خانه > سراجالدین میردامادی > انتخابات > اعلمی: الان هر مدیر کلی، خودش را دیکتاتور میداند | |||
اعلمی: الان هر مدیر کلی، خودش را دیکتاتور میداندسید سراجالدین میردامادیseraj.mirdamadi@radiozamaneh.comبازار مجالس و محافل انتخاباتی در ایران هر روز داغ و داغتر میشود. کاندیداهای انتخابات دهمین دورهی ریاست جمهوری سخت در تلاش برای یافتن مخاطب بیشتر در جامعهی ایرانی هستند. اکبر اعلمی، نمایندهی پیشین مجلس که خود را نامزد این انتخابات کرده است، بیست و هفتم اردیبهشت، در جمع دانشجویان دانشکدهی علوم اجتماعی دانشکدهی تهران به ایراد سخنرانی پرداخت.
وی در ابتدا با اشاره به ظرفیت قانون اساسی جمهوری اسلامی و نسبت آن با رفتار حاکمان گفت: بنده به عنوان یک حقوقدان و به عنوان فردی که هشت سال در مجلس شورای اسلامی قانونگذار بوده و هشت سال عضو مهمترین کمیسیون مجلس، یعنی کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی بوده، شهادت میدهم علیرغم همهی ضعفهایی که در این قانون اساسی وجود دارد و علیرغم همهی انتقاداتی که نسبت به برخی از اصول قانون اساسی وجود دارد، اگر همین قانون اساسی با همین ترکیب یعنی ۱۷۷ اصل به طور کامل به اجرا در بیاید، مطمئن هستم که اگر از مردم نظرسنجی و نظرخواهی بشود قطعاً بالای ۵۰ درصد رأی خواهند داد. ولی الان به این یقین رسیدهام که اگر در شرایط کنونی با توجه به رفتار هیأت حاکمه و ارکان قدرت نسبت به قانون اساسی نظرسنجی شود، این میزان کمتر از ۵۰ درصد خواهد بود. ۳۰ سال قبل واضعان قانون اساسی و مهندسین نظام جمهوری اسلامی با این انگیزه نظام جمهوری اسلامی را با مختصات مذکور در قانون اساسی طراحی کردند که نظام جمهوری اسلامی علاوه بر اینکه در برابر زلزلههای سهمگین ده ریشتری سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی مقاومت میکند بتواند انقلاب و خاستگاه و آرمانهای انقلاب خودش را به سایر کشورها و به خارج از مرزهای ایران هم صادر کند. اما متأسفانه به دلایلی که خدمت شما عرض خواهم کرد ما در شرایطی قرار گرفتیم که حتا رهبری نظام اعلام کردند که ما در معرض هجمه فرهنگ بیگانه هستیم. انقلابی که قرار بود فرهنگ خودش را صادر کند در درون نظام و در درون کشور گرفتار نوعی رعشهی سیاسی آن هم از تهاجم فرهنگی شد.
سخنران در ادامه به بحرانهایی که ایران امروز را فرا گرفته، اشاره کرد: استنباط من این است در شرایط فعلی کشور در آستانهی نوعی بحران عدم مشروعیت و عدم مقبولیت قرار گرفته است. این بدبینی نسبت به قانون اساس چرا ایجاد شده است؟ قانون اساسی ایران ۱۷۷ اصل دارد.یک فصل آن مربوط به حقوق ملت است. متأسفانه از ابتدای انقلاب به این طرف در اثر عوامل درونزا و برونزا این قوانین نادیده گرفته شده است. عوامل درونزا نظیر فعالیتهای مخرب بعضی از گروههای سیاسی مثل سازمان منافقین و کسانی که به دلیل فضای باز سیاسی به ویژه در کشور به وجود آمده بود احساس کردند بعد از پشت سر گذاشتن استبداد وارد فضای آزادی شدهاند و متأسفانه بهرهبرداریهای نادرست از آزادیها صورت گرفت و این فعالیتهای مخرب باعث شد که مسئولین برخلاف شعارهایی که در ابتدای انقلاب میدادند از مردم فاصله بگیرند. پس از انقلاب ما شاهد این هستیم که قدرت روز به روز در مقام بهتر شدن است و چون قدرت و ارکان قدرت در مقام فربه شدن هستند سعی میکنند که تمام اختیارات مربوط به قدرت و ارکان قدرت را تقویت بکنند و مابه ازای این از حقوق ملت کاسته میشود. با وجود اینکه قانون اساسی بر پارهای از حقوق و اختیارات مردم تصریح و تأکید شده است. متأسفانه همهی ظرفیتهایی که مربوط به حقوق و اختیارات حاکمیت و ارکان قدرت است