رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۱ اسفند ۱۳۸۷

آبی که خانم پارسی‌پور در خوابگه مورچگان ریخته است

دکتر محمد برقعی

گزینش خانم شهرنوش پارسی‌پور به عنوان «زن برگزیده سال» از سوی گردانندگان هجدهمین کنفرانس «بنیاد پژوهشهای زنان ایرانی» مورد اعتراض پاره‌ای از اهل قلم و فعالین اجتماعی قرار گفت. اصلی‌ترین دلیلی که بیشتر این افراد برای مخالفت خود با این گزینش عنوان کرده‌اند، دیدگاه خانم پارسی‌پور در مورد صیغه و نگاهی است که ایشان در مورد رابطه زن و مرد دارند.

مرور و بررسی دیدگاه‌های خانم پارسی‌پور و یکی از مخالفان ایشان (هر دو مندرج در شماره ۳۵۵ نشریه «‌ایرانیان»، مورخ ۲۱ دسامبر ۲۰۰۷) نه تنها شخصیت این نویسنده را به ما بهتر می‌شناساند بلکه با طرح مساله جنجال برانگیزی چون «صیغه» دو دیدگاه متفاوت زنانه را نسبت به رابطه زن و مرد در جامعه ما بیشتر معرفی می‌کند و پرتویی بر عقده‌های جنسی پنهان، اما بسیار مساله‌ساز جامعه ما می‌اندازد و نشان می‌دهد که چگونه عقده‌های کور جنسی درون ما، حتی روشنفکران ما را سردرگم کرده و چون غده‌ای سرطانی چنان در نهان بر جامعه ما پنجه افکنده که راه را بر هر گونه بحث منطقی بسته است و جامعه ایران را تبدیل به یکی از مریض‌ترین جوامع در این رابطه کرده است. در این راستا، چندسال قبل، در مقاله «سکسی‌ترین انقلاب جهان» کوشیدم تا حدودی این مطلب را بشکافم و نشان دهم که چگونه این مرض سراپای جامعه ما را آلوده کرده و یکی از موانع اصلی رشد فکری و فرهنگی جامعه ایران است.

خانم شهرنوش پارسی‌پور در گفت و گوی‌شان با رادیو زمانه (که متن کامل آن در «‌ایرانیان» به چاپ رسیده) دیدگاه خود را در مورد صیغه مطرح کرده و با طرح آن، آب در خوابگه مورچگان ریخته‌اند. دقت در این مصاحبه نشان می‌دهد که چگونه ایشان بسیاری از تابوهای اجتماعی را شکسته‌اند و به مقدار زیادی از قید غل و زنجیر سنگینی که بر دست و پای ذهن و اندیشه عمومی ما پیچیده شده، رها شده‌اند. و از این رهگذر چنان با وجود خویش رابطه صادقانه برقرار کرده‌اند که بی هیچ مشکلی، با نهایت سادگی، از مطالبی سخن می‌گویند که کمتر ایرانی، به ویژه کمتر زن ایرانی، توان سخن گفتن از آنها را، حتی در خلوت خود و با خویشتن خویش، دارد.

با مقایسه نظرات ایشان و نظرات منتقد ایشان، خانم شهلا یاری، در مقاله «صیغه، ابزار جدید سلطه مردان نوکیسه»، می‌کوشم که شاهدی بر این مدعای خود ارایه کنم و نظرات خانم شهلا یاری را که نظر بخش وسیعی از روشنفکران ماست روشن‌تر کنم.

۱ ـ نگاه خانم پارسی‌پور به رابطه زن و مرد نگاهی بسیار طبیعی و انسانی است. وی این دو موجود را نیازمند به حضور یکدیگر می‌داند و بر آن است که تفاوت این دو نشان برتری یکی بر دیگری نیست. اما آنچه ایشان را از بیشتر زنان روشنفکر ما متمایز می‌کند گفته ایشان در مورد نیاز جنسی و عاطفی زنان به مردان است. وی این نیاز را یکسویه نمیداند و لذا در انتقاد به زنانی که تحت عنوان فمینیسم و احقاق حقوق زن، مردان را به ستیزه می‌خوانند می‌پرسد «اگر مردها یک روز برگردند و در مقابل واژه فمینیسم بگویند "ماسکولائیسم" یعنی مردینه‌سالاری، به شما چه احساسی دست می‌دهد؟ من معتقدم که نباید هیچ قدمی برداشت که بین این دو جنس اختلاف بیندازد.»

