رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۴ فروردین ۱۳۸۷
موسیقی فیلم شب‌های بلوبری من

شب آمريکايی کاروای

پرویز جاهد

در برنامه این هفته موسیقی فیلم «مای بلوبری نایتز» (My Blueberry Nights) را برای شما در نظر گرفته‌ام: شب‌های بلوبری من.

Download it Here!

‌برای بلوبری (blueberry)، که نام میوه‌ای است در زبان انگلیسی، معادلی در زبان فارسی نیافتم. از این رو «شب‌های بلوبری من» را به‌کار می‌برم. آخرین ساخته وونگ کاروای، فیلمساز خلاق هنگ‌کنگی و سازنده فیلم عاشقانه و زیبای در حال و هوای عشق که موسیقی آن را قبلاً در این برنامه شنیدید.

شب‌های بلوبری من، نخستین تجربه وون کاروای به زبان انگلیسی است. فیلمی عاشقانه که اصلاً در حد و اندازه فیلم‌های قبلی او که در سرزمینش و به زبان مادری‌اش ساخته، نیست.

یک فیلم جاده‌ای که برخلاف فیلم‌های معمول این ژانر، بیشتر در کافه‌ها و بارهای دلگیر شبانه می‌گذرد تا در بزرگراه‌ها و چشم اندازهای باز و پهناور و زیر آسمان آبی و آفتابی.


پوستر فیلمِ شب‌های بلوبری من

جرمی با بازی جود لا، کافه‌ای را در نیویورک اداره می‌کند. الیزابت که نقش او را نورا جونز (خواننده جاز آمريکايی) بازی می‌کند، مشتری دائمی او است و به واسطه او می‌فهمد که دوست پسرش که او را رها کرده، با زن دیگری رابطه دارد.

فوراً رابطه عاشقانه‌ای بین این دو شکل می‌گیرد. اما این رابطه آنقدر قوی نیست که مانع از رفتن الیزابت شود. او برای فرار از غم و اندوه ناشی از شکست در عشق، دست به سفری دور و دراز در دل آمریکا می‌زند و به شهرهای مختلف از ممفیس تا تنسی سفر می‌کند و در آنجا با آدم‌های گوناگونی آشنا می‌شود که هرکدام روزگاری تلخ‌تر و غم انگیزتر از او دارند.

از پلیسی به نام لارن گرفته که زنش به او خیانت کرده و با مرد دیگری روی هم ریخته تا دختر قماربازی به نام لسلی (ناتالی پورتمن) که رابطه‌ای عجیب و فرویدی با پدر بیمارش دارد.


نورا جونز

آمریکایی که کاروای در این فیلم تصویر می‌کند، آمریکایی نیست که او در آن زیسته و شخصاً تجربه کرده باشد. بلکه آمریکایی است که از طریق تصاویر فیلم‌های هنری آمریکایی دیده و شناخته و آن را بازآفرینی کرده است.

از این رو صحنه‌های فیلم او، انباشته از تصاویر کلیشه‌ای و آيکونيک فیلم‌های آمریکایی است. از میزهای پوکر لاس‌و‌گاس گرفته تا صحرای نوادا و نورهای نئون بارها و کافه‌های پر دود.

لحن اندوهناک فیلم تا حد زیادی غیر واقعی و سبک نوآرگونه آن بسیار خودنمایانه است. فیلمی که نه به عنوان یک اثر ژانر راضی کننده است و نه به عنوان یک اثر هنری متمایز از فیلمسازی صاحب سبک.

با این حال زیبایی بصری کارهای کاروای مثل همیشه قابل تحسین است. به‌ویژه با فیلمبرداری درخشان و نوآرگونه داریوش خنجی، موسیقی رای کودر و صدای گرم نورا جونز، خواننده خوش صدای آمریکایی در نخستین نقش سینمایی‌اش.


کت پاور، آهنگساز و خواننده‌ی فیلم

موسیقی این فیلم، مجموعه‌ای از آهنگ‌ها و ترانه‌های آمریکایی است که در ژانرها و سبک‌های مختلف از آر اند بی تا سل گرفته تا راک، فولک و جاز اجرا شده‌اند. بیشتر آن‌‌ها آهنگ‌های قدیمی هستند و از قبل وجود داشته‌اند. اما برخی از آن‌ها کاملاً جدید هستند و انحصاراً برای این فیلم ساخته شده‌اند. از جمله آهنگی که هم اکنون خواهید شنید و نام آن د استوری (The Story) است که آن را نورا جونز ساخته و با صدای گرم و زیبای او می‌شنوید.

نام رای کودر و سبک نواختن گیتار اسلاید او را در فیلم پاریس تگزاس حتماً به یاد دارید. تاثیر پاریس تگزاس وندرس بر فیلم کاروای کاملاً مشهود است. به‌کارگیری رای کودر به عنوان یکی از آهنگسازان در موسیقی این فیلم، درواقع ادای دین کاروای است به پاریس تگزاس و آهنگساز آن رای کودر.

