تاریخ انتشار: ۲۸ آذر ۱۳۸۸ • چاپ کنید    

بررسی دلایل مخالفت با همجنسگرایی

مجله‌ی الکترونیکی همجنسگرایان ایرانی (ماها)

مجله‌ی الکترونیکی همجنسگرایان ایران (ماها) که چند سال قبل منتشر می‌شد، در بالابردن سطح شناخت و آگاهی از همجنسگرایی تآثیر زیادی داشت. مطالعه‌ی یکی از کامنت‌هایی که برای مطلب نامیا علی‌پور تحت عنوان «جست‌وجوی زمینی برای سکونت» در زمانه نوشته شده بود، مرا بر آن داشت که این مطلب را (با تعدیلاتی جزئی) به‌نقل از شماره‌ی ۱۴ مجله‌ی ماها برای‌تان ارسال کنم. در پایان مطلب هم، منابع بیش‌تری برای مطالعه‌ی علاقمندان پیش‌نهاد می‌شوند.

مخالفان همجنسگرایی از جمله می‌گویند:

- من از همجنسگرایی متنفرم. اصلآ از همجنسگراها بدم می‌آید.

- اگر امروز به همجنسگراها آزادی داده شود فردا بچه‌بازان هم فریاد آزادی‌خواهی سر می‌دهند.

- همجنسگرایی بیماری است و همجنسگراها همه بیمار روانی هستند.

- همجنسگراها همه ایدز دارند و باعث گسترش آن در کشور می‌شوند.

- اگر به همجنسگرایان آزادی داده شود، اخلاق اجتماعی و فرهنگ ما مورد تهدید واقع می‌شود.

- اگر به همجنسگرایان آزادی داده شود، باعث شیوع و گسترش این پدیده در جامعه می‌شود.

- دین و مذهب ما با همجنسگرایی نمی‌خواند و آن را محکوم کرده است.

- همجنسگرایی یک پدیده‌ی غربی است و ما نباید آن را قبول کنیم.

- اگر همجنسگرایی طبیعی است پس چرا در بین حیوانات دیده نمی‌شود.

- چون در روابط همجنسگراها تولیدمثل صورت نمی‌گیرد، پس این رابطه برخلاف قانون طبیعت است و در نتیجه غیرطبیعی است.

- همجنسگرایی یک موضوع انتخابی است و افرد ملزم نیستند که این روش زشت را به‌عنوان شیوه‌ی زندگی برای خود انتخاب کنند.

- همجنسگراها فقط به‌دنبال سکس هستند.

- افراد به این دلیل همجنسگرا می‌شوند که از نزدیکی با جنس مخالف ترس دارند، آن را تجربه نکرده‌اند که بدانند چه‌قدر لذت‌بخش است و اگر یک‌بار تجربه کنند از این انحراف خود دست می‌کشند.

- بعضی از این جوانان دچار آشفتگی هستند و قاطی کرده‌اند، اعتماد به نفس ندارند و توسط دوستان ناباب به انحراف کشیده شده‌اند. این‌ها فکر می‌کنند که همجنسگرا هستند در حالی که نیستند و باید به آن‌ها کمک کنیم تا هدایت شوند.

برای هر همجنسگرایی آشنایی با این‌گونه اتهامات و یافتن پاسخ‌های عقلی و منطقی برای آن‌ها، و البته به‌ دور از خشونت یا عصبیت ضروری است. بعد می‌توان قضاوت را بر عهده‌ی خود خواننده/شنونده گذاشت. پس با هم انواع دلایل مخالفت با همجنسگرایی را مرور می‌کنیم:

من از همجنسگرایی متنفرم؛ اصلآ از همجنسگراها بدم می‌آید

اگر از کسانی که گفته‌ی بالا را تکرار می‌کنند پرسیده شود که آیا شما هیچ فرد همجنسگرایی را می‌شناسید، در ۹۹ درصد موارد می‌گویند که نه، کسی را نمی‌شناسیم. اگر هم بشناسند یک مورد منفی و کلیشه‌ای برخورد خود را به همه‌ی همجنسگرایان تعمیم می‌دهند.


شما به‌عنوان یک انسان که خود را منطقی می‌دانید چگونه به خود اجازه می‌دهید که در قرن بیست و یکم، برای قضاوت و استدلال خود، تنها به شنیده‌ها و آموزش‌های سنتی و اشتباه بسنده کنید؟

باز می‌توان از آن‌ها پرسید آیا شما تا به‌حال یک کتاب یا مطلبی علمی و بی‌طرفانه درباره‌ی همجنسگرایی خوانده‌اید؟ باز جواب‌شان منفی است. باز می‌توان سووال کرد که آیا شما کلآ درباره‌ی گرایشات جنسی انسان‌ها، چگونگی شکل‌گیری آن و تنوعات موجود در عرصه‌ی جنسی انسان‌ها مطالعاتی داشته‌اید؟ یا آیا شما از نتایج تحقیقات علمی که در کشورهای دیگر صورت گرفته با خبر هستید (در کشور ما که تحقیق و مطالعات بی‌طرفانه و علمی اجازه داده نشده است)؟ باز جواب منفی خواهد بود.

حالا می‌توان به چنین افرادی گفت که پس تعصب و تنفر شما از همجنسگرایی از عدم ‌شناخت و عدم مطالعه‌ی شما ناشی می‌شود و در نتیجه فاقد هرگونه پایه‌ی عقلی، منطقی، مطالعاتی و معرفتی است. شما به‌عنوان یک انسان که خود را منطقی می‌دانید چگونه به خود اجازه می‌دهید که در قرن بیست و یکم، برای قضاوت و استدلال خود، تنها به شنیده‌ها و آموزش‌های سنتی و اشتباه بسنده کنید؟ آیا درست است که بدون شناخت نسبت به انسانی تنفر داشت؟ آن هم صرفآ به‌خاطر احساس و گرایش جنسی آن‌ها؟

در ادامه‌ی صحبت با چنین افرادی می‌توان از مطالب متنوعی که درباره‌ی همجنسگرایی خوانده‌اید و می‌دانید، سند و فاکت بیاورید و منابع قابل دسترس را به طرف معرفی کنید.

