رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۵ مهر ۱۳۸۷
گفت و گو با محمد طلایی در رابطه با علل ناکامی کشتی ایران در پکن

محمد طلایی: به خودخواهی کادر فنی باختیم

فرنگیس محبی
mohebbi@Radiozamaneh.com

Download it Here!

کمتر از یک هفته پس از بازگشت ورزشکاران و مسوولان از بازی‌های المپیک پکن، هم‌چنان مسوولان ورزشی ایران هدف نوک‌ تیز حملات رسانه‌های گروهی ایران قرار دارند که در پی یافتن دلایل عدم موفقیت کاروان ورزشی ایران در این دوره از بازی‌های المپیک هستند. عده‌ای مسوولان سازمان تربیت بدنی را مقصر اعلام کرده و خواهان استعفای محمد علی‌آبادی، معاون رییس جمهوری و رییس سازمان تربیت بدنی شده‌اند.

از سوی دیگر هادی ساعی، قهرمان تکواندوی المپیک و تنها طلا‌آور ایران در گفت و گو با ایرنا، ضمن دفاع از عملکرد این سازمان گفت که سازمان تربیت بدنی حمایت کامل را از ورزشکاران و فدراسیون‌ها برای حضور موفق در المپیک به عمل آورد و اضافه کرده که شاهد بودیم در بعضی رشته‌ها عملکرد خود ورزشکاران یا مربیان آن‌ها و در برخی دیگر عملکرد فدراسیون‌ها موجب شکست ورزشکاران و کسب نکردن مدال شد.

در هر حال عملکرد کشتی‌گیران و مسوولان کشتی که در دوره‌های قبل یکی از مدال‌آورترین رشته‌های ورزشی برای ایران بوده و در این دوره تنها با دریافت یک مدال برنز به ایران بازگشت؛ بیشتر از سایر رشته‌ها باعث یاس مردم و انتقاد رسانه‌ها شده است.

از المپیک لندن در سال ۱۹۴۸، این اولین بار است که تیم کشتی ایران تنها صاحب یک مدال المپیک می‌شود.
محمد طلایی، قهرمان پیشین و بنام کشتی ایران، هدایت و مربی‌گری تیم ملی کشتی اعزامی ایران را از شروع اردو برعهده داشت. اما در روزهای آخر اردو و تنها چند هفته قبل از بازی‌های المپیک از مربی‌گری تیم ملی کنار گذاشته شد.

محمد طلایی، بی‌پروا از علل حضور ضعیف کشتی ایران در پکن می‌گوید:


اولین بار است که تیم ملی کشتی المپیک تنها صاحب یک مدال المپیک می‌شود

خوب ما در کشتی المپیک شکست خوردیم؛ فقط هم به خاطر خودخواهی‌های یک سری از کادر فنی و این‌که رییس فدراسیون از این آقایان شناخت نداشت.

این آقایان منافع شخصی‌شان را به منافع ملی ترجیح دادند و فقط به خاطر این‌که به هرقیمتی باشند‌؛ باعث شدند جوانان مملکت ما در این دوره از مسابقات شکست بخورند.

ما باید حداقل چهار مدال می‌گرفتیم و کشتی ما باید خیلی بالاتر از این حرف‌ها می‌شد. امیدوارم که از این شکست درسی بگیریم و برای المپیک بعدی برنامه‌ریزی کنیم تا این‌طور بی‌تجربه و خام، بازی نکنیم.

اشخاصی که صحبت آن‌ها را می‌کنید در کادر فنی هستند؟

می‌توانم سربسته بگویم آن کسانی که بودند منافع شخصی‌شان را داشتند و یک‌سری رابطه‌بازی شد؛ یعنی بده بستانی این وسط اتفاق افتاد و به همه چیز به جز خواسته‌ی بچه‌های تیم ملی فکر کردند.

