رادیو زمانه > خارج از سیاست > جنبش سبز > «جنبش سبز متفکرین خودش را خلق خواهد کرد» | ||
«جنبش سبز متفکرین خودش را خلق خواهد کرد»بهداد بردبارbehdad@radiozamaneh.comطی یکسال گذشته، جنبش سبز با فراز و نشیبهای فراوانی روبهرو بوده است. در گفتوگویی کوتاه با حمید دباشی، رئیس دانشکدهی مطالعات خاورمیانه و آسیا در دانشگاه کلمبیا نظر او را در مورد تحولات اخیر ایران جویا شدم. او از اولین روزهای شکل گیری جنبش اعتراضی، به شکلی خستگیناپذیر در کنار جنبش سبز حضور داشته و با تولید مجموعه ویدیوهای هفتهی سبز و مصاحبه با بسیاری از روشنفکران و فعالان سیاسی، نظر آنها را منعکس کرده است. دباشی معتقد است که برخلاف سنت خشونتآمیز جنبش های سیاسی در خاورمیانه، این بار با یک جنبش مدنی روبهرو هستیم که مشی غیر خشونتآمیزی را دنبال میکند. در روزهای گذشته بسیاری از شهروندان با بهت وحیرت شاهد صدور بیانیهی مشترک رهبران جنبش بودند. آقایان موسوی و کروبی، در بیانیهی مشترک خود اعلام کردند: «باتوجه به سابقهی سیاه یکسال گذشته در سرکوب معترضانی که تنها جرمشان طلب کردن رأی خود به شیوهی مسالمتآمیز بود و همچنین اخبار رسیده از سازماندهی مجدد افراطیون و سرکوبگران در جهت یورش به مردم بی دفاع و مظلوم، از مردم و معترضان میخواهیم که خواستهها و مطالبات بهحق خود را از مجاری کم هزینهتر و موثرتری دنبال کنند.» صدور این بیانیه واکنش های مختلفی را در پی داشت. نظر شما در مورد رویهی اخیر آقایان موسوی و کروبی چیست؟ بهنظر من حتماً در این تصمیم آقایان موسوی و کروبی، حکمتی بوده و برای پرهیز از خشونتی که زعمای جمهوری اسلامی از آن ظاهراً هیچ ابایی ندارند خیلی کار درستی هم کردهاند. وقتی شما یک شهر و حتی یک کشور را تبدیل به یک پادگان نظامی کرده باشید، مردم ما بروند وسط این پادگان چه کنند.
مدنیتی دیگر در بین نیست که شما در آن آزادیهای مدنی خودتان را مطالبه کنید. ولی کل این حرکت بهنظر من به نفع جنبش سبز است؛ هم تقاضای مجوز کردن و هم برای پرهیز از خشونت به راهپیمایی نرفتن. یکی موید مدنیت و قانونمندی مردم ماست و دیگری نشان پرهیز ما از خشونت. در مقابل این دو حرکت بسیار هوشمندانه، ما در ضمن دست قانونگریزی و خشونتورزی رژیم حاکم را هم بیش از پیش برای خواهران و برادران بسیجی و پاسدار خودمان و نیز برای مردم جهان رو کردهایم. جنبش سبز هیچ راهی جز ادامهی این راه مسالمتآمیز، قانونمند، شریف و متین ندارد. هرچه متانت و وقار رفتار مردم ما بیشتر باشد، جنبش سبز همهشمولتر، کاملتر و در ذات رفتاریاش شریفتر خواهد شد. دولت حاکم امروز خاطی از تعهدش به قانون اساسی خود جمهوری اسلامی است. این مردم ما هستند که به مراتب بیشتر از دولت به قانون اساسی متعهد و مقیدند.
