رادیو زمانه > خارج از سیاست > خبر و نظر > «انتخاباتی برای رهایی از سلطهی دو رهبری سنتی» | ||
«انتخاباتی برای رهایی از سلطهی دو رهبری سنتی»فرنگیس محبیmohebbi@radiozamaneh.comدر روزهای اخیر، انتخابات در کردستان عراق که در آن ائتلاف دو حزب بزرگ منطقهی خودمختار، یعنی «حزب دمکرات» و «جبههی میهنی» بیشترین کرسیهای پارلمان محلی را به دست آوردهاند، یک رویداد سیاسی مورد توجه در منطقه بوده است. در این زمینه با عرفان قانعیفرد، نویسنده و پژوهشگر تاریخ سیاسی معاصر خاورمیانه گفت و گو کردهام.
بعد از سال ۱۹۹۱ که کردستان عراق، با همکاری آمریکا، بعد از جنگ خلیج، اختیار امورات خود را به دست گرفت، این منطقه شاهد حضور دو رهبر سنتی خود، جلال طالبانی و مسعود بارزانی در صحنه بود و هر کدام از آنان در شمال و کردستان عراق، جداگانه، اختیار امور را در دست داشتند. قدرت در داخل منطقه، بین این دو نفر تقسیم شده بود و تا این لحظه، اختیار کامل کردستان را در دست داشتهاند. عقیدهی کارشناسان بر این بود که نوعی فساد اداری و سلطهی به شدت قوی، در تمام مسایل، بین دو گروه تقسیم شده است. انتخابات اخیر، گروه سومی را به میدان آورد که منتقد سیاسی دو گروه قبلی است و میتوان گفت قدرت از حالت انحصار این دو نفر خارج شد. از این دیدگاه میشود اشاره کرد که پارلمان از مطیع نعل به نعل رهبران سنتیاش، تا حدی میتواند خارج و از حالت تشریفاتی بودن رها شود. حزب «گوران» (تغییر) امروز در سیاست معاصر کردستان عراق مطرح شده است. رهبر این حزب، آقای نوشیروان مصطفی امین، چه برنامههایی در پیش دارد؟ نوشیروان مصطفی امین، یکی از شخصیتهای سیاسی برجستهی عراق و یکی از مورخان مشهور کرد است. ایشان فارغالتحیصل سیاسی دانشگاهی در اتریش است و از سال ۱۹۷۵، با تأسیس حزب اتحادیهی میهنی کردستان به رهبری جلال طالبانی، یکی از افراد موثر و صاحب نفوذ در این حزب بود. آقای مصطفی امین، بعد از حملهی آمریکا به عراق و تشکیل حکومت انتقالی در این کشور و رسیدن جلال طالبانی به ریاست جمهوری، از این حزب کنارهگیری کرد. زیرا معتقد بود که حزب دچار فساد شده است و به زودی تخریب خواهد شد. به سبب این نوع تفکر از او به عنوان یکی از جدیترین منتقدهای حزب طالبانی نام برده میشود. هرچند که او قبلاً در تمام نوشتههای خود، نقدهای بسیار جدی به عملکرد بارزانی (پدر و پسر) داشته است. وقتی ایشان با آن سابقهی سیاسی و هوشمندی خاصی که دارد، این حزب را تشکیل داد، سعی بر این داشت که کردستان را از انحصار مردابگونهی این دو رهبر سنتی خارج کند و موفق هم شد که بعد از دو سه سال فعالیت، خون تازهای را به صحنهی سیاسی کردستان عراق تزریق کند. مجلس کردستان عراق تاکنون تابع نعل به نعل رهبران سنتی خود بوده و از سال ۱۹۹۲ تا این لحظه، هیچ وقت موضعی بر خلاف امیال آنان نگرفته است. امروز، فکر جدید نوشیروان مصطفی امین شاید باعث شود که نوعی قدرت انتقاد در آن به وجود بیاید و مثل تمام پارلمانها در تمام گوشههای جهان، چیزی به اسم «استیضاح وزیر» هم در کردستان عراق مطرح شود که تا این لحظه نبوده است.
دلیل موفقیت حزب تغییر را در چه میبینید؟ علت موفقیت حزب تغییر، در کنار خوشنامی رهبر آن، نوع تفکر جدیدی است که به نسل جوان تزریق کرد (تفکری که در روزنامهی این حزب به نام «فردا» نیز منعکس است). چون نسل جوان کردستان عراق از رهبران سنتی و انحصارگرای خود به تنگ آمده بود. در شمال، بارزانیها و در جنوب، طالبانیها، تمام اختیارات را در دست دارند و هیچوقت نیروی جوان حاذق به کار گرفته نشد. از نظر ساختار سیاسی هم همان ساختار سیاسی کهنه است که نسل جوان آن را لمس کرده است. این نسل دوست داشت یک زندگی جدید را داشته باشد و شعور سیاسی خود را با تفکر جدیدی گره بزند. به همین دلیل است که میتوان گفت حزب تغییر برنده شد، زیرا میخواهد از زیر سلطهی دو رهبری سنتی، به هر شکلی خارج شود. به نظر شما، پیروزی مجدد آقای بارزانی، چه تأثیری در آیندهی سیاسی کردستان خواهد داشت؟ آنچه مسلم است و امروزه در رسانههای محلی اپوزیسیون مطرح میشود این است که آنها معتقدند این پیروزی با نوعی تقلب صورت گرفته است. در واقع، تغییر قانون اساسی به نفع خود بود. چرا که بارزانی تصور میکرد اگر قدرت را به شخص دیگری واگذار کند، از صحنهی سیاسی حذف خواهد شد. کارشناسان سیاسی که این اعتقاد را دارند، بودن بارزانی بر کرسی قدرت را ادامهی معضل سیاسی رهبران سنتی میدانند. فکر میکنم، وجود انتخاباتهای آینده، کم کم راهی را باز میکند که مردم از رهبران سنتی خود فاصله بگیرند و سیاستها و چهرههای جدیدی را تجربه کنند.
