رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۵ تیر ۱۳۸۷

بازی دهم

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

داستان ایران امروز و مردم آن

-- نگار ، Jun 26, 2008 در ساعت 02:46 PM

poz daadan raa khaandam kheyli kheyli ghashang bod. heyf natonestam site raa baaz konam va nesfeh khondamesh.movafagh baashi
-----------------------------------------------------
ک: ممنونم. اما مطلب کذایی را من ننوشته ام. احتمالاً شما من را با برادرم توکا نیستانی اشتباه گرفته اید. به هر حال از کامنت سپاسگزارم

-- بدون نام ، Jun 26, 2008 در ساعت 02:46 PM

خيلي عالي! اين يكي ديگه برايم خنده نداشت. فقط تاسف!

ولي بياييد خوش بين باشيم. شايد تمركزش (دعاهايش ) نتيجه داد (مستجاب شد).

در ضمن اون نماد سياه و سفيد هم جالب توجه است.
-----------------------------------------------------
ممنون که بیننده ثابت این بخش هستی مانی جان. نماد سیاه و سفید نشانه تعادل است

-- ماني جاوبد ، Jun 26, 2008 در ساعت 02:46 PM

دست خوش، بسيار متين. با نظر آقای جاويد هم موافقم، بخصوص بخشی که جالب توجه ايشان بود...

-- محمد ، Jun 26, 2008 در ساعت 02:46 PM

سلام اگر می‌شود در باره‌ی معنای آن بحث کنید
------------------------------------------
ک: دوست عزیز اجازه بدهید بحث و تفسیر را به کامنت گذاران بسپارم که انصافاً مطالب جالبی هم نوشته اند

-- یک دوست ، Jun 27, 2008 در ساعت 02:46 PM

مصداق بارز اين شعر که مصرع اولش درست يادم نيست(سر هم کردم!):
تو مشغول باش به نفرين در سپاهان
سپاهان را تصرف کرد افغان

-- منصوري زاده ، Jun 27, 2008 در ساعت 02:46 PM

تو با خدای خود انداز کار و دل خوش دار!

-- بچه معمار ، Jun 27, 2008 در ساعت 02:46 PM

مديريت ايراني ..... :))
ياد احمدي نژآد افتادم
مملكت رو با انتخابهاي غلطش ميندازه جلو خطر بعد با دعا و توسل به امام زمان ميخواد حلش كنه !

-- سويل ، Jun 27, 2008 در ساعت 02:46 PM

ettefaghan be nazare man in hich rabti be do'a kardan nadare
in shakhs dare yejayi tamarkoz (ya meditation va ya harchi) mikone ke ke har lahze momkene az ham foroo bepashe ke be nazare man khodesh ham motevajjehe in amr nist
tazzadde beine arameshe fe'li hakem dar faza va ettefaghi ke gharare oono beham bezane, chizie ke in karo jaleb mikone

-- Shayan ، Jun 28, 2008 در ساعت 02:46 PM

گاهی پشت کردن به فاجعه تحملش را راحت تر می کند .
ضمنا کارهای شما آنقدر جدی ست که خنده در آن جایی ندارد.

-- یگانه ، Jun 28, 2008 در ساعت 02:46 PM

in ravesh ma iraniha ast khodemoon ra dar khatar gharar midim va badesh doa mikonim khoda aghl dade.hamoon tor ke aval joomhoori eslami ra entekhab kardim hala az khoda mikhahim ke nabashand vali niaz dare ke ma tavane in arezoo ra pas bedim..ba tashakor az mana dooste aziz

-- sasan ، Jun 28, 2008 در ساعت 02:46 PM

"ضمنا کارهای شما آنقدر جدی ست که خنده در آن جایی ندارد."
به نظرم خنده دار ترين امور جدي ترين آن هاست. به شرطي كه بتواني منتقد و هنرمندانه نگاه كني. و مانا در كارهايش كم و بيش در كنار بازگويي واقعيت تلخ خنده مي آفريند. الان در همين كارتون زيبا و پرمعنا نگاه كنيد! طرف دلش خوش است. تا چند لحظه ديگه زير گوي له مي شود. آن وقت نشسته با خيال راحت دست به دامان امور فرامادي شده. خب اين شايد در شرايط حال حاضر كه ما هم گرفتار موقعيت مشابه هستيم برايمان ناراحت كننده باشد اما در كل به نظرتان مسخره نيست؟ خنده تان نمي گيرد؟

گاهي هم جريان اين است كه كارم از گريه گذشته. به دردهايم مي خندم. به كارتون قبلي دقت كنيد. طرف دهن خودش را (البته ك.. خودش را) سرويس كرده بعد ايستاده و رو به ما چقدر باحال به احوالات خودش مي خندد!

-- ماني جاوبد ، Jun 28, 2008 در ساعت 02:46 PM

ehsase aramesh taadool va tamarkoz bedone agahi az poshte sar . in chiziye ke mishe goft age nakhahim siyasish konim va tafsire siyasiye on be nazare man iine: namayeshe aramesh va niyayesh dar zaher va dar poshte sar bazi ye khatarnake va khaneman barandaze hasteiii .

-- Mitra ، Jun 28, 2008 در ساعت 02:46 PM

شايان جان، ممنون از نظرتان. کارتون را با تاملی منطقی و همگون به رشته تحرير در آورديد. دست خوش.