در مقابل خانم شهلا یاری بر آن است که بیشتر مردان، موجوداتی سلطه‌طلب و تنوع‌خواهند و در رابطه با زن نه تنها به دنبال ارضای هر چه بیشتر شهوت جنسی خود هستند بلکه با حکومت و سلطه بر زن به دنبال ارضای عقده‌های برتری‌طلبی خود هستند.

۲ ـ خانم پارسی‌پور بر خلاف سنت و باورهای جامعه سخن از نیاز زنان به مردان برای ارضای هوس‌های جسمانی و نیازهای عاطفی خود می‌گوید و بر آن است که زنان نیز چون مردان چشم‌شان به دنبال جنس مخالف خود است و کمبود این رابطه بر آنان تاثیرات عمیق روحی می‌گذارد و آنان را تبدیل به موجوداتی عقده‌ای، تلخ، سختگیر و حتی بیرحم می‌کند. او برای نمونه از پیردختری می‌گوید که معلم او بوده و به علت همین سرکوفتگی جنسی شاگردان را به سختی کتک می‌زده است. وی حتی با شهامتی کم‌سابقه، از زجری که خود از کمبود این رابطه کشیده است سخن می‌گوید؛ سخنی که کمتر زن روشنفکر ما جرات بیان آن را دارد.

اما در نگاه خانم شهلا یاری به زن، این نیاز گویی وجود ندارد. همه جا این مرد است که به دنبال زن است و یک جا هم سخن از نیاز زن به مرد نیست. همه جا این مرد است که از قدرت مالی و سیاسی و غیره خود برای بهره‌برداری جنسی هرچه بیشتر از زنان استفاده می‌کند. به همین سبب هم وی صیغه را هدیه‌ای می‌داند از سوی دولت به مردان نوکیسه‌ای که از سر اطاعت از قدرت حاکم به ثروت و قدرت رسیده‌اند. از نظر وی «در جامعه‌ای که حق و حقوق انسانی تعبیری مردانه دارد و زنان از هر جهت، به ویژه در عرصه حقوقی، موقعیتی فرو دست دارند بهترین بستر برای تامین و رفع نیاز سیطره‌طلبانه مردان نوکیسه اعمال تفوق بر جامعه بزرگ زنان است. به بیان دیگر طیف مردان نوکیسه، پاداش مطیع بودن خود را، در نظم جاری جامعه، از طریق اعمال سلطه بر کنیزان مدرن دریافت می‌کنند.»

در سراسر نوشته ایشان، چنان میل زن به مرد، غایب است و چنان زن در رابطه جنسی همیشه مفعول و بی‌احساس است که حتی در مواردی که این رابطه مشروع است نیز، همچون ازدواج یا رابطه به دلخواه یک زن و مرد جوان، باز هم سخنی از این احساس نیست. ایشان در مورد ازدواج می‌گویند «ازدواج پیوندی است دائمی بین دو فرد جهت تکمیل، پویایی و ایجاد کانون خانواده و در نهایت پرورش فرزندان با همیاری و همبستگی و همکاری دو طرف. در ازدواج امری که اتفاق می‌افتد همسری و همراهی است و بسته به این که جامعه‌ای که این پیوند در آن رخ می‌دهد تا چه میزان انسانی و مبتنی بر رعایت شان و شرافت و کرامت انسانی باشد قوانین و حق و حقوق انسانی‌تر و منطبق‌تر بر عدالت در این قرارداد جاری می‌گردد.» بدین‌سان ازدواج مورد نظر ایشان یک معامله و قرارداد است میان دو فرد اخلاقی در چهارچوب قوانین عادلانه. در چنین رابطه‌ای آنچه که جایش خالی است کشش جنسی و عاطفی میان دو جنس مخالف است؛ آن کششی که ازدواج برای ارضای آن است و تولید فرزند از عواقب آن.