اگر امروز به همجنسگراها آزادی داده شود فردا بچه‌بازان هم فریاد آزادی‌خواهی سر می‌دهند

این شکل برخورد قاطی‌کردن بحث و به‌قول معروف گل‌آلودکردن آب است تا ماهی (نتیجه) دل‌خواه خود را به دست آورد. همجنسگرایان و کلآ هر انسانی با هر گرایشی باید آزاد باشد که در چارچوب آزادی فردی و حیطه‌ی خصوصی خود رفتار و شیوه زندگی مورد دل‌خواه خود را داشته باشد.

اما آزادی فردی به‌معنای دخالت در حوزه‌ی حریم خصوصی دیگران نیست. بر همین اساس دو فرد عاقل و بالغ همجنس که به رابطه با هم روی می‌آورند، این ارتباط آن‌ها بر خواسته‌ی متقابل دو طرف استواراست در حالی که بچه‌بازان با استفاده از انواع ترفندها به رابطه با کودکان روی می‌آورند، ترفندهایی مانند اجبار، اغوا، تطمیع، تهدید، فریب و ... .

کودک در این‌گونه روابط از توان انتخاب و تعیین نوع رابطه ناتوان است. بر همین اساس بچه‌بازی عملی است غلط و جرم به حساب می‌آید. پس گفتن این‌که اگر به همجنسگرایان آزادی داده شود، فردا بچه‌بازان هم آزادی خواهند خواست در واقع خلط مبحث است.

جالب اینکه افرادی که به قاطی‌کردن بچه‌بازی با همجنسگرایی می‌پردازند، و ظاهرآ برای حمایت و دفاع از کودکان، تر و خشک را با هم می‌سوزانند و همجنسگرایان را هم از آزادی محروم می‌کنند، خود در مورد ازدواج‌های اجباری در جامعه حرفی نمی‌زنند و چه‌بسا آن را تآیید هم می‌کنند.


در روابط دو همجنسگرا احساس، انتخاب و خواسته‌ی دو طرف در حریم خصوصی خودشان مطرح است اما بچه‌بازی بر اغوا، فشار، زور، ترساندن، سوءاستفاده و به-تسلیم-کشاندن یک طرف توسط طرف دیگر جهت ارضای نیاز یک‌طرفه مبنتی است و در نتیجه غیراخلاقی و جرم است.

یا در مورد تجاوز خانگی آن‌جا که شوهری زن خود را به‌زور و بااجبار و کتک به انجام سکس وادار کند و از او برده‌ی جنسی بسازد (پدیده‌ای که در جامعه‌ی ما به‌شدت رواج دارد) سکوت می‌کنند.

خلاصه در روابط دو همجنسگرا احساس، انتخاب و خواسته‌ی دو طرف در حریم خصوصی خودشان مطرح است اما بچه‌بازی بر اغوا، فشار، زور، ترساندن، سوءاستفاده و به-تسلیم-کشاندن یک طرف توسط طرف دیگر جهت ارضای نیاز یک‌طرفه مبنتی است و در نتیجه غیراخلاقی و جرم است.

همجنسگرایی بیماری است و همجنسگراها همه بیمار روانی هستند

در پاسخ به این استدلال(!) می‌توان به همان مورد اول (من از همجنسگرایان متنفرم) رجوع کرد و از طرف دیگر پرسید که چگونه به چنین حکمی (بیماربودن همجنسگرایان) رسیده و نظر و ایده‌ی خود را بر اساس کدام مطالعات علمی و بی‌طرفانه تنظیم کرده است.

از سازمان بهداشت جهانی گرفته تا انواع و اقسام سازمان‌ها و کانون‌های حقوق بشری، تا دولت‌ها و مراکز بهداشتی و پزشکی و علمی، همه بر طبیعی‌بودن همجنسگرایی تاکید کرده‌اند و دلیل واضح آن هم همین اصلاح قوانین آن‌ها در سال‌های اخیر است.

ولی این‌که در کشور ما چنین نیست علت دیگری دارد و آن شرایط سیاسی و اجتماعی از یک طرف، و کلآ بسته‌بودن محیط مباحث جنسیت در کشور ماست که تاکنون بحث‌های جدی و علمی و بی‌طرفانه اجازه داده نشده است.

جالب این‌که بحث بیمار-روانی-بودن همجنسگرایان ابتدا در غرب شکل گرفت، یعنی زمانی که همجنسگرایان آزادی نداشتند و بعضی از آن‌ها از شدت فشار به روان‌پزشکان روی آوردند تا شاید از این گرایش جنسی خود خلاص شوند. محققان هم در تحقیقات خود درست همین افراد را مورد مطالعه قرار دادند و نتیجه گرفتند که همجنسگرایی انحراف روانی است.

اما بعدها که همجنسگرایان آزادی بیش‌تری به‌دست آوردند و تحقیقات به عرصه‌ی همجنسگرایانِ غیربستری‌شده هم رسید، همه متوجه شدند که تعداد بیماران روانی همجنسگرا از بیماران روانی دگرجنسگرا بیش‌تر نیست.

موضوع دیگر این‌که در بیمارستان‌های روانی تعداد بیماران دگرجنسگرا خیلی بیش‌تر از تعداد همجنسگرایان است. اما این دلیلی بر بیماری و انحرافی‌بودن گرایش دگرجنسگرایانه هم نمی‌باشد.

همجنسگراها همه ایدز دارند و باعث گسترش آن در کشور می‌شوند

این اتهام دیگر آن‌چنان کهنه و نخ‌نما شده است که دیگر خریداری ندارد. کافی است به منابع سازمان ملل و حتی منابع بهداشتی وزارت کشور خودمان مراجعه شود تا معلوم گردد که اتفاقآ اکثر مطلق مبتلایان به بیماری ایدز دگرجنسگرایان هستند.

ایدز بیماری مهلکی است و امیدواریم درمانی برای آن از راه برسد. با این‌همه، سهم همجنسگرایان در آگاهی‌رسانی نسبت به ایدز و ویروس آن خیلی بیش‌تر از دیگران است.


پیش‌گامان مبارزات همجنسگرایان ایرانی ۲۰ سال است که تکرار می‌کنند، هر چند در آن زمان این حرف‌ها تابو بود و از اطلاع‌رسانی ما جلوگیری می‌شد.

همجنسگرایان ایرانی می‌توانند با غرور و افتخار بر خود ببالند که حرف‌هایی که امروز در مورد اهمیت اطلاع‌رسانی برای پیش‌گیری از گسترش ایدز و ضرورت اخلاقی، فرهنگی و انسانی در حمایت از بیماران ایدز زده می‌شود را پیش‌گامان مبارزات همجنسگرایان ایرانی ۲۰ سال است که تکرار می‌کنند، هر چند در آن زمان این حرف‌ها تابو بود و از اطلاع‌رسانی ما جلوگیری می‌شد.

