رادیو زمانه > خارج از سیاست > خبر و نظر > «آقای یزدی میگوید بیعت را باید گرفت؛ ولو به زور» | ||
«آقای یزدی میگوید بیعت را باید گرفت؛ ولو به زور»فرنگیس محبیmohebbi@radiozamaneh.comسخنان علیاکبر هاشمی رفسنجانی در نماز جمعهی تهران با واکنشهای متفاوتی از سوی جریانهای محافظهکار و اصلاحطلب در ایران مواجه شده است. گروههای اصلاحطلب به طور عمده، از اظهارات آقای رفسنجانی استقبال کردند؛ ولی در مقابل، گروههای محافظهکار این اظهارات را برنتابیدند و به طور گسترده از آقای هاشمی به انتقاد پرداختند. در بررسی و تحلیل سخنان آقای هاشمی رفسنجانی در نماز جمعهی این هفته، با احمد سلامتیان تحلیلگر مسایل سیاسی ایران در پاریس، گفت و گویی کردم و نخست از آقای سلامتیان در مورد واکنش تند و صریح آیتالله محمد یزدی، از فقهای شورای نگهبان پرسیدم. احمد سلامتیان در این باره میگوید:
آقای یزدی، فقط به عنوان یک عضو شورای نگهبان سخن نمیگوید؛ ایشان نامزدی هستند که بعد از فوت آیتالله مشکینی، در چند دورهی گذشته که آقای رفسنجانی به ریاست مجلس خبرگان انتخاب شده است، معمولاً در برابر آقای رفسنجانی کاندیدا بود. بار آخر نیز در مقابل ایشان شکست فاحشی خورد و آقای رفسنجانی حتی با بهبود بخشیدن رأی خود که ۱۲ عضو مجلس خبرگان بیشتر از دورهی قبل به او رأی دادند، رییس مجلس خبرگان شد. پس امروز ما مواجه با بحث یک رییس مجلس خبرگان و یک نامزد شکستخورده در برابر او، در مورد مسألهی اصلی تفسیر بحثی که این روزها مورد کشمکش عمده بین طرفداران آقای مصباح و دیگران در داخل جمهوری اسلامی است، هستیم و آن اینکه آیا جمهوری اسلامی، جمهوری اسلامیای باقی خواهد ماند که در آن اصول پنجم و ششم وجود دارد که بر طبق آن، اصل بر حاکمیت مردمی است که تحت قیمومت فقیه است و مشروعیتها به همان ترتیبی که خود آقای خمینی هم گفته بود «میزان رأی ملت است» از رأی ملت میآید؟ بنابراین علیرغم نظری که افراد داشته باشند، شرط ایجاد جمهوری اسلامی و بقای جمهوری اسلامی، پذیرش مردمی است؟ یا نه؛ ما وارد دوران یک حکومت اسلامی شدهایم؟ امری که مطلوب آقای مصباح بوده و ایشان همیشه مدافع آن بوده است. آقای یزدی در پاسخ به آقای رفسنجانی میگوید پذیرش مردم جزو مشروعیت نیست و گویا فقط مقبولیتی زینتی است. بنابراین فقط بیعت مردم را باید گرفت؛ حتی اگر لازم شد به ضرب زور. این گفتههای ایشان درست در یک نقطهی اساسی مربوط به مثالهای تاریخی که آقای رفسنجانی دیروز (در خطبههای نماز جمعه) در ارتباط با چه دوران پیامبر، چه دوران خلافت علیبن ابیطالب گفت، یک اختلاف اساسی دارد. به طور خلاصه، آقای رفسنجانی بعد از چندین سال که ممکن است کمتر به این حرف توجه میکرده، عملاً میگوید مردم را حتی به بهشت هم با زور نمیشود، برد. به همین علت، موضعگیری آقای یزدی یک موضعگیری اساسی در مورد بحثهای روزهای آینده در داخل جمهوری اسلامی است و آن اینکه امروز دو قرائت از جمهوری اسلامی و علل مذهبی کلامی راجع به ایجادش، بین طرفدارانش وجود دارد. دو قرائت از قانون اساسی جمهوری اسلامی و دو قرائت در رفتارهای روزمره وجود دارد که آیا رهبری، حاکمیت، رییسجمهوری که مورد قبول مردم نباشد، به صرف اعمال زور، گرفتن، زدن و بستن، میتواند هنوز به دین و مشروعیت دینی برای ادامهی حکومتش استناد کند؟ یا این که نه، در بحران کنونی، از کل مشروعیت مذهبی خود عاری شده و فقط و فقط بر مشروعیت زور و قدرت میخواهد عمل کند؟ اگر مورد دوم باشد، آقای خامنهای، آقای یزدی، آقای مصباح یزدی و آقای احمدینژاد، با این مسأله مواجه هستند که آیا میتوانند بر روی سرنیزه بنشینند یا شرایط و اوضاع و احوال تاریخی و مرحلهی رشد جامعهی ایران و جامعهی بینالمللی، به آنها اجازهی روی سرنیزه نشستن را نمیدهد. پس حرف آقای رفسنجانی، حرف یک مصلح دلسوز است که آخرین کوششاش را میکند تا به طرفداران زور لخت بفهماند که اگر زور را ادامه بدهند، کل موجودیت نظام جمهوری اسلامی را زیر سؤال میبرند. با توجه به این که آیتالله یزدی، خود از اعضای شورای نگهبان است، آیا صحبتهای ایشان، کل ساختار و موجودیت شورای نگهبان را که نظارت بر انتخابات را هم بر عهده داشت، زیر سؤال نمیبرد و به نهادی زینتی تبدیل نمیکند؟ آقای یزدی، به عنوان یک عضو فقهای شورای نگهبان، رییس جامعهی مدرسین هم هست و ایشان در حالی که در جامعهی مدرسین دوم سوم آرای لازم برای پشتیبانی از آقای رییسجمهور حاصل نشد، شخصاً آمد و گفت که اکثریت جامعهی مدرسین طرفدار آقای احمدینژاد است.
پس امروز ایشان به عنوان سخنگوی آقای احمدینژاد، با رییس مجلس خبرگان صحبت میکند. در حالی که اصلاً کشمکش بین شورای نگهبان و مجلس خبرگان نیست. ایشان یکی از اعضای شورای نگهبان است؛ اما عضو اقلیت مجلس خبرگان هم هست. امروز ایشان پاسخ رییس مجلس خبرگان را میدهد؛ در حالی که تعیین تکلیف چنین مسألهای باید در جلسهی مجلس خبرگان انجام شود که آیا خبرگان برداشت آقای یزدی را دارند یا هنوز برای خودشان امیدی قائل هستند که بر مبنای مشروعیت دینی و مذهبیشان کوشش و تواناییای برای کنترل نظامیهایی که روز به روز بالاتر میآیند تا کل صحنهی قدرت در جمهوری اسلامی را عاری از هر نوع مشروعیت دموکراتیک و حتی مذهبی به دست بگیرند، داشته باشند؟ یا میخواهند زندانی آنها بشوند؟ آقای رفسنجانی در خطبههای نماز جمعه، با وجودی که شورای نگهبان را سرزنش کرد که از مهلت پنج روزهاش استفاده نکرده، ولی در عین حال انتخابات را تمام شده تلقی کرد. برداشت شما چیست؟ آقای رفسنجانی در صحبتهای خود گفت بحرانی که امروز وجود دارد، فراتر از این مسائل است. این نظر ایشان درست است. موضوع بحران، اصلاً دیگر انتخابات ریاست جمهوری نیست. بحران کنونی در بحثی که امروز، به فاصلهی 24 ساعت به این شدت بین آقای یزدی و آقای رفسنجانی انجام میشود، بحران بر سر کل اتکا و مشروعیت و توجیه جمهوری اسلامی و شرط اساسی ادامهی حیات آن است. آقای رفسنجانی به این نتیجه رسیده که اگر جمهوری اسلامی