شهرنوش پارسی‌پور

در مقابل، در دید خانم پارسی‌پور ازدواج محملی است برای ارضای آن حس و نیازی که این دو جسم مخالف را به یکدیگر جذب می‌کند؛ همان نیازی که زنی را مجبور می‌کند اگر ازدواج دایم ممکن نباشد با ازدواج موقت به آن پاسخ بگوید؛ همان نیازی که بسیاری از مردان را که توان تشکیل خانواده ندارند به سوی رابطه موقت می‌کشاند. درست است که پاره‌ای از آنان هوسران و تنوع‌طلب هستند اما تقلیل همه روابط موقتی میان زن و مرد به آن، چشم پوشاندن بر واقعیت وجود انسانی است.

خانم شهلا یاری حتی در مورد رابطه دلخواه مردان و زنان مجرد هم جز این نمی‌بیند و باز این مرد است که به قول ایشان «از مواهب ارتباط جنسی» برخوردار می‌گردد. یعنی در اینجا نیز که زن و مرد مجردی ظاهراً با شور جوانی و شوق جنسی به سوی یکدیگر کشیده می‌شوند باز حس جنسی زن کاملاً غایب است و این تنها مرد است که از مواهب جنسی این ارتباط بهره‌مند می‌شود.

۳ ـ دو ویژگی فوق تفاوت دو نگاه دگرگونه به مساله صیغه را به نمایش می‌گذارد. در نگاه خانم شهلا یاری صیغه عبارت است از رابطه یک مرد پولدار، به ویژه نوکیسه‌ای، که از صدقه سر حکومت موجود به ثروت بادآورده‌ای رسیده است، با زنی که از سر استیصال و فقر تن به این رابطه زجرآور و حقارت‌بار داده تا با مزد فروش جسم خود خرج خود و خانواده‌اش را تامین کند. از نظر وی صیغه اگر تشریفاتی و برای محرمیت نباشد رابطه‌ای است میان دیوصفتی هوسران با زنی قربانی فقر و بی‌عدالتی اجتماعی.

در مقابل، خانم پارسی‌پور از انواع دیگر صیغه می‌گوید، از آنچه که در جامعه ما بسیار فراگیر شده است؛ این که زنان و مردانی به دلایل مختلف امکان تشکیل خانواده ندارند؛ از جمله مردی که به دلیل نداشتن درآمد لازم، امکان ازدواج ندارد یا زنی که به دلایل گوناگون، از جمله مثلاً بیوه بودن و در عین حال داشتن چند فرزند که به همین سبب هیچ مردی حاضر به ازدواج دایم با او نیست ـ پدیده‌ای که در کشور جنگزده ما و این همه شهید بسیار فراگیر شده است ـ یا دختر و پسری که با وجود علاقه شدید جسمی و روحی به یکدیگر توان تشکیل خانواده را ندارند، اما به قول ایشان «من در حالی که با فقر دست و پنجه نرم می‌کنم، در همان حال نیازهای عاطفی و جسمی هم دارم.» نیازی سرکش و توانمند که کمتر انسانی در مصاف با آن پیروز بیرون آمده است؛ شعله سرکشی که از درون کلیساها و محراب‌ها و زندان‌ها و میدانهای جنگ هم سر بیرون کشیده و زن و مرد را با خود برده است.

از سویی این افراد اعتقاداتی دارند و جامعه برای رابطه زن و مرد چهارچوب‌هایی تعیین کرده است و این چهارچوب‌ها بیشتر حاصل اخلاقیات و عرفیات مردم است تا قوانین حکومتها. لذا خانم پارسی‌پور صیغه را که به این نیاز جسمی و روحی زن و مرد پاسخی مورد قبول اخلاقیات آنان می‌دهد تایید می‌کند و بر آنست که مشکل روشنفکران متجدد در پذیرش عنوان مذهبی آن یعنی «صیغه» است زیرا در قاموس مذهب‌ستیز و سنت‌ستیز آنان، فارغ از آن که فواید صیغه چه باشد، این واژه لغتی است زشت و مطرود‌.