اگر به همجنسگرایان آزادی داده شود، اخلاق اجتماعی و فرهنگ ما مورد تهدید واقع می‌شود

در پاسخ کسی که چنین مساله‌ای را مطرح می‌کند خوب است قبل از هر چیز پرسیده شود که چه تعریفی از اخلاق دارد، فرهنگ چیست، و مختصات اخلاق و فرهنگِ مورد نظر او کدام‌ها هستند.

آیا فرهنگ و اخلاق حاکم فعلی در جامعه را قبول دارد؟ اگر جواب آری باشد کار همه ساده شده است چون آن‌وقت می‌توان هزاران مورد از اخلاق و فرهنگ و رفتار اجتماعی رایج که غلط هستند را برای‌اش مثال آورد.

برای نمونه، از شکل رانندگی ما ایرانیان گرفته تا پشت-سر-هم-غیبت-کردن، تا ازدواج اجباری دختران، تا دخالت در زندگی شخصی دوست و هم‌کار و آشنا و همسایه، تا قربان-صدقه-رفتن‌های الکی و بی‌خودی، و این‌که ارزش انسان را بر اساس مدرک تحصیلی می‌سنجیم و ... .

بعد اگر جواب داده شود که «این‌چیزها غلط است و من هم قبول ندارم» می‌توان اضافه کرد که کلآ فرهنگ و اخلاق یک پدیده‌ی ثابت و دائمی نیست و هم‌راه با رشد جامعه دچار تغییر و تحول می‌شود. پس جلوگیری از طرح مسایل تازه، بکر و ناشناخته باعث ایستایی فرهنگ و اخلاق اجتماعی‌شده‌ی آن را از تحول و پیش‌رفت باز می‌دارد.

با این حساب، طرح مسایل همجنسگرایان در واقع چالشی برای دیدگاه‌های امروزی جامعه در مورد جنسیت است و باعث اصلاح دیدگاه اجتماعی می‌گردد.

دین و مذهب ما با همجنسگرایی نمی‌خواند و آن را محکوم کرده است

افرادی که چنین بهانه‌ای را مطرح می‌کنند، دانسته یا نادانسته، قصد دارند غیرمستقیم به تبرئه‌ی خود دست بزنند. معنای دیگر چنین اتهامی این است که «من کار ندارم، مذهب من، کتاب آسمانی من و خدای من این را گفته است. تقصیر از خداست و من مقصر نیستم».

می‌توان پرسید پس خود شما چه نظری دارید. در همه‌ی ادوار تاریخ از تمام ادیان آسمانی برداشت‌ها و قرائت‌های مختلف و حتی متضادی صورت گرفته است، چرا شما به آن قرائتی استناد می‌کنید که با همجنسگرایان مخالف می‌کند.


کسانی که مذهب اسلام را برای مخالفت با همجنسگرایی بهانه می‌کنند در واقع نشان می‌دهند که از تحول مذهب در طی قرون شناختی ندارند.

مهم‌تر از آن، دین اسلام در ادامه‌ی دین یهودیت و مسیحیت آمده و این سه دین ابراهیمی همه همجنسگرایی را رد می‌کنند و افراد مذهبی متعصب جوامع غربی تا امروز هم این را تکرار می‌کنند که همجنسگرایی گناه است و مسیحیت یا یهودیت آن را رد کرده است.

ولی می‌بینیم که در جوامع مسیحی و در اسرائیل حقوق همجنسگرایان به‌رسمیت شناخته شده است و جامعه‌ی آن‌ها نه بی‌دین شده و نه آسمانی به زمین آمده است. کسانی که مذهب اسلام را برای مخالفت با همجنسگرایی بهانه می‌کنند در واقع نشان می‌دهند که از تحول مذهب در طی قرون شناختی ندارند.

آن‌ها اسلام را دینی خشک و ایستا تلقی می‌نمایند در حالی که نگاهی سطحی به مباحثی که همین امروز در بین مسلمانان اصول‌گرا و مسلمانان روشن‌فکر جریان دارد خود نشان‌گر این است که مسلمانان به چالش‌های امروزی بها می‌دهند و سعی می‌کنند جوابی برای آن‌ها بیابند.

پذیرش همجنسگرایی در جامعه ایران دیر-یا-زود دارد اما برو-برگرد ندارد. با این‌همه، پذیرش همجنسگرایان مترادف بی‌دین‌شدن همه‌ی مردم نبوده و در ایران هم نخواهد بود.

همجنسگرایی یک پدیده‌ی غربی است و ما نباید آن را قبول کنیم

این دیگر بهانه‌ای بیش نیست. غرب در طول قرن‌ها همان برخوردی را با همجنسگرایان خود کرد که امروز در کشور ما اتفاق می‌افتد. سوزانده‌شدن لزبین‌ها در تاریخ فرانسه معروف است.

تا همین ۳۰-۴۰ سال پیش همجنسگرایی در قوانینِ همه‌ی کشورهای جهان ممنوع بود و همجنسگرایان را در زندان‌ها و بازداشت‌گاه‌ها و بیمارستان‌های روانی نگه می‌داشتند. اما از وقتی که علم و تحقیقات به طبیعی‌بودن همجنسگرایی نظر دادند آن‌وقت دولت‌های غربی هم نظر خود را عوض کردند و جوامع آن‌ها روزبه‌روز بیش‌تر به پذیرش این مساله متمایل شدند.

اما این بدان معنا نیست که هر فرد غربی به‌راحتی با همجنسگرایی کنار آمده است. همه‌ی این‌ها نشان می‌دهند که حقوق همجنسگرایان نتیجه‌ی مبارزات خود همجنسگرایان بوده که در طول سال‌ها ادامه داشته و حالا دارد به نتیجه می‌رسد.


این‌چیزها درست است که دست‌آورد اکتشافات غربیان بوده و آن‌ها زودتر از دیگران به‌شان رسیده‌اند ولی دلیلی نمی‌شود که انسان‌های جوامع دیگر برای بهترشدن زندگی خود به همان گذشته خویش بچسبند و این دست‌آوردهای تازه‌ی علمی را به صرف «غربی»بودن نادیده بگیرند.

