رادیو زمانه > خارج از سیاست > ايران و آمريکا > «اینجا کسی نمیتواند کلیت امپراتور را نقد کند» | ||
«اینجا کسی نمیتواند کلیت امپراتور را نقد کند»امید معماریانزمانی که ملوانهای بریتانیایی با کیفهای پر از هدیهی مقامات ایرانی راهی لندن میشدند، و جواد شرفی، دبیر دوم سفارت ایران هم در بازگشت از ۵۶ روز اسارت درعراق، جراحات خود را درمان میکرد، «ریس ارلیش»، روزنامهنگار آمریکایی که چندین بار به ایران سفر کرده است، طی نشستی، از پوشش خبری نامناسبی که رویدادهایی از این دست در مطبوعات غربی دارد، گلایه میکرد. این روزنامهنگار، که در سال ۲۰۰۵ همراه با شان پن به تهران سفر کرد، در نشستی که در کتابخانهی دانشکدهی عالی روزنامهنگاری دانشگاه برکلی کالیفرنیا برگزار شد، به حاضرین گفت که دستگیری ملوانان بریتانیایی را باید در زمینهی کلانتری نگاه کرد: «هیچکس طی این روزها نمیگوید سربازان آمریکایی دو ماه قبل، پنج ایرانی را در اربیل ربودند، یا چه بر سر دبیر دوم سفارت ایران در عراق آمد؟ کسی نمیپرسد دو ناو هواپیمابر درخلیج فارس چه میکنند؟»
ماه گذشته، ریس الریش درمصاحبهای با خبرگزاری «آی پی اس» گفت که مقامات آمریکایی به صورت غیررسمی ازگروههای اپوزیسیون کُرد حمایت میکنند. او همچنین در مقالهای که در شمارهی اخیر ماهنامهی معتبر «مادر جونز» به چاپ رسید، به زندگی جنگجویان کرد مخالف دولت ایران پرداخت و با آنها گفتوگو کرد. تنها چند هفته پس از آن بود که شبکهی «ای بی سی»، در مطلبی جنجالی، از ارتباط گروههای تروریستی مانند جندلله و افرادی مانند «ریگی» با دولت آمریکا مطلبی نوشت تا حلقهی حمایت نیروهای آمریکایی از گروه های مسلح اپوزیسیون کامل شود. همهی این اطلاعات البته توسط روزنامهنگاران آمریکایی منتشر شد. ریس اشاره میکند که برخلاف انتقادات زیادی که به رسانههای آمریکا میشود، اکثر مطالبی از این دست هم توسط خبرنگاران آمریکایی منتشر میشود. ارلیش با مقایسهی پوشش خبری ماجرای دستگیری ملوانها در آمریکا و انگلیس گفت بسیاری از روزنامههای انگلیسی، درکنار اخبار دستگیری ملوانها، اشارهای هم به ربودن دیپلماتهای ایرانی توسط ارتش آمریکا درعراق داشتند، درحالیکه مطبوعات آمریکا عملا این بخش ازداستان را نادیده میگرفتند. او سپس به گزارشهایی از ایندیپندنت و گاردین اشاره کرد که در آنها، توازن بیشتری نسبت به جریان رسانههای غالب در آمریکا، که بر تن ایرانیها جامهی تروریسم میپوشاندند، وجود داشت. ریس الریش گفت از بیش از نود کشور جهان گزارش نوشته یا پخش کرده؛ و در طی بیش از سی سال روزنامهنگاری، کیفیتهای مختلفی از کار خبری را مشاهده کرده. اما ایران چیز دیگریست: «بار آخری که درایران بودم، در هتل لاله اقامت داشتم. هتلی که پیش از انقلاب "هتل کنتیتانتال" نام داشت. خبرنگاران غربی زیادی برای پوشش اخبار ایران نزدیک انتخابات، یا رویدادهای مهم دیگر آنجا اقامت میکنند. هر روز بعد از کار روزانه، روزنامهنگارها برمیگشتند و در لابی هتل با هم گپ میزدند و نوشتههای خود را مرور میکردند و اگر سؤالی داشتند از یکدیگر میپرسیدند. در بسیاری از این گفتوگوها میدیدم که چقدر روزنامهنگارهای آمریکایی نسبت به ایران و ایرانیها دارای پیشذهنیت هستند. اینکه ایران حامی تروریسم است و درحال ساختن بمب اتمیست و چیزهایی ازین قبیل. در واقع، ایدئولوژیای که توسط واشنگتن صادر میشود، پیشفرض هایی را در ذهن آنها جای میدهد که بعدا مبنای تهیهی گزارشها وتحلیلهای بسیاری از آنها میشود».