۴ ـ برخورد خانم پارسی‌پور به سنت، برعکس نگاه خانم شهلا یاری، برخورد ایدئولوژیکی نیست. در برخورد ایدئولوژیکی با سنت هر آنچه که سنتی و قدیمی است زشت است و هر آنچه که مدرن و تازه زیبا؛ حتی اگر مفهوم سنتی به طور معقول و انسانی به یک نیاز انسانی پاسخگو باشد.
این برخورد ایدئولوژیکی با سنت چنان شکل عام و گاه مسخره‌ای بخود گرفته که سنت تبدیل به نوعی فحش و وسیله تخطئه کردن شده و همه سعی می‌کنند خود را متجدد و غیرسنتی نشان دهند. مدتی قبل یکی از کسانی که برای مبارزه با مواد مخدر در ایران فعال است در یک مصاحبه می‌گفت مصرف تریاک نسبت به سایر مواد مخدر در حال حاضر در درجه دوم و سوم قرار گرفته است. وقتی مصاحبه‌گر دلیلش را پرسید وی گفت زیرا از نظر جوانان تریاک سنتی است ولی کرک (Kerak) مدرن است.

خانم پارسی‌پور در مصاحبه با «رادیو زمانه» نشان داده‌اند که از این سطح‌نگریها دیریست گذر کرده‌اند و عناوینی چون سنت و تجدد، مذهبی و غیرمذهبی، حکومتی و غیر حکومتی معیارهای ایشان برای داوری در هیچ موضوعی نیستند. ایشان کاسبکارانه و یا برای همرنگ شدن با جماعت و تبعیت از مد روز چون ماهی مرده با موج آب نمی‌روند بلکه ماهی‌قزل‌آلا هستند که اگر لازم شد برخلاف مسیر آب شنا می‌کنند و همین ویژگی ایشان را از بسیاری از زنان و مردان روشنفکر ما متمایز می‌کند.

۵ ـ نگاه مردستیز خانم شهلا یاری سبب می‌شود که سخنان خانم پارسی‌پور را هر چند هم که روشن و پوست‌کنده گفته شده باشد، درست متوجه نشوند و سخنانی را به ایشان نسبت بدهند که درست نقطه مقابل و در تضاد با حرفهای ایشان است؛ از جمله نوشته‌اند خانم پارسی‌پور «صیغه را کمک مالی به زنان تهیدست بدون درآمد و پشتوانه» می‌داند یا مدعیان روشنفکری می‌گویند «صیغه موجب برخورداری زنان تنگدست از حمایت مالی مردان می‌شود» و این در حالی است که خانم پارسی‌پور به صراحت می‌گویند در صیغه مورد نظر ایشان مسایل مالی نقشی ندارد و به صیغه از دید یک زن و نیاز جنسی و روحی او نگاه می‌کند.

در هیچ یک از مثال‌هایی که می‌زنند مساله بهره‌برداری مالی مطرح نیست و صرفاً به دلیل نیاز عاطفی و جنسی زن و مرد به یکدیگر است و در مواردی هم که مطرح می‌کنند می‌بینیم یا وضع مالی زن بهتر از مرد یا هم‌طراز اوست و از آنجا که وی از زاویه نگاه زن سخن میگوید از زمانی می‌گوید که به دنبال نیاز جنسی خود به دنبال رابطه مشروع و معقول و کوتاه مدت با یک مرد بوده است.

