رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۳ آبان ۱۳۸۶

رمزگشایی از پیشنهاد محرمانه پوتین به آیت الله خامنه‌ای

بهنام قلی‌پور

برای مسکو پایان بازی جایی بود که آمریکا نه تنها حاضر نشد روسیه به عضویت گروه هشت کشور صنعتی در بیاید بلکه با ایجاد سپر دفاع موشکی، موقعیت هژمونیک این کشور در اروپا و منطقه را به خطر انداخت.

برژنف، جمال عبدالناصر را ترغيب به جنگ 1967 كرد كه نتيجه آن سقوط كامل مصر در آغوش مسكو بود، پوتین نیز با ارایه چنین پیشنهادی با ایران همین کار را کرد؛ تهران برای دستیابی به انرژی هسته‌ای هم اکنون در آغوش روسیه آرمیده است.

عبور و مرور فشرده مقامات سیاسی خاورمیانه به کشور‌های همسایه و هم‌پیمان، این منطقه را دچار ترافیک سنگین دیپلماتیک کرده است؛ سفر پوتین به تهران و اعمال تحریم جدید علیه ایران از مهمترین دلایلِ قریبِ چنین تورمی می‌تواند باشد.

مثلث کشمکش سیاسی در این منطقه با محوریت ایران، ترکیه و عربستان و حمایت و تهدید آمریکا، روسیه و اروپا از مواضع هر یک از این کشور‌های میزبان در حال شکل‌گیری است. روسیه از مواضع هسته‌ای ایران و جبهه جدید ترکیه در برابر امریکا حمایت می‌کند و آمریکا با همکاری اروپا به بسیج کشور‌های عربی برای تحت فشار گذاشتن هرچه بیشتر ایران می‌اندیشد.

ایران اعلام کرده است تحت هر شرایطی غنی سازی اورانیوم را به حالت تعلیق در نخواهد آورد و ترکیه برای مشخص‌کردن تکلیف کردهای تجزیه‌طلب حالت جنگی به خود گرفته است. کشور‌های عربی حوزه خلیج فارس در شرایط دشواری قرار گرفته‌اند؛ تهدید بالقوه ایران و فشار بالفعل آمریکا مقام‌های این کشور‌ها را در وضعیتی بغرنج فرو برده است. عرب‌ها طبق معمول ترجیح داده‌اند که برای حل و فصل این وضعیت، دورهم جمع شوند تا به کمک متحدین غربی خود، راهی برای خروج از این بحران بیابند.

اما این‌ها صف‌بندی‌ها، تنها بخش کوچکی از کوه یخ است که از آب بیرون زده است. مجموع تحولات بی‌سابقه دیپلماتیک در این منطقه، در نگاه اول بحران ایران هسته‌ای و تشکل کردستان واحد است، اما فراتر از همه این مسایل، باید مهمترین و اصلی‌ترین ساز‌ و کار‌ بروز چنین آتشِ زیر خاکستری را در سیاست‌های جدید کاخ کرملین و کاخ سفید جست‌وجو کرد. بررسی هم‌جانبه مواضع اخیر ساکنین این دو کاخ قدرتمند، می‌تواند چشم انداز روشنی از تحولات کنونی و آتی در خاورمیانه ترسیم کند. در این میان پرداختن به سیاست‌های کاخی که موجب بروز تنش‌های جدید شده، از اولویت بیشتری برخوردار است: کرملین و سیاست‌های نوین منطقه‌ای.


پیام ربطی به مسائل هسته ای نداشت

پرونده هسته‌ای ایران طعمه با ارزشی برای روسیه بود تا مقدمات پیوستن کرملین به گروه هشت کشور صنعتی و سازمان تجارت جهانی فراهم آید، اما سیاست‌های کاخ سفید تمام آرزوهای روسیه را نقش بر آب کرد؛ روسیه قصد داشت در مقابل دریافت چنین امتیازاتی، برای رفع نگرانی‌های غرب در مورد فعالیت‌های هسته‌ای ایران همکاری‌های فراوانی داشته باشد، ولی این‌گونه نشد. دیپلماسی غرب بر این باور بود که برای رهایی از چاله ایران نباید خود را در چاه روسیه گرفتار کرد. کنار آمدن با ایرانی که سودای بمب هسته‌ای در سر دارد با روسیه زخم‌خورده‌ای که بمب‌های فروانی در زرادخانه های خود انبار کرده است، به مراتب امری سهل‌تر و آسان‌تر است.

همین روی‌کرد به علاوه استقرار سامانه موشکی آمریکا در اروپا کافی بود تا مهمترین هدفِ سفر پوتین به ایران، زیر سایه ترور و پرونده هسته‌ای ایران پنهان ماند تا کرملین با سیاست چراغ خاموش سری‌ترین پیشنهاد خود را به رهبر معنوی ایران ارایه کند.

