رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۹ آذر ۱۳۸۸

سربداران

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

سرتعظیم باید فرود آورد به این کاریکاتور بسیار پرمعنا. تمام موهای تنم سیخ شد.

-- بلوا ، Nov 14, 2009 در ساعت 09:22 AM

يعني واقعا همينطوره مانا جان؟اميدوارم.واقعا اميدوارم..

-- armin ، Nov 14, 2009 در ساعت 09:22 AM

آب که از سر گذشت، چه اینقدر، چه اونقدر!

-- شاهد ، Nov 14, 2009 در ساعت 09:22 AM

dastet dorost Mana!!!!karet shahkareh...mesle hamishe bi nazir.

-- sasan ، Nov 14, 2009 در ساعت 09:22 AM

مانای عزیز طرح های شما یک ویژگی دارند كه کسانی هم كه با فرهنگ ایرانی آشنائی ندارند به راحتی پیام شما را درک میکنند. امیدوارم طرح های شما را بیشتر در مطبوعات خارجی ببینم چون هر طرح شما از چندین صفحه مقاله و تحلیل گویا تر و دلنشین تر است. متاسفم كه هنرشما در حال حاضر روی سخت زندگی ایرانیان را نشان میدهد اما به وجود هنرمندی مثل شما افتخار میکنم.

-- aknil ، Nov 14, 2009 در ساعت 09:22 AM

خسته نباشی مهاجر. حیف نبود ایران بمونی ولی جماعتی از هنرت محروم باشند؟
--------------------------------
مانا: نمی شود این یک بار خدا و خرما کنار هم جمع آیند؟

-- ali ، Nov 14, 2009 در ساعت 09:22 AM

من 2 دقیقه همینجوری نگاه کردم فقط، اینقدر که حرف واسه گفتن داشت

-- فرزین ، Nov 14, 2009 در ساعت 09:22 AM

دژخیمان ، خودشان به نحو دیگری در حال خفه شدن و نابودی هستند.
مفهومی ژرف و قابل اندیشه.
از قامت استوار و چهره متبسم اعدام شوندگان میتوان دریافت که آنان به هدفشان رسیده اند و با آنکه چشمهایشان بسته است، گویی سقوط مستکبران را میبینند.
مانای عزیز ، چه زیبا اندیشه ها را سیراب میکنی و چقدر قوی به «هنر» اعتبار می بخشی.

-- ایرانی ، Nov 14, 2009 در ساعت 09:22 AM

توصیفی دیگر: ...
چه بسا دژخیمان ، زودتر از آنکه بتوانند مبارزان را از میدان به در کنند ، خود به هلاکت برسند.

-- ایرانی ، Nov 14, 2009 در ساعت 09:22 AM

عنوان پیشنهادی من برای کاریکاتور : ....
«سر به دار» به جای: «سر به داران»

-- ایرانی ، Nov 14, 2009 در ساعت 09:22 AM

مانای عزیز،
کارهای شما ابزار بسیار خوبی برای سنجش «درک تصویری» مردم است. پیشنهاد میکنم با همکاری سایت محترم «زم تون» در پایان هر کدام از کارهایت ، دو سه سؤال نظر سنجی قرار دهید.
همچنین من همیشه دوست دارم بدانم چندمین نفری هستم که کار تازه شما را دیده ام. اگر مقدور است یک Hit Counter در این صفحه قرار دهید. با سپاس

-- ایرانی ، Nov 14, 2009 در ساعت 09:22 AM

من هم مانند همه جوانان دلیر ایرانی حاضرم برای ازادی سر به دار شوم .کی باشه خشونت و اعدام از افکارمان پاک شود. مانا جان امیددارم روزی هم خدا و هم خرما در کنار هم در ایران جمع ایند یقین کن.یقین کن.

