خانه > کلاغستون > رادیو تاکسی | |
رادیو تاکسیرادیو تاکسی: کافه رادیو!عجبب روزگاریهها! یه چند تا دانشجو بدون گرفتن مجوز از ارشاد توی ولایت غربت رادیو درست کردن واسه خودشون! اسمشو هم گذاشتن کافه رادیو! مسافر خاوران، مهرنوش سلوکی-مستندساز رادیو تاکسی: فیلمسازی از خاوران و باقی ماجراهاآقایی که شوما باشید، ما یه خانومی رو با همراهاش پارسال سوار کردیم و بردیمش قبرستون خاوران. اولش میگفت میخواد از قبر اقلیتهای دینی فیلمبرداری کنه، میگفت مجوز هم داره... بعدش دوزاریمون افتاد که نه بابا، داره میره سراغ قبر اعدامیهای سیاسی... مسافر این هفته، دکتر کاميار علايي، يکی از فعالان برنامه پيشگيری از ايدز در ايران رادیو تاکسی: آقای دکتر! نکنه ما هم ایدز بگیریم!از سرنگ و رابطه ايدز با کارهای بد-بد هم کلی حرف زديم. ما خيال میکرديم هر کی کارهای جنسی کنه ايدز میگيره، ولی دکتر کامیار علايی گفت که از اين خبرا نيست! اون نوزادی که ايدز داره و از مادرش گرفته چه کاری کرده؟ مسافر این هفته، هوشنگ اسدي، روزنامهنگار در تبعيد رادیو تاکسی: با همسلولی آيتالله خامنهاي، از اوين تا موزه عبرتاون دوره همسلولی 'آقا' بود، اين دوره باز هم انداختنش يه چند سالی انفرادي، همون زندون کميته مشترک...حالا شده موزه عبرت...يعنی کسی عبرت هم میگيره؟ رادیو تاکسی: انتخابات نظام اسلامی در روز تولد رضا شاه...مبارکهبابا این آسد ممد هم ول معطله، حالا بعد شونصد سال که توی این حاکمیت بوده، میگه باید بازی رد صلاحیتو به هم بزنیم، خودش تو همین بازی شرکت کرده و اومد تایید صلاحیت شد و ...اصلا رحمت به کفن دزد اولی...انتخابات مجلسو گذاشتن ۲۴ اسفند، خب انتخابات ریاست جمهوری رو هم بندازن ۲۸ مرداد دیگه... آرش کمانگیر مسافر این هفته رادیو تاکسی: شوفر تاکسی وبلاغنویس میشود...بابا این مسافره پاک ما رو هوایی "وبلاغ" کرده...ما دیگه میریم تو کار وبلاغ نویسی...میگه یه سیستمی راه انداخته که میفهمی کی تحویلت گرفته... آرش کمانگیر مسافر این هفته رادیو تاکسی: شوفر تاکسی وبلاغنویس میشود...بابا این مسافره پاک ما رو هوایی "وبلاغ" کرده...ما دیگه میریم تو کار وبلاغ نویسی...میگه یه سیستمی راه انداخته که میفهمی کی تحویلت گرفته... مسافر این هفته، رامین جهانبگلو رادیو تاکسی: رژیم لاغری در بند ۲۰۹ اوینآقا این مسافر ما باید میرفتش ایسنا، گمونم بازجوییها بس نبود، اونجا هم باید حساب پس میداد...عکسشو دیده بودم، از رو عکسا شناختمش...ولی خیلی لاغر شده بود...اسمش...جهانبگلو بود... رادیو تاکسی: از انقلاب که نمیشه به آزادی رسید!آقاجون، از "انقلاب" نمیتونی به "آزادی" برسی! حد اکثرش بزنی بری پایین، میرسی به "جمهوری"... بخوای از انقلاب برسی به آزادی، فقط باید مسیر غرب رو بگیری، از اون اول هم که گفتن، نه شرقی، نه غربی، جمهوری اسلامی... رادیو تاکسی: مجرمین کاندیدا میشوندیارو متهم شده بود به قاچاق مواد مخدر و عدم التزام عملی و فساد اخلاقی، رد صلاحیتش کرده بودن. خانومه شوهرش متهم شده بود به رابطه نامشروع، داشت میرفت وزارت کشور ببینه هووش کیه... رادیو تاکسی: وقتی پیغمبر خدا هم نتونه مجوز نشر بگیره!یارو ناشر بود. میگفت اگه این روزا پیغمبر هم بیاد کتاب چاپ کنه، باید از خود خدا نامه بیاره واسه مسوولای ارشاد تا بهش مجوز بدن! رادیو تاکسی: از روزنامه تا بهشت زهرایارو هم روزنامهنگار بود و هم مزقونچی. با سهتارش اومده بود بهشت زهرا...همکار ۳۰ سالهاش رفته بود به رحمت خدا...یه زمانی روزنامهنگارا بعد۳۰ سال کار بازنشست میشدن، حال سر ۳۰ سالگی خدابیامرز... رادیو تاکسی: کاریکاتوریستها به بهشت نمیروندبابا کاریکاتور کشیدن هم شد شغل؟ جک و جونوَر نمیتونی بکشی چون به بعضیها بر میخوره...آخوندا رو نمیتونی بکشی، چون مقدسن! یعنی هم آخوندا مقدسن هم جونورا...جلالخالق! رادیو تاکسی: از میراث فرهنگی و جلب شیادان تا سد سیوندآقایی که شما باشید این مسافر ما خودش عتیقه بود، از سازمان میراث فرهنگی بیرون اومد و سوار ماشین ما شد...یه چیزایی در باره تخت جمشید و پاسارگاد و سد سیوند میگفت که توی دکون هیچ عطاری پیدا نمیشد جون شما. رادیو تاکسی: سایت ایرانیان از کجا پیداش شد؟آدم مسافر گیر بیاره، اونم از نوع "سانفرانسیسکو". آخه خجالت هم خوب چیزیه! آدم از راه سانفرانسیسکو نون در میاره؟ رادیو تاکسی: کامبیز تبلیغاتچیجونم براتون بگه، این کامبیزه مشکوک میزد. از خط ما رفته بود یک خط دیگه. دیدم دستش کلی پوستر انتخاباتیه، سوارش کردم...اولش کتمون کرد ولی بعدش گرا داد که اینکارهاس... رادیو تاکسی: میرزا!آقایی که شما باشین، دیدیم یه مسافر توی خیابون سرگردونه، گفتیم نکنه یه مشکلی داشته باشه! گفت تبریز ۱۰۰ تومن!... رادیوتاکسی: مسعودالسلطنه، نویسنده تیارتاصغر آقا شوفر تاکسی، مسافرش را یک جایی دیده، آهان، عکسش را...طرف نویسنده است...آهان، اسمش یک چیزی است توی مایهُ "مسعودالسلطنه"، "مسعودالدوله"... رادیو تاکسی: سهمیه بزغالهاین دفعه مسافر ما از راه دوری آمده چون شنیده احمدینژاد بزغاله توزیع میکند. ملا زبیر ده پودونک به او گفته بیاید سهمیه بزغاله را بگیرد. رادیو تاکسی: کار، کار انگلیسیهاستمسافر تاکسی امروز ما، اردوان است...تازه از انگلیس برگشته...ریشی دارد به روز رسوایی...راننده ما توی دلش فکر میکند آخوند است...اردوان هم از راننده اندکی می ترسد... |
آخرین مطالب
موضوعات
آرشیو ماهانه
|