رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۲ خرداد ۱۳۸۹

دوئلی دیگر

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

واقعا پر معنا و امید بخش

زنده باشی نیستانی جان

PERSIAN gulf

-- TEHRANiiiiii ، May 27, 2010 در ساعت 02:26 PM

تو به معنای واقعی طنازی مانا

-- moh ، May 27, 2010 در ساعت 02:26 PM

ای کاش همه چیز به همین سادگی بود.....

-- بدون نام ، May 27, 2010 در ساعت 02:26 PM

تو این دوئل ها شمشیر کند میشه ولی قلم ما تیزتر میشه

-- پسر بد ، May 27, 2010 در ساعت 02:26 PM

زیبا بود. خیلی ...

-- امیر ، May 27, 2010 در ساعت 02:26 PM

همیشه منتظر کار جدیدی ازت هستم

-- نگاره ، May 27, 2010 در ساعت 02:26 PM

من که غیر از آن "وی" سبز, چندین وی دیگه هم می بینم، که از برخورد شمشیرها و مدل بدن ها و ترکیب قرار گرفتن پاها وی های زیادی تشکیل شده که جالب به نظر می آید، گرچه منطقا ممکن نیست اما اگر این هر دو باهم همراه شوند پیروزی های زیادی نسیب این مملکت سیه بخت می شود.
مانا بمانی مانا

-- شهرزاد ، May 27, 2010 در ساعت 02:26 PM

دستت درد نکنه معرکس

-- بدون نام ، May 27, 2010 در ساعت 02:26 PM

سلام ,خیلی‌ زیبا است من مطمئن هستم به همین راحتی‌ قلم بر خشونت پیروز می‌شه. خداوند بر قلم سوگند خورده است.

-- sasan ، May 27, 2010 در ساعت 02:26 PM

آقای مانا
توجه داری که منطقا ثانیه ی بعدی فرد قلم به دسته که می افته در حالیکه خون ازش فوران می کنه.

کوفتن بر طبل عدم خشونت قبل از خارج کردن قدرت از چنگال خون آلود نظام یاوه گویی است، تنها از پرهیز از خشونت و انتقام کشی «پس» از انتقال قهر آمیز قدرت می توان به صورت معنی دار سخن گفت.
--------------------------------------------------
مانا: شما تضمین می دهی که بعد از درآمدن قدرت از چنگال خون آلود نظام توسط دوستانی که تفنگ دستشان است این عزیزان تفنگ را زمین بگذارند و شاد و خرم به دموکراسی فکر کنند و اسلحه کذایی را به سمت همدیگر نشانه نروند؟ من دستورالعمل عملیاتی صادر نمی کنم. کارتونیستم و از ارزو ، امید و ترسهایم می گویم. ملت هم منتظر تعیین تکلیف من ننشسته اند، پس ترجیح می دهم به یاوه گویی ادامه بدهم

-- آرمانی ، May 27, 2010 در ساعت 02:26 PM

اون کسی که اولین نفر نظر نوشته و اخر نظرش نوشته پرشین گولف! خوب که چی؟
کمی عاقل باش و از کلمات در زمان مناسب استفاده کن. ایران داره از دست میره و بعد امثال تو گیر دادن به اسم خلیج!!!!!

-- hich ، May 28, 2010 در ساعت 02:26 PM

I love you man. You are a genius. Our national treasure. When I see your work, shining so bright, when our mood is so dark, I have hope again. Your work touches out heart..

-- MashtAli ، May 28, 2010 در ساعت 02:26 PM


1- من آموزگار آموزش حقیقت گویی ام!
----------------------------

2- ای بی خبران : وقتی اسم ضحاک را نوشتم، ابتدا آنرا در خود نوشته بودم!
----------------------------

3- ایرانی بودنی که گفتم، فریاد همگی شما در درون من بود!
----------------------------

4- وقتی شعار انقلاب سبز می نویسم، از زبان پیر و جوان، پدران و مادران ایرانزمین است!
---------------------------

5- از نفهمی شما بود که جای دادن غ بجای ق برای احمدی نژاد را در نیافتید. او در مقابل من فقط نسیمی است از درون پیکرم!
--------------------------

6- فرزندانم، از خواب خرگوشی بیدار شوید و بیاموزید وطن باید ابتدا از درون آدم فریاد و سپس به فرهاد کوهکن تبدیل شود!
-------------------------

7- مرد آنست که در کشاکش دهر سنگ زیرین آسیا باشد!
-----------------------

امضاء: آموزگار راستین هفتاد و دو میلیون نفس کش. نیک

-- بدون نام ، May 28, 2010 در ساعت 02:26 PM

فرمان من :
بکشید حسین رونقی ملکی را!!!!!!!
نیک

-- بدون نام ، May 28, 2010 در ساعت 02:26 PM

برادرانم:
مصباح یزدی رفیق گلستان من در روز و گرمابه ام در شب است. من در او هم می نویسم. درخواستم را اجرا کنید!!!!!!!
نیک

-- بدون نام ، May 28, 2010 در ساعت 02:26 PM

به دوست عزیزم آرمانی،

من هم با مانا موافقم. کی ما می فهمیم که خشونت همان وحشی گری است و مشکلات هیچ کس را حل نمی کند؟ باید یاد بگیریم که همدیگر را تحمل کنیم. نفرتی که شما در خود احساس می کنید را همین نظام زورگو در دل شما کاشته. نگذارید محصولش را درو کند. یاد بگیریم که در کنار هم و با احترام به هم زندگی کنیم. این تنها راه نجات است. حق خود را بخواهیم ولی از راه انسانی و درست. یعنی با روشنگری و آموختن دموکراسی به همه.