-- sasan ، Nov 14, 2009 در ساعت 09:22 AM

مشگل در این است که متأسفانه با آنچه که امروزه در ایران اتفاق می افتد, حضور وحشیانه «حکومت ﺭژﻳﻢ ﺁﺧﻮﻧﺪﻱ » به مخاطره نمی افتند, بلکه فقط سربازانی از این «ارتش ظالم» فدای «رهبران خونخوار» خود میشوند. تا وقتیکه اعتقادات مذهبیمان باعث انتخاب راهمان باشد این «دژخیمان مذهبی» بر جای خود خواهد ماند و به مراتب خشونت وار تر بر اجتماع فشار خواهد آورد. بیائیم نگذاریم که همانند صفهای نانوائیها به «صف دیدار عزیزانمان» در زندانها عادت کنیم... و فقط به نالیدن بسنده کنیم... بیائم با همکاری هم و با سرعتی بیش تر از امروز به این کشتارها خاتمه دهیم...

-- سعید ، Nov 14, 2009 در ساعت 09:22 AM

دوستان عزیز لطفا ترجمه نکنید !

-- بابک ، Nov 14, 2009 در ساعت 09:22 AM

مانا جان بسیار عالیست...با اعدام هر آزادیخواه یک روز به سقوط دیکتاتور نزدیک می شویم...آقای ... از تاریخ درس بگیر.

-- محمد ض ، Nov 14, 2009 در ساعت 09:22 AM

پسر تو عجب نابغه ای هستی.

-- هیم ، Nov 14, 2009 در ساعت 09:22 AM

مانای عزیز تو معنای واقعی یک هنرمند هستی.
کارهای با معنا، هدفمند و زیبات که امید را در دل انسان ها و نه انسان نماها، هدیه می کند. این کار زیبات علاوه بر مفهوم جالب و پر معناش امیدی تازه ای بهم داد.
یک چیز دیگه هم من راجع به تصویرت بگم، هم سطحی دست دژخیم با سرها به نظرم کار یکی دیگر از نکات معنادار کارت است.
همیشه برات سلامتی و شادی آرزو کردم و باز هم این کار رو می کنم، ایران ما به هنرمندان مردمی، هوشمند و فهمیده ای مثل شما خیلی احتیاج دارد.

-- شهرزاد ، Nov 14, 2009 در ساعت 09:22 AM

سلام بر مانای عزیز
1. یاد فیلم «ای برادر کجایی» افتادم، خوب جالبه اگه از این زاویه به وضعیت جلاد نگاه کرد، البته محکومین کارتون تو خیلی با صلابت‌ترند و آشناتر نسبت به ای برادر کجایی
2. ممنون از این‌که هر دفعه لطف می‌کنی و کامنت‌های منو جواب می‌دی، می‌فهمم در حرفه شما برای درآمد باید تولید کرد، امیدوارم یه روزی بتونی یه اسپانسر خوب پیدا کنی که بتونی با راحتی بال پرواز کنی، اونوقت باید یه وقت بذاری و کارات رو با هم ببینیم، راستی الان نمی‌تونی یه منتخب کار، از کارای قدیمیت دست کم تو ایران منتشر کنی؟ توکا یه بار این کارو کرد (دو با مانع) تو چرا نمی‌کنی؟
-------------------------------------
دوست عزیز تاکید بر "حرفه" بودن یا کسب درآمد از راه کارتون به معنی گله و شکایت نیست، خاصیت این کار است و دوست اش هم دارم. بلا نسبت بلانسبت بلانسبت هیچکاک هم فیلم "خصوصی" نداشت و کسی اسپانسرش نبود تا مثلا با دوربین دستی برای خودش فیلم بگیرد اما اگر چنین می شد هم بعید می دانم از "سرگیجه" یا "پنجره پشتی" ماندنی تر چیزی می ساخت.
سال هفتاد ونه مجموعه ای به اسم "خندیدن قدغن نیست" از من منتشر شد. سه کتاب کمیک استریپ هم دارم که چاپشان تمام شده و تجدید چاپ هم نمی شوند
ممنونم