محتوای این پیشنهاد چه بود؟ این سوالی است که بعد از تایید، ذهن بسیاری از تحلیل‌گران سیاسی را به خود مشغول کرده است. استراتژیست‌های سیاسی متفق القول بر این باورند که پیشنهاد رییس جمهور روسیه ارتباط مستقیمی با پرونده هسته‌ای ایران دارد، اما رمزگشایی از این پیام محرمانه با مطالعه نشانه‌های پیرامونی و گزاره‌های پنهانِ سیاسی، گویای این واقعیت است که پیشنهاد پوتین اصولآ هیچ ارتباط مستقیم با بحران هسته‌ای ایران نداشته و مسایل راهبردی‌تری را در بر می‌گرفته است.

پرسش‌های رمزگشا
چه پیامی برای ایران می‌تواند مهمتر و راهبردی‌تر از دستیابی به فن‌آوری هسته‌ای باشد؟چرا پوتین ترجیح می‌دهد محتوای این پیام را به طور مستقیم به رهبر ایران بدهد؟ چه دلایلی موجب شده است تا پوتین چنین پیامی را به تهران ارایه کند؟ چرا پس از پایان سفر پوتین ـ به فاصله دو روز بعدـ بوش در پیامی صریح و شفاف از بروز قریب الوقوع جنگ جهانی سوم خبر می‌دهد؟ آیا اطلاع از محتوای این پیشنهاد، منجر به چنین موضع تندی از سوی رییس جمهور آمریکا شده است؟ چرا واشنگتن به طور غیرمنتظره‌ای شدید‌ترین تحریم‌های اعمال شده عیله ایران را اعلام و به اجرا می‌گذارد؟ چرا ایران در برابر چنین تحریمی گسترده‌ واکنشی سرد از خود نشان می‌دهد؟ چرا دیپلماسی تهران بعد از پایان سفر پوتین، در حالی‌که باید متوجه حل و فصل بحران پرونده هسته‌ای باشد، معطوف به سفر رییس‌جمهور و مقامات سیاسی به کشور‌های همسایه و هم‌پیمان ایران و روسیه می‌شود؟ چه علت مهمی می‌تواند ـ علی‌رغم ‌تمایل منطقی تهران ‌ـ ایران را وادار به مخالفت با حمله ترکیه به شمال عراق کند؟ سفر متکی به سوریه و عراق برای چیست؟ در سفر مقام‌های اسراییلی، آلمانی و فرانسوی به کشور‌های حوزه خلیج فارس و چین چه پیامی نهفته است؟ سفر غیر‌منتظره وزیر اموخارجه روسیه به تهران (روز سه شنبه) به چه منظور است؟

یافتن پاسخ برای این پرسش‌های استراتژیک، می‌تواند پرده از بسیاری مجهولات دیپلماتیک منطقه خاورمیانه دارد.


غرشِ خرس روسی

در تجزیه و تحلیل بستر‌ها و مقدماتِ پیشهاد محرمانه کاخ کرملین به رهبر ایران، نمی‌توان نسبت به تحولات داخلی و خارجی روسیه در زمان ریاست جمهوری ولادیمیر پوتین و استقرار سامانه دفاع ضد موشکی آمریکا بی‌تفاوت بود.

در پي فروپاشي ديوار برلين و پايان دوران جنگ سرد، غالبا آمريكا سياست‌هاي خود را به روسيه ديكته مي‌كرد و يا در تحولات جهاني از موضعي فراتر با مسكو سخن مي‌گفت. نگاهي به تحولات جهاني در دوران رياست گورباچف و يلتسين بر روسيه و حتي دوران آغازين رياست جمهوري پوتين اين امر را كاملا اشكار مي‌سازد، اما در دوره دوم رياست پوتين اين تقابل به تعامل تغيير يافت. پوتين در دور دوم زمام‌داری خویش بر روسیه، با سياست‌ها و برنامه‌هاي ملي‌گرايانه خود توانست چهره‌اي مطلوب در سياست روسيه از خود بر جای بگذارد؛ چهره‌اي كه به رييس جمهوري كنوني روسيه کمک کرد تا به عنوان پيشگام عرصه ملي‌گرايي در اين كشور مطرح شود.

طرح تقويت دولت فدرال در روسيه، توجه بيش از حد به تقويت اقتصاد كشور پس از سال‌ها ركود و نابساماني و توجه جدي به توسعه انرژي از اولويت‌هاي سياسي پوتين بود كه منجر به تقویت جایگاه مردمی او شد. اين پشتوانه يكي از عوامل اصلي بازگشت مجدد روسيه به دوران عظمت خود بود، دوراني كه روسيه را به رقيبي سرسخت در برابر امريكا بدل كرد؛ ايستادگي در برابر مداخله هاي غرب در امور روسيه، رويارويي با طرح توسعه ناتو به شرق، مقابله با انقلاب‌هاي رنگي در اروپاي شرقي، مقابله با فشارهاي آمريكا براي كاهش سطح روابط مسكو با تهران و دمشق و... همه سیاست‌های بودند که پوتین به طور نسبی آنها را به اجرا گذاشت.