حتی مصاحبه‌کننده «رادیو زمانه» که مثل عموم متجددان و روشنفکران در مورد صیغه حسیاست دارد و آن را برابر با تن‌فروشی زنان نیازمند می‌داند با تکرار سوال از این زاویه می‌کوشد خانم پارسی‌پور را از همین زاویه مورد سوال قرار دهد و می‌پرسد «گفته می‌شود صیغه امر مفیدی است به خصوص برای زنان کارگر یا سرپرست خانواده با چند فرزند» یا «شما معتقدید که یک زن می‌تواند چهار بار در سال صیغه شود به خاطر این که گذران زندگی داشته باشد» ولی خانم پارسیپور می‌گوید «نه خانم، پولش به نظر من چیز مهمی نیست» مساله نیاز عاطفی و جنسی اصل این رابطه است. و بالاخره هم مصاحبه‌کننده ناچار تسلیم میشود و می‌گوید «شما بیشتر مسایل روحی و جنسی را در نظر دارید» و ایشان می‌گوید «بله»

حال چگونه می‌شود که پس از این همه صراحت در کلام و شکافتن موضوع، باز هم خانم شهلا یاری اصلاً هیچ یک از این حرفهای خانم پارسی‌پور را نمیشنوند و درست نظری را به خانم پارسی‌پور نسبت می‌دهند که ایشان سعی می‌کنند به روشنی و با قاطعیت آن را انکار کنند و چرا پس از آن همه توضیحات خانم پارسی‌پور باز مدعی می‌شوند که ایشان خام‌طبعانه و به غلط صیغه را به عنوان کمک مالی به زنان فرودست از سوی مردان ثروتمند می‌دانند.

علت این همه کج‌فهمی خانم شهلا یاری آن است که در دیدگاه ایشان، همانگونه که نشان داده شد، زن نیاز جسمی ندارد و مرد هوسران است. بنابراین رابطه زن و مرد یا در قالب ازدواج دائم و برای تولید فرزند و داشتن خانه و کاشانه و بسیار معقول و اخلاقی و خشک صورت میگیرد یا رابطه‌ای یکسویه که مرد هوسران از زن مظلوم و بیچاره و نیازمند می‌خواهد و زن هم به دلیل نیاز خود به این رابطه ناخواسته تن می‌دهد.

در قاموس لغات خانم شهلا یاری لغتی برای ارضای عاطفه و نیاز جنسی زن وجود ندارد. لذا خانم پارسی‌پور به هر زبانی که نظرشان را بگویند و اگر هزار بار هم آن نظر را تکرار کنند و تمام شواهدی را که ارایه می‌کنند در همین رابطه باشد باز در کتاب ذهن خانم شهلا یاری و همفکرانشان به نوع دیگر ضبط می‌شود؛ نوعی که با جهان‌بینی آنان از رابطه مرد و زن سازگار است نه با نگاه خانم پارسی‌پور به این رابطه.

۶ ـ مردستیزی و عمده کردن شهوترانی مرد در رابطه با زن که تلویحاً به نوعی سرخوردگی و دلزدگی از رابطه جنسی می‌انجامد وقتی با زشت دیدن فرهنگ و سنت خودی درهم آمیزد، به ویژه وقتی سخن از بخش سنتی جامعه پیش می‌آید، کار را به آنجا می‌رساند که خانم شهلا یاری مثل بسیاری از هم‌اندیشان خود که می‌توانند چپ رادیکال یا بسیار هم مذهبی و سنتی باشند به نوعی نفرت از مرد ایرانی و عرب می‌رسد و بر آن می‌شوند که تنها این مردان ایرانی و عرب هستند که از سر شهوترانی به دنبال زنان بسیارند و می‌پرسند «چرا این نیاز جنسی فقط در شماری از آقایان ایرانی و عرب دیده می‌شود، مگر مردان سایر کشورها از نظر مردانگی با شما فرق دارند» و با دیدن تبلیغ قرص‌های تقویت‌کننده جنسی مردان در تلویزیون‌های ایرانی خشمگین شده و مرد ایرانی و عرب را شماتت می‌کنند که «باز این چه نیاز جنسی است که برای بیدارشدن آن باید انواع قرص‌ها و داروهای تقویت جنسی استعمال نمود تا بتوان پاسخگوی تنوع‌طلبی خود گردید.»

