خانه > سی سال حقوق بشر > تبیین مواد اعلامیه > آزادی و امنیت، حق هر انسان، در هر کجا | |||
آزادی و امنیت، حق هر انسان، در هر کجامحمد اولیایی فرمحمد اولیایی فر، وکیل دادگستری و یکی از فعالان حقوق مدنی در ایران است. او که مدیر مرکز مطالعاتی در زمینهی اختلافات حقوقی و قضایی بین حقوق بینالملل و قوانین جاری است، مادهی سوم را تبین میکند:
محمد اولیایی فر: در خصوص مادهی سوم اعلامیه جهانی حقوق بشر که عنوان میدارد هرکس حق دارد از زندگی، آزادی و امنیت شخصی برخوردار باشد، تعبیر بنده این است که حق زندگی، آزادی و امنیت شخصی از اموری است که بدیهیترین حقوق انسانی یک فرد در جامعه به حساب میآید. بنابراین در یک جامعهی دموکرات میبایست حق زندگی کردن، حق آزادی و حق امنیت شخصی طبق قوانین برای یک شخص فراهم باشد. بنابراین کشورهایی که با ایدئولوژی خاص خودشان (که هر ایدئولوژی میتواند باشد) آزادی افراد، امنیت شخصی افراد و یا حق زندگی کردن آنها را دچار محدودیت و یا سلب نمایند، این موضوع با مادهی سوم اعلامیهی جهانی حقوق بشر و همچنین میثاقهای بینالمللی مغایرت دارد و به نوعی میتوانیم بگوییم که اگر چنین مقرراتی بر خلاف حقوق انسانی تصویب ویا اجرا شود، ناقض حقوق بشر است. در مورد حق حیات که همان حق زندگی کردن است، می توانیم این مثال را بزنیم که جوامعی که لغو اعدام را قبول ندارند، باید بررسی کنند که آیا میتوانند با قراردادهای اجتماعی که خودشان میبندند و قصد دارند به عنوان نظم حقوقی برقرار کنند، این اختیار را دارند که از کسی سلب زندگی کنند و حیات را از او بگیرند؟ این را می توان مصداق اعدام قرار داد. اما در مورد آزادی که شمول بیشتری را دربر دارد. این آزادی شامل آزادی بیان، آزادی عقیده، و آزادی در هنر است. این آزادی به صورت مطلق تا جایی که موجبات از بین بردن حقوق دیگران نشود، میتوان به آن به دیدهی مثبت نگاه کرد و از آن استفاده کرد. تنها خط قرمز آزادی این است که به حقوق دیگران تجاوز نشود. بنابراین آزادی بیان، آزادی عقیده، آزادی در هنر، آزادی در انتخاب شغل و سایر امور دیگر میتواند از مصادیق این ماده باشد و همچنین امنیت شخصی یعنی در واقع یک نفر به واسطهی موقعیتی که در زندگی اجتماعی دارد، از امنیت شخصی اعم از امنیت شغلی، امنیت حیثیتی و امنیتی که قانون برای فراهم میکند باید برخوردار باشد. بنابراین با توجه به اینکه این ماده بسیار کوتاه است ولی بسیار مادهی پر معنا و تفسیر خیلی وسیعی دارد. می توانیم بگوییم که این ماده یکی از پایههای اساسی یک جامعهی دموکرات است. بنابراین جوامعی که انسانها را در زندگی، از آزادی و امنیت شخصی محروم میکنند، این جوامع، اقتدارگرا و توتالیتر هستند و چنین جوامعی نه تنها نمیتوانند پیشرفتی برای مردمشان به ارمغان بیاورند، بلکه بدیهیترین حقوق اولیه انسانی را از مردمشان میگیرند. متأسفانه در حکومت جمهوری اسلامی این محدودیتها وجود دارد؛ و اکثر قوانینی که در جمهوری اسلامی وجود دارد، ناقض مادهی سوم اعلامیه جهانی حقوق بشر است. در همین زمینه • ماده یک • ماده دو |
نظرهای خوانندگان
جالب است که افراد بر اساس جایگاهی که قرار دارند دوست دارند از هر چیز تعبیر و تفسیر خودشان را بکنند . و چیزهائی را عمده کنند که از درجه ی اهمیت کمتری برخوردار است البته جان انسانها در هر شرایطی بالاترین اهمیت را داراست و حکم اعدام حتی برای یک نفر یک جنایت علیه بشریت است زیرا در صورت هر اشتباهی امکان ترمیم وجود ندارد اما فقط اعلامیه ی حقوق بشر برای آزادی و امنیت مربوط به حکم اعدام نمی شود . و این فقط مربوط به ایدئولوژی نیست . مگر پینوشه در شیلی از ایدئولوژی دفاع می کرد و یا هیتلر و موسولینی و فرانکو افراد ایدئولوژیست بودند که جنایت علیه بشریت را سازمان دادند ؟ این همه سلاحهای کشتار جمعی این همه تجارت اسلحه توسط کشورهای « دموکراتیک » خود نقض امنیت و آزادی انسانهاست زرادخانه های کشورهای « دموکراتیک » برای کشتن تولید می کنند این یعنی تهدید بشریت . بیش از سی سال است که افغانستان در جنگ است ؛ آمریکا بیش از پنج سال است در عراق است . بیش از ٦٠ سال است فلسطین در جنگ است و هر روز هزاران انسان برای آنکه زرادخانه های کشورهای « دموکراتیک » فروش کنند ؛ کشته می شوند . تعداد اعدامهای کل جهان در سال ٢٠٠٨ را با کشته های فقط جنگ عراق ؛ فلسطین و افعانستان مقایسه کنید . ارقام بسیار متفاوتند . این اعدامها را فقط با کشته های بمب گذاری های فقط پاکستان مقایسه کنید . اینها نشان می دهد که کشورهای « دموکراتیک » با تجاوز به کشورهای دیگر و نقض حاکمیت کشورهای دیگر حتی جنگ های ایدئولوژیک را نیز رخبری می کنند و حتی ایجاد می کنند . بر هیچکس پوشیده نیست که خمینی با حمایت اروپا و آمریکا قدرت را در ایران قبضه کرد . بر هیچکس پوشیده نیست که « نجاهدین » افعان توسط آمریکا حمایت می شدند . بر هیچکس پوشیده نیست که حماس توسط حمایت اسرائیل بر علیه فتح بوجود آمد و .... اما خود کشورهای « دموکراتیک » این همه ارتش و پلیس و تسلیحات و بمب اتمی برای دفاع کشورها بوجود نیامده است برای تهدید مردم بوجود آمده است . تظاهرات مردم در یونان ؛ تظاهرات و اعتصابات فرانسه ؛ همه با خشونت پلیس و ارتش روبروست و چون اینها خیلی دموکرات هستند تازه دستگیری ها و کشتار کمتری صورت می گیرد اما اگر این بحران شدت بگیرد ضرورتا این ارتش و پلیس هم کشتار ها را تشدید خواهند کرد . این خام فکری و نشانه ی سفاهت است که فکر کنیم زرادخانه های کشورهای دموکراتیک برای ناز کردن دموکراسی ساخته شده اند . کشورهای « دموکراتیک » هم نشان داده اند که در لحظه های حاد و بحرانی درنده تر از هر دیکتاتوری عمل کرده و می کنند .
-- farhad ، Feb 26, 2009هیچ قدرتی چه مسلط و چه زیر سلطه حقوق را مطابق با سرشت قدرت نمی توانند به انسانها بدهند،اگر در جوامع دموکراتیک بطور نسبی حقوق
-- Mohamed Réza ، Feb 26, 2009وجود دارد بخاطر مقاومتهای اجتماعی و و بیشتر بودن دانش و وجدان علمی جامعه از دانش سیاستمداران قدرت طلب است. راه مقابله با قدرت
درگیر شدن با قدرت نیست چرا که قدرت از آن درگیری استقبال خواهد کرد و در صورت ضعف در مقابله، از اربابان کمک دریافت خواهد کرد. اما اگر انسانها
و جوامع از حقوق خود دفاع فعال کنند و تجاوز و حملهٌ قدرت را فقط تا رفع حمله و تجاوز جواب گویند و پس از دفع، دعوت به صلح و مذاکره نمایند در موقعیت اداره کنندهٌ جامعه قرار میگیرند و قدرت را مجبور به توجه به افکار عمومی می نماند.در این صورت هیچ دولتی توان مقابله با مردم را نمی یابد،
چراکه با بمعرض تماشا گذاشتن خشونت خود در مقابل صلح طلب ها مشروعیت نسبی ای که تابحال در محترم شمردن حقوق داشت از دست میدهد؛
وچون قدرت از خود وجودی ندارد و در روابط قوا پدید می آید،بمحض پیدا نکردن دشمن و رقیب از بین می رود.وقتی انسانها یاد می گیرند که فقط ارتباط
حقوقی با خود،با دیگران،با طبیعت داشته باشند از اعتیاد به قدرت رهایی می یابند و توانایی درونی خود را در روابط از دست نمی دهند درواقع از واکنش در مقابل دیگران آزاد شده و در هر تصمیم وعملی با برسی مستقل کنش اختیار میکنند.
محمدرضاراعی
کدام قوانین حقوق بشر؟؟ اگر اینها به راستی قانون هستند- باید کسی هم باشد که با قانون شکنان برخورد کند. کتابها و نوشته ها و قوانین مدون که برای ملت آزادی نمی شود. سی سال است که مردم ایران -البته درصدی از ملت، نه تمامشان- هر نوع بی عدالتی و تحقیر را تحمل کرده اند و هیچ خری نیست که کمکشان کند. خودشان هم که جرات جیک زدن ندارند چون چماقهایی است که به سرو کله شان فرود می آید.- یا اینکه سر به نیست می شوند. حالا بیایید هی بگوییم قوانین حقوق بشر.که چی؟؟؟؟؟؟؟ ما اینها را نمی دانیم؟دنیا نمی داند؟خود این سردمداران اسلام نمی دانند؟؟؟؟
-- N ، Feb 28, 2009