پوتین سعی کرد برای ارتقاء موقعیت روسیه در منطقه و جهان، منافع ملی و راهبردی کاخ کرملین را مدنظر داشته باشد؛ بنابراین در پرونده‌ هسته‌ای ایران وارد بازی دو سویه‌ای شد که در هر صورتی با برد همراه بود. حمایت دوگانه از مواضع تهران و واشنگتن سیاستی بود که مسکو توانست به خوبی از عهده آن بر بیاید؛ در این سیاست او نه تهران را از خود رنجاند و نه واشنگتن را. اما این بازی دوگانه برای روسیه باید در نقطه‌ای به پایان می‌رسید؛ برای مسکو پایان بازی جایی بود که آمریکا نه تنها حاضر نشد روسیه به عضویت گروه هشت کشور صنعتی در بیاید بلکه با ایجاد سپر دفاع موشکی، موقعیت هژمونیک این کشور در اروپا و منطقه را به خطر انداخت.


سامانه موشکی

پوتین در پاسخ به تهدیدات غیر مستقیم بوش مبنی بر شکل گیری جنگ جهانی سوم به فرماندهی کشور‌هایی که از سیاست‌های هسته‌ای ایران حمایت می‌کنند، در اتخاذ راهبردی تاریخی علیه رقیب دیرینه مسکو اعلام کرد: طرح سپر دفاع امريكا مي‌تواند موجب ايجاد وضعيتي مشابه به بحران موشكي در دهه 1960 شود.

وقتی در سال 1961 جان اف كندي از حزب دموكرات رئيس جمهور امريكا شد؛ تا اين تاريخ استراتژي نظامي امريكا در مواجهه با اتحاد شوروري بر پايه بازدارندگي به نام تلافي گسترده قرار داشت. اين استراتژي بر پايه استراتژی همه يا هيچ استوار بود و قصد داشت كه به هر حمله احتمالي شوروي پاسخي نابود كننده دهد. اين استراتژي بر پايه برتري استراتژيك انكارناپذير امريكا بر اتحاد شوري قرار می گرفت.

در آن زمان امريكا قادر بود از طريق اروپا و تركيه تمام سرزمين اصلي اتحاد شوروي را مورد هدف قرار دهد، اما اتحاد شوروي به دليل بعد مسافت و نداشتن موشك‌هاي بالستيك قاره پيما توانايي هدف قرار دادن سرزمين اصلي امريكا را نداشت، اتحاد شوروي براي جبران اين کمبود تصميم گرفت از سرزمين كوبا جهت استقرار موشك‌هاي ميان برد خود براي هدف قرار دادن امريكا استفاده كند، از اين رو شروع به ارسال و استقرار اين موشك‌ها در كوبا كرد. هر چند كندي خود از منتقدان استراتژي تلافي گسترده بود و دستور بازنگري در استراتژي نظامي امريكا را صادر و به‌جاي آن استراتژي پاسخ قابل انعطاف را قرار داد، ولي در اين دوره نيز برتري استراتژيك با ايالات متحده امريكا بود. بنابراين دولت كندي به شدت در مقابل اقدامات اتحاد شوروي ايستادگي و با كشتي‌هاي حامل موشك‌هاي ميان برد اتحاد شوروري را در آب‌هاي بين‌المللي در محاصره قرار داد. هر چند اتحاد شوروي هم بر مواضع خود ايستادگي كرد و به اصطلاح جهان تا آستانه جنگ هسته‌اي هم پيش رفت، ولي در نهايت با عقب نشيني اتحاد شوروي و انعقاد موافقت‌نامه‌اي برای برچيدن موشك‌هاي امريكا از تركيه بحران خاتمه يافت.

اين وضعيت به بحران موشكي كوبا در تاريخ روابط بين‌المللي شهرت دارد. در واقع در دوران لنين و استالين اين انديشه حاكم بود كه دو نظام سياسي اجتماعي و اقتصادي متفاوت سرمايه‌داري امريكا و سوسياليستي شوروي نمي‌توانند در كنار هم همزيستي داشته و به تعبير ماركس برخورد اين نظام در نهايت اجتناب ناپذير بوده و پيروزي از ان سوسياليسم است. در كنگره بيستم حزب كمونيست اتحاد شوروي كه خروشچف دبير كل حزب بود، ایده‌ای را مطرح كرد مبني بر اين‌كه اين دو نظام سياسي اقتصادي و اجتماعي متفاوت مي‌توانند در كنار هم همزيستي مسالمت‌آميز داشته باشند و در كنار هم به حيات خود ادامه دهند. از آن زمان به بعد بود که سياست تنش‌زدايي اساس سياست خارجي اتحاد شوروي و روسیه کنونی قرار گرفت.

