رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۹ دی ۱۳۸۷
«با خانم و آقای زمانه» برنامه نوزدهم

محمد‌رضا اسکندری: آزادی با مافیای پورنوگرافی فرق دارد

لیدا حسینی‌نژاد
مریم اقدمی

فیلترینگ و مسدود کردن سایت‏ها و وبلاگ‏ها همیشه یکی از مهم‏ترین مسایل مرتبط با اینترنت در ایران بوده است. اخیراً هم دادستانی تهران از برخورد با سایت‏های پورنو خبر داده است.

در همین رابطه، محمد‌رضا اسکندری، یادداشتی را برای سایت زمانه نوشته و در آن با این حرکت قوه‏ قضاییه ابراز موافقت کرده است.

این مطلب با عنوان «این‌بار من با مرتضوی موافق هستم»، واکنش‏های زیادی از سوی مخاطبان به همراه داشت. به همین بهانه، به سراغ محمد‌رضا اسکندری رفتیم تا به کامنت‏های خوانندگان جواب بدهد.

Download it Here!

یکی از کامنت‏گذارها به اسم پویا گفته: «شما را نمی‏شناسم، تنها از روی نوشته دانستم که ایران نیستید» و چند نکته به نظرش رسیده که برای شما یاد‏آوری کند. او پرسیده به نظر شما «چرا آقای مرتضوی سایت‏های پورنوگرافی را در کنار سایت‏های الحادی نام می‏برد؟ آیا به نظر شما این دو از یک جنس هستند؟ چه ذهنیتی پشت این قضیه بوده که باید این‏ها را کنار هم‏دیگر نام ببرد؟ می‏دانیم که در کشورهای دیگر هم سایت‏های پورنو محدودیت دارند، ولی سایت‏های الحادی هم همان محدودیت مشابه را دارند؟»

اولاً، من خواسته‏ام در این مطلب مسأله‏ای را داخل ایران روشن کنم و اولین جرقه را در رسانه‏های ایران بزنم. واقعیت این است که آقای مرتضوی را همه می‏شناسند و می‏‏دانند نقش او در جریان قتل خانم زهرا کاظمی و دیگران، بستن روزنامه‏هایی مثل نشاط، جامعه، توس و… چه بوده است.

ولی هدف اول‏ من در این مطلب این بوده که حالا که آقای مرتضوی، دادستان تهران، مسأله‏ای به اسم پورنوگرافی را مطرح می‏کند ـ مسأله‏ای که وقتی سایت‏های داخل ایران و روزنامه‏نگاران به آن نزدیک می‏شدند، به عنوان یک حرکت ضد نظام با آن برخورد می‏شد ـ ما هم این مسأله را روشن‏تر کنیم.

در چند هفته‏ گذشته در هلند دومین حرکت «انقلاب سکس» شروع شده و بحث‏هایی روی آن صورت گرفت. در این بحث‏ها عده‏ای معتقدند باید در جامعه‏ هلند هم تحولی در جهان پورنوگرافی به‏وجود بیاید و پورنوگرافی‏های لطیف که مشکلی برای جوانان به‏وجود نمی‏آورد، بیشتر شناخته شوند.

بحث ما مشخص است. بحث ما این است که به جوانان، به خانواده‏ها، به مددکاران اجتماعی (‌چون خود من هم مددکار اجتماعی هستم) این را گوشزد کنیم که مسأله‏ ‏آزادی با مافیای پورنوگرافی فرق دارد و وظیفه‏ تک تک ماست که اگر می‏بینیم سایت یا وبلاگی از زبان فارسی استفاده‌های پورنوگرافی می‏کند، آن را گزارش دهیم.

چون خیلی از شرکت‏هایی که فضایی مجانی در اختیار این وبلاگ‏ها می‏گذارند، نمی‏دانند در این وبلاگ‏ها چه چیزی نوشته شده است.

