رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران و آمریکا > «غوغای آمريکا درباره ایران، فرار به جلو است» | ||
«غوغای آمريکا درباره ایران، فرار به جلو است»گفتگو با دکتر اعتماد را از «اینجا» بشنوید با به تعویق افتادن تدارک شورای امنیت، برای تشدید تحریمها علیه ایران، این سؤال همچنان مطرح است که اساساً مناقشه بر سر پروژه هستهای ایران، تا چه اندازه در سیاست امریکا در منطقه و تعیین مناسبات این کشور با ایران نقش دارد؟ در گفتگویی با دکتر علیاکبر اعتماد، کارشناس مسایل هستهای، این مسأله را در میان گذاشتیم: به عقیده من، اشکال بزرگ امریکا در حال حاضر، مسأله اتمی ایران نیست. اشکال بزرگ برای آمریکا، ناکامیهایش در عراق و افغانستان است و این موقعیت جرج بوش را در امریکا بسیار تضعیف نموده است. حتی امکان دارد که جمهوریخواهان در انتخابات بعدی شکست بخورند. بنابراین مسأله ایران را مطرح نمودن و یک سری جنجال به راه انداختن، برای جرج بوش راه فراری محسوب میشود از بنبست نظامی در عراق و افغانستان. اشکال کار در اینجاست که همیشه میگویند که حافظه جمعی، افکار عمومی و مردم هر کشوری کوتاه است. یعنی به زودی اتفاقات را فراموش میکنند. خیلی زود با مطرح شدن مسأله اتمی ایران و خطرناک جلوه دادن آن برای مردم دنیا، انظار مردم را به تدریج متوجه ایران میکنند و از عراق و افغانستان منحرف میسازند. به نظر من به راه انداختن غوغا درباره مسأله ایران، سرپوشی است که آمریکا بر شکست و ناکامی خود در افغانستان و عراق میگذارد. اگر این چنین باشد، مسأله خطرناک است. زیرا ممکن است جرج بوش مسأله ایران را تا انتها پیگیری کند و آن را با مسأله عراق و افغانستان بیامیزد و یکباره تمام خاورمیانه را به آتش بکشد. این آن چیزی است که فلاسفه به آن فرار به جلو میگویند. یعنی وقتی او نمیتواند به عقب برگردد، به جلو فرار میکند. به جلو فرار کردن یعنی اضافه کردن مشکلی بر مشکلات. تا چه اندازه ممکن است آمریکا به چنین ریسکی دست بزند و چه عواملی میتوانند دراین زمینه بازدارنده باشند؟ من فکر میکنم این شبیه یک خودکشی برای آقای جرج بوش است. اگر چه ممکن است ریسک حمله به ایران را نیز بپذیرد. این مسأله را که حملات هوایی چه طور و تا چه اندازه ممکن است صورت بگیرد، میتوان در روزنامههای دنیا بررسی نمود که مملو از بحثهای کارشناسان دنیا درباره امکان حمله نظامی آمریکا به ایران و نتایج آن است. اعتقاد اغلب مفسرین بر این است که آمریکا به واسطه قدرت نظامی خود، ممکن است بتواند ایران را بمباران کند. اما با این حمله موقعیت ایران در جهان محکمتر میشود. هم از نظر داخلی، مردم حمایت بیشتری از دولت میکنند و هم در کشورهای جهان سوم، به خصوص کشورهای اسلامی، حمایت از ایران بیشتر میشود. اثر این موضوع خیلی پیشتر نمایان است. در گفتههای وزیر امورخارجه فرانسه می توان دید که کشورهای عربی (که معمولاً با آمریکا همسیاست هستند) شروع به اعتراض علیه گفتگوها در باب جنگ علیه ایران کردهاند. بنابراین میبینیم که آمریکا و همدستان غربیاش باید بهای گزافی برای حمله به ایران بپردازند و همین موضوع ممکن است بتواند مانع از حرکت آنها بشود. همواره این پرسش بین ایرانیان مطرح بوده است که استفاده از انرژی هستهای تا چه اندازه برای ایرانیان سودمند است؟ آیا منافع درازمدت و استراتژیک ایران اقتضا نمیکند که خواسته شورای امنیت، برای تعلیق غنیسازی را بپذیرد و پیشنهاد دیگری را برای دستیابی به انرژی هستهای، دنبال کند؟ این که در شرایط کنونی انرژی هستهای برای ایران لازم است یا نه، بحث بسیار مفصلی است که مطرح کردن آن به آسانی امکانپذیر نیست. اگر بخواهیم مسأله را در یک نمای 40 تا 50 ساله مطرح کنیم، پاسخ مثبت است. اما اگر بخواهیم آن را در یک دید پنج تا 10 ساله بررسی کنیم، پاسخ این است که ما به این فناوری دست نخواهیم یافت و حالتی اضطراری که بخواهیم تمام نیروها را برای دستیابی به آن بسیج کنیم، وجود ندارد. به عقیده من، با جبههگیری کشورهای غربی و تحمیل مجموعهای از سیاستها به ایران، مسأله دیگر استفاده از انرژی اتمی نیست و به یک مسأله ملی بدل شده است؛ یعنی آیا ما باید زیر بار کشورهای غربی برویم؟ و کارهایی که آنان نهی میکنند، انجام ندهیم؟ و کارهایی را که آنان امر میکنند انجام بدهیم؟ و این سیاست ملی ما خواهد بود؟ یا این که ما باید با قدرت جلو آنها بایستیم و به آنها نشان دهیم که ما اگر سیاستی در داخل مملکت داریم، فقط باید در پرتو افکار عمومی ایرانیها هدایت شود؟ در این سؤال دیگر مساله اتمی مطرح نیست و یک مسأله سیاسی ملی است. من فکر میکنم که قاطبه ایرانیان معتقدند که ما نباید در این زمینه به کشورهای غربی امتیاز بدهیم؛ حتی اگر هزینه آن زیاد باشد. |
نظرهای خوانندگان
"در این سؤال دیگر مساله اتمی مطرح نیست و یک مسأله سیاسی ملی است. من فکر میکنم که قاطبه ایرانیان معتقدند که ما نباید در این زمینه به کشورهای غربی امتیاز بدهیم؛ حتی اگر هزینه آن زیاد باشد."
-- منوچهر ، Oct 3, 2007 در ساعت 02:56 PMبنده که به ایشان وکالت سخنگوئی نداده ام . شاید شما داده باشید ؟