پوتین نیز وفادارنه و منتقدانه، همان سیاست خروشچف در هم‌زیستی با ایالات متحده آمریکا را پیش گرفت تا این‌که استقرار سامانه دفاع موشکی آمریکا در اروپا و تعمیق اختلاف در نحوه برخورد با پرونده هسته‌ای ایران، بار دیگر تقابل نظامی دو کشور را فراهم آورد؛ تقابل نظامی مسکو- واشنگتن یعنی آغازی بر جنگ جهانی سوم!


ظهور بلوک جدید قدرت

واشنگتن با چنین سیاست‌های مداخله جویانه و تهدیدآمیز و تلاش برای منزوی نگاه داشتن مسکو در معادلات جهانی عملآ مسکو را به دامن تهرانی انداخت که حاضر بود برای دستیابی به فن‌آوری هسته‌ای هر هزینه‌ای را پرداخت نماید. برای کاخ کرملین متحد شدن با کشوری تاثیرگذار و قدرتمند چون ایران (و در عین حال مخالف درجه یک امریکا در خاورمیانه) برای رسیدن به اهداف بلند مدت منطقه‌ای و جهانی بهترین فرصت را فراهم آورد تا استراتژی پنهان روسیه به مرحله اجرا درآید.

اهداف استراتژیک روسیه در ایران، منطقه و جهان چیست؟ برای رسیدن به این اهداف کرملین چه سیاست‌های را در دستور کار خویش قرار داده است؟ نقش کشورهایی مثل ایران، ترکیه، ارمنستان، عراق و سوریه چه می‌تواند باشد؟ برای رسیدن به پاسخ می‌باید از گزاره‌های تحلیل خبری سود جست. پیش از ورود به این گزاره‌ها، نباید از ارتباط تنگاتنگ پیشنهاد پوتین به آیت الله خامنه‌ای، شبیه سازی معنادار سامانه جدید موشکی آمریکا با بحران موشکی کوبا در دهه 1960 از سوی رییس جمهور روسیه و در نهایت اعلام بروز احتمالی جنگ جهانی سوم از سوی بوش به سادگی گذشت. در واقع تمام گزاره‌هایی‌که برای یافتن این حلقه‌های مفقوده ارایه می‌شود، با استناد به مواضع اخیر رهبران سه کشور مورد نظر، ره‌گیری و تحلیل شده‌اند. نوع چیدمان این گزاره‌ها ممکن است ما را به رمزگشایی پیشنهاد محرمانه پوتین به ایران برساند.

رمزگشایی پیشنهادی:
الف: برای مقابله با گسترش هژمونی آمریکا در آسیای میانه و خلیج فارس روسیه پیشنهاد می‌دهد بلوک قدرت جدید با محوریت روسیه، ایران، ترکیه، سوریه، ارمنستان، عراق و... شکل بگیرد.

ب: برای مقابله با تهدیدات نظامی آمریکا، روسیه ضمن دادن تعهد به اتمام نیروگاه اتمی بوشهر و حمایت هم جانبه از ایران در برابر کشور‌های غربی، خواستار استقرار سپر دفاع موشکی جدیدی در خاک ایران یا یکی از همسایگان متحد تهران است.

ج: در صورت همکاری ایران با هریک از موارد فوق، تهران مسوولیت جلب همکاری‌ کشور‌های منطقه را بر عهده گرفته و روسیه نیز حمایت‌های طور غیر مستقیم خود را اعلام خواهد کرد.

برای اثبات گشایش چنین رمزی باید از گزاره‌هایی بهره جست که در تایید تلویحی گشودن این رمز نقش مهمی ایفا می‌کنند.


1- سفر ولاديمير پوتين به ايران فقط به خاطر ديدار وي با همتاي ايراني‌اش و روساي سه كشور ديگر حاشيه درياي خزر صورت نگرفت؛ بلكه اين سفر پیام مهمی از سوي روسيه به امريكا در منطقه بود. اين سفر در زماني صورت گرفت كه روسيه به دنبال بازتعريف جايگاه خود در نظام بين المللي است و درصدد است از كشوري پير و ناتوان به جايگاهي منتقل شود كه در تصميمات بين‌المللي و منطقه‌اي تاثير گذار باشد. رفتار پوتين در چندماه گذشته در زمينه مسايل راهبردي اين كشور به ويژه در ارتباط با سپر دفاع موشكي و نيز فرستادن پیام از سوی امريكایی‌ها در جريان سفر هاي وزيران خارجه و دفاع واشنگتن به مسكو دال بر اين موضوع است.

