تاریخ انتشار: ۱۴ دی ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

قصه های چله زمستان

بودند و ما نبودیم؛
خدا بود و بنده نبود؛
یکی بود؛ یکی نبود.

کاری از ماریا تبریزپور

اين برنامه افسانه هايی از مردم آذربايجان، مازندران، خراسان و ...را روایت می‌کند و بر اساس کتاب «فرهنگ افسانه‌های مردم ايران» از «علی اشرف درويشيان» و «رضا خندان» ساخته شده است.

افسانه‌ها از کودکی تا کهنسالی همراه ما بودند و هستند. همه ما به یاد می آوریم شبهایی را که با افسانه ها و قصه مادر بزرگمان به خواب رفتیم. با قهرمان داستان غصه خوردیم و هم‌ذات‌پنداری کردیم و به جنگ غولها رفتیم، جنگیدیم و پیروز شدیم.

در قرن بیستم، در این دنیای مدرن و با این سرعت تکنولو ژی و مدرنیته و با حضور قوی رسانه‌ها، باز هم دل تنگ مهربانی مادر بزرگ و قصه هایش هستیم.

این برنامه برای کودکان تهیه شده است و بزرگانی که هنوز کودکی‌شان را فراموش نکرده اند.

نظرهای خوانندگان

با سلام به شما کارکنان رادیو زمانه!
این داستان ها با همه ارزشمندی خیلی از ذهن و فکر کودکان و نوجوانان ما دور است.هیچ چیز آن با واقعیت جور درنمی آید. آیا کافی نیست که کودکان ما تا به حال به زور و جبر در همان دنیای مجازی مانده اند؟
وقت آن نرسیده که دست کم در این رادیو آنها را با مسائی ملموس تری روبرو کنیم؟
خیرخواه شما

-- بدون نام ، Jan 5, 2007 در ساعت 07:44 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)





از دست ندهید


چگونه به هم نپریم؟

کاشیگر و ترس از جوایز ادبی

روزی که آتوسا را شوهر دادند

با فروغ در انتهای راه

عشق، نیچه و داریوش آشوری