شگفتا که با آنکه خانم شهلا یاری زنی تحصیلکرده و جهاندیده به نظر می‌رسند، چگونه از این نکته غافلند که این داروها به طور عمده توسط همان کشورهای غربی تولید شده‌اند و مصرف آن در این کشورها صدها برابر ایران است و مردان ایرانی استعمال این داروها را از آنها فرا گرفته‌اند و این همان داروهایی است که در تلویزیون‌های ایرانی تبلیغ می‌شوند و باز نمی‌دانم ایشان در مورد تبلیغ وسیع داروهایی که کمک به رشد آلت جنسی مردان و بزرگتر شدن سینه زنان می‌کنند و از همه شبکه‌های تلویزیونی غرب پخش می‌شوند چه می‌گویند. آیا واقعا زن‌بارگی و هوسرانی ویژه مردان ایرانی و عرب است یا نفرت ایشان از مردان سبب چنین داوری خشمگینانه‌ای شده است؟

اینجاست که ناگزیر به احترام به خانم پارسی‌پور می‌شویم که می‌گویند «من معتقدم که نباید هیچ قدمی برداشت که بین این دو جنس اختلاف بیفتد» و یا می‌گویند «ما باید یاد بگیریم اینقدر خجالت نکشیم از این که ایرانی هستیم و مثلاً یکسری اخلاقیات عجیبی در ما وجود دارد.»

۷ ـ با آنکه خانم شهلا یاری به نظر می‌رسد اعتقادات یا اطلاعات خوب مذهبی دارند و ناگزیر با احکام صیغه آشنایی کامل دارند اما برای اثبات نظرات خود حاضر به تحریف حقایق می‌شوند و می‌نویسند «یکی از جنبه‌های ناعادلانه و غیرانسانی که در صیغه، مانند تن‌فروشی و مغایر با ازدواج، وجود دارد این است که به جز تبادل حق‌الزحمه هیچ دین، حقوق و شرط دیگری برای طرفین قرارداد جاری نمی‌باشد، یعنی چنانچه در پی این دو نوع ارتباط فرزندی ناخواسته به وجود آید، آن فرزند از مواهب داشتن پدر محروم می‌باشد؛ حال این فرزند می‌خواهد در ارتباط با صیغه و به صورت "حلال‌زاده" به وجود آمده باشد یا در ارتباط نامشروع حاصل از تن‌فروشی نطفه‌اش به طور "حرام" بسته شده باشد. یک روشنفکر نباید دامنه لجاج را تا تحریف واقعیت بکشاند. ایشان به خوبی می‌دانند زن صیغهای اگر بچه‌دار بشود فرزند او حکم فرزند قانونی آن پدر را دارد و از تمام مزایای حقوقی آن، از جمله ارث، مثل دیگر فرزندان او، بهره‌مند می‌شود. به همین سبب هم زن اگر در سن بارداری باشد باید سه ماه و ده روز صبر کند پیش از آنکه صیغه فرد دیگری شود تا تکلیف حاملگی او معلوم شود. این نکته را مصاحبه‌گر «رادیو زمانه» در مصاحبه با خانم پارسی‌پور هم مطرح کرده‌اند.

اما گرچه خود ایشان به یک نکته بسیار اساسی اشاره کرده‌اند ولی باز از سر لجاجت به انکار آن نشسته‌اند که بچه صیغه‌ای بچه "حلال‌زاده"است و همه کس می‌داند در ایران از نظر اجتماعی و عرف مساله حرامزاده بودن چه تفاوت بزرگی با حلال‌زاده بودن دارد و این اهمیت تا بدانجا است که حتی ابعاد قانونی و حقوقی آن از اهمیت کمتری برخوردار است.