2- سه كشور روسيه، تركيه و ايران با آهنگ خاص خود به دموكراسي نزديك مي‌شوند. در تركيه دموكراسي برقرار شده است در روسيه هنوز دموكراسي به كلي عملي نيست و در ايران اين موضوع مهمترين دغدغه ملت محسوب مي‌شود؛ هركدام از اين سه كشور بزرگ خواهان داشتن روابط ويژه با اروپا هستند. ترك‌ها مي‌خواهند به عضويت اتحاديه اروپا درآيند، روس‌ها خواهان مشاركتي راهبردي و در زمينه انرژي هستند و ايرانيان مايلند روابط اقتصادي و فرهنگي با اروپا داشته باشند، اما براي نزديك كردن مسكو، تهران و آنكارا در اين برهه زماني به اراده‌اي بسيار بالا نياز بود كه زمينه آن را واشنگتن با ایجاد سامانه موشکی علیه مسکو، تحریم همه جانبه علیه تهران و تایید نسل کشی ارامنه از سوی عثمانی و حمایت از کرد‌های تجزیه طلب در برابر ترکیه فراهم آورد. ائتلاف این سه کشور یعنی ظهور قدرتی بی بدیل میان بلوک شرق و غرب؛ آن هم با محوریت روسیه.

3- روسیه می‌داند که نتیجه این ائتلاف یعنی: نزديكي چشم‌گير مسکو، آنكارا، تهران و حتي دمشق. تنها در این صورت است که ايران، سوريه و تركيه راهبرد ضدتروريستي در پيش خواهند گرفت كه حتي غرب نيز بايد از آنها در اين زمينه حمايت كند. وضع امروز مشابه توافق گذشته سعدآباد ميان ايران زمان شاه با تركيه و عراق عليه كمونيست‌ها و كردها در دهه 1950 است، با اين تفاوت كه قدرت بزرگ حامي اين سياست واقع بينانه ديگر آمريكا نيست بلكه روسيه است؛ روسیه مسئله كردها را حل خواهد کرد، اما موج ناشي از آن ممكن است دوام بيشتري داشته باشد، احتمال ظهور ايراني ميانه روتر كه متحد عراق شيعه بوده و موجب خويشتن‌داري كردها شود با ميانجي‌گري مسكو صورت خواهد گرفت نه ديپلماسي امريكا. تركيه با اتحاد با ايران و روسيه مي‌تواند از لحاظ اقتصادي منفعت زيادي داشته باشد، ايجاد چنين بلوكي یعنی قدرتی نوظهور در برابر اروپا و آمریکا.

4- در ميدان رقابت نظامي روسيه ضعيف تر از آمريكا است، اما در زمینه انرژي، اين مسکو است كه مي‌تواند برخي از تصميم‌ها را به واشنگتن ديكته كند، بودجه نظامي آمريكا 400 ميليارد دلار و بودجه نظامي روسيه 21 ميليارد دلار است و اين خود نشان از برتري آمريكا در عرصه نظامي است، اما این کشور با آن‌كه خود توليد كننده نفت است، 60 درصد نفت مورد نياز خود را ( معادل 21 ميليون بشكه در روز) وارد مي‌كند. ظهور بلوک قدرت جدید در منطقه، که توانایی بازدارنده‌ای در کنترل 90 درصد نفت جهان دارد، برای آمریکا یعنی شکستی بزرگ و برای روسیه یعنی پیرزوی بزرگ.

5- کنترل نفت در مبادی خروجی از سوی بلوک جدید منجر به بالا رفتن قیمت جهانی این کالای حیاتی خواهد شد. استراتژی کوتاه مدت ولاديمير پوتين هم اکنون به قيمت بالاي نفت در بازارهاي جهاني معطوف و متمركز است؛ چراكه اين وضعيت سبب خواهد شد پوتين در داخل روسيه در جايگاه بالاتری قرار گرفته و محبوبيتش افزايش يابد، در واقع اين امر مهمترين اولويت داخلی پوتين است. ولاديمير پوتين خواهان آن است كه در مسند قدرت باقي بماند و براي نيل به اين هدف از هر ابزاري استفاده مي‌كند. در واقع رئيس جمهور روسيه مي‌خواهد اوضاع اين كشور را همچنان در كنترل خود داشته باشد. پوتين احتمال نامزدي براي تصدي سمت نخست وزيري را در روسيه مطرح كرده است كه اين سخن نيز در راستاي هدف فوق قرار دارد سفر اخير ولاديمير پوتين به ايران نيز نشان دهنده برنامه هايي است كه پوتين مدنظر دارد.

