رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۴ شهریور ۱۳۸۷
به روایت شهرنوش پارسی‌پور - شماره ۹۹

«هنوز سبز»؛ سروده‌های تبعید

شهرنوش پارسی‌پور

شبم را هرروز تنم را هرشب بر صحنه‌ی بوقزار چهار «هزارراه»هاى آریاشهر چون گوشتى سبزه یا رویشى پوچ و هرزه پهن می‌کنم بر دیس لخت خیابان پرایدها -غرورنشان - پژوها شیرنشان به کهنگى یا تازگى چربى یا استخوان تنگى: ماهیچه‌هاى حلقه‌اى یا دست‌نخوردگى یا - خوردگى تخمین ... می‌زن‌اند‌ام! من زن‌ام؟ ... گاهى هم - در کنار جاده هرمز می‌ایستم در انتظار مشایخ مسلمان - خط - نه - یا چیزى شبیه آن!؟ زیر زبان یا شکم یا به ضرب مهره‌هاى تسبیح پچ پچ ... : «ایرانى ... گود ... لیدى» ... آن وقت ... آن قدر کوچک می‌شوم که برج‌العرب هم نیشخندى می‌کشد چون شمشیرى بر پرچم سبز ل ... ل ... لل و من زیر تمام نفس‌هاى گذشته‌ام می‌خزم ... می‌خزم ... که اى ... کاش نباشم ... آن وقت یک بار دیگر به دوزخ برمی‌گردم پاى تخت خداى ایران می‌نشینم و از حاج آقا می‌پرسم به من بگو! بگو! ... پس ... پدر خاک «من» کجاست؟! پس از ... شبنم را هر روز وطنم را هر شب ... می‌بوسم... هر چه باشم ... بادا باد ...

Share/Save/Bookmark

ناشران و نویسندگانی که مایل هستند برای برنامه خانم پارسی‌پور، کتابی بفرستند، می‌توانند کتاب خود را به صندوق پستی زیر با این نشانی ارسال کنند:

Shahrnush Parsipur
C/O P.O. Box 6191
Albany CA 94706
USA