پایان کلام آنکه تا زمانی که روشنفکران ما، از جمله خانم شهلا یاری که قلمشان نشان می‌دهد که خانم فرهیخته و با مطالعهای هستند و با سنت و مذهب جامعه هم آشنایی کافی دارند، بر تعصبات کور خود فائق نشوند راه نجاتی برای جامعه نیست. روشنفکران و اهل قلم و کلام فرهنگسازان هر جامعه‌ای هستند و مردم دانسته و نادانسته به دنبال رهبران فکری خود میروند. اگر این اندیشمندان خود در باتلاق پیشداوری‌ها و تعصبات و نفرت از فرهنگ خود فرورفته باشند با دادن شعار تجددخواهی و تصور آنکه هر آنچه نو و مدرن است خوب است و زیبا و هر آنچه سنتی و قدیمی است زشت و ناکارآ هیچگاه قادر به پالوده کردن سنتها و ریختن طرحی نو، طرحی عملی و نه خیالی، برای پیشبرد جامعه نخواهند بود.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

ba tashakore faravan .khanoome parsipour didgahe man ro nesbat be sighe ta hade ziyadi taghir dadand. Omidvaram hame roshanfekran hamchon khanoome parsipour ba tarhe masaeli in chenini moojeb shavand mardome keshvare ma bishtar zehne khod ra be kar girand va az gheydo bandhaye bi fayede be esme tajadod ya sonnat raha shavand.

-- بدون نام ، Feb 29, 2008 در ساعت 04:45 PM

khob mardhaa-ee mesl-e shomaa baayad ham az in harf-e parsipour defaa konand. in hame por harfi baaraay-e tojih-e yek ghaanooni ke az asl-e tabiz jensi barkhaaste... dast bardaarid

-- بدون نام ، Feb 29, 2008 در ساعت 04:45 PM

نکته درستی را اشاره کرده اید. ولی چیزی که بنظرم این وسط فراموش شده است اینست که اولا خانم پارسی پور سنی ازشان گذشته است که الان می‌تواند این حرفها را بزند که البته برای زدنشان باز هم خیلی شهامت لازم بود. غیر از آن ایشان خود دوران جدایی و تنهایی را چشیده و پشت سر گذاشته اند و در نتیجه آنست که می‌توانند متعادل و بی کینه از مردها حرف بزنند. دوستان بسیاری را دیده ام که از شوهرهایشان بسیار آزار دیده اند و حالا یا بخاطر بچه و یا شرایط اجتماعی به هر دلیل حتی طلاق هم نمی توانند بگیرند. یک زن در این شرایط طبیعی ست که مرد ستیز شود که در رنجی مداوم بسر می‌برد. همین زنها هم وقتی که جدا شدند و چند سالی گذشت و مشکلات اولیه طی شد، تازه می‌توانند که بفهمند که زن هستند و به عنوان زن هم نیازهایی دارند. ولی در شرایطی که هر روز تحت ستم و تحقیر از طرف شوهرشان باشند البته که حتی زن بودن خودشان را و نیازهای زنانه خود را هم فراموش می‌کنند و تنها جنس مرد را عامل بدبختی های خود و امثال خود می‌بینند.
خلاصه منظورم اینکه خوب است که باب این صحبتها باز شود. شما البته نسبت به این دسته از زنهای مرد ستیز خیلی تند قضاوت نکردید ولی باید بیش از این از سر همدردی فضایی ایجاد کرد که زنها از هر گروه بتوانند حرف بزنند و از مارک خوردن که در جامعه ایرانی بسیار زیاد است، نهراسند.
با احترام، سارا

-- سارا رها ، Mar 1, 2008 در ساعت 04:45 PM

بنظر میرسد که تفاوت در محل زندگی هم تاثیر زیادی بر این روشن بینی دارد. بنده نمیدانم خانوم یاری کجا زندگی میکنند ولی بنظرم خانوم پارسی پور باید مدت مدیدی را در خارج از کشور باشند. میدونید که توی اروپا آمریکا زنان از حقوق , هویت و شخصیت اجتماعی بیشتری نسبت به جامعه ایران برخوردارند و در بسیاری از جاها همپای مردان در کار و زندگی در حال حرکتند و به نوعی هویت انسانی خود را در برابر مردان رو کرده اند و بشدت از غلظت مردسالاری این جوامع کاسته اند.
متاسفانه در ایران , حتی در سطوح بالای اقشار تحصیلکرده و روشنفکر , هنوز هم درصد بسیار بالایی از زنان -بدلایل گوناگون منجمله تفکرات مردسالارانه ی غلیظ, حتی در قشر خود زنان- به آن هویت مستقل از مرد نرسیده اند و مسلما این رابطه ی مردسالارانه مشکلات بسیار و عقده های کور زیادی بر این نیمه جامعه میگذارد.
بنظرم حرکت های جدید برای برابری حقوق زنان و مردان در ایران اگر همراه با تغییرات فکری فرهنگی بارز بخصوص در زنان نباشد ره بجایی نخواهد برد.

