رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۹
نقدی بر نوشته امین قضایی به مناسبت روز کارگر

مناقشه اتحاد، بهانه‌ای به قصد نمایندگی

آرش حسینی‌پژوه

به بهانه‌ی فرا رسیدن روز کارگر ، متنی به قلم امین قضایی در رادیو زمانه منتشر شد با عنوان «روح کارگر و آماده‌سازی برای اتحاد».

نویسنده‌ی این متن اتحاد میان کارگران و طبقات دیگر را به نقد گرفته و موقعیت ایدئولوژیک خود را یگانه راهبر کارگران می‌انگارد. از سوی دیگر این دوست عزیز تمامی تلاش‌های گروه‌های دیگر جامعه را به سخره گرفته و تلاش آن‌ها را برای تحقق دموکراسی تنها ادعایی به قصد ژست دموکراتیک می‌داند. امین قضایی به خوبی از سنت تخریبی آشنایی بهره گرفته و تمامی گروه‌های دیگر را خوش رقصان حاکمیت می‌نامد.

این نویسنده‌ی محترم بیان نکرده است که تکلیف کارگر دین‌داری که اتفاقاً با جنبش سبز هم هم‌راه است، در میان انقلاب کارگری وی کجاست؟ نگارنده متن هیچ اشاره‌ای به خواست‌گاه اجتماعی کارگران ایرانی نکرده و گویی که در رویایی معطوف به جنگی طبقاتی به سر می‌برد.

مشکلات کارگران در ایران با مشکلات کلی جامعه عجین شده است و نمی‌توان این معضلات را از دیگر اقشار جامعه جدا کرد، جامعه‌ی کارگری ایران که از لحاظ معیشتی از ضعیف‌ترین اقشار جامعه است، در این سال‌ها حضور کم‌رنگی برای احقاق حقوقش داشته است و نمی‌توان جنبش کارگری ایران را جنبشی پویا و رو به جلو دانست. و این مساله دلایل به‌حقی دارد که به زیست روزمره و محدودیت‌های مضاعف کارگران پیوند خورده است.

محدودیت تأسیس سندیکا و بیان خواست‌های صنفی از بزرگترین معضلات جامعه کارگری امروز ایران است .

امروز کارگران با مشکلات زیادی روبرو هستند ، عدم امنیت شغلی ، مشکلات معیشتی و ....

می‌توان ادعا کرد که حل مشکلات کارگران ، رابطه‌‌ای مستقیم دارد با حل مشکلات اجتماعی امروز ایران.


وقتی کارگران، آزادی تأسیس سندیکاهای کارگری را ندارند و نمی‌توانند تشیکلات صنفی خود را داشته باشند، وقتی امکانات حزبی و نمایندگی برای پیش‌برد خواسته‌های خود ندارند. یا زیر فشار و از ترس بر‌آورد نیازهای اولیه زندگی مجبورند دربدترین وضعیت شغلی کار کنند ، چگونه می‌توان از آن‌ها توقع پیش‌برد جنگی طبقاتی را داشت؟

نوشتن از انقلاب کارگری، از جنگ طبقاتی و .... باید با هدفی و با تفکری انجام بپذیرد ، کپی برداری از راهکارهای مارکسیستی در جامعه مذهبی ایران بیشتر به یک شوخی و یا یک راه خاکی می‌ماند تا فعالیت سیاسی. در کنار نقد مارکس و جامعه‌ی ترسیمی او باید به جامعه و فرهنگ حاکم بر کشورمان نیز بنگریم.

دیکته کردن تفکراتی که از قبل نوشته شده است در ایرانی که هر روز با یک پدیده‌ی جدید و با یک نوع سیاست دولتی اداره می‌شود نمی‌تواند کارساز آید.

پیش بردن جامعه‌ی کارگری ایران که بی شک یکی از لایه‌های مذهبی جامعه ایران هستند با تفکرات مارکسیستی میسر نیست و تلاش در این زمینه بی‌هوده است.

به نظر من حل مشکلات کارگران معطوف به حل مشکلات اجتماعی و سیاسی است، اگر به طور مشخص جنبش سبز بتواند به خواست‌های حداقلی خود که برگزاری انتخابات آزاد است دست پیدا کند ، می‌شود به حل مشکلات و معضلات جامعه کارگری هم امید داشت.

با وجود مجلسی مردمی و انتخاباتی بدون کاندیدهای گزینشی، می‌توان امیدوار بود تا جامعه کارگری ایران هم همانند دیگر اقشار جامعه به حقوق خود برسند، جدا سازی قشرهای مختلف جامعه‌ی ایران به نفع هیچ یک از اقشار جامعه نیست و بدون شک اتحاد مردم پیرامون خواست‌های مشترک و حداقلی‌شان می‌تواند نوید رسیدن به خواست‌های حداکثری را نیز بدهد.

صرفاً نمی‌توان با پرچم داری تفکر کسی که روزی از جامعه‌ی کارگری صحبت کرده است خود را نماینده‌ی تمامی کارگران دانست.