در آن مسابقات، بچه‌های تیم ملی جزو بی‌روحیه‌ترین بچه‌های این گروه بودند و ضربه‌ی آن را هم خوردند.

فقط می‌شود تأسف خورد. رضا یزدانی باید مدال می‌گرفت؛ فردین معصومی و مهدی تقوی باید مدال می‌گرفتند و با مراد محمدی، راحت می‌توانستیم چهار مدال بگیریم.

از آن طرف آقای جوکار و آقای دباغی هم باید خیلی بهتر از این‌ها کشتی می‌گرفتند. با زحمتی که برای این‌ها کشیده شد، باید خیلی بهتر از این‌ها کشتی می‌گرفتند؛ ولی متأسفانه این‌گونه نشد.

اگر اشتباه نکنم شاید طرف شما سرمربی‌های تیم ملی باشد. فکر می‌کنید بر طبق چه اصولی آقای یزدانی‌خرم این سرمربی‌ها را برای تیم‌های ملی ایران انتخاب کردند‌؟

آقای یزدانی خرم، در والیبال مدیر موفقی بودند، اما از جنس کشتی نیستند، همه می‌دانند والیبال با کشتی خیلی فرق می‌کند. از قدیم کشتی جزو رشته‌های مدال‌آور بوده است و همه‌ی قهرمانان این رشته حرفی برای گفتن دارند.

نمی‌دانم آقای یزدانی‌خرم شناخت داشت یا نه؛ ولی اعتمادی که به این آقایان کرد اعتماد درستی نبود و این آقایان تا آنجا که توانستند رو به جلو حرکت کردند و آن تفکرات خودشان را اجرا کردند و تفکراتی که به صلاح کشتی بود اجرا نشد. دیگر واضح‌تر از این نمی‌شود صحبت کرد، فقط می‌شود گفت آقای یزدانی‌خرم بی‌مورد به این آقایان اطمینان کرد.

چند هفته قبل از شروع بازی‌ها قرار بود به عنوان مربی به المپیک بروید؛ ولی شما را کنار گذاشتند. چه دلیلی به شما دادند؟

کنار گذاشته نشدم، عملاً قصدشان کنار گذاشتن بود، ولی در ظاهر و برای افکار عمومی، اعلام کردند خود او رفت. در صورتی که من مربی اول تیم ملی بودم و تنها مربی بودم که در بین این مربی‌ها، سه مدال دنیا را داشتم و وضعیت مدالی من از همه‌ی این‌ها بالاتر بود و بچه‌ها هم اعتقاد کاملی به من داشتند و ۹ ماه زحمت این تیم را کشیده بودم.

یک‌دفعه دیدم شخص دیگری را جایگزین من کردند و گفتند شما هم به عنوان همراه بیا. من هم هیچ‌وقت به شخصیت محمد طلایی بی‌احترامی نمی‌کنم که به عنوان همراه بروم. ۹ ماه زحمت تیم را بکشم بعد بگویند شما به هر قیمتی فقط به المپیک بیا.

در اصل عملاً باید به عنوان تماشاچی می‌رفتم و چون یکی دو مصاحبه هم شد و گفتند ما محمد طلایی را زیاد مسافرت فرستادیم، دیدم وقتی حرف هم‌دیگر را نمی‌فهمیم همان بهتر که کنار بیایم. اگر می‌خواستم مسافرت بروم که نمی‌آمدم مربی تیم ملی بشوم، خودم هم می‌توانم مسافرت بروم.

به خاطر جوان‌های مملکتم آمدم. وقتی دیدم جو این‌طوری است، صلاح دیدم کنار بروم. حتی بچه‌های تیم ملی به طرفداری از من به رییس فدراسیون نامه نوشتند که ما به وجود ایشان برای شرایط سخت المپیک نیاز داریم.