6- پوتين با افزایش تنش بین غرب و ایران موجب افزايش احتمال حمله به تهران شد. به راستی چرا رییس جمهور روسیه دست به چنین کاری زد؛ پاسخ این پرسش را برژنف رییس جمهور اسبق شوروي سابق داده است، برژنف، جمال عبدالناصر را ترغيب به جنگ 1967 كرد كه نتيجه آن سقوط كامل مصر در آغوش مسكو بود، پوتین نیز با ارایه چنین پیشنهادی با ایران همین کار را کرد؛ تهران برای دستیابی به انرژی هسته‌ای هم اکنون در آغوش روسیه آرمیده است.

7- بلوک نوظهور میانه، یعنی نزدیک شدن روسيه به جهان عرب با ارايه‌ كمك‌هایی در زمينه‌ انرژی هسته‌ای، فروش سلاح‌هاي پيشرفته روسي و انتقال تكنولوژي‌ به كشورهاي خاورميانه. هدف کرملین از این نزدیک به این دلایل است:

الف: تمايل روسيه جهت شراكت نظامي با كشورهاي منطقه به منظور پایان دادن به سيطره آمريكا در خاورمیانه.

ب: تلاش جهت كاهش نگراني‌هاي كشورهاي خاورميانه نسبت به اعطاي سلاح‌هاي پيشرفته از سوی روسيه به ايران.

ج: تمايل روسيه جهت جذب تجارت‌هاي ويژه‌ي جهاني در خليج فارس به ويژه تجارت نفت كه طي سال‌هاي اخير با توجه به افزايش قيمت درآمدهاي كلاني را به دنبال داشته است.

8- پوتین برای همراه کردن ایران برای تحقق آرزوی دیرین خود راه نزدیکی به چین را پیش گرفته و با همکاری پکن، پیمان شانگهای را بنیاد نهاده است. ایران را هم عضو ناظر این پیمان برگزیده که در آینده‌ای نزدیک به عضویت رسمی این پیمان در خواهد آمد، پیمان شانگهای، در آغاز، زیر عنوان همکاری برای مبارزه با تروریسم بنیاد نهاده شد، اما بعد، نه تنها فعالیت های خود را به حوزه اقتصاد گسترش داد، بلکه به چشم اندازهای نظامی هم رسید. همین امسال نخستین مانور مشترک خود را با شرکت نیروهای روسیه، چین و برخی از جمهوری های آسیای میانه برگزار کرد. تازه ترین اقدام، تغییر نام پیمان شانگهای به "سازمان همکاری های شانگهای" بود. این، خود نشانه گسترش حوزه فعالیت های آن است و چه بسا که آن را به جبهه ای در برابر ناتو تبدیل کند.

9- اقدام پر سرو صدای دیگر پوتین، برای قدرت نمائی در برابر غرب، فراهم آوردن زمینه های ایجاد اوپک گازی بود. سازمانی شبیه اوپک نفت برای کنترل قیمت گاز در بازارهای جهانی. یکی از سرسخت ترین پشتیبانان این طرح، آیت الله خامنه ای رهبر مذهبی جمهوری اسلامی بود که تاکنون چند بار از عزم راسخ خود برای تحکیم سروری جهان اسلام بر جهان غرب سخن گفته است. در راه استفاده از ایران، برای سینه سپرکردن در برابر آمریکا، پوتین در سفر اخیر خود به تهران، تا آنجا پیش رفت که محمود احمدی نژاد را به مسکو دعوت کرد.

10- مجموع اقدامات اقتصادی، سیاسی پوتین با محوریت ایران، در صورتی که بتواند کشور‌های نیمه شمالی را با خود همراه سازد، به ظهور قدرتی جدید منجر خواهد شد که نه به غرب وابستگی دارد و نه به شرق و قدرت زرد. با تشکیل چنین بلوکی بی‌تردید باید در انتظار شکل‌گیری نوینی از مناسبات قدرت در معادلات جهانی بود.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

تحلیل جالب، پرنکته و تودرتویی بود. نوشتن این چنین تحلییل نیاز به یک درک چند بعدی و شفاف از سازوکارهای قدرت سیاسی در زمانه کنونی و تاریخ روابط بین الملل دارد که به نظرم نویسنده مقاله به خوبی از آن بهره مند است. دستتان درد نکند!