مشکل مردم ما جهالت است. وگرنه چنین حکومت دروغی هرگز بر مردم آگاه نمی تواند چیره شود.

جامعه ما مخلوطی از کهنه و نو است. اگر در فکر پاکسازی آن هستید (چه از کهنه و چه از نو) راه به ترکستان می برید.

-- آریا ، May 28, 2010 در ساعت 02:26 PM

مانی

منظور از یاوه حرف بی نتیجه است.

من خشونت طلب نیستم به این معنی که از خشونت خوش ام بیاد.عمیقترین افسوسها رو می خورم. از این که عقل من بهم میگه ابزار رسیدن به صلح، انسانیت، آزادی، برابری و بالارفت مقاومت و به کار بردن «ناگزیر» خشونته.

عمیق ترین دردها رو می کشم وقتی می بینم کوچکترین بارقه ی مقاومت فیزیکی (لاجرم خشونت) چنان از طرف سبزها سرکوب می شه که از اقدام سرکوب گران، گران تر.

رنج می کشم وقتی سخن گفتن آرزویی از خشونت گریزی (در حالیکه حکومت با پاشنه ای بر حلقت به تو و افکار و آرزوهایت ادرار می کند) آنچنان واقعیت و آرزو را به مغلطه کشاند ه که «آگاهی» معنای کارکردی ای جز زنحیر های خود ساخته پیدا نکرده است.

خشونت، فقر و گرسنگی و بیهودگی و خفقان و جنگ افروزی است نه ناگزیر دست بردن به خشونت برای پایان دادن به آن.

سرراست بگویم: به نظر من آنان که فریاد خشونت گریزی می زنند بیشتر یا انسانهایی به تنگ آمده اما گرفتار توهم و رویاهای شیرین اند، یا منافع مستقیمی برای از دست دادن در صورت تغییر قدرت دارند. چون هنوز کسی شیوه ی قانع کننده و نه به به صورت خنده آوری آشکارا بی تاثیر از مبارزه ی «خشونت گریز» ارایه نکرده است.
-------------------------------------
شما انسان بسیار مسئول و حساسی هستید من اما همچنان بر سووال قبل خود هستم: آیا می توان ضمانتی داد که خشونت به قول شما ناگزیر به محض حصول نتیجه جای خود را به صلح و آرامش و عقلمداری دهد؟ این "خشونت" را فرار است کسانی جاری کنند. این کسان را چه کسی بعد از حصول منظور، کنترل خواهد کرد؟ و با کدام ابزار و ضمانت اجرایی؟

-- آرمانی ، May 29, 2010 در ساعت 02:26 PM

سلام. مثل همیشه خوب...

-- احسان گنجی ، May 29, 2010 در ساعت 02:26 PM

Alie mana jan!

-- alirezakhoshvaght ، May 29, 2010 در ساعت 02:26 PM

حالا چرا اینقدر دعوا می‌کنید؟ خب گنجی را قبول ندارید، نبخشید و فراموش کنید. دموکراسی یعنی همین دیگر.
جناب کدخدا

-- بدون نام ، May 30, 2010 در ساعت 02:26 PM

خاطره ی یک بسیجی : یادش بخیر پارسال این موقع داشتیم رأی می نوشتیم.

-- basiji ، May 30, 2010 در ساعت 02:26 PM

V زنده باد جنبش سبز مردم ایران V

-- یک هموطن ، May 31, 2010 در ساعت 02:26 PM

V زنده باد جنبش سبز مردم ایران V

-- یک هموطن ، May 31, 2010 در ساعت 02:26 PM

بلبل مست کرده بود و خیال میکرد سرش که زیر پول نفت بره کسی باتوم‌اش را نمی‌بیند.
زمستان

-- بدون نام ، May 31, 2010 در ساعت 02:26 PM

یک توضیح: این همه کامنت و بازدید با وجود فیلترینگ زمانه در ایران، برام خیلی جالب و شگفت انگیز بود. ضمن اینکه من خودم تازه پس از آزمایش چند فیلترشکن موفق به ارسال این کامنت می‌شم (اگه بشه). خیلی از سایتهای فیلترشکن، ارسال کامنت رو پشتیبانی نمی‌کنند. موفق و سبز باشید. کارتون‌های شما همگی خلاقانه و تفکربرانگیزند.

-- فاخته ، Jun 1, 2010 در ساعت 02:26 PM

مانای عزیز کارت خیلی درسته کارتونهای خیلی ظریف و دقیق بدون اهانت به هیچکس و با تاثیر بسیار زیاد و مفهومی ژرف حاصل یک ذهن بسیار خلاق.

-- امیر ، Jun 1, 2010 در ساعت 02:26 PM

مانا، همین امیر بالا بالا بالایی بمیره؛ کارت از ژرف تا بالاترینه!
زرد

-- بدون نام ، Jun 1, 2010 در ساعت 02:26 PM

اگر دستم رسد بر « نیکِ مانی»
بدو گویم تو هم زنده نمانی!!!
تو پول نفت را در تیر "آرش"
به قلب یک جهان در خون نشاندی

به فرزندیِ استالین سر سپردی
سرت را «جاودان» هدیه نمودی
ولی این را ندانستی که ریش‌ات
ز مشهد تا نجف جاویدوار است

گمان کردی ندا چون زن بزاد‌ست
چو مریم باکره حق‌اش به راز است
ز پای‌اش آن نمونه چون گرفتند
شکسته پای تو درزی گرفتند؟؟

-- بدون نام ، Jun 2, 2010 در ساعت 02:26 PM