رادیو زمانه > خارج از سیاست > ايران و آمريکا > سايهروشن اجلاس بغداد | ||
سايهروشن اجلاس بغدادسعيد شروينی
ژانويه گذشته با اعلام استراتژی جديد آمريکا برای حل بحران امنيتی و سياسی عراق، کمتر کسی تصور میکرد که در کوتاه زمانی اين استراتژی نيازمند اصلاح و بازبينی بشود و اجرای بخشهايی از پيشنهادات کميسيون بيکر- هميليتون هم ولو بیسرو صدا در دستور کار واشنگتن قرار گيرد. کميسيون بيکر- همليتون که مرکب از تعدادی مساوی از دموکراتها و جمهوريخواهان عضو کنگره است، در گزارشی که در ماه دسامبر از بحران عراق و راههای خروج از بنبست آن ارائه کرد از يک سو خروج تدريجی نيروهای آمريکايی را پیشنهاد میداد و از سوی ديگر بر لزوم انجام مذاکره ميان واشنگتن با تهران و دمشق تاکيد داشت. استدلال هم اين بود که هم ايران و هم سوريه در عراق دارای نفوذ و قدرت هستند و برونرفت از بنبست امنيتی اين کشور بدون ادغام دو کشور يادشده در روند مذاکرات و چارهجويیها به سختی قابل تصور است. برای دولت بوش اما دشوار بود که دو کشوری را که "ياغی و شرور" به شمار میآورد به عنوان طرف مذاکره در مورد مسائل عراق به رسميت بشناسد. کاخ سفيد حتی پس از انتشار گزارش بيکر- هميلتون نيز، ايران و سوريه را نه جزيی از حل مشکل عراق که بخشی از خود اين مشکل تلقی کرده است. انگیزهها و ضرورتهای شرکت آمریکا - استراتژی جديد آمريکا در عراق که محور آن بر يک راهحلی نظامی و اعزام شمار بيشتری نيرو به اين کشور استوار است از همان ابتدا با مخالفت دموکراتها و بخشی از جمهوریخواهان در کنگره روبرو بوده و مجلس نمايندگان قطعنامهای غيرالزامی عليه آن به تصويب رسانده است. - از زمان اجرای استراتژی يادشده تحول محسوس و مثبتی در وضعيت امنيتی بغداد و مناطق سنینشين به وجود نيامده و ترورها و درگيریهای خونين مسلحانه کم و بيش ادامه دارد. نقار ميان سنیها و شيعهها در درون حکومت عراق هم به دلايل واقعی و واهی رو به تشديد رفته است. - خطر تجزيه ولو غيررسمی عراق روز به روز شدت بيشتری میگيرد. اين امر برای هيچکدام از همسايگان عراق که اکثرا متحدان منطقهای ٱمريکا هم به شمار میروند (عربستان، اردن، ترکيه، ...) مطلوب نيست و طبيعی است که آنها فشارهای خود بر واشنگتن برای آزمودن همه راههای منتهی به حل بحران را تشديد کنند. - این که کنفرانس به دعوت طرف ثالثی (دولت عراق) تشکيل میشود، برای آمريکا میتواند توجيه خوبی باشد که سياست دوگانهای دنبال کند: اجرای ضمنی پيشنهادات کميسيون بيکر- همليتون و در عين حال حفظ وجهه از طريق تاکيد بر تداوم سياست تا کنونی، يعنی عدم مذاکره مستقيم با ايران و سوريه. - در صورتی که از مذاکرات بغداد نتيجه خاصی به دست نيايد هم، واشنگتن در تقابل احتمالی بعدی با ايران و سوريه ديگر کمتر با اين انتقاد روبرو خواهد شد که قبل از استفاده از ابزارها و اهرمهای ديپلماتيک و سياسی به راه و روشهای سخت روی آورده است. ورای خط و نشانها در چنين فضايی طبيعی است که ايران و آمريکا، نيت خود از حضور در اجلاس بغداد را طرح اتهامات و انتقادات نسبت به طرف مقابل عنوان کنند. واشنگتن میگويد که تهران را در اجلاس يادشده "برای توقف انتقال اسلحه به شورشيان عراق" زير فشار خواهد گذاشت و جمهوری اسلامی نيز در مقابل، راهحلش برای حل بحران را میخواهد عنوان کند که در ظاهر