رادیو زمانه > خارج از سیاست > مسایل ایران > چرا مرگ بر روسیه؟ | ||
چرا مرگ بر روسیه؟حسین علویalavi@radiozamaneh.comیکی از نکات توجهبرانگیز در مراسم نماز جمعهی اخیر که آقای رفسنجانی در آن سخن میگفت، سر دادن شعار «مرگ بر روسیه» و «مرگ بر چین»، از سوی جمعی از شرکت کنندگان و تظاهر کنندگان در خیابانهای اطراف دانشگاه تهران بود. در گفت و گویی که با دکتر هوشنگ حسنیاری، کارشناس مسایل استراتژیک در کانادا داشتم، ابتدا از او دربارهی دلایل شکلگیری احساس منفی در میان مردم، نسبت به روسیه، پرسیدم و اینکه به رسمیت شناختن دور دیگری از ریاست جمهوری آقای احمدینژاد از طرف روسیه، چه نقشی در این زمینه میتواند داشته باشد؟
از جنبهی سیاسی، بیشتر همین مسأله است که اشاره کردید. یعنی زمانی که تظاهرات در تهران و بعضی از شهرستانهای دیگر علیه نتیجهی انتخابات ادامه داشت، آقای احمدینژاد ملاقات کوتاهی با آقای مدودوف، رییس جمهور روسیه داشت و این از دید ایرانیها (یا حداقل از دید ایرانیهایی که تظاهرات میکردند و نتیجهی انتخابات را قبول نداشتند)، نوعی پذیرش نتیجهی انتخابات و در نتیجه خیانت روسها به ملت ایران بوده است. از جنبهی تاریخی اگر به مسأله نگاه کنیم، روسیه از دید بسیاری ایرانیها، کشوری است که ضررهای سهمگینتری را بر ملت ایران و تمامیت ارضی ایران تحمیل کرده است، تا انگلستان و آمریکا. به خصوص با اشاره به جنگهای گذشته که در قرن نوزدهم صورت گرفته و منجر به از کف دادن زمینهایی در منطقهی قفقاز و آسیای میانه شده است. دقیقاً به همین خاطر است که روسها هرگز همسایهی مورد اعتمادی نبودند. در نهایت اگر از این جنبه که تاحدی هم به مسایل استراتژیک برمیگردد نگاه کنیم، تعیین رژیم حقوقی دریای مازندران است که در این مورد هم روسها، از دید بسیاری ایرانیها، به ایران خیانت کردند و به جای پذیرش حق تاریخی ایران، ایران را از نظر دستیابی به معاهدات دوجانبه با کشورهای تازه استقلال یافته، تحت فشار قرار دادند.
مسألهی همکاریهای هستهای ایران با روسیه، چقدر میتواند در شکلگیری این احساس منفی نقش داشته باشد؟ برداشت من این است که در ایران تقریباً، اجماعی در مورد حق داشتن تکنولوژی و دانش هستهای وجود دارد که حقی به رسمیت شناخته شده از جانب سازمانهای بینالمللی هم هست و ایران به عنوان یکی از امضا کنندگان پیمان منع اشاعهی هستهای، چنین حقی را دارد. منتها روسیه، از دید بسیاری ایرانیها، به دلیل داشتن خصلت منافقانهی سیاست خارجیاش در قبال ایران، از موقعیتی که بعد از انقلاب پیش آمد و از انزوای هستهای ایران، نهایت سوء استفاده را کرد. قراردادی را با ایران در مورد اتمام پروژهی بوشهر امضا کرد که مبلغ اولیهی قرارداد نزدیک به هشتصد و پنجاه میلیون دلار بود. اما به دلیل عدم وابستگی روسیه به تعهدات خود نسبت به ایران در قبال پروژهی بوشهر، آن را تا به امروز کش داده و مبالغ بسیار بسیار بیشتری از مبلغ اولیهی قرارداد، از ایران، دریافت کرده است. در نتیجه، روسها از دید بسیاری ایرانیها قابل اعتماد نیستند و معاملهگر هستند. یعنی اگر آمریکا حاضر شود امتیازاتی به روسیه بدهد، روسیه ایران را فدای این روابط با آمریکا و کشورهای غربی خواهد کرد تا اینکه خود را نسبت به تعهداتش در قبال قراردادهایی که با ایران دارد، مسئول بداند. شکلگیری احساس منفی نسبت به چین چه زمینهای دارد؟ در این مورد، چین و روسیه هر دو در یک سمت قرار دارند. یعنی اینکه چین و روسیه، هر دو به عنوان کمک به جمهوری اسلامی ایران، امروز در سطح جهانی، در سازمان ملل و جاهای دیگر، وارد عمل میشوند. مثلاً در اجلاس اخیر گروه هشت که در ایتالیا برگزار شد، روسیه مانع از این شد که گروه هشت نتیجهی انتخابات اخیر را مورد سوال قرار بدهد. در مورد چین هم دیده شده که چه در آژانس بینالمللی انرژی هستهای و چه در شورای امنیت سازمان ملل، این کشور سعی کرده تا حدی (نه چندان زیاد) فشار را تعدیل کند و از موضع ایران حمایت کند. منتها، چین هم نظیر روسیه در نهایت، منافع خود را در این دید که با غربیها کنار بیاید و ایران را نادیده بگیرد. البته، هر دولتی منافع ملی خود را دنبال میکند. آیا این دیدگاه منفی نسبت به این کشورها، بیشتر از این جنبه نیست که دولت ایران به لحاظ برخورداری از حمایت روسیه و چین، نسبت به منافع ملی ایران کوتاه آمده باشد؟ در روابط بینالملل، حفظ و گسترش منافع ملی هر کشور، اولین وظیفهی دولتهاست. دولتهایی که چنین عملی را انجام نمیدهند، بالطبع وظیفهی اصلی و اساسی خود را انجام ندادهاند. در مورد روسیه، حرف شما کاملاً منطقی است. منتها دولتمردان ایران انتظار دارند که روسها و چینیها منافع ایران یا منافع مقطعی ایران را پیشتر از منافع خود قرار بدهند که چنین امری قابل تصور نیست. به خاطر اینکه تا به حال تحقق پیدا نکرده و در آینده هم چنین نخواهد شد. در مورد مسألهای که اشاره کردید، بالطبع هر چه کشوری در سطح جهان منزویتر باشد، ناچار است امتیازات بیشتری به کشورهای دیگر بدهد تا اینکه آن کشورها در مقاطع حساس از او دفاع کنند. در ارتباط با چین، چنین امری صحت دارد و باید اشاره کرد که کشتار مسلمانان در ایالت سینچیانگ چین، فصل جدیدی را بر این روابط دشوار اضافه کرد؛ دولت ایران تأکید بر این دارد که آلمان در کشته شدن خانم مصری در این کشور، کمکاری کرده و یا اینکه اسراییلیها را در مورد کشتار فلسطینیها مورد مذمت قرار میدهد. نمازگزاران به دولت ایران یادآوری میکنند که چین هم چنین کاری را دارد انجام میدهد و در نتیجه، با چین هم باید چنین برخوردی کرد. |