رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۸ مرداد ۱۳۸۶

تدارک ائتلاف‌های وسیع انتخاباتی

روز پنج‌شنبه، با گردهمایی دبیران و رابطین «حزب اعتدال و توسعه» در تهران، که تشکلی نزدیک به هاشمی رفسنجانی رییس مجمع تشخیص مصلحت نظام جمهوری اسلامی‌ست، مرحله‌ی تازه‌ای از فعالیت این حزب آغاز شد. در همین زمینه گفت‌وگویی کردم با مهندس حسن شریعتمداری، تحلیل‌گر مسایل سیاسی مقیم آلمان، و نظر او را در باره‌ی نقش این تشکل در صحنه‌ی سیاسی کنونی ایران و تأثیر آن بر ائتلاف‌های انتخاباتی آینده جویا شدم. این گفت‌وگو را از اینجا بشنوید یا در زیر بخوانید:

حسن شریعتمداری : بله، همان‌طور که توجه فرمودید، اگر اعلام این حزب مبتنی بر نیازهای مقطعی انتخاباتی نباشد، دارای یک معناست؛ و اگر حزبی باشد که به خاطر انتخابات قد علم کرده و بعد از انتخابات شعارهای خود را فراموش کند، معنای آن چیز دیگری‌ست. فرض ما بر این است که این حزب یک حزب انتخاباتی نباشد؛ زیرا اگر یک حزب انتخاباتی باشد، تأثیر آن بسیار محدود خواهد بود و طبعا فعلا درست شده است تا نزدیکان و طرفداران آقای رفسنجانی را سر و سامانی بدهد و از نفوذ ایشان استفاده کند تا آنها در انتخابات مجلس بتوانند با نزدیکی با بقیه‌‌ی نیروهای همجنس، کرسی‌های کافی در انتخابات به‌دست بیاورند و بعد از انتخابات نیز این حزب فراموش خواهد شد. ولی اگر چنین نباشد، که شاید هم نباشد - زیرا احتیاج به وجود احزاب در کشور به‌صورت یک مسأله‌ی جدی بین سران حکومت مورد بحث و گفت‌وگوست -، آن‌گاه این حزب در حقیقت صاحب نگرشی‌ خواهد بود مبتنی بر پایگاه بخش سنتی طبقه‌ی متوسط در ایران که با نگاهی توسعه‌گرا و در همراهی بیشتر با جهان متمدن به آغاز گفت‌وگو با غرب و یافتن راه حل برای بحران هسته‌ای خواهد پرداخت. شاید مقداری هم تحت تأثیر حزب «عدالت و توسعه» در ترکیه باشد که در انتخابات اخیر پیروز شده است. ولی تا آنجایی که امروز قابل مشاهده است، طبعا این حزب می‌خواهد محوری باشد با وجود شخصیت‌هایی مثل آقای حسن روحانی و دیگران؛ که گروه‌های نزدیک به آقای رفسنجانی را سامان بدهد و همچنین شاید بتواند وارد ائتلاف‌های انتخاباتی با بخشی از «مشارکت» و دیگر نیروهای اصلاح‌طلب بشود. طبعا اگر چنین نزدیکی‌هایی به‌وقوع بپیوندد و اگر این مجموعه با طرفداران آقای کروبی بتوانند نزدیک بشوند، وزنه‌ی قابل توجهی خواهند شد. آن‌گاه اگر شرایط انتخابات عادی باشد و در آن تقلب صورت نگیرد و احزاب پادگانی روش‌هایی برای نفوذ در انتخابات در پیش نگیرند که غیرقابل مقاومت باشد، و همچنین به شرط این‌که موافقت رهبری جمهوری اسلامی را جذب کرده باشند برای حفظ بی‌طرفی، در آن صورت امکان دارد که کرسی‌های قابل توجهی را در مجلس آینده به دست بیاورند.