-- آرش ، Mar 1, 2008 در ساعت 04:45 PM

جالبه که هم نسلای من خیلی جلوتر از متفکرانی مثل یاری و پارسی پور هستند یه خورده اگه پای صحبتهای نسل جدید بشینید به نظرات بدیعتری خواهید رسید

-- رها ، Mar 3, 2008 در ساعت 04:45 PM

البته قبول دارم که وقتی پای حرف زدن وسط باشه خیلی راحت میشه روشن فکر بود.همون طور که خیلی راحت یه فاشیست می تونه بشه مدعی اصلاحات و لیبرالیسم.به نظر من اگه همین الان صیغه تو جامعه ایران جا بیافته! دقیقا همون اتفاقی می افته که ریاحی گفته.جامعه ایران روشن فکر نمی خواد.همیشه مردم جلوتر از روشن فکرا بوده و هستن.

-- نوید ، Mar 16, 2008 در ساعت 04:45 PM

نمیدانم خوانندگان عزیز تاچه حد در مورد عقد موقت یا صیغه اطلاع دارند! اماباید بگویم این پدیده فقط در مذهب شیعه رایج است و مسلمانان اهل سنت آن راحرام می شمارند زیرا درقرآن کریم هیچ آیه ای در مورد آن نیامده است. البته می گویند قبلا چنین چیزی در زمان پیامبر اسلام (ص) حلال بوده و آن حضرت در روز جنگ خیبر ، حرمت آن را اعلام کرده است . چنانکه شیخ طوسی در کتاب (تهذیب الاحکام) از علی (ع) روایت می کند که : « حرم رسول الله نکاح المتعة یوم خیبر » یعنی رسول خدا ازدواج متعه یا موقت را در روز جنگ خیبر حرام نمود.
از آن گذشته ، خلاف سخن مشهور عامه را - که معتقدند صیغه برای مردانی است که بنیه مالی قوی برای ازدواج دائم ندارند - قرآن کریم این گونه بیان می دارد : و بی همسران از خویش ، و بردگان و کنیزکان صالح خود را به ازدواج دیگران درآورید واگر تهیدست باشند خداوند از بخشش خویش آنان را توانگر می نماید ... و کسانی که اسباب ازدواج نمی یابند باید پاکدامنی پیشه کنند تا خداوند ازبخشش خود ایشان را توانگر سازد... !
چنانکه ملاحظه می شود خداوند از مؤمنان خواسته است که بی همسران را با هزینه خود
- ولو اندک باشد- همسر دهند ، و از کسانی هم که بنیه مالی ضعیف دارند خواسته تا زمانی که خداوند گشایش دهد صبر کنند و پاکدامنی پیشه سازند ، اما نفرموده بروند صیغه کنند! خب ، روشن است زیرا صیغه جز بهره کشی از زن با مقداری پول ناچیز نیست. آن هم برای مدتی کوتاه و موقتی که عده هم ندارد . لذا اسلام به مردان - در صورت رعایت عدالت که بسیار کار دشواری است- اجازه داده تا چهار همسر اختیار کنند ، وگرنه می گفت بروید هرچه می خواهید صیغه کنید !
پس شما را به خدا ! ای مسأله بر ساخته شیعه را به ریش اسلام نبندید . (یک شیعه علوی)

-- محمود ، Mar 1, 2009 در ساعت 04:45 PM