ولی متأسفانه این‌طور که معلوم است دست‌هایی بود که نگذاشتند این نامه به رییس فدراسیون برسد و اعمال نفوذ شد. من هم دیدم صلاح نیست، ۲۰ روز مانده به المپیک جبهه‌گیری کنم یا با این‌ها برخورد کنم.


کشتی ایران، ناکام ترین رشته ورزشی در المپیک بود

کشتی‌گیران ما که برگشتند؛ خیلی از آن‌ها گفتند در دوران مسابقات بی‌روحیه بودند...

بله دقیقاً بی‌روحیه بودند. بالاخره من خودم هم قهرمان دنیا شدم، یک‌بار اول‌، یک‌بار دوم و یک‌بار سوم شدم، دو بار هم در المپیک شرکت کردم.

حضور مربی که از لحاظ روحی با شاگرد نزدیک باشد خیلی مهم است و در این مربی‌ها تنها کسی که با این بچه‌ها نزدیک بود و آن‌ها را درک می‌کرد و به لحاظ سنی حرف آن‌ها را می‌توانست بفهمد، من بودم.

از لحاظ فنی هم بچه‌ها طوری بودند که من را قبول داشتند. روی همین حساب وقتی من کنار گذاشته شدم، خیلی تاثیر مستقیمی روی روحیه بچه‌ها گذاشت و عملاً دیدیم که بچه‌ها آن‌جا بی‌روحیه کشتی گرفتند.

رضا یزدانی به کشتی‌گیر درجه سه باخت. فردین معصومی به کسی که همیشه او را برده بود، باخت. مهدی تقوی کشتی برده را باخت‌.

همه‌ی این‌ها دست به دست هم داد و متأسفانه اصلاً شرایط روحی بچه‌ها و شرایط فنی را در نظر نگرفتند‌؛ چون من بودم که به بچه‌ها برای آنالیز حریف‌های‌شان، کمک می‌کردم و روی آنالیز کشتی بچه‌ها کار می‌کردم.

از کادر فنی که بگذریم، فکر می‌کنید از لحاظ تدارکاتی تیم چه طور بود؟

نه، از لحاظ تدارکات همه چیز خوب بود و به بچه‌ها حقوق می‌دادند. به عنوان مثال پنج هزار دلار در اختیار این آقایان می‌گذاشتند که تیم را برای مسابقه بیرون ببرند‌. خود من شاهد بودم؛ ما ساعت سه به آن‌جا رسیده بودیم. این‌ها حاضر نبودند برای یک پول ناهار که شاید برای کل تیم ۲۰۰ دلار نمی‌شد، هزینه کنند.

فدراسیون این پول را در اختیار گذاشته بود؛ ولی این‌ها نمی‌خواستند خرج بکنند. خود این مسایل در روحیه بچه‌ها تأثیر می‌گذارد.

فدراسیون قبول کرده بود هر چه قدر بخواهند هزینه کند؛ اما آن هزینه‌ای را که این آقایان می‌بایست تخصصی خرج کنند، نمی‌کردند.

این ایراد به فدراسیون گرفته نمی‌شود به آن آقایان گرفته می‌شود که نمی‌خواستند خرج بکنند و اختلاف ما از همان‌جا شروع شد‌، دیدند کسی هست که می‌خواهد حرف بزند و اعتراض کند ... برنامه‌ریزی کردند که ما در تیم نباشیم.

یک ماشین را در نظر بگیریم که قوی‌ترین موتور را داشته باشد و همه چیز آن کامل باشد؛ اگر لاستیک‌اش کم‌باد باشد، نمی‌تواند درست راننده را به مقصد برساند. قضیه ما هم همین شد.

دقیقاً آن حرکت آخر که باید بچه‌ها از لحاظ روحی آرامش داشته باشند؛ روحیه‌شان تقویت شود و حریف‌ها‌ی بچه‌ها آنالیز شوند، همان موقع این‌ها این اختلافات و رابطه‌بازی را به وجود آوردند و زحماتی را هم که کشیده شد از بین بردند. این‌طور شد که تیم ما لطمه خورد.