به طور کامل اجرا شده است و حتی فراتر از اختیارات تا جایی که ما شاهد هستیم برای مقام رهبری هم این حق را قائل هستند که اختیارات رهبری تنها محدود و محصور به اختیارات مذکور در قانون اساسی نیست. اعلمی در ادامه افزود: در واقع نخبگان ابزاری هستند که به دلیل اتصالشان به پدرخواندههای سیاسی تا کنون یک الیگارشی غیر قابل نفوذ و آهنین را در کشور ایجاد کردهاند که امکان نفوذ به عرصهی قدرت برای دیگران یا ناممکن است یا با دشواری اجرا میشود. ادارهی امور کشور با اتکای با آرای عمومی حاکمیت مقدم بر سرنوشت خود مستلزم این است که این الیگارشی کنار گذاشته شود، هفتاد میلیون ایرانی بتوانند بر سرنوشت خودشان از طریق انتخابات و استفاده از حق انتخاب کردن آزاد و حق انتخاب شدن آزاد حاکم شود. آقای جنتی آنجا نشسته است و از طرف ملت تصمیم میگیرد. سخنران در خصوص اختیارات ولایت فقیه و نسبت آن با تعالیم اسلامی گفت: وجه دیگر این اسلام را در برخورد آن عرب بادیهنشین با خلیفه دوم میبینم. وقتی عمر بالای منبر میرود خطاب به مردم میگوید: ایها الناس من اگر از مسیر راست منحرف شدم چه خواهید کرد؟ آنقدر دین اسلام به مردم جسارت و کرامت داده بود که آن عرب بادیهنشین بلند میشود و شمشیرش را در میآورد و میگوید با شمشیر کجم تو را راست خواهم کرد. یک عرب بادیهنشین در صدر اسلام خطاب به خلیفهای که همه از او حساب میبرند، چنین حرفی میزد. ما از اسلام این مختصات را داشتیم که متاسفانه این وجه را هم ما به صورت خیلی کمرنگ میبینیم. حتی کار به جایی رسیده است که برای ولایت فقیه چنان اختیاراتی قائل میشوند که شناختی که من از اسلام دارم برای پیغمبر و ائمه اطهار هم این اختیارات وجود نداشته است. اعلمی در انتقاد از عملکرد دولت احمدینژاد گفت: الان در این مملکت هر مدیر کلی خودش را یک دیکتاتور میداند تا چه رسد به آقای احمدینژاد که هر تصمیمی که میگیرد حتی از مجلس هم احساس بینیازی میکند و میگوید که من اصلاً نیاز ندارم که از مجلس مصوبه بگیرم. به همین خاطر وقتی گزارش دیوان محاسبات توسط نیروهای منصوب به اصولگرا میرود ـ چون میدانید که اینها هم خانواده هستند، مجلس و دولت هم خانواده هستند. الان بین آنها سر قدرت اختلاف است ـ گزارش دیوان محاسبات هم خانواده آقای لاریجانی است، یک گزارش در آمده است که فقط نسبت به بودجه سال ۸۴ شما شنیدید که گفتند حدود چهار هزار مورد انحراف از قانون بودجه وجود دارد. من نمیدانم در این قانون بودجه چند تا کلمه داریم که چهار هزار تا انحراف وجود دارد. شما تا بقیه آن را بخوانید که این نشان دهندهی خودکامگی است. ما به سلطنت نه گفتیم برای اینکه با خودکامگی مخالفت کنیم. اگر قرار بود که آقای احمدینژاد بیاید که خیلی برای بنده عزیز است، محمدرضا که قد و قوارهاش از ایشان بلندتر بود. ما از این جهت به محمدرضا شاه پهلوی نه گفتیم که آدم مستبد و دیکتاتوری بود. در کشور خفقان ایجاد کرده بود. آزادیها را منکوب و سنکوب کرده بود. قرار نشد که مهرهها را عوض کنیم، قرار شد مناسبات شاهنشاهی را تغییر بدهیم تا بعد از سالها و قرنها مردم اجازه نفس کشیدن پیدا بکنند و مردم بر سرنوشت سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خودشان حاکم بشوند. اما متأسفانه این اتفاق نیفتاده است. دومین دلیل که باعث نارضایتی مردم از ابتدای انقلاب به این طرف شده است این است که یک کلکسیون کمتر از ۲۰۰ نفر قدرت را همچون مافیا در اختیار خودشان گرفتهاند. چندی قبل ما برآوردی کردیم و یک بررسی کردیم از ابتدای انقلاب به این طرف، گردش نخبگان ابزاری و حکومتی در کشور به طور متوسط سالانه ۱۰۰ نفر بوده است و در مجموع سه هزار نفر.