-- جواد ، Nov 15, 2009 در ساعت 09:22 AM

مانای عزیز
البته بنده هم مخالف این نیستم که شما تولید کنی آن‌هم برای درآمد، بد که نیست هیچ، خوب هم هست، اگر غیر از این باشد من و امثال من هرگز نمی‌توانیم کارهای تو را ببینیم.
در مورد هیچکاک و خصوصی سازی البته درست می‌گویی بعید به نظر می‌رسد که اگر تهیه‌کننده دست و دل‌بازی بود و تمام هزینه‌هارا می‌داد، فیلمهایی بهتر از شاهکارهایش می‌ساخت، اما مگر می‌توانی کوراساوا را بشتاسی و رویاها (Dreams) را ندیده باشی؟ قبول دارم رویاها بهترین کار کوروساوا نیست که هیچ، جزو فیلم‌های منتخب من از کوروساوا هم نیست، اما هزینه‌اش را اسپانسر داد و کوروساوا با فراغ بال ساختش، اما نکته‌اش این است که کوروساوای این فیلم با مثلا هفت سامورایی تفاوت‌هایی دارد و تا این تفاوت‌ها را نبینی نمی‌توانی کوروساوا شناس باشی
البته قرار است کامنت بنویسم نه مقاله، من تصمیم ندارم مانا شناس باشم، اما دوست دارم کارتون‌های مانا را هم از دید خودم و هم از دیدی نزدیکتری به دید پدیدآونده ببینم، این بود که دوست داشتم آثار دیگرت را هم ببینم و بفهمم کدام ذهنیت مانا ماندگارتر است و از اساس مانا نیستانی جهان اطرافش را چطور می‌بیند، همین و بس
زیاد شد، ببخشید
ارادتمند

-- جواد ، Nov 15, 2009 در ساعت 09:22 AM

واقعا باید تو این مملکت.... کرد. درست مثل این آقایون محترم که سر بی گنا هشون بالای داره.
امیدوارم همه قاتلین بلفطره تو جیشتون غرق شن.

-- صادق ، Nov 15, 2009 در ساعت 09:22 AM

عجب! واقعا چقدر جالب.

-- ممدآقا ، Nov 15, 2009 در ساعت 09:22 AM

تشکر

-- فراز ، Nov 15, 2009 در ساعت 09:22 AM

هنر ناب
اندیشه ی ناب

-- بدون نام ، Nov 15, 2009 در ساعت 09:22 AM

مانای عزیز
این کار زیبایت هم مثل همیشه افتخار برانگیز است.
به وبلاگ من هم سری بزن بدنیست.
http://chearezoha.blogfa.com/

-- محسن ، Nov 15, 2009 در ساعت 09:22 AM

با سلام
..به جرات میگم ژرف ترین و زیباترین کاریکاتور اخیر را دیدم

-- رهی ، Nov 15, 2009 در ساعت 09:22 AM

با عرض سلام.
مطلبي هست كه بايد عرض كنم اينكه همين ماناي عزيز شما با كاريكاتور مزخرفشان درسال 1385باعث شكاف عميق بين اقوام ترك وفارس شدند.
--------------------------------------------
اگر بین شما و بنده شکافی است که احتمالا به خاطر توهم شماست دلیلی ندارد به اقوام تعمیم اش بدهیم. اساسا چه اصراری است خودمان را نماینده یک ملت بپنداریم؟

-- علي ، Nov 16, 2009 در ساعت 09:22 AM

mishe oon kaarikatoro daghighan tosif koni, badam begi too che rooznameyi didish, badam begi roozname vijeye che afraadi boode? chish daghighan be nazare khodet na bar asaase shaaye'aati ke khoondi fekr mikoni baese ijaade shekaaf shode? badam raast migi man daghighan bad az saale 1385 bood ke taze joke'ha dar morede torkaro shenidam, va az zaboone torkaa dar morede farsa! ghabl azoon aslan azin khabara nabood! aghaa jan bas kon bir shey bilmiyorsan bir shey deme...badam aslan bar farz ke ye honarmandi ye kari keshid ya ye chizi nevesht be mezaaje edeyi khosh nayooomad, ayaa inke bekhatere hamoon ye asar kolle asaraate khoobo ali ke nashi az fekre bazo bartaro roohe latife honarmandaro bayad nadid gereft??? enghadr ta'assobo kine faghat fekro maghzetoono masdood mikone