این به‌هیچ‌وجه «غربی» نیست. درست همان‌طور که دمکراسی و دست‌آوردهای مبارزات زنان یا کارگران آن جوامع که ما امروز برای خودمان می‌خواهیم هم غربی نیستند بل‌که قبل از هر چیز انسانیند و به همه‌ی انسان‌ها تعلق دارند.

از آن گذشته، به دور و بر خود نگاه کنید! از شکل لباس‌پوشیدن گرفته تا ماشین، تا اینترنت تا چراغ خوراک‌پزی، تا میز و صندلی آشپزخانه تا ... همه و همه از غرب گرفته شده است. چرا؟

به این دلیل ساده که این‌چیزها درست است که دست‌آورد اکتشافات غربیان بوده و آن‌ها زودتر از دیگران به‌شان رسیده‌اند ولی دلیلی نمی‌شود که انسان‌های جوامع دیگر برای بهترشدن زندگی خود به همان گذشته خویش بچسبند و این دست‌آوردهای تازه‌ی علمی را به صرف «غربی»بودن نادیده بگیرند؛ دست‌آوردهایی که به زندگی انسان‌ها بهبود کیفی می‌بخشند و راحتی می‌آورند.

چرا باید همه‌ی اجزای زندگی غربی را بگیریم اما به مساله‌ی جنسی که می‌رسیم یک‌هو دادمان هوا می‌رود که این غربی است؟ مهم‌تر از آن خوب است از کسی که به نفی همجنسگرایی می‌پردازد پرسیده شود که با رد دست‌آوردهای غربی در مورد جنسیت آیا راه دیگری جز قبول آن‌چه که ما فعلآ در مسایل جنسی داریم هم وجود دارد؟

آیا شما از نقش و کارکرد جنسیت در اجتماع ما خرسند هستید؟ آیا فکر نمی‌کنید که احتیاج به بحث و بررسی و زدودن عیب‌های آن احساس می‌شود؟ اگر جواب منفی است باید گفت که دست‌نزدن به هر پدیده‌ای باعث ایستایی و در نتیجه عدم پیشرفت آن می‌شود.

تازه اگر مسایل جنسی جاافتاده‌ی فعلی عیب و نقصی ندارند نباید از به‌چالش‌کشیده‌شدن آن‌ها هم واهمه داشت. ولی بد هم نیست به آمار و ارقام خودکشی‌های زنان و دختران، طلاق‌ها و جدایی‌ها، خشونت‌های خانوادگی و ... هم نگاهی بیاندازید تا آن‌وقت متوجه شوید که فرهنگ و دیدگاه فعلی حاکم پر از عیب و اشکال است.

و نکته دیگر؛ مگر ژاپن و یا چین و اخیرآ هند که همجنسگرایی را آزاد اعلام کرده‌اند همه غربی شده‌اند؟ مگر یادتان رفته که همین ده تا پانزده سال پیش وقتی پیش‌گامان همجنسگرایان ایرانی در مورد اهمیت آموزش مسایل جنسی در مدارس به دانش‌آموزان پیش‌نهاد می‌دادند، حرف‌شان خریداری نداشت اما این مساله امروز هر چند ناقص، ولی دارد در کشور ما جا می‌افتد. مگر ما با این‌کار غربی شده‌ایم؟

اگر همجنسگرایی طبیعی است پس چرا در بین حیوانات دیده نمی‌شود

خیلی از حرکات، خصوصیات و رفتار اجتماعی انسان‌ها در بین حیوانات دیده نمی‌شود. آیا این دلیل قانع‌کننده است که چون فلان رفتار در بین حیوانات دیده نمی‌شود پس طبیعی نیست؟ برای نمونه، می‌توان گفت که حیوانات مذهب ندارند، از تکنولوژی استفاده نمی‌کنند، یا رسم و رسوم معاشرت، مهمانی‌رفتن، حریم خصوصی افراد و ... هیچ آشنایی ندارند.

انسان‌ها با کمک عقل و قوه‌ی تشخیص خود در طی اعصار به این چیزها رسیده و به‌درستی از همه‌ی آن‌ها برای سر-و-سامان-دادن به زندگی خود استفاده می‌کنند. نمونه‌ی دیگر این‌که حیوانات فقط در فصل و زمان خاصی از سال و آن هم برای مدتی محدود به جفت‌گیری می‌پردازند در حالی که انسان‌ها چنین نیستند.


خیلی از حرکات، خصوصیات و رفتار اجتماعی انسان‌ها در بین حیوانات دیده نمی‌شود. آیا این دلیل قانع‌کننده است که چون فلان رفتار در بین حیوانات دیده نمی‌شود پس طبیعی نیست؟ برای نمونه، می‌توان گفت که حیوانات مذهب ندارند، از تکنولوژی استفاده نمی‌کنند، یا رسم و رسوم معاشرت، مهمانی‌رفتن، حریم خصوصی افراد و ... هیچ آشنایی ندارند.

اما استناد به این بهانه که همجنسگرایی در بین حیوانات دیده نمی‌شود بیش‌تر ناشی از عدم مطالعه است. هر چند نظر عمومی دانشمندان بر این است که پدیده‌ی همجنسگرایی در بین حیوانات چندان گسترده نیست اما به‌هرحال در بین بعضی از حیوانات دیده می‌شود. شاید بتوان گفت که دلیل ناشناخته‌بودن همجنسگرایی در میان حیوانات بیش‌تر ناشی از کم‌بود تحقیقات در این‌باره است.

چون در روابط همجنسگراها تولیدمثل صورت نمی‌گیرد، پس این رابطه بر خلاف دستور خدا و قانون طبیعت است و در نتیجه غیرطبیعی است

به کسی که چنین بهانه‌ای را مطرح می‌کند می‌توان گفت که اگر روابط جنسی را بخواهیم فقط و صرفآ در تولیدمثل خلاصه کنیم، آن‌وقت هر نوع سکس زن و شوهری که به تولیدمثل نیانجامد، غیرطبیعی است. یا به محض این‌که زن و شوهری تصمیم گرفتند که دیگر فرزندی تولید نکنند آن‌وقت باید از هم جدا شوند چون از این به بعد سکس آن‌ها با هدف لذت صورت می‌گیرد و نه تولیدمثل. یا زن و شوهرهایی که یکی از آن‌ها عقیم است فورآ باید از هم طلاق بگیرند.