نمایندگان مجلس باید شخص آقای احمدینژاد را بهعنوان رییس دولتی که به مفاد قانون اساسی عمل نمیکند مورد استیضاح قرار دهند. حال و آیندهی جنبش آزادیخواهی ما بیش از همیشه روشن، مبرهن، متین و متقن است. ابتکار عمل همیشه با حق است. باطل همیشه از موضع ضعف عمل میکند. بسیاری از تحلیلگران پس از آغاز خشونتها اعلام کردند که مشروعیت نظام اسلامی از بین رفته است. علاوه بر این چه مواردی را میتوان به عنوان دستاوردهای جنبش سبز نام برد؟ تصاحب حوزهی عمومی، خلق خرد جمعی، زدودن زنگ کدورتهای قدیمی، نزدیکی هرچه بیشتر مردم ما به همدیگر، برای هدفی مشترک، بیشتر از پیش قانع کردن قشر وسیعتری از هموطنانمان که ما غریبه نیستیم؛ نوکر خارجی نیستیم؛ با دین و آیین و فرهنگ خودمان بیگانه و در جنگ نیستیم؛ که تمامیت ارضی، سربلندی، آزادی و آبادی ایران ما برای همهی ماست. شما امروز ما را با سال پیش مقایسه کنید. ما از درون خودمان بهدر آمدهایم تا بهقول حافظ کاری بکنیم؛ و کاری خواهیم کرد. این فلک را ما سقف خواهیم شکافت و طرحی نو در خواهیم انداخت، ولی اینبار این طرح نو بر انداختن یک نظام غلط و بهپا کردن نظامی مغلوط نخواهد بود. ما بهدنبال اصلی اصیلتر هستیم. بهدنبال آزادیهای مدنی ما که حق بلافصل ماست. اگر این رژیم، این آزادیها را حرمت نگاه داشت و تامین کرد، از جانب ما حقانیت و مشروعیت خواهد یافت وگرنه دیگر نه به حق است و نه مشروع؛ و خودبهخود کان لم یکن است. معنی وجودی دولت، تامین رفاه و آسایش و صیانت آزادیهای مدنی مردم است؛ وگرنه به چه مجوزی یکعده خود را محق میدانند تا بر دیگران آقایی کنند؟ ما سفیه و مهجور نیستیم که ولی و قیم بخواهیم. ما مردمانی عاقل و بالغیم. شهروندان یک جمهوری، و اگر آن جمهوری به حقوق شهروندی ما قائل نباشد و عمل نکند خودبهخود معزول است. این حرفها از بدیهیترین اصول زندگی در یک جمهوری است. با شدت گرفتن فضای امنیتی، افزایش دستگیریها و تعطیلی روزنامههای اصلاحطلب و سرکوب مخالفان در خیابانها، نگرانیهایی از آیندهی جنبش دمکراسیخواه بهگوش میرسد.بر اساس چه دلایلی، شما به آیندهی این جنبش خوشبین هستید؟ دلایل بسیار: حضور ما در اجتماع، از بین رفتن مرز بین داخل و خارج از کشور، آگاهی خلاق و نقاد جمعی ما بر حقوق شهروندی بلافصل ما که دیگر قابل معامله و چک و چانه زدن نیست، معطوف کردن انظار جهانی به حرکت موزون و زیبای جنبش آزادیخواهی ما، شکاف هرچه بیشتر و طبیعیتر در بدنهی قدرت حاکمه، اطلاع قشر وسیعتری از مردم ما از اهداف ملی و میهنیمان. همانطوری که عرض کردم ابتکار عمل همیشه با حرف حق است. حرف ناحق همیشه از موضع ضعف عمل میکند. نگرانی من از موقعیت داخلی ما نیست. نگرانی من از سوء استفادهای است که نیروهای دست راستی امریکا بهخصوص از آنچه بهنظر آنها آب گل آلود است بکنند. آنهم با همکاری و همدستی برخی روشنفکران کمپرادر ایرانی که احیاناً دستبند سبزی هم از جایی فراهم کردهاند. پیدا کردن این اشخاص هم کار بسیار سادهای است. اگر کسی طرفدار تحریم اقتصادی ایران