رادیو زمانه > خارج از سیاست > جنبش سبز > نگاه غیر اصولی اکبر گنجی به جنبش | ||
نگاه غیر اصولی اکبر گنجی به جنبشمهیار فرآوردهآقای اکبر گنجی در این اواخر نظرات تازهای در مورد جنبش آزادیخواهی که به جنبش سبز شهرت یافته ابراز کرده و در گفتوگو با برنامه "روی خط" کانال تلویزیونی "صدای آمریکا" (سهشنبه ۱۱ آبان) نیز آنها را تکرار نموده است. دیدگاههای او در بیشتر موارد غیر اصولی و یا متناقض به نظر میرسند. مفهوم جنبش اکبر گنجی در پاسخ به پرسشِ «آیا اعتراضهای پس از انتخابات را میشود در قالب جنبش دستهبندی کرد یا خیر؟» میگوید: «اگر مطابق تعاریف کلاسیک، رهبری تثبیت شده و سازمانیافتگی جنبش را در نظر بگیریم و تشکیلات داشتن جنبش را در نظر بگیریم و اعتراضات سیاسی را در نظر بگیریم، ما میتوانیم بگوییم جنبش نداریم»! آنچه از تعریف بالا به دست میآید این است که چون اعتراض ها، رهبری تثبیت شده ندارد و سازمان یافته نبوده است و دارای تشکیلات سازمانی نیست، پس نمیتوان آنرا جنبش تلقی کرد. پاسخ بالا این پرسش را به وجود میآورد: پس اعتراضهای سراسری پس از خرداد ۸۸ چه ماهیتی داشتند؟ آیا غیر از این بود که مردم در اعتراض به حقوق سیاسی پایمال شده خویش به خیابانها ریختند؟ اگر حرکتهای اعتراضی و آزادیخواهی در جامعه ما - از پایتخت گرفته تا شهرهای کوچک – که باعث یورش نیروهای امنیتی به خانههای مردم در تمام سطوح فکری و عقیدتی و بازداشت آنها میشود، در قالب جنبش نمیگنجد، پس آقای گنجی باید نام و قالب دیگری برای حرکت مردم پیشنهاد کند. اگر بازداشتهای اشاره شده در بالا، انعکاس مبارزه و اعتراض مستمر مردم به سیستم سیاسی موجود نیست، پس زندانیان سیاسی باید جرم دیگری مرتکب شده باشند، چون به زعم آقای گنجی «ما الان شاهد این اعتراض سیاسی نیستیم»! تناقض این اظهار نظرها آنجا بچشم میخورد که آقای گنجی بر اساس معانی دیگری که راجع به آنها توضیحی نمیدهد، داشتن "چیزی بنام جنبش" را یک "احتمال" تلقی میکند، ولی همزمان، در سراسر گفتوگوی خود حرکت مردم را "جنبش" مینامد، و حتی برای آن مطالباتی نیز قائل است که از سوی مردم عنوان شده: "حقوق مدنی و شهروندی، حق آزادی انتخاب سبکهای مختلف زندگی، آزادیهای اجتماعی، حق عدم تعرض دولت در حوزه خصوصی و عمومی و آزادیهای حقوق سیاسی، از جمله حق تجمع، حق آزادی بیان، حق اعتراض، حق اعتصاب، حق برخورداری از انتخابات آزاد رقابتی..." موضوع تقلب نکته دومی که آقای گنجی بر آن اصرار میورزد این است: «ما هیچ دلیلی نداریم که بگوئیم آقای موسوی بالای ۲۰ میلیون رای آورده». با این حال ایشان معتقد است که: «این آرا را این نظام بدون شمارش به حساب محمود احمدینژاد ریخته و تقلب بحث پنج میلیون و هفت میلیون نیست. قطعن تعداد تقلبات بالاتر از این است»! آقای گنجی در اینجا دچار یک اشتباه گردیده و در محاسبه خویش سرگردان شده است. خود "نظام" تعداد آرای داده شده به آقای موسوی را ۱۲ میلیون اعلام کرده، و اگر به زعم آقای گنجی تقلب از هفت میلیون هم فراتر رفته باشد، بنابراین میر حسین موسوی باید ۲۰ میلیون رای آورده باشد که با دیگر گفته گنجی همخوانی ندارد. چون ایشان معتقد است برنده انتخابات باید ۲۰ میلیون رای میآورد که تعداد آرای آقای موسوی به ۲۰ میلیون نرسیده! به دیگر سخن، در شرایطی که به گفته گنجی «نظام آرا را شمارش نکرده» و «کسی نمیداند آرای ریخته شده به صندوقها چه میزان بوده»، پس ایشان از کجا میتواند اطمینان داشته باشد که آرای هیچکدام از رقبا به ۲۰ میلیون نرسیده و انتخابات به دور دوم میکشید؟ موضوع اعلام پیروزی مطلب سومی که آقای گنجی طرح میکند این است که: «هیچ کدام از آنها [آقایان موسوی و کروبی] از پیروزی قطعی موسوی در انتخابات سحن نگفتند». این ادعا خلاف واقع است. ویدئویی از سوی جنبش سبز انتشار یافت که میرحسین موسوی را پیش از اعلام نتایج شمارش آرا توسط صدا و سیما، پشت یک میز کوچک، که فکر میکنم میکروفن روی آن قرار داشت، نشان میدهد و او در آنجا برنده بودن خود را اعلام میکند. علاوه بر این، در همان روزها خبری منتشر شد که خامنهای پیش از اعلام نتایج گفته بود؛ موسوی را برنده اعلام کنید، اما سروصدا راه نیندازید! اکبر گنجی برای اثبات ادعای خویش به دو مورد متوسل میشود. یکی مصطفی تاجزاده را مثال میزند که «بهجای تقلب [در انتخابات] از کودتای مخملی استفاده کرده» و دیگری «موسوی در نامه سال گذشته خود به شورای نگهبان از ابطال انتخابات سخن گفته نه از پیروزی خود» که البته هیچ کدام از این دو نمیتواند دلیلی بر ادعای گنجی باشد. در مورد نخست، اصطلاح "کودتای مخملی" به مراتب بار منفی بیشتری از "تقلب در انتخابات" دارد و در مورد دوم، طبیعی است که چون میرحسین موسوی دسترسی به صندوقهای رای نداشت، یعنی سندی در دست او نبود، ناچار از ابطال انتخابات سخن گفت و نه از برنده شدن خود در انتخابات. موضوع نمود نداشتن اعتراضات مطلب چهارمی که میتوان در مورد آن به نظرات آقای گنجی ایراد گرفت این است: او معتقد است «آن چه ما در کشور با آن مواجه هستیم یک نارضایتی گسترده عمیق نهادینه شده در مردم است نسبت به وضعیت و نظام سیاسی موجود»، اما به دنبال آن میگوید: «کسانی ادعا میکنند ما یک جنبش داریم و این جنبش بهصورت شبکهای در کل کشور بسط پیدا کرده، نهادینه شده، عمیق شده، گسترده شده. اگر چنین چیزی وجود داشته باشد، باید بتوان از این میلیونها رأی بهگونهای در اعتراض سیاسی استفاده کرد و ما الان شاهد این اعتراض سیاسی نیستیم.» این سخن گنجی را میشود به دو بخش تقسم کرد. ۱- انتقاد وی از "کسانی" که ادعا میکنند جنبش داریم و این جنبش بصورت شبکه ای در کشور بسط پیدا کرده. گرچه نه آقای گنجی توضیح بیشتری در مورد آن "کسان" میدهد و نه مجری برنامه این پرسش را مطرح مینماید، اما آدرسی که گنجی میدهد آخرش به اینجا میرسد که نحستین بار آقای موسوی از جنبش بهصورت "یک شبکه" نام برد و وبسایت کلمه در روز اول مهرماه سال جاری خبرنامه خود را زیر عنوان: "«کلمه» برای همسایه، همکلاسی"، جهت پرینت و توزیع آن بین مردم منتشر کرد. نزدیک به ۳۰۰ دیدگاه در زیر این مطلب دیده میشود که اغلب اعلام آمادگی برای توزیع آن کردهاند. انتقاد گنجی در بخش یک آن است که: اگر "کسانی" گفتند ما یک جنبش داریم و این جنبش بصورت شبکهای در کل کشور بسط پیدا کرده، این تنها یک ادعاست و جنبش بطور شبکهای در کشور بسط پیدا نکرده، چون اگر چنین چیزی بود باید در اعتراض سیاسی منعکس میشد. در این مورد، نظر آقای گنجی را به عکس یک نامه که از سوی حراست مدیریت آموزش و پرورش تهران به مراکز آموزشی تابع منطقه ۲ فرستاده شده جلب میکنم که دوشنبه سوم آبان در وبسایت خبرنگاران سبز منتشر شد. در این نامه، حراست آموزش و پرورش در مورد توزیع نسخههای چاپی روزنامه کلمه در مدارس، به مدیران مراکز آموزشی