-- پژوهشگر ، Oct 30, 2007 در ساعت 09:05 PM

مقاله بسیار دقیق و تیزهوشانه ای است و سخت قابل استفاده. سیاستمداران ما در طول یک سده گذشته کمتر متوجه جایگاه ایران در چشم انداز سیاستهای منطقه ای و بین المللی بوده اند و همیشه هم از همین ناحیه ضربه خورده اند.دست کم دو تجربه جنگ جهانی اول و دوم در این زمینه وجود داشته اند.حالا هم بدون اطلاع از آنچه در عرصه سیاستهای جهانی اتفاق می افتد،در واقع می خواهند خر خود را برانند.به هرحال غرب هرگز اجازه نخواهد داد ایران در آغوش روسیه بیفتد.ژئوپولتیک ایران نیز سرانجام شرایط خود را تحمیل خواهد کرد.در سال 57 غربیها با کمربند سبز اسلام در برابر زیاده خواهی روسیه ایستادند البته نباید فراموش کرد که زمینه چنین شرایطی دست کم در ایران وجود داشت. ممکن است تا چند وقت دیگر باز هم سر و کله کمربند سبز اما از جنسی دیگر پیدا شود.خدا نکند که کار از کار گذشته باشد چه در آن صورت جنگ حتمی ست.به هرحال فکر می کنم از این به بعد سروکله مقامات روسی آنهم از نوع وزیر خارجه و آنهم به صورت سرزده در ایران بیشتر پیدا شود. ظاهرا برای گرفتن جواب شتاب هم دارند اما فراموش کرده اند که روحانیت سنتی ایران ـ که آقای خامنه ای قطعا از آنان نیست ـ در چنین مواقعی از تاریخ پیوسته به سوی غرب غلطیده اند!

-- سامان ، Oct 31, 2007 در ساعت 09:05 PM

بسیار استفاده کردم امیدوارم در آینده تحلیلهای سیاسی بیشتری در رادیو زمانه داشته باشیم همه ما نیازمند به منطقی فکر کردن خارج از هرگونه تعصب و با دلیل و برهان هستیم همانطور که جناب مهدی جامی در پست خوبشون در وبلاگ زمانه گفتن