اصلآ لذت و سرخوشی به‌عنوان بخشی از زندگی انسان همیشه مطرح بوده و هست. از تفریح و پیک‌نیک‌رفتن (که در بین حیوانات دیده نمی‌شود) گرفته تا انجام عمل سکس برای صرف لذت، همه بخشی از سلسله رفتارها و هنجارهای گسترده‌ی انسانی است که به‌عنوان معیارهای کیفی زندگی مطرح هستند.

از آن گذشته ازدیاد انسان‌ها بر روی کره‌ی زمین تا درجه‌ی انفجار رسیده که حتی مذهبیون متعصب هم (که مذهب‌شان با استفاده از وسایل پیش‌گیری از بارداری موافق نیست) همه در اهمیت فرزند کم‌تر برای خانواده‌ها و کنترل جمعیت جهانی هم‌عقیده‌اند.

اگر این جواب کافی نباشد، باز می‌توان گفت اصلآ چه کسی گفته که همجنسگرایان نمی‌توانند تولیدمثل کنند؟ در کشورهای غربی همجنسگرایان گی و لزبین با استفاده از روش‌های لقاح «مصنوعی» با هم بچه‌دار می‌شوند و این پدیده چندان نادری نیست. تازه بسیاری از همجنسگرایان در نتیجه‌ی فشار اجتماعی ازدواج کرده و بچه‌دار هستند.


در کشورهای غربی همجنسگرایان گی و لزبین با استفاده از روش‌های لقاح «مصنوعی» با هم بچه‌دار می‌شوند و این پدیده چندان نادری نیست.

برای افراد مذهبی هم می‌توان این را گفت که اگر خداوند نیرو و قوه‌ی جنسی انسان‌ها را فقط برای تولیدمثل خلق کرده چرا خدای قادر و توانا این قوه‌ی جنسی را در همان سال‌های نوجوانی در انسان زنده می‌کند و مکانیسمی به وجود نیاورد که این قوه‌ی جنسی بلافاصله بعد از ازدواج بروز کند؟ یا چرا خداوند مدت زمان فعالیت نیروی جنسی را محدود به چند سال یا فقط فصلی از سال قرار نداده است؟

همجنسگرایی یک موضوع انتخابی است و افرد لازم نیستند که این روش زشت را به‌عنوان شیوه‌ی زندگی برای خود انتخاب کنند

از کسی که چنین ادعایی می‌کند می‌توان درخواست کرد که برای اثبات ادعای خود، سعی کند که گرایش جنسی خود را حداقل برای یک‌روز یا یک‌ساعت یا یک‌دقیقه هم که شده عوض کند و بعد صادقانه نتیجه را بگوید که آیا موفق شده یا نه.

مسلم است که موفق نخواهد شد. چون گرایش جنسی انتخابی نیست و هم‌چون شخصی هم با کمی انصاف می‌تواند درک کند که در سن معینی در حوالی ده‌سالگی متوجه شده که به این یا آن جنس گرایش دارد و در واقع خود انتخابی نکرده است.

همجنسگراها فقط به‌دنبال سکس هستند

دیگر باید خیلی بی‌انصاف بود تا بتوان چنین تهمتی را عنوان کرد. کافی است به قدمت تاریخی فاحشه‌خانه‌ها توجه شود تا بُعد و وسعت سکس برای سکس و لذت را در بین دگرجنسگرایان متوجه شد.

به دور و بر خود، در کوچه پس‌کوچه‌ها و محلات خاص، به پدیده‌ی زنان خیابانی و ... نگاه کنید، یا کافی است به اینترنت سر بزنید تا متوجه شوید که دگرجنسگرایان در سکس‌جویی نه‌تنها از همجنسگرایان کم نمی‌آورند بل‌که چندین برابر آن‌ها امکانات و فرصت‌های خاص برای لذت‌جویی و کام‌یابی جنسی خود فراهم کرده‌اند.

پس اتهام فوق هیچ پایه‌ی عقلی و منطقی ندارد. از آن گذشته، کسانی که این موضوع را بهانه می‌کنند آگاهانه یا ناآگاهانه محدودیت دید و نگاه خود نسبت به جنسیت را عیان می‌کنند و موضوع را فقط در سکس و لذت جسمانی می‌دانند و بر بخش احساسی، روانی و اهمیت کام‌یابی انسان در این عرصه چشم می‌بندند.

افراد به این دلیل همجنسگرا می‌شوند که از نزدیکی با جنس مخالف ترس دارند، آن را تجربه نکرده‌اند که بدانند چقدر لذت‌بخش است و اگر یک‌بار تجربه کنند از این انحراف خود دست می‌کشند

این هم از آن‌دست اتهامات و افترائات بی‌شمار و بی‌پایه است. درست است که در جوامعی مثل جامعه‌ی ما که روابط و معاشرت زنان و مردان با محدودیت مواجه است، این امکان کاملآ وجود دارد که کسانی به‌خصوص در سنین جوانی به سکس با همجنس رو آورند.

ولی اولآ خود حاکمیت و قانون سخت‌گیر حاکم مسوول این پدیده است. دومآ این را همجنسگرایی نام نمی‌نهند چرا که همجنسگرایی تنها صرف یک رابطه‌ی جنسی با همجنس که از فشار هورمون‌ها ناشی می‌شود نیست، بل‌که همجنسگرایی دال بر تمایل و کشش همه‌جانبه‌ی روحی، جنسی، عاطفی و تمام وجود و هستی انسان به همجنس را شامل می‌شود.

یعنی یک همجنسگرا حتی در صورت فشار و هم‌چنین وجود امکان رابطه و سکس با غیرهمجنس، باز کماکان در درون خود و قلبآ به جفت‌گیری و نزدیکی با همجنس تمایل دارد و از سکس با غیرهمجنس نه از نظر روحی جسمی و عاطفی ارضاء نمی‌شود. دانش‌مندان علوم جنسی شمار این‌گونه افراد را بین ۵ تا ۱۰ درصد افراد هر جامعه می‌دانند.

تازه، این موضوع که سکس با غیرهمجنس را تجربه نکرده و نمی‌دانند که چه‌قدر لذت‌بخش است و امثال این‌ها بیش‌تر تنگ‌نظری و سطحی‌نگری افراد را عیان می‌کند چرا که لذت یک مساله‌ی شخصی است.