چيزی نيست جز خروج هر چه سريعتر نيروهای آمريکايی از عراق. ورای اين اظهارات و خط و نشانکشيدنها، نفس استقبال واشنگتن و تهران از اجلاس بغداد احتمال بروز برخی گشايشها و روزنهها برای مذاکراتی فشردهتر و احيانا مستقيمتر را قوت میبخشد. اين نيز هست که با توجه به وخامت وضع عراق از يک سو و شدتگرفتن چالش هستهای ايران از سوی ديگر، واشنگتن و تهران در شرايطی نيستند که شکست يا موفقيت اجلاس مزبور و اجلاس عالیتر بعدی، و به تبع آن، وخامت هر دو بحران يادشده برايشان السويه باشد. و همین شايد دليلی است که خوشبينی معينی را در زمينه نتايج اجلاس بغداد موجه میکند. احمدینژاد رهرو خاتمی و هاشمی دستکم در دو جبهه، يعنی در عراق و لبنان، رسيدن کشورهای درگير، از جمله ايران و عربستان، به توافقی برای تحقق بخش اول راهحل فوق، تا کنون مشکل اصلی بوده است. اما حدت بحران و وضعيت امنيتی و سياسی بنبستگونه در دو کشور ياد شده به تدريج سمت و شدتی يافته که تهران و رياض نيز نگران از دسترفتن کامل کنترل اوضاع و بروز شرايطی وخيمتر و غيرقابل پيشبينیتر برای منطقهاند. بر اين اساس، اولين سفر احمدینژاد به عربستان در روزهای اخير طبيعی بود که به رايزنی در باره اين مناطق بحرانی و چگونگی کاهش تنش و تشنج در آنها که اينک رنگی کم و بيش غليظ از مناقشه شيعه و سنی پيدا کرده اختصاص يابد. در مورد نقار و شکاف ميان حماس و الفتح در مناطق فلسطينی هم، گرچه مسئله شيعه و سنی مطرح نيست، ولی از فحوای سخن مقامات جمهوری اسلامی پيداست که آنها از ابتکار عمل دربار سعودی برای نزديککردن دو جناح فلسطينی استقبالی محتاطانه کردهاند . اين که دولت احمدینژاد در مورد مسائل منطقهای اينک به راه و روش پيشينيان خود (رفسنجانی و خاتمی) يعنی به سياست همکاری و تعامل با عربستان سعودی روی آورده، هم حاصل بیثمرماندن سياستهای قسما ماجراجویانه آن در يک سال و نيم گذشته و هم نتيجه بالاگرفتن چالش هستهای است. به عبارت ديگر، جمهوری اسلامی اينک که با تشديد فشارهای ناشی از بحران اتمی روبروست طبيعی است که به يارگيریهای منطقهای و يا دستکم بیطرفسازی مواضع کشورهای بزرگ همسايه اهميت بيشتری بدهد تا از انزوای بيشتر خود بکاهد و در آن واحد خود را در چند چالش متفاوت درگير نکند. برای عربستان نيز، به رغم پيوندهای نزديکش با واشنگتن، بحرانهايی مانند عراق و لبنان در صورت تداوم و تشديد میتوانند به چالشهايی غيرقابل کنترل و جنگ و تشنجهايی منطقهای بدل شوند و صرفا به حوزه امنيت بيرونی اين کشور محدود نمانند. از اين رو میتوان انتظار داشت که رياض نيز از سياست قسما متعادلشده دولت احمدینژاد استقبال کند و کوبيدن بر طبل خطر شيعه که در ماههای اخير به شاهبيت سیاست منطقه ای آن بدل شده بود کاهشی محسوس بيابد. آن سوتر از بحران عراق صد البته بحران هستهای هم بحرانی مجرد و ابتدا به ساکن نيست و حل قطعی آن، ورای تغییرات معینی در سیاست های ایران و آمریکا، در گرو حل ساير مسائل خاورميانه و از جمله حرکت در جهت ايجاد يک ساختار امنيت جمعی در منطقه است. چنين ساختاری بايد بتواند همه چالشهای محيطی را پوشش دهد و بستری برای حل آنها فراهم آورد. تا رسيدن به اين نقطه راه درازی در پيش است اما دستاوردهای بزرگ معمولا از گامهای کوچک شروع میشوند. اجلاس بغداد شايد يکی از این گامها باشد. |