تاریخ انتشار: ۷ آذر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

بشنو!

متفرقه ها مانا نیستانی بشنو!

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

جالب بود

-- بدون نام ، Nov 28, 2009

جالب بود

-- بدون نام ، Nov 28, 2009

خدا قوت

-- سعید ، Nov 28, 2009

مانا بهترین کاریکاتوریست ایران است...البته به نظر من...
کارهای ایشان همیشه محشر بود و هست و مطمئنا خواهد بود
من مهدی هستم و در حال یادگیری کاریکاتور هستم ...امیدوارم یک روز بتوانم مثل شما با مردم همراه و درد مردم را ترسیم کنم..
برای شما پیروزی و دلخوش آرزو میکنم
با سپاس
مهدی

-- مهدی ، Nov 28, 2009

دیکتاتور خودش را به خواب زده هر کار کنیم بیدار نمیشه تنها راه اینه که تز فکر دیکتاتوری را از بین ببریم.با سپاس فراوان

-- sasan ، Nov 28, 2009

مرسی. کار زیبایی بود .
به قول شعر تفنگت را ... : بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن شاید زبان آدمیت راه در قلب تو بگشاید...

-- محمد ، Nov 28, 2009

سلام
فوق العاده ظریف و پر معنا
شکاف و تفرقه سرانجام نشنیدن!

-- یک ایرانی ، Nov 28, 2009

اگر نيرو زياد باشد بايد کتف از جا کنده شود نه اينکه کله از وسط پاره .

-- عيسي ، Nov 28, 2009

نشنیدن به قیمت اژ هم پاشیدن!

-- آرش ، Nov 28, 2009

مانا راست میگه که ...
حکومت خود را آنقدر قوی میداند که هر ندای مخالفی را سرکوب کند.
اما آنقدر قدرت ندارد که فقط به صدای مردم گوش دهد و خود را از سرنگونی قطعی نجات دهد.
خواه این سرنگونی از شکاف در بدنه حکومت باشد و خواه از عوامل دیگر.
اما اینکه مانا نتیجه ی «گوش نکردن» را ، «شکاف در ساختار خود حکومت» تعبیر کرده ،واقع بینانه و هوشمندانه است.
ای کاش «دیکتاتور اصلی» هم این کار را میدید.
درود بر اندیشه ی مانا

-- ایرانی ، Nov 28, 2009

این اثر زیباتر بود اگر ...
دیکتاتور با چند انگشت باقیمانده اش روی چشمهایش را هم پوشانده بود. زیرا حاکمان فعلی نه تنها گوش های بسته دارند بلکه گویا چشمانشان نیز نسبت به «حقایق» و «وقایع» کور شده است.
درود بر اندیشه ی مانا

-- ایرانی ، Nov 28, 2009

یک ایراد به این کار ...
این کار در مورد دیکتاتورهای معمولی میتوانست درست باشد اما در مورد حکومت ایران درست نیست... چرا ؟
از دو ارتفاع میتوان حکومت ایران را نگاه کرد.
وقتی از ارتفاع عادی به حکومت ایران نگاه میکنیم، می بینیم که حاکمیت در دست یک نفر یا حتی یک گروه و یک اندیشه نیست.
حکومت ایران حکومت «هزار سران» است (در مقابل «هزار دستان» ، یا هزار بازوی عملیاتی «یک حاکمیت»).
چه کسی باور میکند که «موتور هدایت» سرزمینی به این وسعت و اهمیت ، فردی کم سواد ، تریاکی و مجتهد یک شبه باشد؟
این دیدگاه ، همان نقطه ایراد کاریکاتور است. یعنی روی بدن حاکمیت بجای یک «سر» ، باید همانند ضحاک، مارهای زیادی میکشیدیم که جمعأ بشکل «سر» هستند.
این سر ، گوش ندارد. چشم ندارد. عقل ندارد و بجای همه اینها فقط «نیش زهر آگین» و ابزار سرکوب دارد.
شعوری به اندازه «یک سر سوزن» کافی بود (و هست) تا حاکمیت بفهمد با این رفتارش به کجا میرسد. اما افسوس ...
نگاه به حاکمیت از ارتفاع بالاتر...
از ارتفاع بالاتر دیگر نباید حکومت ایران را به تنهایی نگاه کرد. اینجاست که «هزار دستان جهانی» را میتوان دید. تقسیم قدرت و ثروت جهان (از جمله نخبگان که یکی از ثروتها هستند) سرچشمه بسیاری از رخدادهای جهانی است.
اقتصاد جهانی (از جمله قیمت نفت) بر حاکمیت ها (از جمله در ایران) اثر مستقیم دارد.
این یک پازل است که اگر حوصله داشته باشید و آنرا دنبال کنید به تدریج به شما این قدرت را میدهد که بتوانید بر اساس گذشته و بر اساس فرمول ها و مؤلفه های موجود، آینده را پیش بینی کنید.
امروزه به هزار و یک دلیل میتوان گفت که پایان کار این حکومت نزدیک است.
مردم باید هشیار باشند تا اولا آسیب کمتری ببینند و ثانیأ در حکومت جدید نقش پررنگ تری را از آن خود کنند. (این دو در تقابل با یکدیگر هستند)
پیش نویس پیشنهادی قانون اساسی سبز که توسط حقوق دانان پیشنهاد شده در سایتها موجود است . آنرا بخوانید و به بحث بگذارید تا بلائی که قبلا بر سرمان آمد تکرار نشود.

