رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۹ اسفند ۱۳۸۸

نخستین دادگاه متهمان کهریزک برگزار شد

نخستین جلسه دادگاه رسیدگی به پرونده ۱۲ تن از متهمان وقایع بازداشتگاه کهریزک برگزار شد.

به گزارش امروز سه‌شنبه خبرگزاری ایلنا، این جلسه به ریاست قاضی محمد مصدق، در محل سازمان قضایی نیروهای مسلح به صورت غیرعلنی برگزار شد.

در این جلسه، اولیای دم و سایر شاکیان پرونده، وکلای آنان و تمامی متهمان حضور داشتند.

به گزارش امروز سه‌شنبه خبرگزاری ایلنا، این جلسه به ریاست قاضی محمد مصدق، در محل سازمان قضایی نیروهای مسلح به صورت غیرعلنی برگزار شد

پیش از این وب‌سایت تابناک، متهمان پرونده کهریزک را چند مامور ارشد نیروی انتظامی معرفی کرده بود.

در آغاز جلسه دادگاه، محمد مصدق گفت که هدف از رسیدگی به این پرونده، «کشف حقیقت و اجرای عدالت» است و محاکمه چند مامور به معنای نادیده‌گرفتن «زحمات نیروی انتظامی» نیست.

وی با ممنوع اعلام کردن انتشار محتویات جلسات دادگاه، افزود: «بخشی از محتویات پرونده دارای اطلاعات و مطالبی است که انتشار آن منافی نظم عمومی جامعه و مخل انتظام مملکتی است.»

در ادامه جلسه، کیفرخواست صادره برای ۱۲ متهم پرونده از سوی منشی دادگاه قرائت و سپس اتهامات از سوی ریاست دادگاه به متهمان تفهیم شد.

در ادامه، نماینده دادستان به دفاع از کیفرخواست پرداخت و به دنبال آن پدر محمد کامرانی و سایر شاکیان پرونده، شکایت خود را مطرح کردند.

محمد کامرانی، ۱۸ ساله، روز ۱۸ تیرماه در حوالی میدان ولی‌عصر بازداشت شد و پس از انتقال به بازداشتگاه کهریزک، ۲۵ تیرماه بر اثر شکنجه‌های وارده در این بازداشتگاه جان باخت.

قاضی دادگاه با ممنوع اعلام کردن انتشار محتویات جلسات دادگاه، افزود: «بخشی از محتویات پرونده دارای اطلاعات و مطالبی است که انتشار آن منافی نظم عمومی جامعه و مخل انتظام مملکتی است»

بر اساس گزارش‌های رسمی، برخی از بازداشت‌شدگان حوادث پس از انتخابات، به بازداشتگاه کهریزک که در جنوب تهران واقع شده، منتقل شده‌ بودند.

گزارش‌های کمیته ویژه مجلس و سازمان‌ قضایی نیرو‌های مسلح تائید کرده‌اند که در این بازداشتگاه، با دستگیرشدگان «رفتارهای خشنی» صورت گرفته که منجر به مرگ سه تن از آنها شده است.

گزارش کمیته‌ ویژه در خصوص بررسی حوادث بازداشتگاه‌ها ۲۰ دی‌ماه در صحن علنی مجلس قرائت شد.

در این گزارش به کشته ‌شدن محسن روح‌الامینی، امیر جوادی‌فر و محمد کامرانی در این بازداشتگاه اشاره شده است.

چهارم بهمن‌ماه نیز عبدالحسین روح‌الامینی، پدر محسن روح‌الامینی، از رامین آقازاده قهرمانی، به عنوان یکی دیگر از جان‌باختگان بازداشتگاه کهریزک نام برد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

در ضمن در این جلسه غیر علنی مشخص شد که تعدادی از ماموران خودسر ریش تراش زندانی ها را دزدیده و با زندانیان دیگر اندکی بدرفتاری(تجاوز) کرده اند و شرایط بازداشتگاه نیز کمی غیراستاندارد بوده و کروبی هم ذاتا دروغگو است و فیلم کوی دانشگاه هم نکته جدیدی نداشت.
-----------------------
والسلام

-- صحبت از پژمردن یک برگ نیست ، Mar 9, 2010 در ساعت 12:15 PM

از یک طرف سریال تلوزیونی از دادگاه و اعتراف مردم بیگناه می سازند و پخش میکنند، و از طرف دیگر محاکمه جانیان، قاتلان، شیادان، حرامیان، چاپلوسان و مزدوران( بخوانید ساندیسخوران) پشت پرده هست. این هم از حکومت عدل اسلامی، خوشم میاد که حکومت دینی روز به روزپرده ازچهره کثیف و لجن زده اش بر می دارد و به زودی برای همیشه خشکیده می شود.

