تاریخ انتشار: ۴ دی ۱۳۸۵ • چاپ کنید    

سرچشمه‌های ادبیات علمی خیالی

ماکان انصاری

بازیافت گونه ادبی علمی خیالی در میان متون داستانی، یکی از مقوله‌های بحث برانگیز در جریان مباحثات ادبی است. اینکه این عنوان به چه نوشتاری قابل اطلاق است و یا چه نوع داستانهایی را می‌توان به این گونه ادبی منتسب کرد، همواره محل مناقشه بسیاری بوده است. این اختلافات زمانی تشدید می‌شود که درمی‌یابیم بسیاری از نویسندگانی که منتقدین آنها را به این جریان ادبی منتسب می‌کنند، چنین دسته‌بندی‌‌هایی را قبول ندارند و از آن سر باز می‌‌زنند.
به عنوان مثال استانیسلاو لم که یکی از مهمترین نویسندگان مدرن این گونه ادبی محسوب می‌شود در این باره می‌گوید:
«قرار دادن بعضي از كتابهاي من (حتي كتابهايي مثل ماشينهاي مرگبار و سايبر نامه) در ژانر كتابهاي علمي خیالی كاري احمقانه است. این جور کارها، رشد بيش از حد بيماري طبقه بندي را در ما ثابت مي كند. چرا سايبر نامه كتابي علمي خیالی است؟ ... بياييد اين مسئله را به اين شكل نگاه كنيم: وقتي كلرمن داستان تونلش را نوشت(داستاني درباره ساختن تونلي بين اروپا و آمريكا) هیچ کس نگفت که او داستانی علمی خیالی نوشته است. چونكه نويسنده خيلي خوش شانس بود و در زماني به دنيا آمده بود كه چنين مفهومي اصلا وجود خارجي نداشت. همين مسئله در باره ايپك، سويفت و قصه‌هاي فلسفي ولتر هم صادق است. من فكر مي‌كنم بعضي از قسمتهای كتابهاي سايبرنامه و ماشينهاي مرگبار من به آثار ولتر بيش از هركس ديگري قرابت دارند. شايد بشود به آنها به شكل نوعي انسان ديسي نوين در عصر پسا روشن‌گري نگاه كرد. نويسنده‌هاي آمريكايي آنها را افسانه‌هاي پريان در عصر سايبرنتيك مي نامند. اما به هر حال چسباندن برچسب بزرگ علمي خیالی روي آنها كار واقعا رقت باري است».

اما با این وجود، چنین دسته‌بندی‌هایی به منتقدین کمک می‌کنند تا راحت‌تر به بررسی چگونگی رشد و تحول یک جریان ادبی بپردازند. به همین خاطر در ابتدای این نوشتار به طور کلی نمایی از داستانهای علمی خیالی ارائه می‌شود تا مشخص شود وقتی از داستانهای علمی خیالی حرف می‌زنیم از چه حرف می‌زنیم:

داستانهایی برای آینده
این داستانها یا در زمان آینده اتفاق می‌افتند و یا به طور مشخص، داستان از «زمانی» حرف می‌زند که در زمان نوشته شدنش آینده محسوب می‌شده است. گاهی اوقات نیز به جای چنین آینده‌ای، یک خط زمانی فرضی جایگزین خط زمانی معیار می‌شود. این مولفه که یکی از ویژگی‌های نوشتار پسامدرن نیز به حساب می‌آید در بسیاری از داستانهای علمی خیالی معاصر نقش تعیین کننده‌ای دارد. در این خط زمانی جایگزین، اتفاقاتی در داستان روی می‌دهد که با معادلهای واقعی آن تطابق ندارد. به عنوان مثال آلمان در جنگ دوم جهانی به پیروزی می‌رسد و نمای کلی دنیا دگرگون می‌شود.

فن آوری خلق نشده
در اکثر این داستانها از فن‌آوری‌ای سخن گفته می‌شود که هنوز خلق نشده است. نوعی فن‌آوری که برای انسانِ معاصر آن داستانها، قابل دسترس نیست. به عنوان مثال می‌توان از حرکت با سرعتهای بیش از سرعت نور، سفر در زمان و یا تسخیر سیارات دیگر سخن گفت.

