رادیو زمانه > خارج از سیاست > مسایل ایران > پی آمدهای اعلام دستیابی ایران به چرخه سوخت هستهای | ||
پی آمدهای اعلام دستیابی ایران به چرخه سوخت هستهایاعلام دولت ایران مبنی بر دستیابی به چرخه کامل سوخت هستهای، جوانب تازهای به بحران مربوط به پروژه هستهای بخشیده و پرسشهای زیادی را در اینباره مطرح کرده است. اینها پرسشهایی است که رادیو زمانه با دو تحلیلگر مسائل سیاسی، دکتر صادق زیباکلام در تهران و دکتر مهران براتی در آلمان در میان نهاده است. گفتگو با دکتر مهران براتی را از «اینجا» بشنوید ظاهرا یکی از انتظارات مسئولان جمهوری اسلامی از اعلام دستیابی به غنیسازی اورانیوم در مقیاس صنعتی، قراردادن شورای امنیت به کشورهای غرب در مقابل یک عمل انجامشده و در نتیجه انعطاف آنها در برخورد به مسایل هستهای ایران است. فکر میکنید این انتظار تا چه حد واقع بینانه است؟ این انتظار اگر هم واقع بینانه نباشد، امکان دیگری برای شورای امنیت و آژانس بینالمللی اتمی باقی نمیگذارد. چون مذاکراتی که تا بحال انجام گرفته برای متوقف کردن غنیسازی بوده است. آنجا که ایران اعلام میکند ما در حد صنعتی موفق به غنیسازی شدهایم با بکارگرفتن ۳۰۰۰ سانتریفیوژ، در حقیقت یک مرحله از مذاکرات را پشت سر گذاشته است. الان دیگر مورد مذاکرهای برای شورای امنیت باقی نمیماند. حدس ایران هم این است که بعد از این، مذاکره به اصطلاح بر سر چگونگی کنترل بقیه روند هست و شورای امنیت و جامعه جهانی را در مقابل عمل انجامشدهای قرار داده و در کارش موفق بوده است. کشورهای اروپایی، بويژه آلمان و فرانسه، تاکنون ضمن اینکه مانند آمریکا در تصویب قطعنامههای شورای امنیت سیاست واحدی داشتند، اما مایل بودند که در عینحال یک نقش واسطی را هم بازی بکنند برای آوردن ایران به دور میز مذاکره. فکر میکنید که این مسئله بر روی اختلافنظرهای درون اروپا چه تاثیری خواهد داشت؟ بله. اختلافنظر به آن معنا وجود نداشته. مسئله فقط بر سر حدت و شدت عکسالعملها بوده است. در این میان تنها کشوری که در حقیقت نقش اصلی میانجی را داشته، آلمان و وزیر خارجهی آن بوده است. حدس من این است که الان هم آلمان بیشتر در جهت همراهی با انگلیس و فرانسه خواهد رفت و آن عکسالعملی که تا بحال نشان داده در مقابل ایران قابل ادامه نیست. بويژه اینکه الان مسئولان انرژی هستهای در ایران اعلام کردهاند که ادامهی روند غنیسازی را با ۵۰ هزار سانتریفیوژ انجام خواهند داد. ما از قبل میدانستیم که این تکنولوژی سانتریفیوژی برای تولید نیروی الکتریسته و نیروی برق، این عقبماندهترین تکنولوژیست برای این مسئله. این تکنولوژی تنها کاربردی که دارد برای کشورهایی که به لحاظ صنعتی عقب ماندهاند، نظیر کرهی شمالی، تنها کاربردش این میتواند باشد که در نهایت مقدار اورانیوم لازم را برای ساختن یک سلاح هستهای بهدست بیاورد. این از نظر اقتصادی بهیچوجه به نفع ایران نیست. ما میدانیم هر کیلو «کیک زرد» در بازار جهانی ۴۰ دلار ارزش دارد، در حالیکه ایران با تکنولوژی موجود ۴۰۰ دلار باید خرج بکند. همینطور بهراهانداختن ۵۰ هزار سانتریفیوژ از نظر مصرفی که این سانتریفیوژها به لحاظ نیروی برقی و غیره دارند، بهیچوچه