رادیو زمانه > خارج از سیاست > حقوق بشر > بدحجابی و افول «اقتدار اخلاقی» | ||
بدحجابی و افول «اقتدار اخلاقی»امید معماریانچندی پیش توماس فریدمن، نویسندهی مشهور روزنامهی نیویورک تایمز، به شرح سفر همسر خود به آفریقا و ماجرای دیدار وی از یک مدرسه پرداخته بود. فریدمن میگوید همسرش ازدیدن پوستر باراک اوباما، نامزد ریاست جمهوری آمریکا، بر روی دیوار یکی از اتاقهای این مدرسه شگفتزده شده بود. او سپس این سوال را با خود مطرح میکند که از آخرین زمانی که مردمِ دیگر کشورهای جهان تصویر رییس جمهوری آمریکا را بر روی دیوار زدهاند چند سال میگذرد؟ فریدمن پاسخ میدهد دیرزمانی از آن تاریخ میگذرد. او سپس به طرح این موضوع میپردازد که چرا؟ چرا ایالات متحده با همهی فعالیتهایی که در داخل و خارج از مرزهای خود دارد، چنین تصویری پیدا کرده است؟ او با طرح این نکته که آمریکا هم «اقتدار مشروع»(Legitimate Authority) و هم «اقتدار اخلاقی» (Moral Authority) خود را به خاطر ناکامیها، تصمیمها وسیاستهای نادرست و مکرر خود درجهان از دست داده، به طرح این پرسش میپردازد که رییس جمهوری آیندهی آمریکا از چه ویژگیهایی باید برخوردار باشد که حداقل «اقتدار اخلاقی» آمریکا را در فراسوی این کشور احیا کند؟ علی رغم اینکه ایالات متحده کارهای خوبی هم در سراسر دنیا انجام میدهد، از مبارزه با ایدز و تحقیقات علمی گرفته تا تولید دانش درحوزههای مختلف، اما هنوز با آنچه در زندان ابوغریب و گوانتانامو گذشت شناخته میشود. دستبوسی و مهاجرت فلهای به بهشت این سوی دنیا، «اقتدار اخلاقی» جمهوری اسلامی و مواجهات دولت-ملتی که هر سال به قوت بیشتری تکرار میشود، نمونهی بارزی از یک افول مداوم به شمار میرود. این روزها از اقتدارحکومتی فقط همین مانده تا به مردم بگوید چه لباسی بپوشند و چه مقدار از موی خود را بیرون بگذارند. در واقع دولت کاری میکند که احترام مردم را برنمیانگیزد. حتا اگر کار نیکویی هم بکند، به تزویر و ریا و عوام فریبی متهم میشود. نمونهی بارز آن اتفاق چند روز پیش بود که رییس جمهوری دست معلم خود را بوسید. کسی نگفت چه انسان فرزانهایست این احمدی نژاد. بسیار اما گفتند که چه دو روییست این حکومت که با گوهر خیراندیش، به خاطر صحنهای مشابه آن، چندسال پیش فلان کردند و اینجا انتظار تکریم و تمجید دارند. امروز، ۲۸ سال پس ازانقلاب اسلامی، مجموعه هنجارهای دولتساختهای که مجموعهی سراسری دستگاه تبلیغات دولت، شب و روز بر مردم میفرستند، نه تنها بسیاری از آنان را با خود همراه نکرده، بلکه فاصلهشان را با حکومت و آنچه از مردمش میخواهد بیشتر کرده است. چنین ماجرایی در حوزههای دیگری همچون آزادی بیان، حقوق زنان و کارگران و دانشجویان، آزادیهای فردی و گروهی نیز قابل مشاهده است و دولت به جای آنکه قدمی پس بگذارد و واقعیتهای جامعه و مردم خود را بپذیرد، دائما تلاش میکند دست آنها را بگیرد و به جایی ببرد که از قضا معلوم هم نیست که به بهشت برسد. کسی هم ظاهرا به این آدرسی که از بهشت داده میشود علاقهای ندارد. ازجمله آخرین دفعاتی که دیدم کسی پوستری یا عکسی از یکی از مقامات حکومتی را بر روی دیوار منزلش نصب کرده یا در کیف خود نگاه میدارد، به دوران ریاست جمهوری محمد خاتمی بازمیگردد که سالها به غایت در دلها جاداشت. اما این روزها آنچه که در خیابانهای شهر و راهروهای دادسرا و زندان میگذرد، یادآور