قطعه‌ای که هم اکنون می‌شنوید، نامش هست الای نوادا (Ely Nevada). طنین پرشور زخمه‌های گیتار مقطع و بریده بریده رای کودر، گرمای سوزان دشت‌های نوادا در فیلم‌های وسترن را تداعی می‌کند.

کت پاور (Cat Power)، نام ديگر چن مارشال، خواننده و آهنگساز مشهور موسیقی راک، بلوز و فانک است که دو آهنگ از ساخته‌های او در این فیلم شنیده می‌شود. خواننده و نوازنده‌ای که به خاطر سبک تجربی و مینیمالیستی، شیوه خاص نواختن گیتار و صدای اثیری‌اش بسیار مشهور است و با موسیقیدانان بزرگی چون باب دیلن و پت سیگر کار کرده است.


رای کودر، آهنگساز فیلم

لیوینگ پروف(Living Proof)، نام یکی از آهنگ‌های او است که در فیلم شب‌های بلوبری من خوانده است.

اوتیس‌ ردينگ(Otis Redding)، خواننده سیاه پوست آمریکایی و از چهره‌های تاثیرگذار موسیقی سل آمریکایی است که در سال ۱۹۶۷ در سن ۲۶ سالگی بر اثر سقوط هواپیمای شخصی‌اش درگذشت.

نام او را مترادف با موسیقی سل دانسته‌اند. اوتیس، نخستین خواننده سیاه پوستی بود که در سال ۱۹۶۷ در فستیوال موسیقی پاپ مونریش شرکت کرد و دیوار تبعیض نژادی در موسیقی پاپ آمریکایی را شکست. ترای ا لیتل تندرنس (Try a Little Tenderness)، نام آهنگی است با صدای او که می‌شنویم.

هاروست مون (Harvest Moon)، ماه فصل درو، نام آهنگی است با صدای کاساندرا ویلسن (Cassandra Wilson) از ساند ترک شب‌های بلوبری من. کاساندرا خواننده ۵۲ ساله موسیقی جاز و بلوز آمریکایی، کسی است که در سال ۱۹۹۶ به عنوان بهترین خواننده جاز، برنده جایزه موسيقی گرمی شده است.

وی در سال ۲۰۰۱ به عنوان بهترین خواننده آمریکایی از سوی مجله تایم انتخاب شد. مایلز دیویس، آهنگساز بزرگ موسقی جاز، الهام بخش کاساندرا بود. به همین خاطر وی در سال ۱۹۹۹ کنسرت بزرگی در شیکاگو به یاد مایلز دیویس برگزار کرد.


اموس‌لی (Amos Lee)، نوازنده گیتار و خواننده مشهور موسیقی جاز فولک و سل است. او با خوانندگان بزرگی چون باب دیلن، الویس کاستلو، نورا جونز و پل سیمون کنسرت داده است.

نورا جونز در بسیاری از کنسرت‌های او ظاهر شده و برایش پیانو نواخته و با او هم خوانی کرده است. به آهنگ اسکیپینگ استون(Skipping Stone) با صدای او گوش می‌دهیم.

و اما گوستاوو سانتائولالا، آهنگساز بزرگ آرژانتینی را احتمالاً بسیاری از شما به خاطر موسیقی فیلم‌های امورس پروس، ۲۱ گرم، خاطرات موتور‌سیکلت و بابل می‌شناسید.

وونگ کاروای فکر کرده که سانتائولالا را هم از مشارکت در موسیقی فیلم شب‌های بلوبری من، بی‌نصیب نگذارد. قطعه پاجاروس(Pajaros)، آهنگ زیبایی است با گیتار گوستاوو سانتائولالا که اينجا می‌شنويد.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

خیال کنم blueberry همان زغال اخته باشد.

-- رضا ، Apr 9, 2008 در ساعت 01:33 PM

1 - بلوبری یعنی ذغال اخته
2 - از دیالوگهای آغازین فیلم می فهمیم که الیزابت قبلا یک دفعه برای صرف شام به رستوران جرمی اومده و این به معنی مشتری دائمی بودن نیست
3 - عشقی به که گفته شما فورا بین لیزا و جرمی به وجود اومد حد اقل نصف مدت زمان فیلم و توی داستان بیشتر از 6 ماه طول کشید که به و جود اومد
3 - اسم پلیسی هم که زنش بهش خیانت کرده بود آرنی بود نه لارن
4 - لحن اندوهناکی که به نظر شما غیر واقعی است مختص همین فیلم نیست و توی همه فیلم های کاروای همچین لحنی وجود داره و به نظر من لازمه فاکتورهای سینمای کاروای از جمله تنهایی کاراکترها ، پنهان گذاشتن شخصیت کاراکترها و... رو در نظر بگیریم بسیار هم زیبا و دلنشینه
شما اگه قصد دارین در کنار نوشتن در مورد موسیقی یه فیلم درمورد خود فیلم هم بنویسین خوبه که چند تا فیلم دیگه از اون فیلم ساز دیده باشین یا لا اقل همون فیلمی که می خاین در موردش بنویسین رو به دقت دیده باشین

-- حجت ، Apr 11, 2008 در ساعت 01:33 PM

آقای حجت عزيز،

1- بلوبری همان ذغال اخته نيست. بلوربری چنان که از اسمش هم برمی آيد ميوه ای آبی رنگ است در حالی که ذغال اخته قرمز است. برای ترجمه، نگاه کردن به ديکشنری کافی نيست.
2- اليزابت غالبا به آن کافه سرک می کشد بنابراين می شود گفت مشتری دائمی آنجاست.