قابل صرفه نیست برای ایران، به همین دلیل هم حدس جامعه جهانی که هدف دیگری در این است الان بیشتر در مرکز گفتوگوها و دیدارها قرار خواهد گرفت. البته ایران همانطور که میدانید تعداد قطعی سانتریفیوژهایی که الان بکار افتادهاند را اعلام نکرده است. ۵۰هزار را هم در ارتباط با امکان گسترش سانتریفيوژها در موسسات نطنز اعلام کردهاند. ولی آنچه بر آن تاکید داشتهاند، اینکه ایران به هرحال سر مسئلهی غنیسازی کوتاه نخواهد آمد و ادامه خواهد داد. فکر میکنید که بازتاب این تصمیم و اعلام و تاکید مجدد روی آن در دستگاه رهبری آمریکا که به نظر میآید دو سیاست نسبتا متفاوتی دارند، چه تاثیری خواهد داشت؟ از یکطرف وزارت خارجه تحت رهبری خانم کاندالیزا رایس و در عینحال با توصیههای هنری کیسینجر، که معتقد هستند برای ایران راهحل این است که به یک قرارداد جامع دسترسی پیدا کنند که قطعا بخش مهماش مربوط به پیشرفت مذاکرات هستهای هست! ببینید، منظور آمریکاییها، آن کسانی که شما از آنها نام بردید، از قرارداد جامع، این قرارداد فقط بر سر مسئلهی هستهای نیست، بلکه قراردادیست مربوط به امنیت در کل خاورمیانه، بخصوص آن کانونهای بحران نظیر لبنان، عراق، افغانستان و احتمالا جاهای مشابه. اما در مورد آمریکا و اسراییل بخصوص، پیشبینی نمیشود کرد که با پیشبرد و سرعتی که ایران در این برنامه پیش گرفته است، گفت که سیاست قابل پیشبینیای باشد. بويژه از طرف اسراییل حدس من این است که اسراییل چون بارها اعلام کرده که خودش را از نظر امنیتی در خطر میبیند، احتمال اقدام یکجانبهی اسراییل بسیار بیشتر از اقداماتی خواهد بود که آمریکا انجام میدهد. و باز حدس من این است که احتمالا اسراییل آنچنان در پی تایید آمریکا، در مورد گامهایی که خواهد برداشت، نخواهد بود. ما در این هفتههای گذشته شاهد این بودیم که ژنرالهای اسراییلی، در اجزا، برنامههای حملهی محتمل نظامی خودشان را توضیح دادند و تشریح کردند. و این به نظر نمیآید که برنامهای باشد برای قراردادن در کشوی میز برای یکروز مبادا. بهرصورت من حدسم این نیست که آمریکا حتما روی یک سیاست الان سرمایهگذاری میکند. هرچند آقای نیکلاس برن که الان مرد سیاست خارجی آمریکا در مورد ایران و معاون وزیر خارجه هست و نه شخصا خودشان، ایشان بسیار ملایم صحبت میکند و، همانطور که شما گفتید، همینطور هم وزیر خارجه و هر روز این سیاست میتواند تغییر پیدا بکند. اما در مورد اسراییل حدسم این نیست که اگر خطر را جدیتر حس بکند، حتما منتظر بماند. ---------------------------- گفتگو با صادق زیباکلام را از اینجا بشنوید اعلام دستیابی ایران به چرخهی کامل سوخت هستهای فکر میکنید که کلا بر موقعیت سیاسی ایران، بخصوص بعد از قطعنامهی ۱۷۴۷ شورای امنیت، چه تاثیری خواهد داشت؟ چون آقای لاریجانی دبیر شورای عالی امنیت ملی گفتهاند که حالا وقت مذاکره با غرب هست! ببینید، یک طرز فکری در ایران همواره نسبت به بحث هستهای وجود داشته و آن هم مدل کره شمالی بوده است. یعنی این که ما برسیم به یک مرحلهای که برنامههایمان کامل بشود و دیگر غرب در مقابل یک عمل انجامشده قرار میگیرد و به تبع مجبور میشود که با ما بیاید بنشیند پشت میز مذاکره. حالا کره شمالی آن را رساند تا مرحلهی ساخت سلاح هستهای، اما ما که نمیخواهیم سلاح هستهای بسازیم، ما میخواهیم فقط غنیسازی تا مرحلهی ۴ یا ۵درصد که برای سوخت نیروگاه هستهای هست، ما میخواهیم تا آن مرحله برویم جلو. بنابراین وقتی برسیم به آن مرحله، آنوقت دیگر غرب چکار میخواهد بکند؟ میخواهد بیاید تهدید بکند! میخواهد بیاید بزند! غرب چارهای ندارد، جز آنکه با ما وارد یک گفتگو بشود. ولی واکنش غرب و سازمان ملل در قبال اعلام دستیابی به چرخهی سوخت تاکنون اظهار نگرانی بوده و غرب هم مدعی هست که ما با دستیابی ایران به فناوری هستهای برای تامین سوخت مخالف نیستیم. چگونه میشود در حقیقت این بنبست را گشود؟ ببینید، بهرحال ایران می تواند بعد از اینکه رسید به مرحلهی ۴ یا ۵درصد، تمهیداتی را فراهم بکند. بازرسیهایی که از سوی آژانس خواهد بود، میتواند نشان بدهد که آیا ایران دارد میرود بالای ۵ درصد یا نه ایران در همان ۵درصد متوقف شده. ولی بازرسیهای آژانس از طرف دولت آقای احمدینژاد محدودتر شده است. فکر میکنید آیا بازرسی ها در آینده ممکن است بیشتر بشود؟ ببینید، من دارم یک شرایط ایدهآل را در نظر میگیرم که ما رسیدهایم به مرحلهی ۵درصد و دیگر دلیلی ندارد که تحریمهای سازمان ملل وجود داشته باشد، چون ما از پل گذشتهایم و کار از کار گذشته دیگر. تهدیدات سازمان ملل، تهدیدات آمریکا، قطعنامه، تحریمها و غیره همه برای این است که ما نرسیم به مرحله ۵درصد. ما وقتی رسیدیم به مرحلهی ۵درصد دیگر چه دلیلی هست که بیایند ما را مورد تحریم بیشتر قرار بدهند؟ آقای احمدینژاد که الان آمده تضییقات بیشتری را برای بازرسین سازمان بینالمللی انرژی اتمی بوجود آورده، پاسخی هست به ۱۷۴۷ که قریب به یکیـ دو هفته پیش تصویب شد که خب اگر شما بخواهید ما را تحت فشار بگذارید، ما هم اینجوری واکنش نشان میدهیم. شاید البته خود این قابل بحث است که آیا اینکار درست است یا نه! شخصا معتقدم که کار زیاد درستی نیست، برای اینکه: آن را که حساب پاک است، از محاسبه چه باک است! ما وقتی که واقعا نمیخواهیم برویم بالای ۵درصد، چه دلیلی دارد که مقابلهبهمثل بکنیم و بگوییم که نیایند بازرسین. منتها ببینید این وسط یک بحث بنیادیتر و اساسیتر دارد مطرح میشود، و آن هم اینکه چه میزان از این ادعایی که دیروز آقای احمدینژاد کردند که ما چرخه را کامل کردیم و رسیدیم به مرحلهی غنیسازی صنعتی، این چقدر فی الواقع مقرون به صحت است. آیا ما واقعا ۳هزار سانتریفیوژ را توانستهایم بهگونهای موفقیتآمیز در نطنز مورد بهرهبرداری قرار بدهیم؟ ولی هیچکدام از مسئولین روی تعداد صحبتی نکردهاند، یعنی نه ۳هزارتا و نه ۵هزارتا را تایید نکردهاند! ببینید،چیزی که جالب است اینکه نه آقای آقازاده و نه آقای احمدینژاد و نه آقای لاریجانی هیچکدام بعدا نگفتند که مثلا سهتا، سیصدتا یا سههزارتا است. بله خب گفتهاند که ظرفیت نطنز تا ۵۰هزار سانتریفیوژ هم هست یا صحبت از ۳هزار بوده، ولی ببینید هیچ مقام رسمی، هیچ مقام رسمی بینالمللی، فرض کنید مثلا بازرسین سازمان بینالمللی انرژی اتمی نیامدهاند این مسئله را بقول فرنگیها verify بکنند، صحت و سقماش را تایید بکنند و بگویند، آری ایران الان دارد اورانیوم ۵درصد را تولید میکند. اینکه حالا دقیقا ما در چه مرحلهای هستیم، ما چه کارهایی کردهایم و چه کارهایی نکردهایم، ۴۰هزار سانتریفیوژه در نطنز هست، ما واقعا چقدر اروانیوم غنیشده در مرحلهی ۲درصد، ۳درصد میتوانیم الان تولید بکنیم؟ اینها همه فیالواقع معلوم نیست... خب آقای زیباکلام، همین ایجاد تردید در اینکه ایران در چه موقعیتی از دستیابی به چرخهی سوخت هست، تاثیر میگذارد روی اینکه برخورد غرب و شورای امنیت با مسئله چگونه باشد. این را چطور میبینید؟ من فکر میکنم این روشی که ما پیش گرفتهایم، که غرب را در هالهای از ابهام وتردید نگه داریم که آیا ما واقعا رسیدهایم یا نرسیدهایم، به گمان من این استراتژی درستی نیست که از سوی دولت آقای احمدینژاد اتخاذ شده است. استراتژی درست فعالیت هرچه بیشتر است با سازمان بینالمللی انرژی اتمی و به گمان من این استراتژی درست تری هست. چون وقتی مشخص نیست که شما دقیقا در چه مرحلهای هستید، این حدس و گمان و این ابهام را بوجود میآورد که پس بنابراین کاسهای زیر نیمکاسه هست و بنابراین این چیزهایی که آمریکاییها یا دیگران میگویند ممکن است صحت هم داشته باشد و شاید شما واقعا میخواهید بروید بالای ۵درصد. اگر واقعا بحث این است که شما میخواهید در مرحلهی ۵درصد متوقف بشوید، خب وقتی بازرسین این را مورد تایید و تصدیق قرار بدهند، اینکه علیالقاعده نباید اشکالی داشته باشد. اگر هم بخواهیم بگویم که نه! ما میخواهیم توپ را با توپ جواب بدهیم و ما میخواهیم تحریم شورای امنیت را مثلا با مشت گرهکرده پاسخ بدهیم، اینها من فکر نمیکنم خیلی به نفع ما تمام بشود. بجای اینکه ما بیاییم تحریم شورای امنیت را با قهر و غضب جواب بدهیم، به گمان من، ما باید کاری کنیم و روشی را پیش بگیریم تا قطعنامهای که دوماه دیگر دارد میآید، این قطعنامه اصلا نیاید و پرونده از شورای امنیت برگردد و برود به شورای حکام. در همین ارتباط نکتهی دیگر این است که تاکنون در درون جمهوری اسلامی ایران بر سر سیاست هستهای نظرات مختلفی بوده. آیا این اعلام دستیابی روزهای اخیر به چرخهی سوخت چه تاثیری بر این اختلافنظرها میگذارد؟ ببینید، من گمان می کنم که این اختلافنظرهایی که در نحوهی رویکرد ما به برنامهای هستهای از زمان انتخاب آقای احمدینژاد بوجود آمده است، این همچنان ادامه پیدا خواهد کرد. برای اینکه گفتم دو دیدگاه وجود دارد. یک دیدگاه که متعلق به آقایان خاتمی، هاشمی رفسنجانی، روحانی و تا حدودی خود آقای علی لاریجانیست. این یک دیدگاه است که اعتقاد دارد ما به یک شکلی باید برنامهی هستهایمان را ببریم جلو که حداقل هزینه را برای نظام ایجاد بکند. حداقل هزینه را دربرداشته باشد. دیدگاه دیگری که متعلق به آقای احمدینژاد هست و برخی دیگر این است که نه، ما با حداکثر سرعت برنامهی هستهایمان را میبریم جلو و غرب هم هر کاری میخواهد بکند، میخواهد حملهی نظامی بکند، بسمالله! میخواهد بزند، بسمالله! میخواهد تحریم بکند، بسمالله! من فکر میکنم که این دو نگاه همچنان ادامه پیدا خواهد کرد و اینکه کدامیک از این دو نگاه در مجموع، در بلندمدت، به نفع نظام و به نفع کشور هست، این را آینده نشان خواهد داد. |