-- ایرانی ، Nov 28, 2009

"مانا"! خدا زنده یاد منوچهر نیستانی را بیامرزد. اگر نامی به این زیبایی وبا این هارمونی فوق العاده با کارهایت را برای شما انتخاب نکرده بود؛ من مجبور می شدم روزی چندصفحه کامنت بگذارم برای تعریف وتوصیف کارهایت.و حالا فقط کافی است که بگویم: "مانا"!

-- Dalghak.Irani ، Nov 29, 2009

مانا جان
دوست داشتم جوابت را درباره نظرم مي شنيدم. در کاريکاتور مي توان غلو کرد اما بايد به هرحال منطقي پشت آن باشد.
-------------------------------------------
منطق پشت کارتون منطق زیست شناسی و فیزیک نیست. آدمی که من کشیده ام در ناحیه وسط سر سست تر از کتف ها است

-- عيسي ، Nov 29, 2009

«آغاز فروپاشي هر حکومتی
در نادیده گرفتن
خواسته هاي ملّتش میباشد...»

-- سعید ت. ، Nov 29, 2009

این طرح شما خیلی وقت است که چهره ما را نشان می دهد.
شاید کس دیگری هم آن طرف تر دارد فرار می کند؛ آدمی مثل این یکی. ولی این تکه پاره شدن، این تعلیق انگار میراث ماست
راستی برداشت من از تصویر درست است، این مرد ماییم یا دیکتاتور؟

-- بهناز ، Nov 29, 2009

از کامنت بسیار زیبا و پر مغز دوستی به نام(ایرانی) بینهایت سپاسگزارم. ارزش خواندن چند باره دارد.