اگر کسی از سکس با غیرهمجنس لذت ببرد دلیل نمی‌شود که همه باید از این کار لذت ببرند. مثل این‌که همه باید از قرمه‌سبزی خوش‌شان بیاید یا همه باید از خوردن ماهی لذت ببرند. اگر متعصبان مخالفان همجنسگرایی صرف تجربه را برای تغییر گرایش جنسی کافی می‌دانند چرا خود یک‌بار هم که شده به سکس با همجنس مبادرت نمی‌کنند تا متوجه شوند که صرف عمل سکس بر گرایش جنسی تآثیری ندارد.

بعضی از این جوانان دچار آشفتگی هستند و قاطی کرده‌اند، اعتماد به نفس ندارند و توسط دوستان ناباب به انحراف کشیده شده‌اند؛ این‌ها فکر می‌کنند که همجنسگرا هستند در حالی‌که نیستند و باید به آن‌ها کمک کنیم تا هدایت شوند

اولآ همجنسگرایی تنها در بین جوانان نیست که بخواهیم آن‌ها را «منحرف» بدانیم. وانگهی در شرایطی که همجنسگرایی در کشور ما با این‌همه رنج و عذاب و فشار و حرمان روحی و جنسی و عاطفی هم‌راه است، امکان ندارد که طرف ریسک کرده و گرایش خود را غیر از آن‌چه هست عنوان کند.

کسانی که این‌گونه بهانه‌ها را مطرح می‌کنند در درک و فهم مسایل پیچیده‌ی بشری عاجزند و ترجیح می‌دهند خود را به جواب‌های ساده و کودکانه متقاعد کنند.

خاتمه

موارد فوق تنها بخشی از اتهامات و شیوه‌ی برخورد بسیاری از افراد جامعه با همجنسگرایی و همجنسگرایان است. ما سعی کرده‌ایم کوتاه و خلاصه به آن‌ها جواب دهیم اما هرکسی خود می‌توانند از زاویه‌ی دید و بنا به شناخت خود، پاسخ‌های بهتر، گسترده‌تر و عمقی‌تر بدهد.

چرا که مطرح‌کردن این بهانه‌ها برای مخالفت با همجنسگرایی تنها مختص کشور ما نیست و بدون استثنا در همه‌ی کشورها و جوامع به‌عنوان سند و مدرک برعلیه همجنسگرایان به کار گرفته شده‌اند و در راهِ به‌دست‌آوردن آزادی آن‌ها سنگ‌اندازی و مخالفت کرده‌اند.

اما نباید خسته شد، باید این اتهامات را مطرح کرد و به آن‌ها جواب داد نه یک‌بار بل‌که هر چندباری که لازم باشد. از همین ره‌گذر است که روزبه‌روز بر تعداد افرادی که نظرات و دیدگاه‌های خود را تعدیل می‌کنند افزوده می‌شود و بدین طریق فرهنگ‌سازی به نتیجه می‌رسد.

پس بر همه‌ی همجنسگرایان و مدافعان حقوق بشر است که به سهم خود و به هر شیوه‌ای که امکان‌اش را دارند، در طرح این‌گونه مسایل بکوشند، چه بخش عظیم مخالفت‌ها در جامعه‌ی ما از عدم شناخت ناشی می‌شود.

در پایان، منابع زیر برای شناخت بیش‌تر پیش‌نهاد می‌شوند:

«تنگ نظری بیش‌تر از این نمی‌شود» (در شماره‌ی ۷ مجله‌ی ماها)
«همجنسگرایی؛ درک‌ها و برداشت‌ها» (در شماره‌ی ۲ مجله‌ی ماها)

«فاکت‌های علمی در رد بچه‌بازبودن همجنسگرایان» در شماره‌ی ۱۰ مجله‌ی ماها

«گریزی تاریخی به مساله‌ی همجنسگرایی» (در شماره‌ی ۵ مجله‌ی ماها)

«اخلاق چیست، تفاوت اخلاق فرمایشی و اخلاق پویا» (در شماره‌ی ۹ مجله‌ی ماها)

«حلقه‌ی گم‌شده‌ی روشن‌فکران مذهبی» (در شماره‌ی ۱ ماها)

«مسلمانان همجنسگرای ایرانی و چالش‌های پیش رو» (در شماره‌ی ۲ ماها)

«حقوق بشر و هنجارهای اجتماعی» (در شماره‌ی ۴ ماها)

«همجنسگرایی و خانواده» (ویژه‌نامه‌ی هم‌راه شماره‌ی ۴ مجله‌ی ماها)

«همجنسگرایی در حیوانات هم دیده می‌شود و با قاموس طبیعت هم‌خوانی دارد» (شماره‌ی ۱۴ مجله‌ی ماها)

نشانی وبلاگ مجله‌ی ماها برای دریافت شماره‌های مختلف

کسانی که با مشکل فیلترینگ یا سرعت پایین اینترنت مواجه هستند می‌توانند با ایمیل مجله‌ی ماها تماس گرفته و درخواست دهند.

Share/Save/Bookmark
نظرات بیان شده در این نوشته الزاماً نظرات سایت زمانه نیست.

نظرهای خوانندگان

بهتر است یادی از دگرجنسگرایی بکنیم که فقط به خاطر معاشقه با یار اعدام شد و نمی‌دانم چرا رادیو زمانه خبر و سوابق آنرا زودتر از آنچه که باید برداشت، اینجاست که احساس می‌کنم ما دگرجنسگراها در اقلیت هستیم و رادیو زمانه، تو هم با ما نبودی.

-- محسن‌ ، Dec 19, 2009

سلام
من همجنس گرایی را قبول ندارم.و خیلی منصفانه بخوام قضاوت کنم میگم یک جور بیماری هست.مثل فلج بودن!یا مرض قند.یا چیزهایی مثل اینکه افرادی به خوردن باقالا حساسیت دارند و می میرند اگر حتی یک دانه بخورند!این نظر شخصی و بدون تحقیق مفصل بود اما این مقاله با این همه منابع خیلی کودکانه توجیه می میکنه! این جوری من می گم دزدی هم کاره خوبیه؟شما می گید بی فرهنگیه؟من می گم نه بستگی داره فرهنگ رو چطور تعریف کنید!!از این سایت بیش از این توقع داشتم!!!سبز باشید

-- پیمان ، Dec 19, 2009

جالب اینجاست که در تمام دنیا این یه صفحه برای ما همجنسگرا‌ها هست لابه لایه ی یه مجله که دگرجنسگرایان هم میخونن و دگر جنسگرا‌ها میان و میگن بازم باید یاد دگر جنسگرا‌ها باشیم، جای ما همجنسگراها ی ایرانی‌ حتا توی صفحه أی که به ما اختصاص شده هم نیست، واقعا متاسفم که به عنوان یک همجنسگرای ایرانی‌ همیشه باید درد بکشم از دست هم وطنی هام، همیشه باید غریبه باشم با هم وطنی هام، همیشه باید فرار کنم از دست هم وطنی هام... مرسی‌ از مطلبتون

-- at ، Dec 19, 2009

دلایل خنده دار و آخوندی برای توجیه همجنس گرایی آورده. وقتی این مقاله رو می خوندم احساس می کردم که یه آخوند جلوم نشسته و داره سعی می کنه دین رو توجیه کنه.