ولی پویا می‏گوید: «آیا فکر می‏کنید منظور آقای مرتضوی همین پورنوگرافی زیر سن قانونی یا تجاوزگونه است؟ یا این‏که مثلاً، حتی اگر فردا کسی در وبلاگش یک تجربه‏ی شخصی‏اش را بنویسد یا یک شوخی کرده باشد که یک‌سری مسایل جنسی در آن مطرح شود، این‏ها هم هدف مبارزه با وبلاگ‏های پورنو قرار می‏گیرند؟» پویا گفته: «آیا می‏دانید جناب مرتضوی به لایحه‏ای اشاره می‏کند که در آن مجازات تا اعدام برای متخلفین در نظر گرفته شده. این قسمت قضیه را هم باید توجه کرد که این مسأله تا کجا می‏تواند پیش برود و از قانون چه سوء استفاده‏هایی می‏تواند صورت بگیرد.»

وظیفه‏ ما این است که مسایلی را که بر خلاف معاهده‌های بین‏المللی و در رابطه با خانواده و کودکان است، مطرح کنیم. معتقد هستم، در رابطه با مسأله‏ی سکس، جوان‏ها باید بیشتر از این بدانند.

وظیفه‏ ما این است که در مقابل حرکت‏های خشنی که در جمهوری اسلامی در رابطه با مسایل آگاهی در رابطه با سکس است، به مردم آگاهی بدهیم.

من و خیلی از دوستان دیگر که در اینترنت در این رابطه نوشته‏ایم، به هیچ عنوان خواستار اعدام و برخوردهای آن‏چنانی که در جمهوری اسلامی در رابطه با این‏گونه سایت‏ها مطرح می‏شود، نیستیم.

بلکه این سایت‏ها باید به مراجع حقوقی مراجعه داده شوند. ولی در رابطه با قوه‏ قضاییه جمهوری اسلامی این خوش‌بینی را نداشته و ندارم که بخواهند در رابطه با این حرکتی که شروع کرده‏اند، عادلانه و انسانی برخورد کنند.

ولی متنی که نوشته‏اید، این را نمی‏رساند. چون خیلی روشن گفته‏اید این‌بار با مرتضوی موافق هستید. چگونه می‏‏توانید حکمی را که قرار است در رابطه با کسانی که از نظر آن‏ها به مسایل غیراخلاقی می‏پردازند، کنترل کنید که چه مجازاتی در نظر گرفته بشود و یا تا چه حد با این قضیه عادلانه برخورد شود؟

دو پاسخ وجود دارد؛ پاسخ اول این‌که از نظر روزنامه‏نگاری، برخی اوقات روزنامه‏نگار، تیتری را انتخاب می‏کند که این تیتر بتواند خیلی سریع لُب مطلب را بیان کند و کسانی که آن اسم را می‏شناسند، کنجکاو شوند و مطلب را بخوانند.

در واقع تیتر را به گونه‏ای انتخاب کردم که چه مخالفین، چه موافقین مطلب را بخوانند. پاسخ دوم این‌که، گفته‏ام با این حرکت آقای مرتضوی این‏بار موافق هستم. بله، موافق هستم. به خاطر این‌که اولین بار است که در جمهوری اسلامی ایران یک مقام قضایی در رابطه با این معضل اجتماعی حرف می‏زند.

اما فیلترینگ سایت‏های ایرانی، به قول یکی از کامنت‏گذارها، بیشتر از این‌که سایت‏های غیراخلاقی را هدف قرار بدهد، می‌خواهد سایت‏ها و وبلاگ‏های سیاسی و آزادی‏خواه را مسدود کند.

بستن وبلاگ‏ها و سایت‏های آزادی‏خواه، واقعیتی است که در سیستم جمهوری اسلامی وجود داشته و هم‏چنان هم وجود خواهد داشت.

سیستم جمهوری اسلامی، سیستم آزاد، باز و دموکراتی نیست که انتظار داشته باشیم وبلاگ‏ها و سایت‏های آزادی‏خواه را باز بگذارد. این یک واقعیت تلخ است.