منطق، مولفه همیشه حاظر
اگر چه حوادث، موقعیتها و شخصیتها در یک داستان علمی خیالی ممکن است بر اساس تخلیل صرف شکل گرفته باشند اما در این نوع ادبیات، برای تمامی آنها توضیحاتی مطابق با جهان منطقی در نظر گرفته می‌شود. این ویژگی نقطه افتراق این گونه ادبی از ادبیات فانتزی و یا دسته‌ای از آثار گونه ادبی وحشت است. در آن داستانها، حوادث و شخصیتهای عجیب و خارق العاده بیشتر بر اساس بن مایه‌هایی توجیه می‌شوند که تطابقی با منطق شناخته شده علمی ندارد. بن مایه‌هایی نظیر جادو، روئیا و یا خواست خدایان.

افسانه‌های علمی یونانی و ماقبل
سه مولفه توضیح داده شده، مطمئنا شروط کافی برای علمی خیالی بودن یک داستان به حساب نمی‌آیند اما شروط لازم ورود آن داستان به این حوزه ادبی هستند. در حقیقت، بسیاری از نوشته‌های ادبی- علمی در طول تاریخ با چنین شروطی هماهنگی دارند. متونی که به وسیله فیلسوفان و یا ریاضی‌دانان دنیای قدیم به رشته تحریر درآمده‌اند. در واقع فلسفه و ریاضی شاخه‌هایی از دانش بشری هستند که در قدیم به عنوان علم شناخته می‌شدند و دارندگان آن دانشها، دانشمند به حساب می‌آمدند. انسانهایی که در نوشته‌هایشان با تغییر دادن درک معمول از جهان و محیط پیرامون، به نوشتار جدیدی دست می‌یافتند که با درک کلی مردم هماهنگی چندانی نداشت. یکی از اولین نمونه‌های چنین ادبیات خیال مدار و اندیشمندی را می‌توان در یونان قدیم پیدا کرد.

کتاب «جمهوری» افلاطون، رساله‌ای است در باب ساختار و طبیعت جامعه. در این رساله او جامعه‌ای را تصور می‌کند که حکمرانانش (طیف نخبه جامعه) به شکل اشتراکی و در فقر زندگی می‌کنند. آنها برای بهتر کردن کیفیت زندگی، نوعی آموزش و پرورش طراحی شده را پیاده سازی می‌کنند. نوعی آموزش و پرورش فراگیر که به بهتر شدن کیفیت زندگی در میان جنسیتها (لااقل در میان همان طبقه حاکم) کمک می‌کند.

چند صد سال بعد لوسین ساموساتا(Lucian of Samosata) طنز پرداز یونانی، دو داستان درباره سفر به فضا نوشت. در داستان نخستین، اولیس قهرمان دنیای کهن به همراه کشتی‌اش در میان فواره‌ای از آب به سمت ماه حرکت می‌کند. اولیس در می‌یابد که در ماه نبردی میان شاه ماه و خورشید بر سر تملک ژوپیتر در جریان است.

در داستان دوم، ایکارو مینیپوس(Icaromenippus) قهرمانی است که با بالهایی از پرندگان، به سمت ماه پرواز می‌کند. یوهانس کپلر در قرن هفدهم میلادی داستان نخست را از زبان یونانی به لاتین ترجمه کرد.