است، اگر کسی مینشیند همفکری میکند بغل کسی که میخواهد به ایران حملهی نظامی بکند و یا انگیزههای تجزیهطلبی را دامن بزند، بهطور قطع از ذات خشونتگریز جنبش سبز بری است. تمامیت ارضی ایران، مخالفت با حملهی نظامی به ایران، مخالفت با هرگونه تحریم اقتصادی که ضررش بهطور مستقیم متوجه مردم بیپناه ماست طبییعی است که جزو ذات لاینفک جنبش سبز است. من به آینده بسیار خوشبینم چون به ذات سالم و بری از خشونت جنبش سبز معتقدم. ولی در عین حال باید چهارچشمی هم مواظب منافع ملی درازمدتمان بود که مبادا مورد سوء استفادهی قدرتهای منطقه قرار بگیرد. از زمان شروع جنبش اعتراضی مردم ایران، مباحث جدیای میان روشنفکران درگرفت. آیا میتوانید مهمترین مباحث مطرح شده در بین روشنفکران ایرانی را ذکر کنید؟ آیا میتوان از ظهور گفتمانی جدید نام برد؟ این سئوال بسیار مهمی است. بهنظر من مقدمات این گفتمان جدید در حال شکل گرفتن است. ولی هنوز قالبهای فکری قبلی - بهخصوص این تضاد کاذب بین روشنفکران دینی و سکولار - همچنان به قوهی خود باقی است. بنابراین مهمترین مباحث مطرح شده در بین روشنفکران ایرانی، هنوز حول این محور است که آیا اسلام اصولاً دینی خشن است و یا معطوف به رافت؟ یا اسلام بهتر است یا سکولاریسم؟ که مرا همیشه یاد موضوع انشای «علم بهتر است یا ثروت» میاندازد. مناظرهی بین آقایان محمدرضا نیکفر و محسن کدیور از این زمره است. من البته منکر جدیت مطالب مورد عنایت این متفکرین نیستم، ولی معتقدم که ما محتاج به مناظر و آفاق جدیدی در تفکر اجتماعی هستیم. تفکر اجتماعی هیچوقت در خلاء بهوجود نمیآید. بههمین دلیل من معتقدم که جنبش سبز متفکرین خودش را خلق خواهد کرد. در حال حاضر من معتقدم خانم نوشین احمدی خراسانی، برجستهترین نظریهپرداز فمینیست ایرانی، در صف اول نظریهپردازان جنبش سبز است. از روز اول این جنبش، خانم احمدی خراسانی، با هوش و قدرت تحلیل بینظیری مسائل جنبش زنان را با ذات متحول جنبش سبز توامان نظریهپردازی کرده است. این در حالی است که دیگر روشنفکران ما هنوز درگیر جنگ حیدری نعمتی خود، مشغول لشکرکشی و یارگیریاند. خود این مطلب طلیعهی بسیار میمون و مبارکی است که برای اولینبار در تاریخ جنبشهای اجتماعی ما از اولین نظریهپردازان جنبش سبز، یک زن ایرانی بوده و نظریاتش از بطن مبارزات زنان ایرانی برخاسته است. |
نظرهای خوانندگان
میان نیکفر و کدیور بر خلاف آنچه که آقای دکتر دباشی می گوید مناظره ای انجام نشده. آقای دکتر نیکفر آن همه نقد مستدل و مفصل نوشته، اما آقای دکتر کدیور فقط پاسخی سرپایی و عصبی به آنها داده است. در ضمن به نظر من آقای دباشی اشتباه می کند که موضوع سکولاریسم را بی اهمیت می داند. خود ایشان ظاهرا به اصل این بحث بی توجه است وگر نه نمی نوشت که دعوا بر سر اسلام و سکولاریسم است، انگار که سکولاریسم هم یک دین یا ایدیولوژی است. آقای نیکفر در مقاله جدید خود درباره خشونت به این موضوع پرداخته و جواب آقای دباشی را هم داده است. خوب بود که آقای دباشی به موضوع عنایتی می کرد.