حضور مردم هم در این انتخابات چشمگیر بوده است. به طوری که مجبور شدند زمان رأیگیری را یک ساعت تمدید کنند… میتوان گفت، نسل جوان چون خواهان حمایت از مورد انتخابی خود بودند، سعی بر آن داشتند که از این قضیه حمایت کنند. آنچه را من دیدم شور و حال بیشتر بهخاطر این مسأله بود که حتا با نوعی تقلید از حرکت سبز ایران، افراد حزب تغییر در داخل کردستان عراق، رنگ آبی را انتخاب کردند. این حرکت به نوعی الهام گرفته شده از جنبش سبز ایران بود و دوست داشتند این را به کرسی بنشانند که دنبال سخن تازه و آوای تازه که خواست مردم هم هست، هستند. با توجه به اینکه آقای بارزانی و آقای طالبانی همیشه از رقبای اصلی یکدیگر بودهاند و حالا متحد استراتژیک شدهاند، فکر میکنید این اتحاد استراتژیک تا کی میتواند ادامه داشته باشد؟ پیشینهی دیرینهای که این دو حزب از نظر تاریخی با هم دارند، باعث شد که بعد از قرارداد صلح سال ۱۹۹۸ که خانم آل برایت در دولت کلینتون، بین این دو نفر امضا کرد، آنها سعی کنند با کمک همدیگر به منفعتهای مشترک خود بیاندیشند و قدرت همچنان در انحصار این دو حزب باشد. چون حزب اتحادیهی میهنی اتحادیهی کردستان عراق، از انسجام چندانی برخوردار نیست، بارزانیها از فرصت استفاده کردند و دو دوره است که نخستوزیر این حکومت اقلیمی از بارزانیها است. در انتخابات پارلمانی هم این دو حزب با هم متحد شدند، به این خاطر که نمیخواستند قدرت را به حریف واگذار کنند. بنابراین، این اتحاد استراتژیک تا زمانی که جلال طالبانی یا بارزانی در قید حیات باشند، ظاهراً وجود دارد.
با نتیجهی این انتخابات، چه تغییری در روابط کردستان عراق و همسایگانش، ترکیه و ایران، ایجاد خواهد شد؟ هرچند که در کردستان، خود را حکومت کردستان مینامند. ولی کشورهای همسایه از به کار بردن لفظ «حکومت کردستان» ابا دارند. چرا که خود این کشورها دارای جمعیت کرد هستند و این منطقه را به عنوان «اقلیم» نام میبرند. حتا در رسانههای خارج از کشور هم به آنها «اقلیم نیمه خودمختار» میگویند. یعنی از به کار بردن لفظ خودمختار یا خودگردان پرهیز دارند و این به مسألهی امنیتی برمیگردد. ولی لاجرم مجبورند با ترکیه، ایران و سوریه، نوعی رابطهی استراتژیک داشته باشند. در غیر این صورت، هیچ بقایی برای ثبات سیاسی آنها وجود نخواهد داشت. به نظر شما، مسألهی کرکوک به چه سرانجامی خواهد رسید؟ مسألهی کرکوک تا این لحظه دارای اهمیت بسیاری بوده و حتا هدف دیدار وزیر دفاع آمریکا و بارزانی، نوعی نزدیک شدن به یک سری توافقاتی بر سر این مسأله بود. چرا که آمریکا خواهان برقراری امنیت و صلح بین کردها و عربها و ترکها در داخل این کشور است. کرکوک، یکی از نفتخیزترین و مهمترین شهرهای عراق به شمار میرود. کردها معتقدند باید این شهر به کردستان تعلق داشته باشد و به خاطر وجود قومیتهای عرب و ترک در داخل این شهر، حکومت عراق اصرار بر این دارد که همچنان زیر نظر حکومت مرکزی اداره شود. زیرا این هراس وجود دارد که بنا به سوابق تاریخی، مبادا پیوستن آن، باعث تحریک کردها به نوعی جداییخواهی از عراق باشد که این یک مسألهی امنیتی است و به حوزهی عالی امنیت عراق برمیگردد. Farangis Mohebbi خبر مرتبط: • شمارش اولیه آراء در کردستان عراق |
نظرهای خوانندگان
به فرمایید خلیج فارس و نه خلیج.
-- بدون نام ، Jul 31, 2009 در ساعت 06:30 PMعرفان عزیز مواظب خودت باش . زبان و نگاه تیزی داری و این در جایی سنتی و عشیره ای مانند کردستان غیر قابل تحمل است. موفق باشی
-- حمدی ، Aug 1, 2009 در ساعت 06:30 PMمصطفی امین مانند بارزانی جز یک برده صهیونیسم چیز دیگری نیست. این حزب قلابی برای از میدان به دور انداختن طالبانی است که اسراییل بهتر بتواند شمال عراق با منابعش را در خدمت "اسراییل بزرگ" بکار گیرد. از یک مشت عشیره و قبیله بهتر ازاین انتظار نمی رود. یک مشت مهره در دست صهیونیسم بدتر از فاشیسم.
-- بدون نام ، Aug 1, 2009 در ساعت 06:30 PMمن با نظر حمدی موافقم - اما نمی شه یک باره زد به جاده خاکی - دمتون گرم ادامه بدهید
-- مهدی غلامی ، Aug 1, 2009 در ساعت 06:30 PM