رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۹ فروردین ۱۳۸۶

موسيقي فيلم ِ خانه خنجرهاي پرنده

پرويز جاهد

در برنامه اين هفته موسيقی فيلم به شرق دور می‌رويم و با آهنگسازی ژاپنی آشنا می‌شويم به نام شيگرو اومه باياشی(Shigeru Umebayashi). آهنگسازی که تا کنون برای بيش از 50 فيلم ژاپنی، چينی و هنگ کنگي موسيقی ساخته اما شهرت خود را بيشتر مديون موسيقی‌هايی است که برای فيلمسازان چينی و هنگ کنگي مثل ژانگ ييمو و وونگ کاروای ساخته تا فيلم‌های ژاپنی. در کارنامه اين آهنگساز موسيقی فيلم‌های مطرحی چون در حال و هوای عشق(In the Mood for Love) و 2046 ساخته وونگ کاروای و خانه خنجرهای پرنده(The House of Flying Daggers) ساخته ژانگ ييمو ديده می‌شود که در اين برنامه قسمت‌هايی از موسيقی آن را خواهيد شنيد.

برای شنيدن اين برنامه «اينجا» را کليک کنيد.

اومه باياشی يکی از آهنگسازان جريان موج نوی موسيقی ژاپن است و کارش را در دهه هشتاد با رهبری گروه راک EX آغاز کرد که تحت تاثير اريک کلپتن بود. وی پس از ازهم پاشيده شدن گروه EX در 1985 به آهنگسازی برای فيلم روی آورد و با ساختن موسيقی برای فيلمSorekara (و سپس) جايزه آکادمی ‌فيلم ژاپن را به دست آورد. پس از آن به هنگ کنگ رفت و با ساختن موسيقی فيلم مسيح نانجينگ(The Christ of Nanjing) در 1995 به شهرت رسيد. پس از آن کارش را با وونگ کاروای و ژانگ ييمو ادامه داد.

از موسيقی او در تبليغات محصولات تجاری مثل فولکس واگن و نستله نيز استفاده شده است.

اما فيلم خانه خنجرهای پرنده ساخته ژانگ ييمو فيلمساز خلاق و نوگرای چينی و از نسل پنچم سينماگران اين کشور است. فيلمی که ژانگ ييمو آن را به دنبال موفقيت جهانی فيلم قبلی اش قهرمان(Hero) ساخته است.


پوستر فیلم خانه خنجرهاي پرنده

محبوبيت ژانر فيلم‌های حماسی و رزمی(Martial Art) در غرب و چرخش سينماگر خلاقی چون ژانگ ييمو از سينمايی بومی و مستقل و به شدت اجتماعی به سمت اين گونه فيلم‌ها، پس از موفقيت بين المللی فيلم ببر خيزان و اژدهای پنهان(The Cruching Tiger and the Hidden Dragon) ساخته انگ لی صورت گرفت. خانه خنجرهای پرنده اگرچه از نظر سبک بصری عالی و خيره کننده است اما به هيچ وجه قابل مقايسه با آثار قبلی ژانگ ييمو نيست.

هنر ييمو در روايت، شخصيت پردازی و خلق صحنه‌های دراماتيک را بايد در فيلم‌های شاخصی چون فانوس قرمز را برافراز، ژودو و راه خانه جستجو کرد. با اينکه فيلم از سوی منتقدان بين المللی تحسين شد اما بسياری از منتقدان چينی ژانگ ييمو را به خاطر دورشدن از فضاها و تم‌های فيلم‌های اوليه اش و «خوش رقصی» برای غربی‌ها مورد انتقاد قرار دادند اما او مجبور بود که به اين ژانر روی آورد چرا که آن سينمای او عليرغم موفقيت در فستيوال‌های بين المللی، چه در داخل و چه خارج چين مخاطب عام نداشت و تنها در ميان قشر محدودی شناخته شده بود.

خانه خنجرهای پرنده همانند فيلم قهرمان يک حماسه رزمی و در عين حال يک اثر عاشقانه است و از نظر تصويری و فضا سازی شباهت زيادی به آن فيلم دارد اما برخلاف قهرمان، فاقد پيچيدگی‌های روايی و داستان‌های تودرتوست و خط داستانی بسيار ساده‌ای دارد.

داستان فيلم در سال‌های 800 ميلادی در دوران سلسله تنگ(Tang) در امپراتوری چين می‌گذرد. مقامات محلی رهبر گروهی شورشی به نام خانه خنجرهای پرنده را کشته‌اند اما اين کار باعث تقويت شورشيان شده‌است. دو افسر پليس امپراتوری به نام لئو و جين ماموريت دارند رهبر جديد گروه را يافته و به قتل برسانند. آنها به فاحشه خانه‌ای در شهر می‌روند و در آنجا با دختر زيبا و نابينايی به نام مه‌ای(Mei) آشنا می‌شوند که نه تنها رقصنده ماهری است بلکه مطلط به فنون رزمی و شمشيربازی است. لئو و جين تصور می‌کنند که او دختر همان رهبر شورشيان است که آنها قبلا کشته‌اند از اين رو او را دستگير و زندانی می‌کنند.