این کاندیدای دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری در پایان سخنرانیاش به انتقاد از رسانههای داخل و خارج پرداخت و گفت: چهار نفر کاندیدای حکومتی را معرفی کردند. صبح تا شب رادیو و تلویزیون به کمک بیبیسی همین چهار نفر را تبلیغ میکند. و در عین حال هم اعلام میکنند که بیش از ۴۰۰ نفر ثبت نام کردهاند. پس قبل از اینکه شورای محترم نگهبان با استفاده از ابزار نظارت استصوابیاش این چهارصد نفر را رد کند منهای این چهار نفر کاندیدای حکومتی، بیبیسی جایگزین شورای نگهبان شده است. روزنامههای موسوم به اصلاحطلب پیشاپیش میگویند این که رد خواهد شد. روزنامههای اصولگرا هم که از قبل جشن گرفتهاند. که خب اعلمیها باید رد بشوند. اصلاً رد شدهاند نیازی هم نیست که شورای نگهبان هزینهی رد صلاحیت اعلمی و اعلمیها را بپردازد. همین چهار نفرکه من ارادت دارم نسبت به همه اینها همیشه آمدهاند و در قدرت بودهاند. دموکراسی ایجاب میکند هر فردی دو دوره بیاید رییس جمهور بشود آن هم در دوره جوانی با تمام انرژی و پتانسیلی که دارد تلاش کند برنامههای خودش را اجرایی بکند. نشد دیگر میرود. آقای جورج بوش رفت. اوباما یک دوره الان آمده است یک دوره دیگر هم که اگر نیامد دوره سوم دیگر کاندیدا نخواهد شد. دموکراسی ایجاب میکند. کشور با قحط الرجال مواجه نیست. هفتاد میلیون ایرانی داریم. حدود پنج میلیون نفر ایرانی در خارج از کشور داریم که بسیاری از آنها جزو نخبگان هستند و برای ایران افتخارآفرین هستند. هفتاد میلیون ایرانی داریم که گمنام هستند. شرط اصلاحات، شرط عبور از بحرانی که در حال حاضر ما با آن مواجه هستیم این است فردی که رییس جمهور میشود سرسپردهی حاکمیت نباشد، خارج از کلکسیون قدرت باشد، کلکسیون قدرتی که اغلب اعضای آن نوعاً یا از رانت قدرت استفاده کردهاند یا از رانت ثروت. شرط انجام اصلاحات این است که افرادی بیایند که مصلح باشند. کارنامه آنها حاکی از آن باشد که این افراد واقعاً اصلاحطلب هستند و سرسپردهی حاکمیت نباشند و تنها خودشان را مدیون و مرهون و وامدار ملت بدانند. فردی که به کمک مافیای ثروت و قدرت به قدرت میرسد نمیتواند وضع موجود را که وضع نامطلوب است به سمت وضع مطلوب تغییر بدهد. چرا؟ چون وضع نامطلوب موجود مرهون عملکرد همین باند و همین کلکسیون قدرت است. در همین رابطه: • حال و هوای ستادهای انتخاباتی کروبی و موسوی
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.
|
لینکدونی
آخرین مطالب
موضوعات
|
نظرهای خوانندگان
درود بر شما
-- medi@hotmail.com ، May 19, 2009واقعا که درست میفرماهید
سلام :
-- پریس پارسان ، May 20, 2009یک سئوال دارم از جناب دکتر اعلمی؛جناب دکتر شما اگر تشریف بیاورید راس قدرت چه مقدار از زیر دستانتان را عوض خواهید کرد یا اینکه چه مقدار به شما این اجازه را خواهند داد؟فکر می کنید تا چه میزان این رانت قدرت نفوذ کرده باشد؟فکر می کنید حتی اگر رای بیاورید می توانید از ستاد انتخابی خودتان بیرون بیاید؟!جناب دکتر شما سالها به گفته شریف خودتان داخل مجلس اسلامی بوده اید بهتر از من می دانید که توی این نظام اعتقادی دو برگه بیشتر بازی نمیشود یا با منی یا بر من که در هر دو حال تکلیف روشن است؛حال فکر میکنید از لحظه شروع دوره ریاست جمهوری شما تا زمانی که میخواهید خیلی موقرانه اعلام بفرمایید که حکم حکومتی گذاشتن کف دستم،خوب نشد ملت عزیز!!! چقدر طول میکشد؟!اگر اینگونه نیست خواهشم این است که بعد از این سخنرانیهای پرشور بفرمایید که لیست برنامه هاتون چیست؟کابینه تان را چگونه می بندید؟اگر حکم حکومتی مبارکه رسید چگونه رفتار خواهید کرد؟و در آخر آیا حاضر هستید روزنامه ها را به عنوان منتقد خود بشناسید و اجازه دهید از شما و حاکم های بالا سر شما آزادانه انتقاد کنند؟!