کپلر منجمی داستان نویس
البته ترجمه این داستان آخرین دست اندازی کپلر به این گونه ادبی به حساب نمی‌آید. کپلر با الهام از ساموساتا، رمانی علمی خیالی نوشت با نام Somnium. رمان درباره مردی است که به همراه مادر جادوگرش به سمت ماه پرتاب می‌شود. حضور این جادوگر به نظر بسیاری از منتقدین دربرگیرنده عناصر خودزندگی نامه‌ای در داستان کپلر است زیرا که مادر خود کپلر نیز مظنون به فعالیتهای جادوگری بود هرچند که هیچ وقت به این دلیل مورد اتهام قرار نگرفت و محاکمه نشد. کپلر در این داستان از دلایل علمی برای موجه کردن روایت داستان بهره می‌برد. عناصری نظیر فشار جاذبه در زمان پرتاب و همچنین بی‌وزنی‌ای که میان زمین و ماه جریان دارد. این داستان اگرچه در دهه اول قرن هفدهم نوشته شده است اما تا قبل از مرگ کپلر در سال ۱۶۳۴ به چاپ نرسید.

مردی برای تمام فصول
کپلر تنها اندیشمندی از دوران رنسانس نبود که به چنین نوشتار خیال‌‌مدار و اندیشمندی علاقه‌مند شده بود. سر توماس مور شاید یکی دیگر از مشاهیر چنین عرصه‌ای باشد. «اتوپیا» رساله‌ای است نوشته سر توماس مور در باب جامعه آرمانی. واژه‌ای که از آن پس برای نامیدن چنین جوامعی به کار گرفته شد. اتوپیا که در لغت به معنی «بی در کجا» و یا «مکان ناموجود» است مجموعه کاملی از خصوصیات یک جامعه آرمانی را شامل می‌شود. مجموعه‌ای که بحث تساهل و تسامح و مدارای مذهبی نیز نقش مهمی در آن ایفا می‌کند. نکته اندوهبار اینجاست که سر توماس مور در نهایت سر خود را به خاطر نپذیرفتن شاه هنری هشتم به عنوان عالی ترین مقام کلیسای آن زمان انگلستان از دست داد.

ماه، این کره جادویی
یکصد سال بعد و در سال ۱۶۳۸دو نویسنده به نامهای فرانسیس گودوین و جان ویلکینز درباره زندگی در ماه و را‌ه‌های رسیدن به این کره جادویی داستانهایی را به رشته تحریر درآوردند.

فرانسیس گودوین، اسقف هرفورد در انگلستان، کتابی نوشت به نام مردی در ماه. کتابی که بعد مرگ او به چاپ رسید. قهرمان کتاب گودوین، سوار بر کالسکه‌ای که به وسیله غازها کشیده می‌شد به ماه می‌رفت تا دریابد که آیا بر روی آن کره درخشان، انسانی زندگی می‌کند یا نه. داستان گودوین عموما به عنوان اولین داستانی شناخته می‌شود که با رویکردهای واضح علمی خیالی در ادبیات انگلیسی زبان نوشته شده است.

جان ویلکینز که از خویشاوندان اولیور کرامول نیز بود داستانی نوشت با نام طولانی و عجیب «کشف یک دنیای دیگر در ماه، و یا نوشتاری برای اثبات اینکه آنها ممکن است آنجا باشند، ممکن است یک جهان مسکونی دیگر در کهکشان وجود داشته باشد.»

در چاپ سوم این کتاب، ویلکینز اندیشه‌های شخصی خودش را درباره سفر به فضا به متن داستان اضافه کرد. اندیشه‌هایی که به شدت تحت تاثیر نوشته‌های گودوین قرار داشت.
در سال ۱۶۶۸ گونه ادبی علمی خیالی ورود یک زن به جمع نویسندگانش را خوشامد گفت. نویسنده‌ای به نام مارگارت کاوندیش، دوشس نیوکاسل که کتابی با نام دنیای شعله‌ور نوشت. اثری اتوپیایی که با اندیشه‌هایی در باب سفر در خارج از جسم همراه بود. کتابی که در آن خود نویسنده نیز به عنوان یکی از شخصیتهای داستانی حضور داشت.

بعلاوه داستان کاوندیش کتابی بود که گونه ادبی «ماری سو»(Mary Sue) را بنیان نهاد. عبارتی تمسخرآمیز که به نویسندگان تازه کاری اطلاق می‌شد که نمایی ایده‌آلیستی از خود در داستانهایشان ارائه می‌کردند.