بعد آنها نقشه‌ای طرح می‌کنند و بر اساس آن جين مامور می‌شود مه ای را آزاد کرده تا با تعقيب او به مخفی گاه شورشيان خانه خنجرهای پرنده برسند. فرار ساختگی مه ای از زندان عملی می‌شود و از اين طريق جين موفق می‌شود اعتماد مه ای را جلب کند. در طول راه و در فرار از دست سربازان امپراتور، جين به مه ای دل می‌بازد اما لئو که زودتر از او عاشق مه ای شده و سه سال در انتظار او بوده، به عنوان مانع بر سر راه آنها قرار می‌گيرد و در نهايت دو رقيب بر سر عشق،دست به جدالی خونين می‌زنند.

به اين ترتيب تم اصلی فيلم مثلثی عشقی است که بين سه کاراکتر اصلی فيلم شکل می‌گيرد. اين تم از يکی از شعرهای لی يانيان شاعر قرن نهم عهد سلسله هن گرفته شده است. عنوان چينی فيلم (هجوم از ده جهت) نيز در واقع نام يک قطعه موسيقی سنتی چينی است که نبرد بين ژنرال ژيانگ يو و نيروهای هن را قبل از بوجود آمدن سلسله هن توصيف می‌کند. طراحی صحنه، رنگ آميزی، لباس‌ها، نورپردازی، کورئوگرافی صحنه‌های رقص و شمشيربازی و فيلمبرداری ژائوزيائودينگ درخشان و خيره کننده است. صحنه‌های جنگ مثل يک باله طراحی شده است. کمپوزيسيون‌ها از نقاشی‌های چينی الهام گرفته شده‌اند و پرده عريض سينماسکوپ برای ژانگ ييمو مثل بومی است که او رنگ‌هايش را بر آن می‌پاشد. او برای ايجاد تاثير بصری و بيان وضعيت عاطفی کاراکترها حتی تداوم فصل‌ها را به هم ريخته و آنها را درهم می‌آميزد. سکانس نبرد بين لئو و جين در پاييز شروع می‌شود و در زمستان ادامه می‌يابد. نگاه سينمايی شاعرانه ژانگ ييمو و سبک غنی تصويری او نشانگر قدرت جادويی سينماست. اگرچه داستان و شخصيت پردازی به قدرت جنبه‌های بصری فيلم نيست و مثلث عشقی ای که بين کاراکترها شکل می‌گيرد آن را ورطه ملودرامی سوزناک می‌اندازد و از ابعاد حماسی و قهرمانی اش تهی می‌سازد.

با اينکه بين موسيقی اين فيلم و موسيقی فيلم ببر خيزان و اژدهای پنهان ساخته تن دان شباهت‌هايی ديده می‌شود اما رويکرد اومه باياشی با تن دان کاملا متفاوت است. به هر حال او ژاپنی است و سبک کار او بيشتر شبيه توروتاکه ميتسو آهنگساز فيلم‌های کوروساواست. اومه باياشی برای ساختن موسيقی اين فيلم از آلت‌های موسيقی و سازهای چينی به وفور استفاده می‌کند از نی خيزران(بامبو) گرفته تا کمانچه و سنتور چينی.

هر قطعه ترکيبی است از حداکثر يک يا دو ساز که در تلفيق با سازهای زهی يا سينتی سايزر برجستگی خاصی می‌يابد.

دو تم اصلی در موسيقی اين فيلم وجود دارد که برگرفته از تم‌های اصلی فيلم است: عشق و مبارزه. اين تم‌ها با ورسيون‌های مختلف در فيلم شنيده می‌شود. قسمت آغازين تم عشق شباهت زيادی به تم عشق موسيقی فيلم پدرخوانده ساخته نينو روتا دارد.
بخش مهمی از فيلم در ميان جنگل درختان خيزران می‌گذرد. در دل اين جنگل است که نبردهای جين و مه ای و سربازان امپراتور روی می‌دهد.موسيقی اومه باياشی زيبايی صحنه‌های نبرد را دوچندان ساخته و استفاده او از نی خيزران جنسيت فضا(جنگل خيزران) را به خوبی به تماشاگر منتقل می‌کند.

قدرت اومه باياشی در توازنی است که بين صدای سازهای مختلف چينی و ارکستر سازهای زهی و سينتی سايزر به وجود می‌آورد. به علاوه استفاده خلاقانه او از سکوت، کيفيتی تغزلی و در عين حال وهمناک به موسيقی اين فيلم بخشيده است.

قطعه نبرد در جنگل( Battle in the Forest) يکی از درخشان ترين قطعات موسيقی اين فيلم و کاملا منطبق با فضای حماسی و رزمی فيلم است. اين قطعه با صدای نی بامبو شروع می‌شود و بعد ريتم تندی شبيه موسيقی راک پيدا می‌کند. سکوت‌ها در فواصل بين قطعه سهمگين و نفس گير است. استفاده از سکوت به اين شيوه يکی از تکنيک‌های موثر در آهنگسازی سنتی است که اومه باياشی به کار می‌گيرد و همين شيوه است که موسيقی اين فيلم را اين قدر جذاب می‌سازد.

Share/Save/Bookmark