خواهشم این است به عنوان یک کاندید گزینه های بدستان ما بدهید که بشود معقولانه در مورد آن فکر کرد نه آنکه شور و اشتیاقی ایجاد بفرمایید که بعد از انتخابات با یه حال گیری برود توی گنجه خاطرات.
سپاس بیکران برای تمام روشنگری های شما.
با رد صلاحیت تنها کاندیدایی که می توانست امید به تغییراتی در ساختار را نمایندگی کند، اکنون تنها میرحسین و احمدی نژاد به صورت جدی باقی مانده اند که پیروزی هرکدام موجب شادمانی رهبر است. رهبر در این بازی با خارج کردن خاتمی از دور رقابت ها یک پیروزی دو سره به دست اورد. شاید مگر کروبی تنها باعث آزرده شدن خاطر ایشان شود.
-- بدون نام ، May 20, 2009گفتن ""اگر قرار بود که آقای احمدینژاد بیاید که خیلی برای بنده عزیز است"" و گفتن ""همین چهار نفرکه من ارادت دارم نسبت به همه اینها"" و گفتن ""حدود پنج میلیون نفر ایرانی در خارج از کشور داریم که بسیاری از آنها جزو نخبگان هستند و برای ایران افتخارآفرین هستند""
-- بدون نام ، May 20, 2009این طریق سخن گفتن و انتقاد که« نه سیخ بسوزد و نه کباب» نحوه ای است که افراد وابسته به کلکسیون قدرت از ان برای خام نمودن ٧٠ میلیون «ملت غیور ایران !! » از ان استفاده می کنند. اقای اعلمی خط امامی را دنبال می کنند که عاقبت ان تباهی است چه رییس جمهور قد کوتاه باشد و چه بلند قد.
این روزها نمایش اخبار و تبلیغات مربوط به انتخابات در تلویزیون و اغلب روزنامه های ایران با آن آب و تابی که به " مراسم قرعه کشی زمان تبلیغ تلویزیونی کاندیداها" داده اند چنان مشمئز کننده شده است که انسان احساس شرم می کند نظاره گر چنین خیمه شب بازی هایی باشد. آنچه بیشتر موجب تعجب است اینست که بعضی از آنانی هم که خود را روشنفکر می دانند آلوده این انتخابات نمایشی شده اند و دلایل شرکت خود در آن را بازگو می کنند. در جایی دیدم که تیتر زده بودند " چرا عدم شرکت در انتخابات غیر اخلاقی است؟" باید از این آقایان پرسید مگر روند برگزاری انتخابات اخلاقی است که عدم شرکتش غیر اخلاقی باشد؟ اصلا کدام انتخابات؟ مگر غیر از این است که خودشان تصمیم گرفته اند یک نفر را رئیس جمهور کنند و سه نفر دیگر را هم مثل همیشه به قول خودشان به عنوان " رزرو یا بدل " به صحنه آورده اند تا با گول زدن مردم و ایجاد صحنه های موافق و مخالف ، مردم را درگیر انتخابات کنند. این بار دیگر برای مردم دو گزینه مطرح کرده اند یکی مرگ و دیگری تب . احمدی نژاد را که بوی مرگ به خود گرفته است در مقابل مردم قرار داده اند تا به تب راضی شوند و سراسیمه به دنبال تب بروند. وای به قدرت تحلیل آنانی که با ساده اندیشی گول این تبلیغات را می خورند. حالا دیگر خود آقای خامنه ای هم باید متوجه شده باشد که ادامه ی کار آقای احمدی نژاد موقعیت خودش را هم متزلزل می کند و مخصوصا با توجه به معاملاتشان با غرب و اینکه اگر آمریکا قصد مذاکره با حکومت ایران را داشته باشد و مواجه شدن با احمدی نژاد را دور از پرستیژ خود بدانند، مجبور است او را جایگزین کند. و برای این که تنور انتخابات را گرم کنند و مخالفین را هم به پای صندوق بکشانند فردی را مطرح کرده اند که بعضی ها او را به مخالفت با خامنه ای می شناسند در حالی که آن دو قبل از نامزدی هماهنگی های لازم را انجام داده اند. آیا ما ایرانیان آن قدر خوار و کوچک شده ایم که در این نمایش انتخاباتی شرکت کنیم ؟ !
-- رضا ، May 21, 2009