رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۴ اسفند ۱۳۸۷

ماده بیست وچهارم

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

اي داد بيداد بازم اين عطسه لعنتي وسط بازي داره مياد سراغم! هپچهههههههههههه!
- فداي سرت دوباره از سر بازي كن!
-----------------------------
ممنون از ساند افکت

-- آرش ، Mar 12, 2009 در ساعت 08:06 AM

بازي اشكنك داره سر شكستنك داره!

-- سيب زميني ، Mar 12, 2009 در ساعت 08:06 AM

ببینم! این بازی نوبتیه؟ یا اینکه یکی باید تا آخر عمر روی اون صندلی بشینه و اون یکی بازی کنه؟
---------------------------
این بازی جلاد ها است

-- بهمن ، Mar 12, 2009 در ساعت 08:06 AM

اخوندا بازی رو به دست گرفتن وخوب دارن رو اعصاب ما راه میرن. ما هم که چکش خورمون ملسه. مگه نه؟
---------------------------------
چه عرض کنم. ولی احساس می کنم شما به هر طرف بنگری، انگار همین یک چیز رو می بینی ساسان جان

-- ساسان ، Mar 12, 2009 در ساعت 08:06 AM

برقش وصل نیس! اگه تو ایرون باشه هم خیالی نیس چون بیشتر اوقات برق میره، پس خیالی نیس (ولی خودمونیما، این یارو که رو صندلی نشسته مث که خیلی آدم ترسویی باید باشه که حتی از یه بازی دوستانه تو ساعت فراغت هم نگرانه. فکر نمیکنی این همون Employee of the Month خودمون باشه؟)

-- Namdar ، Mar 13, 2009 در ساعت 08:06 AM

مانا راه‌حلی هم داری؟
یه سری کاریکاتور بکش یه سری راه‌حل بزار جلو پامون.
من که دیگه دارم کم میارم. خسته شدیم.
جنگیدن باهاشون جواب نداد.
بی‌تفاوتی جواب نداد.
خندیدن بهشون هم جواب نداد.
خودکشی هم جواب نداد.
تو که این‌همه ایده رو می‌کنی یه چیزایی هم توی این راستا رو کن. شاید چیزی باشه که به مخ ما نرسیده باشه.

-- محمد ، Mar 13, 2009 در ساعت 08:06 AM

مانا راه‌حلی هم داری؟
یه سری کاریکاتور بکش یه سری راه‌حل بزار جلو پامون.
من که دیگه دارم کم میارم. خسته شدیم.
جنگیدن باهاشون جواب نداد.
بی‌تفاوتی جواب نداد.
خندیدن بهشون هم جواب نداد.
خودکشی هم جواب نداد.
تو که این‌همه ایده رو می‌کنی یه چیزایی هم توی این راستا رو کن. شاید چیزی باشه که به مخ ما نرسیده باشه.
حکومت یه جور، خانواده هم یه جور، خودمونم یه جور. کس دیگه‌ای هم هست؟
-----------------------------------------------
وظیفه کارتون نسخه پیچیدن نیست. گاهی نا امیدانه به این نتیجه می رسم که سرشت آدم ها را نمی شود تغییر داد پس امید به بهبودی واهی است، گاهی هم خوشبینانه فکر می کنم شاید روزی برسد که تک تک، خود را اندکی (و فقط اندکی) اصلاح کنیم

-- محمد ، Mar 13, 2009 در ساعت 08:06 AM

تحت ناثیر قرار گرفتیم، دم شما گرم.

-- فرزاد ، Mar 13, 2009 در ساعت 08:06 AM

دوست عزیز مانا فکر کنم شما توی ایران زندگی نمی کنی و گر نه مثل ما به هر طرف می رفتی جز افتضاح اخوندا چیزی نمی دیدی. خوش به حالت.

-- ساسان ، Mar 13, 2009 در ساعت 08:06 AM

مانا دوست خوبم فکر کنم توی ایران زندگی نمیکنی وگر نه این قدر زود قضاوت نمی کردی .خوش به حالت. اینجا به هر طرف نگاه کنی افتضاح کاری اخوندا را می بینی. امیدوارم حال جونهای ایرانی را درک کنی و کاریکاتور هات را از زاویه جهان شمولی خارج کنی و ایران شمول بشه. شما اگه دردایران امروز را نبیی بد به حال ما.
---------------------------------
از ایران دور نبوده و نیستم اما نگاهم به مشکلات ایران با شما متفاوت است. حال جوانها را درک می کنم اما به نظرم انداختن تمام تقصیرات عالم و آدم به گردن یک گروه و دسته -بدون انکار تمام تقصیراتی که ممکن است داشته باشد- نوعی فرار از مسئولیت شخصی تک تک ما درایجاد وضع موجود (خوب یا بد) است. کارهای من در مورد ایران هم صدق می کنند اما نه با مصادیقی که بعضاً دوستان در قالب کامنت می گذارند. در هر حال هرکس زاویه دیدی دارد. ممنونم

-- ساسان ، Mar 13, 2009 در ساعت 08:06 AM

مانا: این بازی جلاد ها است.
من: هر کی به یه نوعی این لذت رو تجربه می‌کنه.

-- محمد ، Mar 14, 2009 در ساعت 08:06 AM