookmark

منبع:
The Guns of November