ولی با توجه به گستردگی طیفی که شما نام بردید، که به هرحال از یک سو شامل میانه‌روهای سنتی جامعه و از سوی دیگر شامل اصلاح‌طلبانی‌ست که خواست‌ها و تمایلات اصلاح طلبانه‌ی بیشتری دارند، آیا شکل‌گیری چنین ائتلاف وسیعی در مقابل دولت آقای احمدی‌نژاد و اصولگرایان تندرو چقدر عملی‌ست و چقدر می‌تواند در امر انتخابات کارساز باشد؟

اگر چنین ائتلافی صورت بگیرد، که البته هنوز محل سؤال است، تنها دلیل پایداری آن می‌تواند ترس از تسلط بیشتر نیروهای نظامی و امنیتی در متن و بطن سیاست و جامعه باشد. آن‌گاه در حقیقت یک ائتلاف سلبی ناشی از ترس خواهد بود و به مجرد این‌که شروع به برنامه‌ریزی‌های مثبت در سطح اجتماع بکند،‌ خب معلوم است که اختلاف نظرهای جدی به وجود خواهد آمد. البته حزب «مشارکت» و اصلاح طلبان دولت مقدار زیادی از خواسته‌های دموکراتیک خودشان عقب نشسته‌اند و به قول خودشان به همین مفهوم مبهم «اعتدال»‌ در دایره‌ی قدرت حکومتی نزدیک‌تر شده‌اند. ولی با وجود این، اگر زمینه‌ی عملی کافی برای اجرای پروژه‌هایی در سطح مملکت وجود داشته باشد، معلوم است که اختلافات بروز خواهد کرد.

نکته‌ی دیگر مربوط به نحوه‌ی حضور اپوزیسیون طرفدار تحولات مسالمت‌آمیز در ایران در انتخابات آینده است. این نیروها گرچه تا حالا امکان حضور مستقیم در انتخابات را نداشته‌اند،‌ ولی تلاش‌شان این بوده که با در پیش گرفتن یکی از دو راه عدم شرکت یا حمایت از گرایش اصلاح‌طلب، به طور غیرمستقیم در انتخابات حضور داشته‌ باشند. فکر می‌کنید اکنون برای این‌که اپوزیسیون سیاست متفاوتی نسبت به گذشته ارائه کند، شرایط تا چه اندازه فراهم است؟

برای نیروهای سکولار و عرفی جامعه شرایط بسیار دشوار است. علاوه بر شرایط قانونی و فراقانونی که از حضور آنها در صحنه‌ی انتخابات ممانعت می‌کند، و نیز سنت نیروهای انقلابی در جامعه که حضور آنها را برنمی‌تابد، فعلا آنها در یک مشکل نظری هم گرفتارند. آن مشکل نظری این است که از یک طرف باید تشخص وجودی خودشان را به عنوان یک نیروی مستقل در جامعه نشان بدهند یعنی سیاست ایجابی مستقلی در صحنه‌ی انتخابات داشته باشند، و از سوی دیگر با نیروهایی که برضد نظامیان و نیروهای امنیتی بسیج شده‌اند و می‌خواهند نگذارند که آنها در انتخابات برنده شوند، دارای نقاط اشتراک مهمی هستند. این نقاط اشتراک همانا جلوگیری از افراط‌گرایی بیشتر در جامعه و حرکت نیروهای حکومتی به سمت تعادل بیشتر است. این دوگانگی البته یک سیاست ظریفی را می‌طلبد تا بتواند هر دو خواست را در خودش متبلور داشته باشد. به نظر من، نیروهای عرفی می‌توانند فقط از طریق این که کاندیدا یا فهرست کاندیداهای مستقلی معرفی کنند، در تبلیغات انتخاباتی شرکت جویند. زیرا طبق قوانین فعلی جمهوری اسلامی، شورای نگهبان صلاحیت کاندیداها را فقط در مرحله‌ی نهایی می‌تواند رد کند و شاید به همین خاطر نیروهای عرفی بتوانند فرصت و فضای‌ تبلیغاتی به دست آورند. البته واضح است که شورای نگهبان صلاحیت این کاندیداها را رد خواهد کرد، ولی صرف حضور آنها با چهره‌های متشخص و ارائه‌ی برنامه‌ی متفاوت، آنها را به جامعه معرفی خواهد کرد و نشان خواهد داد که بجز این برنامه‌های مبهم و تبلیغات پرطمطراق و بی‌محتوایی که صرفا هدفش جلب آرای شرکت‌کنندگان در انتخابات است، برنامه‌های بامحتوای دیگری هم می‌توان ارائه داد که بیشتر به درد حل مشکلات مردم بخورد. البته این همه در گرو این است که نیروهای عرفی اولا قادر به ارائه‌ی چنین شخصیت‌ها و برنامه‌هایی باشند، و ثانیا قدرت تبلیغی کافی داشته باشند تا آن برنامه‌ها را به گوش مردم برسانند.

Share/Save/Bookmark