هشدار میدهد و از آنها میخواهد «در صورت مشاهدهی روزنامهی فوق، ضمن جمعآوری فوری آن و شناسائی مبادی ورود آن به مدرسه، بلافاصله موضوع را به صورت مکتوب به کارشناسی حراست منطقه اطلاع دهند»! علاوه بر این به گزارش "مهر"، معاون پرورشی وزارت آموزش و پرورش توزیع نشریه برخی از جریانات سیاسی در بعضی از مدارس کشور را تایید نمود. این حرف مؤید آنست که نشریه کلمه تنها در مدارس تهران توزیع نشده، بلکه گستره کار در سطح کشور بوده است! اگر سخن آن "کسان" تنها یک ادعا بود و نتیجهای در اعتراضهای سیاسی جنبش نداشت، امروز این نامه به بیرون درز نمیکرد و معاون پرورشی وزارت آموزش و پرورش توزیع نشریه "کلمه" را در سطح کشور تایید نمینمود! بنابراین اعتراضها در جامعه جریان دارد و اگر آقای گنجی نمیبیند، یا بهدلیل دوری ایشان از ایران و کم اطلاعی وی در این زمینه است و یا واکنش "بغض"ی است که وی در اعتراض به "لجن مالی" گروهی در جنبش دارد، گروهی که بهگفته وی «بنام سبز بدنبال درست کردن دیکتاتوری هستند». در پایان این مطلب بیشتر به آن خواهم پرداخت. او در بخش دوم میگوید: «ما الان شاهد این اعتراض سیاسی نیستیم». بهتر بود ایشان نخست تعریفی از "اعتراض سیاسی" میدادند. زیرا اگر دیوارنویسی و اسکناس نویسیهای مداوم، اعتراضهای کارگری، اعتصابهای اینجا و آنجا، اعتراضهای دانشجویی که با وجود سرکوب شدید همچنان جسته و گریخته ادامه دارد، نامههای سرگشاده زندانیان سیاسی، پیگیری مادران داغدیده در رابطه با قتل فرزندان خویش، دفاع وکلا از پروندههای پرخطر و بازداشت شدن برخی از آنها، و دهها نوع اعتراض دیگر که میتوان شمرد، اگر این اقدامات "اعتراض سیاسی" نیستند، پس چه هستند؟! کلیه این اعتراضها در حالی انجام میشود که به گفته خود آقای گنجی «رژیم سرکوبگر بصورت جنایت باری با این مردم برخورد کرد. آنها را به دستور شخص رهبر به گلوله بست و مطابق آمار خودشان ۴۰۰۰ نفر را بازداشت کردند، شکنجه کردند، سرکوب شدید کردند. همه روزنامهها و رسانهها را بستند، همه احزاب را تعطیل کردند و حتی وضعیت را به اینجا رساندهاند که آقای کروبی میخواهد برود به دیدن آقای موسوی در منطقه پاستور نمیگذارند...» البته میشود به چگونگی رهبری جنبش انتقاد کرد، اگر بشود گفت رهبر جنبش کیست، چراکه آقایان موسوی و کروبی خود را همراهان و نه رهبران جنبش میدانند و بهزعم اکبر گنجی هم همین گونه است. اما نگاه غیر اصولی آقای گنجی به جنبش و عملکردهای آن، این پرسش را مطرح میکند که منظور او از این گونه حرفها واقعاً چیست؟ نکتهای صحیح مطلب پنجمی که آقای گنجی عنوان میکند و در بالا اشاره کوتاهی به آن شد، موضوع رشد یک لایه از افرادی در جنبش است که به گفته وی «از هم اکنون بنام سبز بدنبال درست کردن دیکتاتوری هستند» و «میگویند فلان حرف را که به مصلحت نیست نباید زد، الان وقتش نیست». با توجه به شواهدی که وجود دارد این گفته ایشان درست است. عدهای سعی دارند با استفاده ترفندی از همان "مصلحت"ی که حکومت اسلامی ۳۲ سال بر کشور حکومت کرد، از فاش شدن مسائل گذشته همچون اعدامهای دهه ۶۰ جلوگیری کنند. شواهدی که به آن اشاره شد، به تشریح در این مقاله به آن پرداخته شده که در اینجا از تکرار آن خودداری میشود و خواننده را به آن رجوع میدهم. |
نظرهای خوانندگان