-- بدون نام ، Nov 16, 2009 در ساعت 09:22 AM

دوست عزیز علی آقا
اینکه فرمودید کاریکاتور مانا در سال 85 باعث شکاف در بین اقوام ترک شده، بدون سند و مدرک فایده‌ای ندارد، لطف کن اصل کاریکاتور، بعد مستنداتی رو نشون بده که دلیل بر ایجاد این شکاف باشه.
نمی‌شه که از هر کاری خوشمون نمیاد بگیم این کار به یه عده توهین کرده و باید درشو تخته کنیم، بالاخره بخشی از کاریکاتور طنزه، اگه قرار باشه با هر طنزی که خوشمون نمیاد مخالفت کنیم و راهشو ببندیم باید قید اصلاح جامعه‌مونو بزنیم. یکی از دلایلی که هنر تو جامعه ما کم پیشرفت می‌کنه همین بسته بودن فضا توسط افراد متن جامعه است. یادمه وقتی شوکران اکران شد پرستاران اعتصاب کردن که به ما توهین کردند. خیلی کودکانه است که این طوری فکر کنیم، اونوقت دیگه بیاید هیچی ساخت چون ممکنه یکی خوشش نیاد به خصوص اگه کسی که خوشش نمیاد یکمی هم زور و قدرت داشته باشه
ارادتمند

-- جواد ، Nov 16, 2009 در ساعت 09:22 AM

به دوست قبلی: این شما هستی که بین ما و ترک ها میخواهید تفرقه بندازید. مزخرف بودن هم از دید شماست و میتونی اینجا نیای. از نظر من و دوستانم ایشان کارهای جهانی میکند.

-- علیرضا ، Nov 16, 2009 در ساعت 09:22 AM

باید گفت: آی توحش مذهبی,

نترسان: انسان را از «آزادی»...
نترسان: ملت را از «عشق به همنوعان»...
نترسان: کشور را از «تحقق اتحاد ملی»...

-- سعید ، Nov 16, 2009 در ساعت 09:22 AM

باید گفت:

بترسان: انسان را از «اسارت»...
بترسان: ملت را از «تنفر از دیگران»...
بترسان: کشور را از «تفکيک جنسيتی و قوميتی»...

-- سعید ، Nov 16, 2009 در ساعت 09:22 AM

به دوستمون علی. علی جان خیلی کار سختیه یک نفر این همه زیبایی رو ببینه و به خاطر یه سوء تفاهم ، روی تمامشون خط بکشه و هی تکرار کنه "این همون بود که اون کارو کرد" . شکاف عمیق چیه؟ بنده اذریم و هیچ احساس شکاف عمیق هم نمیکنم . ول کن این صفر و صدی بودن رو

-- زهرا ، Nov 16, 2009 در ساعت 09:22 AM

واقعآ کار زیبا و مفهومی است...انشالله آنهایی که در حال نابودی و خفه شدن هستند زودتر به خود بیایند

-- sabz ، Nov 16, 2009 در ساعت 09:22 AM

همیشه عاشق کاریکاتور بدون متن بودم.
مانا نیستانی از پس یکی از سختترین کارهای دنیا بسادگی برمیاد

-- امیر ، Nov 17, 2009 در ساعت 09:22 AM

نابغه . واقعاً احسنت . شما این ایده های خلاقانه را از کجا می آوری ؟ واقعاً درود به شما . من واقعا با این کاریکاتورت مو به تنم سیخ شد . احسنت

-- بدون نام ، Nov 17, 2009 در ساعت 09:22 AM

چو منصور از مراد آنان که بر دارند بردارند

-- وحید ، Nov 21, 2009 در ساعت 09:22 AM

جالبه غریقه چاق و چله است . اون که گردنشه طوق زرینه که به جای اسب انداختن گردن خر ؟ شاید همین سنگینی باعث غرق شدنش شده یا اینکه رفته زیر پای بقیه رو کنار بزنه و ...

-- بختیاری ، Dec 10, 2009 در ساعت 09:22 AM