در قرن هفدهم نویسندگان دیگری نیز بودند که درباره انسان آینده و سفرهای بین سیاره‌ای داستان پردازی می‌کردند. نویسندگانی نظیر توماسو کامپنلا(Tommaso Campenella) راهبی دومینیک که در سال ۱۶۰۳ داستان اتوپیایی شهر خورشید را نوشت. کتابی که بهترین توصیف برای آن نوعی کمونیسم خدامدارانه است.
و یا سیرانو دو برگراک(Cyrano de Bergerac) که کتاب «تاریخ مضحک ایالتها و امپراطوری‌های خورشید» را در سال 1656 به چاپ رساند. دوبرگراک منبع الهام جاناتان سویفت و ولتر در نوشتن داستانهای علمی خیالیشان به حساب می‌آید. آرتور سی کلارک نویسنده مشهور و معاصر علمی خیالی معتقد است که اختراع بسیاری از وسایل امروزین در کتاب «دو برگراک» پیشبینی شده بود. به عنوان مثال در یکی از آثار این نویسنده، قهرمان کتاب برای سفر از چیزی شبیه راکت استفاده می‌کند. والبته نوعی موتور جت که در اتمسفر رقیق کار می‌کند.

گالیور، نمونه‌ای از تخیل ناب
در قرن هجدهم دو تن از بهترین نویسندگان اروپایی به این گونه ادبی روی آوردند. جاناتان سویفت با کتاب سفرهای گالیور (۱۷۲۶) و ولتر با کتاب Micromegas که در سال ۱۷۵۶ به چاپ رسید.

سفرهای گالیور را می‌توان یک افسانه علمی کامل به حساب آورد. این کتاب را می‌توان نمونه‌ای برای تخیل ناب فرض کرد. تخیلی که تا همین امروز نیز منبع الهام نویسندگان بسیاری بوده است. در این کتاب، سویفت برای تشریح درون مایه‌های داستان گاهی به تشریح حقایق علمی‌ای می‌پردازد که بسیار جالب و قابل توجه هستند. به عنوان مثال می‌توان به شرحی اشاره کرد که او از دو قمر مریخ ارائه می‌کند. قمرهایی که تا زمان نگارش کتاب هنوز ناشناخته باقی مانده بودند. در این کتاب سویفت از دو قمری صحبت می‌کند که در مدارهایی با فاصله ۱۳۶۰۰ و ۲۷۰۰۰ کیلومتر از سیاره مریخ واقع شده‌اند و به ترتیب هر ۱۰ ساعت و ۲۱.۵ ساعت به دور این سیاره می‌چرخند. تنها یکصد و پنجاه سال بعد بود که ماهیت این قمرها برای بشر آشکار شد. دو قمری که در فواصل ۶۰۰۰ و ۱۳۶۰۰ کیلومتری از مریخ واقع شده‌اند و هر ۷.۷ ساعت و ۳۰.۳ ساعت به دور این سیاره می‌چرخند. درباره اینکه سویفت از وجود این دو قمر و ویژگی‌های آنها چگونه اطلاع پیدا کرده است سوالات بسیاری وجود دارد. به نظر می‌رسد که او این اطلاعات را از یادداشتهای گالیله درباره حلقه‌های زحل استخراج کرده باشد. یادداشتهایی که یوهانس کپلر آنها را به اشتباه ترجمه کرده بود و فکر می‌کرد که آنها درباره قمرهای مریخ نوشته شده‌اند.

میکرومگاس هرچند که کتاب کمتر شناخته شده‌ای است اما ویژگی‌های متون طنز و افسانه‌های علمی را یکجا در خود جمع دارد. در این کتاب دو موجود عظیم الجثه یکی از زحل و دیگری از شعرای یمانی جذب فلسفه‌بافی های انسان در هنگام سخن گفتن می‌شوند. به نظر آنها انسانها بیشتر از هر موجود دیگری در کهکشان سرگرم کننده و بامزه هستند.