بخواهد فقط متکی به زور باشد و نگرانی از پذیرش و قبول مردم و مشروعیت مردمی نداشته باشد، در دنیای پرحادثهی کنونی، عملاً دورنمای زیادی پیش روی خود ندارد؛ جز این که شبیه به نظامهای استبدادی نظامی دیگر شود که اجباراً باید وابستگی به خارجی داشته باشند تا بتوانند ادامهی حیات بدهند. آیا صحبتهای آیتالله یزدی به این معناست که حاضر نیست هیچ نوع همکاری با آقای رفسنجانی در ارتباط با پیشنهادهای ایشان داشته باشد؟ و این چه عواقبی خواهد داشت؟ مشخصهی عمدهی آن عبارت از این است که ایشان دعوت به وحدت آقای رفسنجانی را نپذیرفت. اگر دعوت به وحدت رییس مجمع خبرگانی را که ایشان عضو آن است پذیرفته بود، قطعا به این صورت فاحش، آقای رفسنجانی را متهم به خطای غلط فاحش در تفسیر از حکومت پیامبر و علیبن ابیطالب نمیکرد. ایشان با این کار عملاً نوعی تکفیر ار آقای رفسنجانی میکند. یا آقای یزدی برای بیان این مطلب، پشتیبانی ارگانهای نظامی امنیتی را (که میدانیم مسئولیت آنها در جمهوری اسلامی بر عهدهی کیست) دارد، یا پشتیبانی اکثریت اعضای مجلس خبرگان را دارد. مشخصتر شدن این مسأله در هر دو فرض خود، بستگی به اعلام نظر آقای خامنهای، نه به عنوان ولی فقیه، بلکه به عنوان فرمانده کل قوا دارد؛ و اینکه آیا آقای خامنهای نظرش را با تکبر خاص فردی که فرمانده کل قوا است و نیروهای مسلح را در اختیار دارد، بیان میکند؟ یا این که باید دید مجلس خبرگان کدام یک از این دو استدلال را برای دلسوزی و حفظ نظام جمهوری اسلامی که به موجب آن، انتخاب شدهاند، خواهند پذیرفت. اگر خبرگان ِ مجلس خبرگان به این نتیجه رسیده باشند که برای حفظ نظام، جز اتکا به سلاح و ارگانهای امنیتی، راه حل دیگری برای آرام کردن نارضایتی عمومی وجود ندارد، قطعاً باید آقای رفسنجانی را از ریاست این مجلس برکنار کنند. اما اگر به این نتیجه برسند که مصلحتاندیشی آقای رفسنجانی عاقلانهتر است، درایت بیشتری دارد و امکان حفظ نظام مطلوبشان را بیشتر میدهد، آقای رفسنجانی را ابقا خواهند کرد. در آن صورت میتوانیم بگوییم مجلس خبرگان رهبری، برای اولین بار در حیات خود، به گوشهای از نقش نظارتش در مورد انجام اقداماتی که برای حفظ نظامی که به مناسبت آن انتخاب شده لازم است، عمل کرده است. Farangis Mohebbi Interview: Ahmad Salamatian |
نظرهای خوانندگان
آقای یزدی خدا بد نده سرتونو چرا بستین؟
-- احمدینژاد ، Jul 21, 2009 در ساعت 07:40 PMآقای یزدی شکر میخورد که چنین حرفی میزند!
-- آقای یزدی شکار میخورد که چنین حرفی میزند! ، Jul 21, 2009 در ساعت 07:40 PMیادش بخیر سی و اندی سال پیش مسجد ... شهرستان س... استان اصفهان ...شیخ محمد یزدی یادتون هست که سر نماز واسه امرار معاشت نمازگزاران پول جمع میکردند !!! چی شده که حالا فاصلت با همون مردم این همه شده ؟..وای به فردای قیامتت شیخ که نمک خوردی و نمکدان شکستی
-- مبینا ، Jul 21, 2009 در ساعت 07:40 PMخبري خوش براي آقاي يزدي ، عباس پاليزدار آزاد شد .