سوال اصلی همان پرسش آخر مقاله است: گنجی از این همه هذیانگویی و مغلطه و ابراز ناگهانی این سخنان پرتناقض در جهت حملههای دربسته و آبزیرکاهی به جنبش سبز چه غرضی داشته است؟ آیا واقعا تب کرده و به هذیانگویی افتادهاست؟
حتی اگر صرفا تاکتیکی برای مطرح کردن خودش باشد بسیار تاکتیک احمقانهایست. تا حالا من به شخصه برای ایشان (با وجود رفتار بچهگانهای که هر از گاهی بروز میداد) احترام زیادی قائل بودم. به سبب استقلال فکری و جسارت و رکگویی اش، به سبب مبارزاتش و به خصوص پیگیریهایش در زمان قتلهای زنجیرهای.
اما این حرکت آخر و مغالطههای اخیرش در بهترین حالت واقعا بسیار و احمقانه بود. و مرا به او و اغراض احتمالا مبتذلش بسیار بدبین کرده است.
-- شروین ، Nov 8, 2010 در ساعت 02:00 PMو البته این بدبینی به گنجی طبعا به هیچرو به معنی خوشبینی به انحصارطلبان مخالف گنجی که داعیهء سبز بودن (و بلکه صاحب جنبش بودن) را دارند نیست. منظورم خارجنشینانی نظیر کدیور و مهاجرانی است که مقاله هم در پایان به آنها اشاره میکند. نه مثلا موسوی و رهنورد که تحت فشار و سرکوب شدید اما قدمهای مهمی علیه انحصارطلبی و دستهبندی خودی-غیرخودی برداشتهاند. و در این مدت کم به مدد جنبش مردمی و با وفاداری به آن سدهای بزرگی را شکستهاند و ضربههای بزرگی به هژمونی حاکم وارد آوردهاند.
-- شروین ، Nov 8, 2010 در ساعت 02:00 PMظریفی از داخل ایران برای من ایمیلی فرستاده بود که در آن گفته بود که این آقای گنجی، اسب تروایی می باشد که رژیم با پاسپورت و خروج رسمی به داخل اوپوزوسیون خارج فرستاده است. دلیلیش هم این بود که این آقا از زمان خروج تا به حال حتی یک قدم در راه سرنگونی رژیم بر نداشته که هیچ، همه گونه عملی رو مر تکب شده تا ثبات رژیم بر قرار شود. از یک طرف که مردمو ا انقلاب می ترسونه که مبادا رژیم را سرنگون کنید که بدتر سرتون خواهد آمد. از اون طرف که منکر امام زمان می شه (نه اینکه ما هیچوقت به این حرفها معتقد بودیم) تا رژیم به طرفداراش بگه که اگه یه ذره از دفاع از ما شل بدید، بی دینها حاکم خواهند شد و در مساجد و حسینیه ها رو خواهند بست. و حالا هم با حرفهایی بی سر و ته حرفی را داره می زنه که رژیم از همون اول تکرار کرده و داره کار رژیم رو برایشون به بهترین وجه انجام می دهد
-- البرز ، Nov 8, 2010 در ساعت 02:00 PMوالا منهم دارم به این نتیجه می رسم که نکنه حق با این ظریف داخل ایران باشه
حرف آخرم اینست که یا ایها الناس، این گنجی مشکوک الهویه ( هنوز ما نمی دانیم که پرونده ایشان وقتی که حزب اللهی تیر تشریف داشتند، چیست و چه کارهایی رو مرتکب شده) بایکوت کنید. اصلابه این آدم دیگه محل ندید، مقاله هاشو نگاه نکنید، به مصاحبه هاش گوش ندید. من احتمال اینکه ایشون اسب تروای رژیم هست را از این به بعد اصلا کم نمی دانم البته الله العلم
غیر اصولی یعنی چه ؟ اینکه گفتید خامنه ای هم میخواسته موسوی برنده اعلام بشه ولی بی سر و صدا یعنی چی ؟ یعنی موسوی و خامنه ای تفاوت چندانی ندارند . خوب گنجی هم همین حرفها را میخواد بگه ولی از جو سازی توده ایها و فدائیها میترسه . اینکه به مهاجرانی و کدیور حمله کنید دیگر احمقانه است . خوب اگر موسوی و خامنه ای مشکلی نداشتند با توجه به اینکه موسوی همین قنون اساسی را میخواهد ( یعنی با ولایت فقیه مشکلی ندارد ) دعوای شما با گنجی و مهاجرانی و کدیور برای چیست ؟ نهایتا آنها هم با ولایت فقیه و قنون اساسی فعلی مشکلی ندارند ( البته در حقیقت بر عکس است ) .
