تاریخ انتشار: ۲۵ اسفند ۱۳۸۷ • چاپ کنید    

خوش به حال آفتاب

بوی نوروز، بوی بهار (YJC / الهام بهمن آبادی)

خوش به حال من ، گرچه - در این روزگار

جامه رنگین نمی پوشی به کام،

باده رنگین نمی نوشی ز جام،

نقل و سبزه در میان سفره نیست،

جامت - از آن می که می باید - تهی ست...


Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

بوی باران بوی سبزه بوی خاک
شاخه های شسته باران خورده پاک
آسمان آبی و ابر سپید
برگهای سبز بید
عطر نرگس رقص باد
نغمه شوق پرستو های شاد
خلوت گرم کبوترهای مست
نرم نرمک می رسد اینک بهار
خوش به حال روزگارا
خوش به حال چشمه ها و دشت ها
خوش به حال دانه ها و سبزه ها
خوش به حال غنچه های نیمه باز
خوش به حال دختر میخک که می خندد به ناز
خوش به حال جام لبریز از شراب
خوش به حال آفتاب
ای دل من گرچه در این روزگار
جامه رنگین نمی پوشی به کام
باده رنگین نمی نوشی ز جام
نقل و سبزه در میان سفره نیست
جامت از ان می که می باید تهی است
ای دریغ از تو اگر چون گل نرقصی با نسیم
ای دریغ از من اگر مستم نسازد آفتاب
ای دریغ از ما اگر کامی نگیریم از بهار
گر نکوبی شیشه غم را به سنگ
هفت رنگش میشود هفتاد رنگ...
------------------------------------------------
(فریدون مشیری)

-- Arash ، Mar 16, 2009

خوش به حال دل های پاک
خوش به حال قلب های صاف
خوش به حال دست های باز
خوش به حال چشم های به راه
خوش به حال اشک های راه به راه
خوش به حال پاهای مانده به جای جاده ها
خوش به حال من،او،تو،ایران،خون در رگهای ما

-- farimah ، Mar 20, 2009

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)