حکومتیست که «بهشت را به مردم ارمغان داده بود، اما هم اینک زندگی را برایشان به جهنمی» بدل کرده است. تشدید یک میراث نامیمون دولت محمود احمدینژاد نه تنها میراثدار ناکامیهای همهی دولتهای قبلی به شمار میرود، بلکه با تصمیمات نادرستی که به صورت واضحی زندگی را بر مردم سخت کرده، کارنامهی مدیریتی موفقی هم پیش رو نمیگذارد. پر بیراه نیست که بگوییم او میراثدار همهی تصمیمهای غلط و مدیریتهای نابسامان در طی سالهای گذشته است که هم اینک سیاههای از مسایل بزرگ اجتماعی و سیاسی را در سطوح مختلف محلی تا منطقهای و بینالمللی پیش روی کشور قرار داده است. با وجود این، از نقش تشدید کنندهی دولت او نمیتوان گذشت. تصمیمگیریهای اشتباهی که به دلیل کاستیهای مدیریت خرد و کلان و مشکلات روزافزون دولت، زندگی روزمرهی مردم را با مشکل همراه کرده، در پیوند با وعدههای غیرقابل اجرا، همچون آوردن پول نفت بر سر سفره و آنچه رییس جمهوری درخصوص آزادیهای فردی و اجتماعی در ایام انتخابات بر زبان آورد، بر یک موضوع صحه میگذارد و آن اینکه دولت نه از «اقتدار قانونی» چندانی بهره میبرد که بتواند حرفهای خود را به کرسی بنشاند و وعدههایش را عملی کند و زندگی را در حداقل آن برای مردمی که رأی خود را به این امید به صندوقها فرستادند آسان کند، و نه به واسطهی تصمیمهایی غیرقابل قبول که درعرصهی عمومی، همچون آزادی بیان، حقوق زنان، کارگران، انجمنها و غیره میگیرد، «اقتدار اخلاقی» قابل توجهی دارد. پیراهنی نو بر افول «اقتدار اخلاقی» وقتی به زندان رفتگان سیاسی و اجتماعی قدر میبینند و زندان رفتن نه برای زندانی، که برای حکومت بیآبرویی میآورد، وقتی زنان برای تغییر سادهترین قوانینی که اتفاقا تغییر آن بر اعتبار حکومت میافزاید به صورت فلهای به زندان فرستاده میشوند، وقتی حکومتی شهروندانش را هنگام سفر به خارج از کشور یا بازگشت ازآن بازجویی میکند و به زندان میفرستد و بعد بدون آنکه اتهامی مرتکب شده باشند چهار - پنج ماه نگه میدارد و تلاش میکند از آنها اعتراف اجباری بگیرد، آخر کار هم آنچه در مورد آنها ادعا میکند، میشود جاسوسی برای ۲۳۰۰ دلار پول بلیت و هتل (در پروندهی علی فرحبخش)، آن موقع چگونه میتوان «اقتداری اخلاقی» برای حکومت قایل شد؟ زمانی سخنان آیتالله خمینی قلبهای آزادیخواهان جهان، و حداقل منطقه، را با خود همراه میکرد و عکس او را بر دیوارهای خانهها و مدارس مینشاند و اشکها به چشم میآورد، اما این زمان، بسا گروههایی که در فلسطین و لبنان و دیگر کشورها از پول مالیات این مردم ارتزاق میکنند؛ علیرغم اینکه قطعا فعالیتهای مثبتی نیز در این مجموعه صورت میگیرد، باقی مردم با شنیدن نامهای ریز و درشت حکومتی، ذوق نمیکنند و قند در دلشان آب نمیشود که هیچ، آهی میکشند و زیر لب دشنامی میدهند و میگذرند. برای همین است که ماجرای مبارزه با آنچه «بدحجابی» خوانده میشود، با مبارزه با انجمنهای مدنی و فعالان اجتماعی-سیاسی، نشانهای ناگوار نه برای مردم، که برای حکومت است و باید عقلای نظام را به این فکر رهنمون کند که چگونه میتوانند افول «اقتدار اخلاقی» که به دنبال افول «اقتدار مشروع» حکومت و به دلیل ناکامی در انجام کار-ویژههایش رخ داده را ترمیم کنند وپیراهنی نو بپوشانند. |
نظرهای خوانندگان
اسلام دين ميانه رويي است پس اعتدال در هر زمينه اي خوب است
-- ميلاد ، May 14, 2007 در ساعت 12:06 PM