ولی بحث بر سر این است، چون جمهوری اسلامی سایت‏های آزادی‏خواه را می‏بندد، پس ما در این رابطه هم صحبت نکنیم؟ خیلی از دوستان می‏گویند، اگر در این رابطه صحبتی بکنیم، احتمال دارد آن‏ها سایت‏های دیگر را هم ببندند.

یکی از کامنت‏گذارها به نام بختیاری می‏گوید: «اگر روزی شنیدید خود نظام از سایت‏های غیراخلاقی حمایت می‏کند، زیاد تعجب نکنید. به خاطر این‌که هرچه سر جوان‏ها به سکس و اعتیاد و این‏جور چیزها مشغول باشد، از سیاست دور می‏شوند و به آزادی‏خواهی یا اصلاح فکر نمی‏کنند. اگر آمار سایت‏های بسته شده را نگاه کنیم و این‌که چه سایت‏هایی را می‏خواهند مجازات کنند، می‏بینیم آمار فیلترینگ سایت‏های آزادی‌خواه و سایت‏های ضد دین خیلی بیشتر از آمار سایت‏های پورنو بوده است.»

اولاً، من آمار دقیقی در دست ندارم و نمی‏دانم این کامنت‏گذار عزیز از کجا این آمار را آورده است. این را می‏دانم که در گذشته جمهوری اسلامی خیلی از سایت‏ها و وبلاگ‏های آزادی‏خواه را بسته و می‏بندد.

ولی بحث اصلی که در این‏جا می‏خواهم مطرح کنم، این نیست که در آینده این اتفاق نخواهد افتاد. آقای بختیاری در این‏جا حرف قشنگی زده، خیلی از آن خوشم آمد.

شکی در آن نیست، ولی متأسفانه در جامعه‏ ما با توجه به حجم گسترده‏ این وبلاگ‏ها، خیلی از چیزهایی که در آن نوشته می‏شود و خیلی از داستان‏ها، به خصوص داستان‏های سکس خانوادگی، حتی به اندازه‏ی سر سوزنی نُرم‏های جهان آزاد اروپایی در آن‏ها نیست. ‏طوری که در این چهار پنج ماهی که روی این مطلب و در این زمینه کار کردم، مغزم سوت می‏کشد.

مانی جاوید، در کامنتی که گذاشته، گفته است: «این اقدام علیه سایت‏های غیردینی، سکسی و سیاسی چیز جدیدی نیست و شما احتمالاً چون خارج از کشور هستید، خبر ندارید. در ایران همه‏ی این سایت‏ها بعد از مدتی که فعالیتشان را شروع می‏کنند، شناسایی می‏شوند و آدرسشان فیلتر می‏شود. این جدا از فیلترینگی که روی کلمات «مستهجن» در موتورهای جست‌وجو و خط آدرس سایت‏ها اعمال می‏شود. این گلی کنار زباله نیست. این جزیی از همان سیستم است.

از یک طرف تشنگی ایجاد می‏کند، از طرف دیگر آب سالم در اختیار قرار نمی‏دهد. من هنوز در سایت‏های ایرانی سوء استفاده از کودکان را ندیده‏ام. مواردی مثل پخش فیلم‏های خصوصی هست که این‏ها هم تنها به اینترنت مربوط نیست، شما می‏توانید در کنار خیابان به راحتی این فیلم‏ها را خریداری کنید.»

متأسفانه، باید بگویم فیلم‏های زیادی در این رابطه وجود دارد. در رابطه با مسأله‏ی سوء استفاده از کودکان و سکس‏های خانوادگی، چندی پیش مطلبی از نیما راشدان در گویا چاپ شده بود.

نباید از واقعیت فرار کنیم. در جامعه‏ بسته‏ ایران این مسایل است. حتی تعدادی برای به دست آوردن پول، فیلم‏های پورنویی در رابطه با کودکان ساخته‏اند و الان یکی از پرطرف‏دارترین کارهای پورنوگرافی در جهان است.