-- masoud ، Dec 20, 2009

مقاله بسیار روان خوش خوان و روشنگری بود. از دست اندرکاران رادیو زمانه ممنون هستیم که با انتشار این نوع مقاله های خوب ذهن جامعه ما را نسبت به مقوله همجنس گرایی روشن می کند.

-- پیمان ، Dec 20, 2009

آقای پیمان مرتبه قبل که صحبتی مانند صحبت شماشنیدم شخص مربوطه فرزندی پیدا کرد که همجنسگراست ودرس خوبی به اوداده است.

-- بدون نام ، Dec 20, 2009

پیمان عزیز!
سلام!
من دگرجنس گرایی را قبول ندارم! و خیلی منصفانه بخوام قضاوت کنم باید بگم معمولا دگرجنسگراها دچار نوعی بیماری شدید هستند به نام هموفوبیا که خیلی شباهت داره به فلج ذهنی بودن! و نه مرض قند!! این افراد بسیار سعی دارند سبک "زندگی کثیف!!" خود رو بر ما همجنسگراها تحمیل کنند! اما
این نظر شخصی و بدون تحقیق مفصل در مواحهه با تو بود که با دیدن این مقاله مفصل با این همه منابع، خیلی کودکانه دشمنی خودت رو باهمجنسگرایی توجیه میکنی!
سبز باشید

-- eX ، Dec 20, 2009

افسوس که هزار دلیل هم بیاورید باز حرف خودشان را میزنند انگار کر باشند خنده دار نیست ارتباط بین خوردن باقلا و گرایش جنسی و شباهت بین تشکیل یک زنگی سالم با فرزندان موفق و دزدی؟ 

-- سارا ، Dec 20, 2009

آقای مسعود اگر دلالیل غیر آخوندی در رد همجنسگرایی دارید ما مشتاق شنیدنیم... بر خلاف شما!

-- سارا ، Dec 20, 2009

به امید روزی که تمامی انسانها حق انتخاب داشته باشند که خود تصمیم بگیرند چگونه زندگی کنند من چند وقت پیش یک دکومنت دیدم که یک همجنسگرای
مسلمان از ترس خانواده با یک دختر ازدواج کرده بود ومیگفت من هیچ علاقه ای به او ندارم و هم اون رنج میکشه هم من و من گاهی فکر میکنم اخه چرا من خودم هیترو هستم ولی از همجنسگرا ها همیشه حمایت میکنم چون این قشر از جامعه همیشه مورد ظلم قرار گرفته به امید روزی که هرکس در اتاق خواب خود حق انتخاب داشته باشه حریم خصوصی یکی ازمهمترین حق انسانهاست

-- n ، Dec 20, 2009

از اقایان مسعود و پیمان تقاضا دارم برای اثبات ادعاشون برن سراغ تحقیقات برترین دانشگاه های دنیا من هم حاضرم از همونجا مطلب بیارم مگر که نهاد دانشگاه و علم رو قبول نداشته باشین. قرن 21 هست نمیخاین از خواب تعصب بیدار شید؟

-- abnous ، Dec 20, 2009

ضمن احترام به حق انتخاب افراد براي زندگي مشترک، بايد گفت اين روش زندگي بسيار غير عاديه.
ولي به هر حال هر کسي روشي را براي گذران زندگي انتخاب مي کنه و بايد به انتخاب افراد احترام گذاشته شه، مگه انسان چند بار به دنيا مياد که بذاره بقيه براي زندگيش تصميم بگيرند!
در ثاني خيلي مقاله سطحي با دلايل غيرقابل قبولي بود.

-- اهورا ، Dec 20, 2009

راستی چرا انتشار ماهامتوقف شد . بسیلر مجله خوبی بود. بهتر از تمام اسلاف واعقابش....

-- بدون نام ، Dec 20, 2009

انتظار نداشته باشید کسی این مطلب رو تا می خونه نظرش عوض شه. همه یه تعلق خاطری نسبت به نظریاتشون دارند که تمایل دارند حفظش کنند. اما در دراز مدت نظر منطقی رو احتمال داره بپذیرن.
منم اولین بار که یکی ازم پرسید آیا همجنسگرا هستم بهم برخورد ولی باعث شد برای اولین بار به این پدیده فکر کنم. هنوز فکر میکردم همجنسگراها محض تفریح همجنسگرا شدن ولی با این همه هر چی فکر کردم نتونستم دلیلی پیدا کنم که دگرجنسگرایی برتر از همجنسگرایی باشه.
چند سال بعد که فهمیدم که بیشتر ذاتی هست گرایش جنسی و قضیه تفریح و خوشگذرونی نیست، به فعالیتهای همجنسگراها برای احقاق حقوقشون علاقه مند شدم، مستندی یا مقاله ای در این مورد ببینم تماشا میکنم و میخونم و ناخودآگاه وقتی پرچم رنگیشون رو تو مغاره ای میبینم ترجیح میدم از همون مغازه خرید کنم.
یکی از شادترین جشنهایی هم که در عمرم دیدم رژه خیابونی همجیسگراها و سایر اقلیت ها از نظر تمایلات جنسی بود.
به نظر من حتی اگر همجنسگرایی صرفا محض خوشگذرونی بود بازم زشت تر یا بدتر از دگرجنسگرایی نیست ولی احقاق حقوق همجنسگراها برای من کم اهمیت میشد.

-- بدون نام ، Dec 20, 2009

سلام
از مطلب زیبایی که گذاشتید ممنونم!
واقعا تاثیرگذار و حقیقت سادهای بود برای کسانی که پشت خروارها افکار
خاک خورده و پیش داوریهای مغرضانه, اسیر میباشند.