آقای طلایی معلوم است دل‌تان خیلی سوخته است.

واقعاً برای این جوان‌ها دلم سوخت. جوان‌های ما هدر رفتند، شاید آقای یزدانی یا فردین معصومی چهار سال دیگر نباشند. شاید در چهار سال دیگر یک ۶۰ کیلوی دیگر به جای آقای تقوی بیاید‌.

وقتی عمر قهرمانی این آقایان تمام شد و به این زمان برگردند‌، واقعاً حسرت می‌خورند و از این آقایان دلگیر می‌شوند که چرا با زندگی ورزشی این دوستان بازی کردند. تأسف می‌خورم که چرا این جوان‌ها به این سادگی از دست رفتند.

مدال‌های آن‌ها مفت از دست رفت. آن‌ها هم بالاخره سرافکنده شدند. شاید برای فردین معصومی چنین موقعیتی پیش نیاید که بیاید در موقعیت مدال المپیک قرار بگیرد و بخواهد کشتی بگیرد. الان فردین معصومی واقعاً روحیه‌ی خرابی دارد.

وظیفه‌ی مربی‌ را ندارم ولی مرتب به او زنگ می‌زنم و به او روحیه می‌دهم. چون افسردگی شدید گرفته و با دو بچه زندگی خانوادگی او به هم ریخته است.

این آقایان این کار را با زندگی بچه‌ها کردند. با داشتن زن و بچه، این مدت در اردو باشد بعد بدون مدال برگردد، در‌صورتی‌که می‌توانست مدال بگیرد.

دو بار در شرایط سخت همین حریفی را که به او باخت برده بود. ۴۰ درجه تب داشت و این حریف را برده بود. این‌قدر روحیه او را خراب کردند که به این کشتی‌گیر باخت.


رئیس و دبیر کل کمیته ملی المپیک در کنار رئیس فدراسیون کشتی

در همین حال از مراد محمدی، تنها کشتی‌گیر ایران که موفق به کسب مدال برنز در وزن ۶۰ کیلوگرم شد، سؤال کردم چرا در مهم‌ترین واقعه‌ی ورزشی جهان روحیه‌ی کشتی‌گیران چنان ضعیف بود که نتوانستند در حد قابلیت‌های خودشان ظاهر شوند؟

در هر مسابقات سنگین و در هر شرایط سنگین اصلی‌ترین کسی که می‌تواند خودش را جمع و جور کند اول خود کشتی‌گیر است.

کشتی‌گیران ما می‌توانستند‌ خودشان را جمع کنند و مشکلات‌شان را حل کنند اما شرایط بدی که داشتند روی آن‌ها حاکم شد. شرایط خاصی داشتند.

در جو المپیک خیلی‌ها نتوانستند کارهای خودشان را نشان بدهند. بچه‌های ما از نظر سنی خیلی پایین بودند و نتوانستند آن فشار و استرس المپیک را تحمل کنند.

یکی از بدترین چیزها این است که روز مسابقات، تنها کسی که می‌تواند به خود بچه‌ها کمک کند خود ورزشکار است و هر اتفاقی هم بیفتد، خود ورزشکار باید استرس آن را تحمل کند و بتواند روی تشک کارهای خودش را نشان بدهد و متأسفانه بچه‌های ما به خاطر اتفاقاتی که افتاد، نتوانستند این شرایط را تحمل کنند.

فکر می‌کنید نقش مربی، تا چه حد در این شرایط مؤثر است‌؟

مربی چند درصد می‌تواند کمک کند. مربی نمی‌تواند از نظر روحی ۱۰۰‌ درصد کشتی‌گیر را برگرداند. چون روی تشک، در هر شرایط کشتی‌گیر باید تصمیم بگیرد.

