رادیو زمانه > خارج از سیاست > مجله ورزشی > "پرسپولیس افشین قطبی هزینه هنگفت برای فوتبال ایران" | ||
"پرسپولیس افشین قطبی هزینه هنگفت برای فوتبال ایران"فرنگیس محبیmohebbi@radiozamaneh.comهفتهی گذشته، مسابقات نهمین لیگ برتر فوتبال ایران یا «جام خلیج فارس» با شرکت هیجده تیم آغاز شد. پرسپولیس، جنجالیترین باشگاه فوتبال ایران که شاهد تغییر و تحولات بسیار در فصل گذشته بود، با زلانکو کرانچا، سرمربی جدید کروات خود، وارد میدان رقابتها شد. اما بازیکن با تکنیکی همچون علی کریمی را از دست داد. در مقابل، باشگاه ثروتمند استیل آذین تهران، با سرمربیگری حمید استیلی و با به کارگیری علی کریمی و حسین کعبی، برای اولین بار مسابقات خود را در چهارچوب لیگ برتر، آغاز کرد. تفاوت این دوره از مسابقات با دورهی قبل را با در نظر گرفتن ناکامی ایران، در راهیابی به جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی، با مهرداد مسعودی، کارشناس فوتبال ایران، در میان گذاشتم:
فصل نهم لیگ برتر ایران، به دنبال حذف تیم ملی ایران از مسابقات جهانی شروع شده است. فصل پیش به خاطر حضور ایران در مسابقات مقدماتی جام جهانی و اینکه بازیکنان میخواستند خود را به تیم ملی برسانند که از آنجا به جام جهانی راه پیدا کنند و احتمالاً از جام جهانی به باشگاههای اروپا، حال و هوای دیگری داشت. الان تیم ملی در شرف یک تغییر نسل است، مسابقات بعدی در صحنهی بینالمللی که خارج از بعد آسیا باشد، حدود سه سال دیگر خواهد بود، مسابقات مقدماتی جام جهانی برزیل، از سه سال و نیم دیگر شروع میشود و تنها مسابقات بینالمللی که تیم ملی درگیر آن است، مسابقهی مقدماتی جام ملتهای آسیا است که ایران در کنار تیمهایی چون تایلند، سنگاپور و اردن رقابت میکند. این تیمها، تیمهای درجه دو و سه آسیا هستند و مسلماً نمیتواند هیجان مسابقات مقدماتی جام جهانی را برای تماشاگران فوتبال ایجاد کند. به همین ترتیب هم در فوتبالیستها و ورزشگاههای ایران، ممکن است امسال شاهد یک رکود فوتبال باشیم و تماشاگران کمتری برای تماشای فوتبال به ورزشگاه بروند. در صحنهی داخلی هم، در لیگ برتر، با توجه به اینکه تب فوتبال به دنبال حذف ایران از مسابقات مقدماتی جام جهانی، تا حدودی فروکش کرده است، شاهد حضور تماشاگران کمتری در ورزشگاههای فوتبال در سراسر ایران نیز خواهیم بود.
لیگ برتر فوتبال ایران که قبل از انقلاب ایران، تحت عنوان «جام تخت جمشید» برگزار میشد، در اثر انقلاب و جنگ ایران و عراق، دچار یک وقفهی ده ساله شد. این لیگ در دوران ریاست محسن صفایی فراهانی بر فدراسیون فوتبال ایران، برای اولین بار به صورت لیگ حرفهای، برگزار شد. با حرفهای شدن لیگ فوتبال، استفاده از بازیکنان خارجی در فوتبال ایران هم معمول شد. با وجودی که تعداد بازیکنان خارجی به کار گرفته شده و خریداری شدهی این دوره، کمتر از دورهی قبل است، اما حضور حدود چهل بازیکن خارجی در باشگاههای لیگ برتر ایران، به مراتب بیشتر از حضور بازیکنان ایران در باشگاههای خارجی است. مهرداد مسعودی میگوید: بازیکنانی که از آفریقا و آمریکای جنوبی به فوتبال ایران سرازیر شدهاند، بازیکنان گمنامی هستند که در کشور خودشان حرفی برای گفتن ندارند. بازیکنانی که از خارج از ایران، به باشگاههای ایران ملحق میشوند، اگر نامهای مطرحی باشند، حتا اگر در گذشته نام مطرحی بودهاند، میتوانند به فوتبال ایران کمک کنند. مثل ریوالدو که به تیم بنیادکار ازبکستان ملحق شده است. به هرحال، حضور بازیکنی مثل ریوالدو که نام بسیار بزرگی در فوتبال دنیا بوده، رونق خاصی به فوتبال داخلی یک کشور میدهد. اما متأسفانه، به خاطر مسایلی که در این چند ساله در فوتبال ایران رواج پیدا کرده است، بازیکنان گمنامی از قارههای امریکای جنوبی و افریقا به فوتبال ایران سرازیر میشوند که در کشور خودشان هیچ حرفی برای گفتن ندارند. بهترین نمونهی آن، پرسپولیس افشین قطبی بود که یک کمک مربی گمنام برزیلی، به همراه یک بازیکن گمنامتر برزیلی، روانهی یکی از بزرگترین و پرطرفدارترین تیم آسیایی، پرسپولیس، شدند. این دو برزیلی، هزینهی هنگفتی را برای پرسپولیس برجای گذاشتند و هیچ ثمرهای برای این تیم نداشتد. در این میان، افرادی که باعث شدند این