مری شرلی اولین نویسنده مدرن
در اوایل قرن نوزدهم رشد علوم با گسترش آزادی‌های فردی ملازم شد. این ملازمت شرایطی را فراهم ساخت تا رمانهایی نظیر فرانکنشتاین مری شرلی نوشته شوند. رمانی که می‌توان آن را هشداری دانست بر سوء استفاده از این دستاوردهای نوین بشری.

بسیاری از منتقدین بر این باورند که رمان فرانکنشتاین اولین رمان علمی خیالی با توجه به مولفه‌های مدرن آن است. حضور دانشمندی به نام ویکتور فرانکنشتاین به همراه تخیلی گریزپا و بدبین نسبت به پیشرفتهای علمی بشر، از مهمترین دلایل دیدگاه است. نکته جالب اینجاست که خودِ هیولا در این رمان نامی ندارد و تنها نام خالقش را یدک می‌کشد.

داستان چگونگی نوشته شدن این رمان شاید به اندازه متن رمان مشهور باشد. مری شرلی، همسر پرسی شرلی شاعر، هنگامی به فکر نوشتن این رمان افتاد که در تابستان سال ۱۸۱۶ به همراه همسرش میهمان لرد بایرون در سوئیس بودند. بایرون از مهمانانش خواست تا اگر می‌توانند داستانی درباره ارواح بنویسند و در همانجا بود که مری شرلی براساس یکی از روئیاهای وحشتناکش، ایده خلق فرانکنشتاین را پایه گذاری کرد. نکته جالب توجه این است که اولین رمان علمی خیالی مدرن به وسیله یک زن نویسنده نوشته شده است. شرلی در سال 1826 رمان «آخرین مرد» را به چاپ رسانید. داستانی آخرالزمانی که در قرن بیست و یکم روی می‌دهد و تاثیر بسیار زیادی برروی نویسنده‌ای نظیر اچ.جی.ولز گذاشت.

ژول ورن، محبوب همیشگی
در سال ۱۸۶۳ رمان جنجال برانگیز پنج هفته پرواز با بالن به وسیله ژول ورن نوشته شد. رمانی که به ماجرای سفر به آفریقا با استفاده از بالن می‌پرداخت. این رمان را نیز می‌توان یکی از قله‌های ادبیات اندیشه ورز و خیال مدار به حساب آورد. در واقع «ورن» در هنگام نوشتن این رمان تقریبا هیچ چیز از آفریقا و یا بالن نمی‌دانست و بیشتر قسمتهای داستان را تنها با استفاده از تخیل خلاق خود پیش برده بود.

جالب اینجاست که رمانهای این نویسنده در ابتدا به وسیله ناشران به دلیل آنچه حضور بیش از حد علم نامیده می‌شد مورد پذیرش قرار نمی‌گرفتند.

یکی از دلایل اصلی شهرت ورن به خاطر توانایی او در پیشبینی اموری بود که بعدها به عنوان پدیده‌هایی علمی شناخته شدند. به عنوان مثال در رمان سفر به ماه(۱۸۶۵) به نوعی سفر سفینه فضایی آپولو ۱۳ با سه سرنشین پیشبینی شده بود. از دیگر پیشبینی‌های خیال‌پردازانه این نویسنده می‌توان به هلیکوپتر، تلفن‌های تصویری و یا موتور‌های الکتریکی اشاره کرد. و البته پیش بینی اختراع زیردریایی در کتاب مشهور بیست هزار فرسنگ زیر دریا. آخرین رمان ورن کتاب «پاریس در قرن بیستم» است. رمانی که در سال ۱۸۶۳ به ناشر سپرده شد اما تا سال ۱۹۸۹ به چاپ نرسید. در این رمان ورن پاریسی را تصور کرده است با هواپیماهایی در آسمان(Skyscraper) ، ماشینهایی که با سوخت گازی کار می‌کنند و از همه مهمتر شبکه جهانی و فراگیر ارتباطات.