3- من نوشته ام که « فوراً رابطه عاشقانه‌ای بین این دو شکل می‌گیرد. اما این رابطه آنقدر قوی نیست که مانع از رفتن الیزابت شود.» يعنی اين عشق همان شب به وجود آمد وگرنه چگونه ممکن بود با رفتن اليزابت به شهری ديگر به قول شما شش ماه دوام بياورد.

3- اسم پليس آرنی است نه لارن و اشتباه از من است. حتما تصحيح می شود.

4- من با سينمای کاروای کاملا آشنا هستم و در باره او قبلا مفصل در اين صفحه نوشته ام و برنامه ای هم در باره فيلم در حال و هوای عشق او ساخته ام که در آرشيو زمانه موجود است و می توانيد گوش کنيد. حرف شما را در باره فضای اندوهناک فيلم های او قبول دارم اما در اين فيلم به خصوص، اين فضای اندوهناک به درستی خلق نشده و باورپذير نيست. يکی از علت هايش همان است که گفتم. اينکه اين نخستين فيلم کاروای به انگليسی است که در آمريکا ساخته شده و اين باورپذيری فيلم را مشکل کرده. دوم بازی نچسب و تحميلی جودلاست در غيرواقعی ترين نقش سينمايی اش.(البته اينها همه نظر من است و شما می توانيد با آن مخالف باشيد).
و آخر اينکه توصيه شما را بسيار جدی می گيرم و سعی می کنم از اين به بعد فيلم ها را با دقت بيشتری ببينم. ممنون از راهنمايی شما.

-- پرويز جاهد ، Apr 11, 2008 در ساعت 01:33 PM

دوستان آقای جاهد درست می فرمایند. اگر دقت بفرمایید و دو لینک زیر را ببینید متوجه تفاوت های فاحش این دو میوه خواهید شد.
تصویر زغال اخته:
http://aftab.ir/news/2005/nov/
26/images/1d124d26adaf8a216d61b21cb6a3bb19.jpg
تصویر بلوبری:
http://www.oregonberry.com/
images/BLUEBERRIES/Blueberry_Cluster.jpg
سپاس.

-- هادی ناصری ، Apr 11, 2008 در ساعت 01:33 PM

از اینکه مفصل به حرف های من جواب دادید خیلی خوشحالم.
1 - در مورد بلوبری می پذیرم که دیکشنری من خیلی قابل اعتماد نیست
4 - در مورد سینمای کاروای اصلا قصد من بی نقص نشون دادن سینمای کاروای و ستایش بی دلیل اون نیست (حداقل در مورد دو فیلم day of being wild & happy together من هیچ نظر مثبتی ندارم و خیلی دلم می خاد نظر شما رو هم درباره این دو فیلم بدونم) در مورد این فیلم هم به نظر من اگه بازیگری رو یکی از مولفه های نمره دادن به فیلم بدونیم فقط بازی پورتمن باعث می شه این فیلم تجدید نشه و در مورد لحن غم انگیز و فضای آمریکایی فیلم ، شاید به قول شما به درستی خلق نشده باشه ولی اتفاقات ریزی مثل سکانس های تماس های مکرر جرمی برای پیداکردن الیزابت و گفتگو با یه فروشنده همنام الیزابت و نیز سکانسهای برگشت الیزابت و لسلی و... این اندوهناکی رو قابل هضم می کنه
نهایتا امیدوارم توصیه من مبنی بر دیدن باقی فیلم های فیلمساز رو حمل بر جسارت نکنین ، چرا که من به عنوان مخاطب زمانه و علاقمند سینمای کاروای هنگام خوندن متن شما اندکی متعجب شدم.

-- بدون نام ، Apr 12, 2008 در ساعت 01:33 PM

دوست عزيز
از ميان کارهای کاروای من چونکينگ اکسپرس را به خاطر فضای نوآرگونه اش بيشتر از همه دوست دارم و به نظرم بهترين فيلم او تا کنون است. در حال و هوای عشق هم عالی است. اما هپی توگدر را به خاطر درونمايه همجنس گرايانه بی پروای آن به سختی می توان دوست داشت. خوشحال می شوم اگر مطلبی در باره کاروای و سينمای او برای زمانه بنويسيد.

-- پرويز جاهد ، Apr 12, 2008 در ساعت 01:33 PM