-- badbini beh ganji az marxisthast ، Nov 8, 2010 در ساعت 02:00 PMخلاصه اینکه دعوای مارکسیست های روسی با احمدی است فقط ! انهم نه برای اینکه اینها با ولایت فقیه مخالفند یا از تقلب در انتخابات یا نبود آزادی برای امثال گنجی و اصلاح طلبان غیر روسی و یا لیبرال ها و یا ملیون و یا سلطنت طلبان و مجاهدین ناراحت هستند .
نه . نه . نه . بر عکس . آنها خیلی خوشحالند از اینکه این لیبرال ها و روشنفکران دینی و آزادی خواهان و غرب گراها و لیبرال ها و مشروطه خواهان سرکوب شوند . کاملا در این وب سایت ها میبینید . به اون طرفیها حمله نمیشه تقدیر هم میشه .
مشکل مارکسیست های روسی که الان نقاب سکولاریسم و سوسیال دموکراسی زده اند با احمدی نژاد در این است که احمدی میخواهد با امریکا رابطه بر قرار کند و زیاد هم به ملاتاریا که ساخت روسیه و فراماسونری روسیه است باج نمیدهد . به روسیه غارتگر هم بفهمی نفهمی گیر میده . این گناه نا بخشودنی اوست .
رای موسوی را حکومت ۱۳ میلیون اعلام کرد نه دوازده . که خدا وکیلی زیاد بود . رای احمدی را زیادتر اعلام کردند تا در مرحله اول پیروز قطعی شود چون موسوی و و خوئینی ها هول ورشون داشت میخواستند خامنه ای را هم سرنگون کنند . رای رضایی را هم درست اعلام کردند شاید هم زیاد . پس رای کروبی را دزدیدند و گذاشتند روی احمدی . اما چون فراماسونری روسی با کروبی به همان دلیل امکان آشتی با امریکا مخالف است این همه داستان سر هم میکنند .سبد رای موسوی اصول گرا ، احمدی ارزشی ، رضایی سپاهی بازنشسته اصول گرا یکی است . مردمی که دنبال ارزش های غربی و جامعه مدرن و حقوق شهروندی و حقوق اقلیت ها و زندانیان سیاسی و دانشجویان بودند به کروبی رای دادند . نظام هم با این قسمت مشکل داشت .
اقا مگه مجبوری مطلبی رو که حال خوندنشو نداری نقد کنی؟ شما مطلب گنجی رو تیتروار خوندی. اصلا نفهمیدی چی گفته
-- بدون نام ، Nov 8, 2010 در ساعت 02:00 PMکسی که با امضای:
badbini beh ganji az marxisthast ، Nov 8, 2010
کامنت گذاشته است!
کامنت شما باعث شد من مجبور شوم تمام مطلب را دوباره بخوانم و پیدا کنم در کجای آن از مهاجرانی و کدیور سخن بمیان آمده که نوشته اید: «اینکه به مهاجرانی و کدیور حمله کنید دیگر احمقانه است .»
ولی نامی از این دو نفر ندیدم. گویا شما دلتان از مارکسیست ها پر است!
-- حمید ، Nov 27, 2010 در ساعت 02:00 PM