بازیکن و کمک مربی به ایران روانه شوند، سهم خود را از این مسأله بردند. اما متاسفانه، این فوتبال ایران بود که این وسط هم از لحاظ مالی و هم از لحاظ وجههی بینالمللی ضرر دید. وقتی به باشگاههای ژاپن نگاه میکنیم، مقرراتشان کاملاً مشخص است. به خاطر همین هم ژاپنیها چهار تیم در مرحلهی یک چهارم نهایی مسابقات لیگ قهرمانان آسیا دارند. بازیکنانی که به فوتبال ژاپن سرازیر میشوند، همه بازیکنانی هستند که یا در گذشته و یا در حال حاضر، نام بزرگی در فوتبال کشور خودشان، چه در اروپا و چه امریکای جنوبی داشتهاند. متأسفانه در فوتبال ایران سوء استفادههایی هم میشود. بسیاری از تیمهای ایرانی از سوی نهادهای مختلف دولتی حمایت مالی میشوند و شاید به همان اندازهی ژاپن، پول در فوتبال ایران خرج شود. ولی پولی که در نهایت واقعاً به فوتبال سود میرساند، خیلی کمتر از پولی است که به اشخاصی که در این وسط استفادههای مالی میبرند، میرسد. این نقطهی تاریکی در فوتبال ایران است که در داخل ایران هم خودشان به این مساله پی بردهاند. در جلسهی کمیتهی لیگ حرفهای آسیا که ماه گذشته در کوالالامپور برگزار شد، نمایندگان فوتبال ایران، از جمله علی کفاشیان، رییس فدراسیون فوتبال شرکت داشتند. اما محسن صفایی فراهانی، عضو هیأت اجرایی کنفدراسیون فوتبال آسیا که در ارتباط با اعتراض به نتایج انتخابات ایران، در زندان به سر میبرد، نتوانست در این جلسه حضور داشته باشد. مسألهی حق پخش تلویزیونی، یکی از مسایل حائز اهمیت برای کنفدراسیون فوتبال آسیا (ای اف سی)، در دادن امتیاز و حق سهمیه به فوتبال ایران، در لیگ قهرمانان باشگاههای آسیا است. چهار سهمیهی داده شده به ایران، بر مبنای آن بود که به کنفدراسیون آسیا اعلام شد که قرارداد پرداخت حق پخش تلویزیونی به باشگاهها، از سوی صدا و سیما، با فدراسیون فوتبال بسته شده است. در حالی که خبرها حاکی از آن است که باشگاهها تا کنون مبلغ چندانی بابت حق پخش تلویزیونی دریافت نکردهاند و مشکل فدراسیون هم با صدا و سیما، در این موردن همچنان باقی است. اما این اختلاف چه عواقبی برای فوتبال ایران خواهد داشت؟ این یکی از مهمترین مسایلی است که فدراسیون فوتبال یک کشور موظف است کلیهی امور تجاری آن لیگ را هم به نفع باشگاهها، به اجرا بگذارد. به طور مثال، کشور امارات متحدهی عربی در حاشیهی جنوبی خلیج فارس، با بازاری چهار میلیونی، دوازد تیم در لیگ برتر دارد. اما ایران، با بازاری هفتاد میلیونی، هیجده تیم در لیگ برتر دارد. این دو بازار فوتبال اصلاً با هم قابل مقایسه نیستند. اما از یک طرف میبینیم قرارداد تلویزیونی باشگاههای امارات متحده، سالی بیست میلیون دلار است. در مقابل، با وجود لیگ هیجده تیمی و بازار هفتاد میلیونی ایران، فدراسیون فوتبال ایران با اصرار کنفدراسیون فوتبال آسیا، توانسته است با صدا و سیما، برای ده میلیون دلار یا صد میلیون تومان (اگر اشتباه نکنم) قرارداد ببندد. این ده میلیون دلار هم برای قرارداد تلویزیونی است و هم تابلوهای تبلیغاتی که کنار زمین باید چیده شود. آن پول هم هنوز به طور کامل، به فدراسیون فوتبال ایران داده نشده است. اگر این مسأله، همینطور ادامه پیدا کند و باشگاههای ایران نتوانند از منبع اصلی درآمدشان که تلویزیون و تابلوهای تبلیغاتی دور زمین است، به طور کامل استفادهی صد در صد ببرند، مسلماً دو سال دیگر، وقتی در پایان فصل ۲۰۰۹/۲۰۱۰ کنفدراسیون آسیا بخواهد برای ۲۰۱۱ برنامهریزی کند، به عنوان یک نکتهی منفی در کارنامهی فدراسیون فوتبال ایران جای خواهد گرفت و مسلماً روی سهمیهی چهار تیمی، تاثیر خواهد گذاشت. یکی از مسایل مطرح شده در چند ماه اخیر در ایران، خصوصیسازی باشگاههای ایران بود. مهرداد مسعودی، عنوان شدن این مسأله را تنها یک حربهی تبلیغاتی میداند و معتقد است برای حرفهای شدن باید ساختار اقتصادی، مدیریتی و بازاریابی کشور به آن سو حرکت کند که هیچکدام از این زمینههای در ایران کنونی فراهم نیست. او میگوید: با در نظر گرفتن این که تلویزیون که منبع اصلی درآمد فوتبال حرفهای در جهان است، در ایران خصوصی نیست و تنها یک نهاد صدا و سیما وجود دارد، صحبت از خصوصیسازی باشگاهها در ایران، تنها برای سرگرم کردن افکار عمومی است. Farangis Mohebbi |