-- فرياد ، Jul 21, 2009 در ساعت 07:40 PMقرائتی که آقای یزدی ازاسلام دارد یک قرائت فاشیستی ازدین است که باقرآن وسیره پیامبر گرامی اسلام وسیره علی (ع) متفاوت است .قرآن سرنوشت انسانها را در اختیار خودشان قرارداده وبشردرحق سرنوشت خود آزاد است .پیامبر درمکه به مبارزه علیه ابوسفیان پرداخت وبا فشار ابوسفیان مجبور به هجرت به مدینه شد وبا حمایت مهاجرین وانصار توانست پایه های حکومت دینی خود رابنانهد وپس از بازگشت به مدینه توانست بدون قدرت نظامی مکه رافتح نماید وبااعلام عف عمومی نشان داد که در صدد انتقام گیری نیست .وعلی (ع) هم پس ازاینکه مردم علیه خلیفه سوم شورش کردن وکار خلیفه را ساختند به سمت خانه آن حضرت به راه افتاده وبااصرار فرآوان حکومت را به آن حضرت تحمیل نمودند که آن حضرت درپاسخ شورشیان فرمود بگذارید من مثل گذشته مشاور شما درحکومت باشم که بااصرار فراوان ناگزیر باشروطی حکومت را پذیرفت .اگر حکومت ازجانب خدااست پس زیر بارنرفتن آن حضرت برای چه بوده است ؟وپس از قیام ابو مسلم هم فرزند آن حضرت امام صادق (ع) زیر بار قبول حکومت نرفت.وقرائت آقای یزدی از حکومت باعقل وخرد مغایرت دارد .ونبایدفراموش کرد که تمامی سلاطین جور ازبنی امیه گرفته تابنی عباس شیوه حکومت خودرا بر همین قرائت فاشیستی ازدین بنانهاده بودن که در دوران صفویه وقاجار وپهلوی شاهان خود راضل الله معرفی میکردند.وامروز ولایت مطلقه جای آنها راگرفته درواقع اسم عوض شده ولی ماهیت همان حکومت بی امیه وبی عباس است .وامثال آقای یزدی درتاریخ 1400ساله فرآون بوده اند که باتملق وچاپلوسی ازحکومتهای خودکامه می پرداخته تا درسایه آن حکومتها به نوائی برسند وبرعکس درهمین تاریخ 1400ساله انسانهای آزدمنشی وجود داشته که باتمام وجود درمقابل ظلم ایستاده وتاریخ ازآنها بااحترام نام میبرد
-- ابراهیم ملکی ، Jul 21, 2009 در ساعت 07:40 PMقرائتی که آقای یزدی ازاسلام دارد یک قرائت فاشیستی ازدین است که باقرآن وسیره پیامبر گرامی اسلام وسیره علی (ع) متفاوت است .قرآن سرنوشت انسانها را در اختیار خودشان قرارداده وبشردرحق سرنوشت خود آزاد است .پیامبر درمکه به مبارزه علیه ابوسفیان پرداخت وبا فشار ابوسفیان مجبور به هجرت به مدینه شد وبا حمایت مهاجرین وانصار توانست پایه های حکومت دینی خود رابنانهد وپس از بازگشت به مدینه توانست بدون استفاده از قدرت نظامی مکه رافتح نماید وبااعلام عف عمومی نشان داد که در صدد انتقام گیری نیست .وعلی (ع) هم پس ازاینکه مردم علیه خلیفه سوم شورش کردن وکار خلیفه را ساختند به سمت خانه آن حضرت به راه افتاده وبااصرار فرآوان حکومت را به آن حضرت تحمیل نمودند که آن حضرت درپاسخ شورشیان فرمود بگذارید من مثل گذشته مشاور شما درحکومت باشم که بااصرار فراوان ناگزیر باشروطی حکومت را پذیرفت .اگر حکومت ازجانب خدااست پس زیر بارنرفتن آن حضرت برای چه بوده است ؟وپس از قیام ابو مسلم هم فرزند آن حضرت امام صادق (ع) زیر بار قبول حکومت نرفت.وقرائت آقای یزدی از حکومت باعقل وخرد مغایرت دارد .ونبایدفراموش کرد که تمامی سلاطین جور ازبنی امیه گرفته تابنی عباس شیوه حکومت خودرا بر همین قرائت فاشیستی ازدین بنانهاده بودن که در دوران صفویه وقاجار وپهلوی شاهان خود راضل الله معرفی میکردند.وامروز ولایت مطلقه جای آنها راگرفته درواقع اسم عوض شده ولی ماهیت همان حکومت بی امیه وبی عباس است .وامثال آقای یزدی درتاریخ 1400ساله فرآون بوده اند که باتملق وچاپلوسی ازحکومتهای خودکامه می پرداخته تا درسایه آن حکومتها به نوائی برسند وبرعکس درهمین تاریخ 1400ساله انسانهای آزدمنشی وجود داشته که باتمام وجود درمقابل ظلم ایستاده وتاریخ ازآنها بااحترام نام میبرد
-- ابراهیم ملکی ، Jul 21, 2009 در ساعت 07:40 PM