«بنای من بر این است که کارگران در ظل نظام سرمایه‌داری در پی بهبود بخشیدن به معیشت خویش اند.حال سؤال این است که در پی این غرض، و فقط این غرض، بودن کافی است تا کارگران ،سوسیالیسم را نظامی برتر و در رفع نیازهای معیشتی کار آمدتر ببینند و آن را برگزینند یا نه؟»
پرزورسکی

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

پیوستگی کلیه اقشار ایران به هم غیر قابل انکار است. همانطور که میرحسین موسوی هم در پیام روز کارگر اشاره کردند جنبش سبز شامل تمام کارگران و معلمان و ... هم می شود. به درستی اشاره کردی آرش جان - سپاسگزارم

-- mohsen ، May 3, 2010 در ساعت 11:45 PM

علارغم احترامی که برای آقای موسوی جهت همگامی‌اش با مردم دارم و تغیرغیر قابل انکار و ایستاده‌گی‌ایشان را در مقابل حاکمیت ظلم به کلیه مردم ایران تحسین می‌کنم، هرگز ایشان را سخنگوی هیچ قوم، طبقه و صنفی نمیدانم. این مرد بزرگ خود نیز بوضوح دایم بر این اصل تکیه کرده. این نوشته شما توهین به آقای موسوی است.
و اما مقاله آقای قاضی که حاوی هیچ بی‌احترامی به آقای موسوی نیست، بدرستی با تفکیک طبقاتی مجموعه‌ی جامعه اولا نیاز به بناگذاری سازمان(سندیکای مسقل) کارگری را که از حقوق مسلم انسانی کارگران است را تشریح کرده که از اصول جهانشمول حقوق بشر است و ثانیا مصادره‌ی مبارزات این طبقه بوسیله سازمان‌های قدرت‌طلب را نقد کرده. مگر غیر از این است که هم اصلاح‌طلبان حکومتی و هم سازمان‌های آماده برای کسب قدرت "چپ" که همگی هم در گذشته در مقابل حکومت به کرنش یرداختند و هم خواهان دیکتاتوری دیگری بنام «پرولتاریا» و بکام خود و سرکوب همه‌ی طبقات و بویژه کارگران هستند به مصاده مبارزات این طبقه بوده و هستند؟
شما یا مفهوم جنبش سبز را نفهمیدید و یا کاسه داغ‌تر ازآش هستید. در هر دو حال مخالف یکی از اصول اساسی حقوق بشرید.
به اضافه بدون وجود سازمان‌های صنفی امکان رسیدن به دموکراسی مقدور نیست.
یک خواننده

-- بدون نام ، May 3, 2010 در ساعت 11:45 PM

به نظرم خیلی جاها آقای حسینی پژوه مطلب قضایی رو ساده سازی کرده بودند تا به نتیجه گیری مطلوب شون برسند نوشته اند که :" کارگران در این سال‌ها حضور کم‌رنگی برای احقاق حقوقش داشته است و نمی‌توان جنبش کارگری ایران را جنبشی پویا و رو به جلو دانست". خیر چنین چیری نیست جنبش کارگری همپای بسیاری از جنبش های اجتماعی در سال های اخیر پیش رفته هر چند که صداش کمتر شنیده شده...کافیه که دانشجویان یا زنان تجمع کوچکی برگزار کنند تا ده ها عکس توی اینترنت آپلود بشه این در حالیه که کلی تجمع و اعتصاب کارگری برگزار میشه ولی خبرش درست کار نمیشه در طول تاریخ مدرن صد ساله ایران هم همیشه طبقات فرودست در کنار بقیه حضور داشتند ولی چون رسانه و قدرت نداشتند حضورشون کمتر دیده شده به طور مثال در انقلاب مشروطه که عده ای دوست دارن اون رو به پای بازاریان و یا بورژوازی نو ظهور بنویسند می بینیم که در تحصن در سفارت انگلیس تعداد قابل توجهی از افراد طبقه فرودست حضور دارند که با ادامه تحصن چون به علت فقر قادر به همراهی نیستند بازاریان و سایر مشروطه خواهان مجبور می شند بهشون کمک مالی کنند تا تحصن به هم نریزه(پس معلوم میشه که وزنه سنگینی بودند)...
نویسنده گفته که: " تکلیف کارگر دین‌داری که اتفاقاً با جنبش سبز هم هم‌راه است، در میان انقلاب کارگری وی کجاست" تکلیف خاصی ندارند دیر یا زود مجبور اند تکلیف خودشون رو با جنبش سبز مشخص کنند آیا این جنبش می تواند حقوق انسانی آن ها را با رهبری موسوی و کروبی برآورده کند؟ یا اینکه اتاق فکر جنبش سبز در نهایت و در صورت پیروزی جنبش با گفتن "ممنون خسته نباشید به خانه هایتان بازگردید" همان سیاست های خانمان برانداز سرمایه داری متاخر(نئولیبرالیسم) را پیاده خواهد کرد،تکلیف کارگران اعم از مذهبی غیر مذهبی سبز و سرخ مشخص است یا اینکه در برابر سرمایه داری متاخر(چه در قالب سرمایه داری رانت خوار وابسته به سپاه و چه سیاست تعدیل ساختاری نئولیبرالیسم جهانی) متشکل شوند و یا اینکه به غرغر کردن در تاکسی و گفتن جملاتی مثل سیاست پدر مادر ندارد و غیره بسنده کنند.
نوشته اند "دیکته کردن تفکراتی که از قبل نوشته شده است در ایران میسر نیست" حرف درستی است مسئله بر سر روش شناسی است قرار نیست آنچه را مارکس برای سرمایه داری قرن نوزدهم در اروپا تئوریزه کرده در ایران قرن بیست و یک پیاده کنیم ولی می خواهیم با همان روش شناسی ای که مارکس و امثالهم در بررسی جوامع و دادن نقش سوژه سیاسی به انسان مولد استفاده کرده است جهان پیرامون خود را تحلیل کنیم.

-- حسام ، May 4, 2010 در ساعت 11:45 PM