واقعیت این است که خیلی از سایت‏ها و وبلاگ‏های ایرانی، برخلاف قوانین بین‏المللی کار می‏کنند. آن‏جا که گفته‏ام این گلی است، نه این‌که آقای مرتضوی را به گل تشبیه کرده‏ام، بلکه منظورم این بوده، حال که این مسأله باز شد، ما باید آن را ادامه بدهیم. سایت‏ها در ایران ممکن است فیلتر باشند، ولی با فیلترشکن‏های مختلفی، همه‏ این سایت‏ها باز می‏شوند.

یکی از کامنت‏گذارها، به نام آرش در جواب این حرفی که گفته‏اید با آقای مرتضوی موافق هستید، گفته: «اگر شما و همکارانتان در ایران بودید، در بین اولین نفراتی می‏بودید که بر اساس همین قانون دستگیر و به عنوان مفسد فی‏العرض معرفی می‏شدید. حالا نمی‏دانم چی شده که با نظرات ایشان موافق هستید.»

اتفاقاً این حرف آرش را قبول دارم. اگر در ایران بودم، همین کار را انجام می‏دادم و حاضر بودم با توجه به این کارم در جهت انحرافی که در جامعه‏ ایران به ‏وجود آمده، هر بهایی را بپردازم.

Share/Save/Bookmark

در همین رابطه:
مسیح علی‌نژاد: مظلوم‌نمایی به کار سیاستمداران می‌آید
فرنگیس محبی: شاهزاده، خودش را قیم ایران نمی‌داند
مجتبا پورمحسن: حذف گذشته برای ایرانی جرم بزرگی است
اردوان روزبه: به تکثرگرایی در بیان نیاز داریم
اکبر گنجی: باورهای دینی تحول پیدا می‌کنند

نظرهای خوانندگان

در درجه اول باید بگویم که به نظر من پسندیده است که با بعضی نظریات فاسدین و دشمنان موافق بود. اما جناب اسکندری باید به شما یاداوری کنم که چیزی به اسم ازادی نیم بند وجود ندارد.هر جامعه ازاد بهای ازادیش را می پردازد. بهایی که هیشه تلخ است. اما مشگل بسیاری از ایرانی ها ان جاست که به بهانه این پیامد های منفی کل ازادی را زیر سوال می برند. ازادی جنسی و اینترنتی از بدیهی ترین حقوق هر جامعه ای است. بر خلاف فرمایش شما در اروپا هر نوع فیلم جنسی که بخواهید وجود دارد و تنها وقتی پای اقراد زیر ١٨ سال به میان می اید پلیس وارد عمل می شود.با تقدیم احترام امینی

-- امینی ، Dec 29, 2008 در ساعت 06:44 PM

برخی واژه ها این روزها حساسیت برانگیز هستند. یکی از آنها "مافیا" ست که ما را به یاد خصلت دای جان ناپلئونی خودمان می اندازد. آیا آقای اسکندری شواهدی از یک مافیا دارند؟
همه جای دنیا کسانی پیدا می شوند که در کار تجارت پورنوگرافی هستند. خوب لابد مشتری دارد! حال مشکلات اجتماعی و سکسی یک جامعه را به پای اینگونه فعالیت ها میگذارید یا به حساب فساد اخلاقی نشات گرفته از وضعیت اقتصادی و فرهنگی؟ پورنوگرافی را علت می دانید یا معلول؟
چند سایت ایرانی وجود دارد که "سکس با افراد خانواده" را "تبلیغ" می کند؟
موضوع آقای مرتضوی نیست (که اگر حرف درستی بزند و نیت درست هم داشته باشد، مغرضیم اگر مخالفت کنیم). موضوع نوع نگاه ماست به پورنوگرافی.
بله در برخی خیابانهای تهران تحت نظر نیروهای نظامی و لباس شخصی روسپی ها در حال فعالیت هستند (می شود گفت که مافیایی هست) اما مشکل مافیا نیست مشکل اینست که چرا این همه مشتری وجود دارد.

-- فرهت ، Dec 29, 2008 در ساعت 06:44 PM