-- کوشا ، Mar 10, 2010 در ساعت 12:15 PM

بهار پيروزي به اوين رسيده!

اين روزهاي آخر سال تقريبا" هر روز مي ريم جلوي زندان اوين. من با دو نفر از اعضاي خانواده ام. هر روز مي ايستيم تا خبري از آزادي دخترخاله ام بشه. اما تا حالا خبري نبوده. اين شبها، بدون اينكه خبر خوشحال كننده اي به خونه ببريم، شاهد خبرهاي خوشحال كننده ديگه اي هستيم. آزادي ديگر زندانياني كه مثل برادر و خواهرهاي ما هستند و وقتي از اوين بيرون ميان، موج شادي و شوق همه وجود ماها رو پر مي كنه. فرقي نمي كنه. اين روزها به اين نتيجه رسيديم كه هيچ فرقي ندارن. همشون مثل اينكه بخشي از وجود خود ما هستن كه از زندان بيرون ميان. ما داريم مثل دوره هاي دور، يك ملت مي شيم. يك پيكره واحد. و اين چيز كمي نيست.

ديشب يكي از بچه هاي ارشد دانشگاه شريف آزاد شد. دو سال از من بزرگتر بود اما خيلي ظريف و شكننده به نظر مي اومد. وقتي بيرون اومد روحيه اش اونقدر بالا بود كه من بي اختيار گريه مي كردم. يكي از دوستاش برام تعريف مي كرد از روحيه اين دختر. از اينكه اين جثه كوچولو و ظريف، چه استقامتي داشته. به عنوان يك دختر بهش حسوديم شد اما بي اختيار اشك مي ريختم. قاضي دادگاه بهش گفته بود:گريه كن تا حكم آزاديت رو صادر كنم! گفته بود: گريه نمي كنم! چرا بايد گريه كنم؟ قاضي گفته بود: اگه نگي غلط كردم، اگه نگي اشتباه كردم، برات چند سال زندان مي برم و مي فرستمت دوباره بري اوين. جواب داده بدو: بفرستيد اوين. من اشتباهي نكردم كه اينو بگم. و راهشو كشيده بود از دادگاه بره بيرون. قاضي بهش گفته بود: بگو برات وثيقه بيارن تو آزادي. بعد به منشي اش گفته بود اين دختره منو از رو برد!

اصلا" به جثه ظريفش نمي اومد كه اينقدر مقاوم باشه اما بود. اصلا" به ما مردم نمياد كه اينقدر صبور باشيم اما هستيم. ما با همين صبري كه داريم، ريشه ظلم رو مي كنيم. من توي هواي سرد جلوي زندان اوين به اين ايمان آوردم كه ما مي تونيم. حكومتي كه فكر مي كرد با زندان و شكنجه مي تونه ملت رو ساكت كنه، الان با زنداني هايي مواجه شده كه وقتي از زندان آزاد ميشن، علامت پيروزي (V) نشون ميدن. حكومت حتي توي زندانهاش هم از ما شكست خورده و كم آورده. درست مثل همون آقاي قاضي. اين ماييم كه نبايد فراموش كنيم پيروز شديم. كه پيروزي نهايي توي چند قدميه ماست.


در Wednesday, March 10, 2010 ارسال شده توسط بابک داد

-- توسط بابک داد -- shamim ، Mar 10, 2010 در ساعت 12:15 PM

بابک داد
گرامی من بیشترسنم رودرخارج ازکشورگذروندم ولی هروقت ازتجمع شمادلیران وازادی هموطنانم ازدست گرگان میشنوم انگاردنیاروبمن دادند.به امید ازادی ملت دلیرایران ازدست خاینان!

-- مینا ، Mar 10, 2010 در ساعت 12:15 PM