ژول ورن تا مدتها نویسنده محبوب فیلمسازان بود؛ نه فقط به خاطر تخیل خلاق و ماجراپرداز او که بیشتر به خاطر این حقیقت که بخش اعظم پیشبینی‌های او امروزه به حقیقت پیوسته‌اند و به حوزه زندگی عمومی مردم وارد شده‌اند.

ولز، پلی میان نسلها
اچ.جی.ولز نیز یکی از مهمترین سرچشمه‌های ادبیات علمی خیالی به حساب می‌آید. رمانهای او در حقیقت واسطه‌ای هستند میان ادبیات علمی خیالی قبل از او و ادبیات علمی خیالی در قرن بیستم.

اولین رمان مشهور ولز، رمان «پیشبینی» است. رمانی که در سال ۱۹۰۱ به چاپ رسید و به موضوع تاثیر اتومبیل بر چگونگی روابط جنسی انسان می‌پرداخت. در سال ۱۹۳۶ او با رمان «شکل چیزهایی که می‌آیند» جنگ دوم جهانی را پیشبینی کرد. جنگی که درست یکسال بعد از به چاپ رسیدن این رمان آغاز گشت. البته خود ولز برای سالها از اینکه پیشبینی‌اش در مورد مدت زمان این جنگ غلط بوده است خوشحال بود.

داستانهای ولز را می‌توان پایه بسیاری از داستانهای علمی خیالی‌ای به حساب آورد که بعد از او به چاپ رسیدند. رمان جنگ دنیاها درحقیقت پدر تمامی داستانهایی است که به موضوع حضور بیگانگان بر روی زمین می‌پردازند. کتاب «خوراک خدایان» مقدمه‌ای است بر آفرینش حیوانات عظیم‌الجثه‌ای که به وسیله علم خلق شده‌اند. و رمان مشهور ماشین زمان مبدا پیدایش داستانهایی است که از درون مایه سفر در زمان بهره می‌برند.

آثار اچ.جی.ولز سرشار از درون مایه‌های اجتماعی هستند. در حقیقت او به سان یک جامعه شناس به احتمالات مختلفی می‌اندیشید که در صورت تغییر در زندگی کنونی بشر، بافت زندگی اجتماعی او را تحت تاثیر قرار می‌دهند. به عنوان مثال در کتاب ماشین زمان ما با چندپارگی نژاد بشر در آینده روبه‌رو می‌شویم. نوعی گسست نژادی که آن را می‌توان نتیجه کاپیتالیزم فرض کرد. بسیاری از منتقدین نیز رمان جنگ دنیاهای ولز را به نارضایتی او از استعمارگری اروپاییان تعبیر می‌کنند.

این تمایل به بررسی مسائل اجتماعی، در آثار پایانی ولز شدت بسیار بیشتری پیدا می‌کند. آثاری که از بن مایه‌های معمول این گونه ادبی فاصله می‌گیرند و جهان داستانی نوینی را ایجاد می‌کنند. شاید هم یکی از دلایل بی‌توجهی به آثار پایانی ولز در چنین تمایلاتی نهفته باشد.

در نهایت باید گفت که آثار اچ.جی.ولز علاوه بر اینکه پلی میان ادبیات علمی خیالی قرن نوزدهم و بیستم به حساب می‌آیند، به نوعی رابط میان این ادبیات با عالم سینما هم محسوب می شوند. رابطه‌ای که به آثار نویسندگان مدرن این گونه ادبی نیز تسری پیدا کرد و گونه سینمایی جدیدی را آفرید که به سینمای علمی خیالی مشهور شد.

نظرهای خوانندگان

علمی خیالی درست نیست. علمی-تخیلی درست است. عجیب است که نویسنده این مقاله اصطلاح کاملاً رایج و جاافتاده فارسی را کنار گذاشته و خود چیزی ابداع کرده! این کارها به زبان ما ضربه می زند.

-- نهال ، Dec 26, 2006 در ساعت 07:19 PM

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)





از دست ندهید


چگونه به هم نپریم؟

کاشیگر و ترس از جوایز ادبی

روزی که آتوسا را شوهر دادند

با فروغ در انتهای راه

عشق، نیچه و داریوش آشوری