-- پویا ، Oct 31, 2007 در ساعت 09:05 PM

امريكا قصد دارد در خصوص مسائل ايران كوزوو و پيمان تسليحات متعارف در اروپا با روسيه به توافق برسد ارتور بلينف تحليلگر روزنامه اينترنتي روسي نيزاويسيمايا گازيه تا با اشاره به پيشنهاد امريكا در خصوص مبادله امتيازاتي بين واشنگتن و مسكو به منظور حل اين مسائل مي افزايد پيشنهاد اين معامله بزرگ در استانه اتمام مهلت باقي مانده براي حل اين مشكلات مطرح شده و به گفته منابع ديپلماتيك امريكا امادگي دارد امتيازاتي به روسيه بدهد كه بخشي از تلاشهاي اين كشور براي متقاعد ساختن مسكو به استقلال كوزوو و جلب موافقت ان با تشديد تحريم عليه ايران به شمار مي روند ديپلمات هاي امريكايي اعلام كرده اند حتي در صورت عدم موافقت روسيه با استقلال كوزوو بسياري از كشورهاي اروپايي اين كار را خواهند كرد اما اين موضوع موجب بي ثباتي بيشتر اوضاع در بالكان و وخامت روابط با روسيه مي شود و در نتيجه مسكو و پكن از حق وتو براي جلوگيري از تحريم بيشتر ايران استفاده خواهند كرد از سوي ديگر پوتين رئيس جمهور روسيه تهديد كرد در صوت عدم تصويب پيمان تسليحات متعارف در اروپا تا دوازدهم دسامبر از ان خارج خواهد شد نويسنده مقاله به نقل از دانيل فريد مشاور وزير خارجه امريكا در امور اروپا ياداور مي شود كه واشنگتن در زمان سفر دو هفته پيش رابرت گيتس وزير دفاع امريكا به مسكو ايده هاي جديدي را مطرح كرده كه از قرار معلوم هدف انها خارج شدن از بن بستي است كه مانع تصويب پيمان تسليحات متعارف در اروپا شده و اميدوار است ديپلماسي نتايج مورد نظر را در بر داشته باشد از سوي ديگر سرگئي لاورف وزير امور خارجه روسيه ديروز به تهران رفت و موضوع اصلي گفتگوهاي وي با مقامات ايران برنامه هسته اي اين كشور بود پيش از اين وزراي خارجه و دفاع امريكا و روسيه در مسكو موضوعات مهمي از قبيل استقرار سپر دفاع ضد موشكي امريكا در اروپاي شرقي را به بحث و بررسي گذاشته بودند البته گزارش دقيقي در مورد نتايج اين ديدار ها منتشر نشده اما شواهد حاكي از ان است كه طرفين با دادن امتيازاتي به يكديگر در حال اجراي معامله بزرگي هستند تحليلگر روزنامه در ادامه مي افزايد كارشناسان دو طرف نظرات مختلفي در خصوص اين معامله دارند و به عنوان نمونه ژنرال پاول زالاتاريوف كارشناس معروف امور سياسي و نظامي بين المللي و معاون رئيس انستيتو امريكا و كاناداي اكادمي علوم روسيه چنين پيشنهادي را از جانب امريكا غير واقعي مي داند و معتقد است كه همه مسائلي كه بحثهاي جدي در بر داشته اند از اهميت جداگانه اي برخوردارند و ارتباطي بين انها وجود ندارد و به همين دليل به راه حل هاي جداگانه اي نياز دارند به گفته وي روسيه قصد ندارد از پيمان تسليحات متعارف در اروپا صرفنظر كند و در كل خواهان حفظ پيمان هايي است كه در دوران جنگ سرد به منظور كنترل بر تسليحات امضا شده بودند چون همه انهاد در شرايط بي ثبات فعلي اهميت بسيار زيادي دارند و خروج امريكا از پيمان سپر دفاع ضد موشكي سال هفتاد و دو اشتباه بزرگي بود اين كارشناس روس هم چنين معتقد است دعوت امريكا از روسيه براي مشاركت در استقرار سپر دفاع ضد موشكي در چك و لهستان چيزي را عوض نخواهد كرد و انچه در نهايت اهميت دارد اين است كه كدام كشور اين سيستم را كنترل كند به همين دليل پيشنهاد پوتين بهترين پيشنهادي است كه در اين زمينه مطرح شده است پاول زالاتاريوف نقش گروه شش را در حل مسئله هسته اي ايران همانند مسئله هسته اي كره شمالي بسيار مهم مي داند اما معتقد است تركيب ان بايد كمي تغيير كند وي در عين حال اطمينان دارد كه بعيد است تصميم هاي اصولي اين گروه در جدول زماني تعيين شده امريكا مد نظر قرار گيرد علاوه بر اين حل مشكل كوزوو در موعد پيشنهادي امريكا نيز غير ممكن است نويسنده مقاله در ادامه به نقل از دميتري سايمس مدير مركز نيكسون واشنگتن ضمن تاكيد بر فعال شدن گفتگوي مسكو و واشنگتن در خصوص مهمترين مسائل بين المللي اخبار منتشر شده در خصوص معامله دو طرف را بسيار اغراق اميز مي داند و معتقد است كه طي گفتگوهاي اخير رايس و گيتس در مسكو تنها پيشرفت هايي در خصوص كوزوو و سپر دفاع ضد موشكي حاصل شده اما بعيد است كه تغييري در موضع روسيه در خصوص كوزوو و ايران بوجود ايد از نظر وي تغيير موضع مسكو كاملا مشهود خواهد بود و با ديپلماسي ان مغايرت خواهد داشت چون مسكو هرگز متحدين خود و كشورهايي را كه با انها روابط اقتصادي تنگاتنگ دارد ترك نكرده بويژه اين كه چنين امتيازاتي به سود منافع امنيتي روسيه نخواهد بود

-- فرید ، Oct 31, 2007 در ساعت 09:05 PM

با سلام.بابت این آنالیز دقیق شما تشکر میکنم.وامیدوارم مردان سیاسی ما از وجود مدبرانی مثل شما بهره مند گردند.یا حق

-- shaharam-roodbar ، Nov 1, 2007 در ساعت 09:05 PM

This text was very interesting

Thanks
M. Tanha

-- Mehran Tanha ، Nov 1, 2007 در ساعت 09:05 PM

quite interesting text, thanks

-- Alireza ، Nov 2, 2007 در ساعت 09:05 PM

تاریخ نشان داده است که روسها همیشه در بزنگاههای تاریخی پشت دوستان خود را خالی کرده اند. ازطرف دیگر نباید قدرت و نفوذ امریکا بر منطقه و به خصوص بر کشورهای عربی و در این اواخر بر هند را نیز دست کم گرفت. ضمن اینکه باید دانست که در بین سران رده بالای حکومت هم چه درباره این موضوع و هم درباره ببسیاری مضوعات دیگر شکاف و دو دستگی عمیقی وجود دارد. برای نمونه استعفای آقای لاریجانی میتواند نشانه روشنی از این دو دستگی باشد. همچنین با فرض درست بودن این نظریه احتمال همراهی کشورهایی چون عراق و مخصوصا ترکیه که تمایل شدیدی برای نزدیکی به اروپا دارد بسیار ضعیف به نظر میرسد.

-- soroush ، Nov 4, 2007 در ساعت 09:05 PM

تحلیل بسیار جامع و آموزنده بود. از مسئولین محترم رادیو زمانه خواهش می کنم تحلیل های اینچنین را به مراتب بیشتر به مخاطبان خود ارائه دهند.
شاد باشید

-- آرتین ، Nov 4, 2007 در ساعت 09:05 PM