این روزنامهنگار آمریکایی و نویسندهی کتاب «Target Iraq»، که درست چند ماه پیش ازحملهی آمریکا به عراق منتشر شد، به ارائهی تصویری از جامعهی ایرانی پرداخت که در سفرهای خود به تهران و شهرهای دیگر با آن مواجه شده است: «بار اولی که در سال ۲۰۰۰ آنجا بودم، خیلی خوشحال بودم. اول از همه، برای اینکه توانسته بودم ویزا بگیرم. کاری که بسیار دشوار است. برخلاف تصوری که درمورد یکدست بودن حکومت ایران میشود، گروههای مخالف زیادی در ایران وجود دارند که بسیار هم فعالند. مثلا خانم شیرین عبادی که در سال ۲۰۰۳ برندهی جایزهی صلح نوبل شد. یا اتحادیههای کارگری، جنبش زنان، جوانان و مطبوعات بسیار فعال هستند. من با خیلی از کسانی که منتقد دولت هستند مصاحبه کردم. اما در عین حال نباید فراموش کنیم که همهی آنها مخالف تحریم اقتصادی وحمله و سیاستهای آمریکا درقبال ایران هستند». ریس سپس به ماجرای حملهی بیستم ژانویه به سربازان آمریکایی درعراق پرداخت که طی آن، افرادی با لباس سربازان آمریکایی، بهصورتی بسیار ماهرانه حمله کردند و سربازان را به قتل رساندند: «نتیجهی این حمله کشتهشدن پنج آمریکایی بود. یک روز بعد، آمریکاییها گفتند که چون این حمله خیلی پیچیده بوده احتمالا توسط ایرانیها طراحی شده است. اما جز تئوری توطئهای که ناشی ازهمان پیشذهنیتها بود، هیچ شواهدی برای این دخالت وجود نداشت». او سپس به ذکر مثال دیگری پرداخت: «پوشش خبری آنچه تجهیز شورشیان عراقی توسط ایران نامیده میشود نیز جالب توجه است. ابتدا CBS گزارشی منتشر میکند. پس ازآن مایکل گوردن، که پوشش خبرهای پنتاگون درنیویورک تایمز را بر عهده دارد، از سلاحهای نفوذکنندهی (EFPs) پیچیدهای سخن میگوید که تنها میتواند توسط ایران ساخته شده باشد. البته نکتهی جالب آنکه پس ازاعلام این خبر، در کنفرانسی مطبوعاتی که بعد از آن برگزار شد، همین خبرنگارها بودند که با ابراز تردید نسبت به خبرهای واشنگتن نگاه میکردند. سرانجام معلوم شد نحوهی تاریخنویسی بر روی خمپارهها و آرپیجیهایی که به عنوان شواهد نمایش داده شدند، به سبک آمریکاییست. ایرانیها به سبک اروپایی تاریخگذاری میکنند». این روزنامهنگار آمریکایی سپس به فشاری اشاره کرد که این روزها خبرنگاران آمریکایی تحمل میکنند: «همهی پیش فرضها براساس تایید امپراتوری “Empire” آمریکاست. شما میتوانید بخشهایی از این فرمانروایی را مورد انتقاد قرار دهید، اما نمیتوانید همهی آن را نقد کنید. به همین جهت، وقتی دستگاه بوش یا کلینتون میگویند که فلان گروه یا شخص تروریست است، باید بپرسید نشانههای شما چیست؟»
ریس الریش سپس به شرح نمونههای موفقی از روزنامهنگاری در آمریکا پرداخت که علیرغم همهی فشارهای یادشده منتشر میشوند: «البته گزارشهایی که خلاف جریان رسمی رسانهایست، حتا درصورت چاپ هم زیاد منعکس نمیشوند و بزودی فراموش میشوند». او به کسانی که اخبار را دنبال میکنند توصیه کرد که چند رسانهای باشند، روزنامهها یا شبکههای تلویزیونی مختلفی را بخوانند و معتاد به رسانهی خاصی نشوند. این خبرنگار آمریکایی که گزارشهای رادیویی مشهوری نیز طی سالهای گذشته برای شبکههای مختلف رادیویی آمریکا ازجمله رادیو ملی سراسری پخش کرده است، گفت که یکی از بهترین راههایی که به وسیلهی آن میتوان به گزارش از مناطق در حال جنگ و پر تنش اقدام کرد، صحبت کردن با شخصیتهای فرهنگی، هنری و اجتماعیست. کسانی که البته نیمنگاهی هم به سیاست دارند، و در عین حالی که از زاویهی خود به جامعه نگاه میکنند، نظرات سیاسی منسجمی هم ارائه میدهند. چنین داستانهایی بسیار خواندنی و کمتر مناقشه برانگیز است، و تصویرهای مناسبی را به مخاطب ارائه میکنند. |