-- sasan ، Nov 29, 2009

شرح حال ...رو خوب به تصویر کشیدی

-- یک هم وطن ، Nov 30, 2009

به دوست گرامی مان ، « عیسی »
ایرادی که به اثر مانا گرفته اید، نشانه «دقت نظر» شما است. و پافشاری شما برای گرفتن پاسخ نیز نشانه «پشتکار» شما است که هر دو ارزشمند هستند.
من هم توضیحی در این باب دارم که به آگاهی تان میرسانم. امیدوارم مفید باشد.
بشر از اولین روز خلقتش به هنر علاقمند بود. شاهد آن ، نقاشی غارها ، صنایع دستی و مانده های دیگر است. فکر میکنم این ادعا غلط نباشد که هنر «نقاشی» قبل از «زبان» اختراع شده است و عمر طولانی تری دارد. «زبان»ها به مسیرهای مختلفی کشیده شده اند و امروزه در اثر عواملی مانند آب و هوا، نژاد بشر و عوامل دیگر زبانهای بسیار متفاوتی داریم.
اما هنرهای مختلف به آن شدت تنوع ندارند. هنر ، زبان مشترک همه دنیاست.
«زبان هنر» مزایا و معایبی دارد. چند مزیت و چند عیب آنرا در حد یک کامنت برایتان میگویم. (بویژه در مورد هنرهای ترسیمی)
به نظر من مهمترین ویژگی تصویر ، «خلاصه» بودن آنست . کار قبلی مانا با عنوان «آسمان سرپناه» حقیقتأ به اندازه یک کتاب ، پیام داشت.
ویژگی دیگر تصاویر آنست که باید آنها را «رمز گشایی» کرد. رمزگشایی فرآیندی است که در انتها کار ، لذت بخش است. ذهن را به کار میگیرد و به آن جایزه میدهد. و تازه آنرا برای آینده ورزیده میکند. نگاه کردن به تصاویر باعث میشود تا «سواد تصویری» افراد بالا رود. موضوع «سواد تصویری» در مراکز آموزشی خارج (بخصوص در ایتالیا) خیلی مورد توجه است اما در ایران بسیاری افراد حتی عنوان آنرا نشنیده اند.
و اما معایب و محدودیتهای زبان هنر ...
مهمترین عیب هنرهای تجسمی آنست که فقط میتوانند پیامهای «ساده» را منتقل کنند. شما وقتی با «گویش» منظورتان را بیان میکنید علاوه بر چیدمان کلمات، و ترکیب جملات میتوانید حتی با تن صدا ، تلاطم شگرفی در پیام خود ایجاد کنید. این تنوع ، در ترسیم وجود ندارد. به کارهای مانا دقت کنید. هر کار از تعدادی خط و گاهی رنگ و سایه تشکیل شده است. مانا آنقدر در ارائه پیام خود قدرت دارد که حتی از برخی ابزارهای عادی ترسیم مانند «ضحامت خطوط» و «نرمی و سختی خطوط» کمتر از دیگران استفاده میکند. به چهره خشن دیکتاتور در همین کار نگاه کنید و ببینید اجزای گرافیکی که خشونت را تداعی میکنند چه هستند. (و خدایی ش چه گوشهای عمیقی داره این دیکتاتوره! ... - شوخی! برای رفع خستگی!)
آخرین مورد را نمیدانم در قسمت محدودیتها قرار دهم یا در قسمت مزایا ...
همان که مانا به آن اشاره کرده. فضای تصاویر تابع قوانین فیزیکی نیست. معمولا بطور «آگاهانه» و معمولا با «هدف خاص» ، قوانین فیزیکی زیر پا گذاشته میشوند. ما قوانین محیط اطراف را میشناسیم. میدانیم که آدمهایی به این «کوتوله» ای یا به این «بزرگی» وجود ندارد. پس با دیدن تصویر به این فکر فرو میرویم که چرا یکی اینقدر بزرگ و آن دوتا اینقدر کوچک ترسیم شده اند. این چیست و آن کدامست؟ ذهن شما بلافاصله وارد عمل میشود و برای این موضوع دلیل می آورد. شاید منظور طراح ، از بزرگی و کوچکی «قدرت» است نه «سایز» و تازه شاید این قدرت ، «قدرت فیزیکی» نباشد یک «قدرت قانونی» باشد یا حتی یک «قدرت توهمی و بادکنی». این ذهن شما است که تا هر کجا به آن پرو بال و مجال بدهید شما را در آسمان اندیشه بالاتر میبرد.
تفسیر قسمت بعدی را به اندیشه شما میسپارم . چرا فرق سر شکافته شده؟ حالت کلی دیکتاتور چیست ، خوشحال ، ناراحت، نگران، بی تفاوت ، ... چرا مانا چهره را این گونه طراحی کرده؟ چرا چشمها این حالت را دارند؟ آیا فرق سر یکباره شکافته شده یا به تدریج ؟ علامتی دال بر این موضوع وجود دارد؟ و چرا؟
این کامنت بیش از حد طولانی شد . فقط در پایان توصیه میکنم از کتب مختلفی که در زمینه گرافیک وجود دارد بخصوص درکتابخانه ها دیدن کنید چون کتب هنری معمولا گران هستند. ورق زدن این کتابها برایتان مفید خواهد بود و اطرافتان را به شکل دیگری خواهید دید. و بیش از دیگران از دیده ها و کشفیات خود لذت میبرید.
از اینکه کامنت مرا مطالعه کردید سپاسگزارم.

-- ایرانی ، Nov 30, 2009

به دوست گرامی مان ، « sasan »
از اظهار لطف شما در مورد کامنت متشکرم. با اینکه همیشه به کامنت گذاران توصیه میکنم «کامنت های مفید» بگذارند. این کامنت خودم را با نیت ترویج «سپاسگزاری از لطف دیگران» نوشتم.
اتفاقأ من نیز کامنتهای شما را در کارهای پیش بسیار مفید میدانم و برایتان آرزوی موفقیت دارم.
یک تشکر بزرگ هم همه مان به سایت «زم تون» و مانای عزیز بدهکار هستیم که این فضای تبادل افکار را برایمان ایجاد کرده اند.
«زم تون»  ، « مانا » متشکریم !

-- ایرانی ، Nov 30, 2009

نکته ی جالب اینه که اون تو هیچی نیست !

-- بابک ، Nov 30, 2009

از دوست مهربان "ايراني" تشکر مي کنم که مشفقانه در صدد پاسخ برآمده اند.
ولي ... کاش در فضايي بهتر براي ارتباطي کاملتر مي توانستيم تبادل نظر کنيم.
اينقدر هم ... نيستم که ندانم در کارتون نبايد دنبال منطق فيزيک باشيم...
به هر حال باز هم براي خلوصتان متشکرم

-- عيسي ، Dec 3, 2009

شاهکار!

-- هادی ، Dec 5, 2009

شاهکار بود .

-- Aram ، Jan 11, 2010

آنکه خوابش بهتر از بیداری است....انچنان بد زندگانی مرده به

-- ...تلنگر ، Jan 16, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)