-- احمدی ، Jun 13, 2010 در ساعت 03:50 PMبنظر می رسد از وقتی در میان اپوزیسیون مطرح شده قانون اساسی ذاتش حقوقی هست و نمی تواند مثل یک موضوع سیاسی مورد بهر برداری مذاهب قرار بگیرد بحث های حیدری نعمتی کم شده. حکومت اسلامی هم بنظر کمتر وا اسلاما می کند. بنظر من حالا باید نظریه پردازها بیشتر در اطراف انواع مختلف جمهوری ها و منافع و مضراتشان بحث بکنند.
-- بهنام ب ، Jun 13, 2010 در ساعت 03:50 PMآقای دباشی متاسفانه یک عمر آبروی آکادمیک خود را بر سر پروژه ورشکسته انقلاب مخملی آمریکایی در ایران از دست داد و رفت کنار دست فواد عجمی و آذر نفیسی.
-- میم ، Jun 13, 2010 در ساعت 03:50 PMدعوا آنقدرها هم که آقای دباشی می گویند حیدری نعمتی نیست. بحث آقای نیکفر ریشه ای است. نظر به بنیادهای پدیدارشناختی مسئله خشونت و تاثیر دین و حکومت دینی در آن دارد. این مسئله ای است که برای آینده سیاسی و نیز دینی کشور ما اهمیت دبسیار دارد. انتقاد ایشان به نیکفر سطحی است و می کوشد با گفتن اینکه فعلا مسئله چیز دیگری است خود را وارد بحث نکند. نیکفر نظر به ریشه های فاشیسم دارد، مسئله ای که اگر حل نشود، ولو با پیروزی جنبش سبز، گریبان کشور ما را خواهد گرفت؛ بنابراین بهتر است به جای تجاهل العارف، پاسخ خود را ارائه کنند
-- امین کدیوری ، Jun 14, 2010 در ساعت 03:50 PMبسیار مصاحبه خوبی و مفیدی بود متشکرم
-- سحر ، Jun 14, 2010 در ساعت 03:50 PMقابل توجه آقای دباشی و برخی از کارمندان چپگرای رادیو زمانه که برای غزه یقه درانی می کنند :
http://www.cyrusnews.com/news/fa/?mi=9&ni=11469
البته از خصوصیات بارز چپگرایان در سراسر دنیا اینه که فقط جیغ بنفش بکشن.
-- ali ، Jun 14, 2010 در ساعت 03:50 PMروشنفکر کمپرادوری از ان دست واژه های من در اوردی جناب دباشی میبایست پاشد. فکر و اندیشه انسانی که مرز جغرافییای ندارد. مگر اندیشه دینی اسلامی در ایران بوجود امد. به ایشان چه مربوط است که جمع دیگری از ایرانیان با دید دیگری به مسایلی همچون تحریم مینگرند. ایشان هم نظر و استدلال خودشان را طرح کنند. نه اینکه با شیوه تحریف و هتاکی فضا را غبار الود.
-- rahim yavari ، Jun 15, 2010 در ساعت 03:50 PMفکر می کنم خانم یا آقای میم که آقای دباشی را کنار عجمی و نفیسی قرار داده اند، احتمالا یا هرگز مطلبی را از آقای دباشی نخوانده اند و یا این که به حدی چشم بسته موافق نظام سیاسی حال حاضر ایران هستند که هر صدای مخالفی را به امریکا پیوند می زنند. دوست عزیز جنبش سبز وابسته به جریان های مخملی نیست، هر قدر هم که شما و قاضی صلواتی بر این امر اصرار کنید، مردم روشن اند و فریب نمی خورند. نمی دانم گفته ی کیست اما به هر روی شیرین است که می تواند یک نفر را برای همیشه فریب داد، یا همه را دمی فریب داد اما نمی توان همه را برای همیشه فریب داد.
-- ف ، Jul 3, 2010 در ساعت 03:50 PM