روحیه‌ی خودتان چه طور بود؟

خیلی جو سنگینی بود. متأسفانه ۱۱ روز تیم ایران بدون مدال بود و بار روانی سنگینی روی من بود. شاید چند درصد از کارآیی خودم هم کم شده بود؛ اما به خاطر تجربه‌ای که از قبل داشتم و مسابقات متعددی که شرکت کرده بودم، توانستم این مدال را بگیرم.

قبل از این‌که به بازی‌های المپیک بروید‌، انتظار مدال پررنگ‌تری از خودتان داشتید‌؟

من با تمام توان تلاش می‌کنم که مدال بگیرم. هیچ‌وقت قول مدال ندادم؛ اما به خودم قول داده بودم که با مدال برگردم.

حتماً آن موقعی که مدال را گرفتید خیلی خوشحال شدید. چه احساسی داشتید؟

خیلی خوشحال شدم. شاید یکی از زیباترین شب‌های خودم بود. یکی از بهترین شب‌های خودم بود.

هم‌اکنون کاروان ورزشی ایران برای شرکت در بازی‌های پارالمپیک که از ششم سپتامبر آغاز می‌شود در پکن به سر می‌برد.

کاروان ورزشی پارالمپیک ایران با ۷۴ ورزشکار در ۹ رشته ورشی در این دوره از بازی‌ها که مجموعاً ۴۰۰۰ ورزشکار در آن شرکت دارند، رقابت می‌کنند.

Share/Save/Bookmark

Farangis Mohebbi
Interview, Mohammad Talaie
& Morad Mohammadi

نظرهای خوانندگان

معلوم نیست که این ورزشکاران ایرانی چه گناهی دارند که گیر یک عده مسوول حقیر و خودخواه افتاده اند. جالب اینکه این مسوولان خودشان زمانی ورزشکار و قهرمان بودند و همه این تلخیها را تجربه کرده ان. حالا چرا همان بلاهائی که سر خودشان آمده سر دیگران می آورند مسأله جالبی است که شاید تنها روانشناسان بتوانند به آن پاسخ دهند. به نظر من باید این پدیده را در سطح کلی کشور بررسی کرد تا نتیجه گرفت که این وضع تنها بر ورزش حاکم نیست و تمام کشور از این درد بی لیاقتی و بی کفایتی همراه با خودخواهی و بی اعتنائی به دیگران می سوزد.

-- مهیار ، Sep 2, 2008 در ساعت 12:00 PM

این ورزشکاران ایرانی واقعا شاهکار میکنند که با این وضع به میادین بین المللی میرون و تمام تلاش خود را به کار میبرند. همین آقای ساعی که طلا گرفت، بیچاره شد و قبل از مبارزه با حریفان چند ماهی را در مبارزه با مسوولان و مقامات ورزش ایران گذراند. آنهائی که وارد به ورزش بودند می دانستند که پس از کنار کشیدن رضازاده تنها ساعی است که امید کسب طلا دارد اما چون آن بیچاره از لحاظ سیاسی همفکر احمدی نژاد و علی آبادی نیست پدرش را درآوردند تا به المپیک فرستادندش. آفرین به غیرتش که طلا را گرفت و از کسی هم بد نگفت.

-- احمد تهامی ، Sep 2, 2008 در ساعت 12:00 PM

ferinka

-- بدون نام ، Sep 18, 2008 در ساعت 12:00 PM

همه خفه شدن ...

حق ماست بایدم بشه فکر می کنید چرا مثل چی دور خودمون می گردیم

تا زمانی هر پدر ی فرزند خودش واصلح ترین فرد می دونه همینه که هست

این قدر پارتی بازی وباند بازی کنید تا بمیریم

این گوشه کوچیکش ه


بانک همینه ،ادارات همینه ،دانشگاه ها همینه فمن اینم ، بقیه هم مثل من ، انگار تو خونمونه

-- بدون نام ، Oct 16, 2008 در ساعت 12:00 PM