-- محمد ، Jun 28, 2008 در ساعت 02:46 PM

ببخشید ولی فکر می کنم از کارهای ضعیف شماست! بولینگ غربی، تعادل شرق دور و تمرکز هندویی؟ نمی دونم در پس برهم خوردن صوری تعادل غربی چه اتفاقی قراره برای باطنی گری بیفته؟ دو موردی که مکمل هم اند. به هر حال کامنتها برام جالب بود. به زور سریش می خوان قضیه رو بچسبونن به ایران و احمدی نژاد! اونم کارای شما رو که کمتر رنگ و بوی ایرانی داره! کاش به کارهایی مثل آقای کا برگردین البته با نزدیکی بیشتر با تاریخ انحطاط ایران!
-------------------------------------------------------
کارتونیست: ممنونم از نظر شما. شرقی و غربی بودن این پدیده ها مد نظرم نبوده و چنین تقابلی تعبیر شخصی شماست. به شیوه استدلال شما فوتبال را هم میشود پدیده "انگلیسی" ، سینما را پدیده" فرانسوی"، چای نوشیدن را پدیده "چینی" ، و ... تلقی کرد! این پدیده ها را باید در چارچوب معنایی خود اثر تفسیر کرد که مطمئنا ربطی به تقابل شرق و غرب ندارد (همانطور که به آقای احمدی نژاد نامربوط است) معنی رنگ و بوی ایرانی در طراحی کارتون را هم نمی فهمم. همیشه به همین شیوه کار کرده ام و از چیزی دور نشده ام که بخواهم به آن برگشت کنم در هر حال بسیار خوشحالم که بحث های کامنت ها جدی تر و چالش برانگیز شده.

-- مهم نیست ، Jun 28, 2008 در ساعت 02:46 PM

مرتب به اینجا سر می زنم، کارهای تان را نگاه می کنم و لذت می برم. مجموعه ی بازی ها مجموعه ی درخشانی ست. نگاه شما به زندگی نگاهی فلسفی ست. در کارهای شما، در بازی زندگی هر آینه اتفاقی مهیب اما کاملا واقعی در حال وقوع است. زندگی هرچند که می تواند یک بازی باشد اما بازی شوخی بردار نیست. در مجموعه ی بازی کاراکترها سعی می کنند به هر طریقی که می توانند به بازی ادامه دهند اما قانون بازی سهمگین و بی رحم است و از خشونت و تباهی نمی شود اجتناب کرد . کاراکتری با پازل خانه ای برای خود می سازد که زندان اوست. شاهی ناچار به بازی در حاشیه ی زندگی ادامه می دهد اما در هر حال محکوم به نابودی ست. سرسره ای که اگر از آن فرود بیایی حتما زخمی می شوی اما باز احمقانه به این فرود تن می دهی. یکی دیگر از کاراکترها در قایم باشک بازی ساده لوحانه به شمارش اعداد ادامه می دهد اما میدان بازی میدان تیر است. در مجموعه ی بازی گاه کارتونیست به کاراکترهایش فرصت برنده شدن می دهد اما اصولا برنده شدن در بازی زندگی بی معنی ست و نهایتا آنچه به جای می ماند شاید چند قطره خون باشد. کاریکاتور اول چکیده ی همه ی این حرف هاست. انسانی که صلیبش را درطول قرن ها به دوش گرفته و لی لی کنان به سوی جلجتا می رود.
خسته نباشید آقای نیستانی. دست مریزاد.
------------------------------------------
کارتونیست: ممنونم از نوشته و تحلیل جامع کامل و دقیق شما، همچنین وقتی که صرف نوشتن این کامنت پر محبت کردید. باز هم بنویسید

-- آزاده طاهایی ، Jun 29, 2008 در ساعت 02:46 PM

یک کار قوی دیگه ، لذت بردم ، ای کاش در مورد تعادل سیاه سفید نیمچه توضیحی میدادید .

-- sina ، Jun 29, 2008 در ساعت 02:46 PM

آقای مانای نیستانی عزیز!
نمی دانی چقدر از دیدن اینجا خوشحال شدم . مثل آدمی که بی خبر و بی اطلاع دارد خوش خوشک برای خودش توی خیابان می رود و یک هو تو را وسط یک بحث و جمعی ببیند. هیجان زده ام! نه توان این را دارم که وارد این بحث ها بشوم نه زبان این را دارم که از شادی بی نظیر خودم از فرصت گفت و گو با تو حرفی بزنم. هیجان زده ام. به اندازه ی همه ی آن روز ها که آقای کا را دنبال می کردم. به اندازه ی همه ی آن روز ها که از روی هر کار های تو کپی می کردم که خطم لنگه ی خط تو بشود..
تلخ شده ای. تلخ و تحسین بر انگیز. مثل زخمی که آدم از جنگی با خودش سوغات آورده باشد!
تلخ که نه هولناک شدی. مثل تیغه ی شمشیری که حسابی صیقل خورده باشد.
کامل تر شدی.
چه خوب شد که دیدمت. چه خوب شد که فرصت کردم اینها را به تو بگویم.
فلانی تو!شما منو نمیشناسی. ولی من خیلی خاطرتو می خوام!
--------------------
کارتونیست: دوست عزیز، از آشنایی با شما بسیار خوشوقتم. از کامنت محبت آمیز شما ممنون. باز هم به اینجا سر بزنید

-- محمد ، Jun 30, 2008 در ساعت 02:46 PM

چطوره يه سري كار با موضوع "سياه و سفيد" داشته باشي؟! به نظرم جالب باشه. البته همينطوري پيشنهاد دادم. به هر حال خواستم بگم منتظر كارهاي جديد شما هستم.

-- ماني جاوبد ، Jul 3, 2008 در ساعت 02:46 PM

کارتونیست جان اینکه کامنت ها رو جواب میدی اندازهء کارهات فوق العاده ست. از وقتی اینجوری شده اینجا رو بیشتر دوست می دارم ;)

-- آریاخنه ، Jul 5, 2008 در ساعت 02:46 PM