پیام

-- پیام ، Dec 20, 2009

دوست عزیز

برای شما به خاطر مقاله سرتاسر مزخرف و بی محتوایتان متاسفم. موقعی که این مقاله را میخواندم از شدت خنده روده بر میشدم... اولا این خیال رو از کله بیرون کنید که بتوانید در کشوری مانند ایران با این فرهنگ غنی سنتی مثل سنت همجنسگرایی رو باب کنید! خیر ....

در باب احساسات شما و همردیفان شما همین بس که همجنسگرایی پدیده ای است در انسان که ریشه در نیازهای عاطفی و روحی او دارد و این نیازهای روحی و عاطفی باید از راه درست و البته اگر خدا رو هم دوست داریم خداپسندانه ارضا شود....
این که من بگویم گرسنه ام است ولی چون پول ندارم میرم از راه غیراخلاقی یعنی دزدی گرسنگی و نیاز خودم به غریزه خوردن رو ارضا میکنم استدلال منطقی است؟

شکی نیست همجنسگرایان نیازهایی روحی و عاطفی دارند ولی آیا این نیازها باید از هر راهی تأمین شود؟
اگر شما طالب زندگانی این دنیا هستید می توانید به انسان هم برچسب بزنید و به او هم مانند کالا نگاه کنید و بگویید همجنسگرا و دگرجنسگرا و از این القاب ...
لیکن اگر شما در درون قلبتان خدایی هم دارید بپرسید خدای من؛ من را هرجور باشم و زندگی کنم و باری به هر جهت باشم می پسندد یا نه؟
آیا خدای من تحول و نوگرایی را در من نمی پسندد؟ یا مرا تقبیح می کند؟

مبارزه برای از بین بردن تمایلات همجنسگرایانه مطابق با تجربه خود من کار دشواری است و شاید سالها به طول بیانجامد ولی به طور قطع شدنی است...

انسان اگر هرزه و باطل و بیهوده باشد و چند صباحی بی حاصل در یک رابطه با همجنس که سراسر وابستگی و خواهشهای انسانی در ستایش آنچه همجنس دارد است سپری کند چطور انسانی است؟ خوشبخت یا بدبخت؟
از شما سوال میکنم خداوند عالم اگر بنا بود عده ای را در دنیا همجنسگرا بیافریند چرا ماجرای قوم لوط را گیر مثل سنگی بزرگ زیر پای آنها انداخت تا همواره با مشکل مواجه باشند چرا از اول خلقت به این مسئله اشاره نشده؟ خلقت خدا مشکل داشته یا داره؟
اساساً خداوند باری به هر جهت خلق کرده یا اصول خلقت دنیا مبتنی بر نظم و حکمت است؟
اساساً طراحی ارگانهای جنسی مرد و زن برای چیست اگر مردی به مرد دیگر نیاز می داشت که خداوند دنیا را از یک جنس می آفرید تا این بی نظمی ها یفه همجنسگرایان را نگیرد...

جمع کنید این بساط را ! مگر خلقت خداوند علف هرز است یکی همجنسگرا شود دیگری دو جنسگرا آنکی دگرجنسگرا....
شرم کنید...
بروید ببنید به چه چیزی در نفس خود نیاز دارید آن را از راه انسانی و عقلانی ارضا کنید.... نیاز به دوستی با مردان دارید خوب با مردان ارتباط برقرار کنید و حب و دوستی آنها را در دل خود جای دهید مگر عشق مرد به مرد نهی شده و زشت است؟ نه هیچ کجا زشت نیست فقط آنجا که این رابطه مرزهای اخلاق و سنت خلقت بشر را در هم شکست و وارد محدوده ای شد که از بشر انسانی پست و نازل و پرستش کننده مردانگی یا زنانگی ساخت آن هنگام این رابطه به انحطاط و پستی انسان می انجامد

آری مبارزه با همجنسگرایی آسان نیست ولی مطمئن باشید که شدنی است
قوی باشید و از خود مردان قوی بسازید
مردانی مستقل قوی و دوستدار همجنس خود...

موفق باشید

-- علی ، Dec 20, 2009

ما در یک جامعه بسته زندگی میکنیم و رفتار یک عده مستقیم یا غیر مستقیم بر ما اثر میگذارد . من در انگلیس زندگی میکنم جایی که یک پنجم جمعیت همحنسگرا هستند .میدونین که آمار فرتیلیزشن(fertilization) در انگلیس 1.2 هست و میدونین که برای بقای یک نسل این ریت باید 2.3 باشه لطفا برای مطامع ،هوس و یا توجیح بیماری و ترس عده ای آینده بشریت رو به خطر نندازین ،این رفتار مانند خیلی از ناهنجاریهای شناخته و ناشناخته بشری است با این تفاوت که سعی داریم اونو توجیه کنیم و تلاشی در جهت بهبود آن نمیکنیم به جای فلسفه بافی جامعه رو با خطرات آن آشنا کنین .

-- هادی ، Dec 20, 2009

جواب ها و استدلال ها بسیار سطحی بود. نسبتا سوال های خوبی مطرح شده بود اما نه تنها نتوانسته بود به سوال ها جواب بده بلکه حتی این تصور را بیشتر به ذهن متبادر می کنه که هم جنس گراها حتی برای ساده ترین سوال هایی که در برابرشون مطرحه پاسخ ندارند.
دوستان هم جنس گرا هم بهتره سطح انتظاراتشون را بالاتر ببرند تا کارهای بهتری در زمینه تولید بشه.

-- مریم ، Dec 20, 2009

با سلام، بدون بحث در مورد اساس قضیه و اینکه موافق یا مخالف هستم، فقط خواستم بگم که این مقاله بسیار ابتدایی و کودکانه سعی در توجیه مسئله ای به این مهمی رو داشت. بهتر بود از افرادی با سواد و اطلاعات بیشتر استفاده می شد.

-- حامد ، Dec 21, 2009

دلم میگیره از این همه جهل و تعصب که بر ضد همجنسگرایی ابراز میکند افراد نا آگاه. دائم هم خودشون رو میچسبونن به فرهنگ ایرانی. میخواید بگید چی؟ میخواید بگید ایرانی ها همه یه عده نفهم و عقب افتادن؟ راجع به خودتون حرف بزنید.
حضرات دوست ندارید با هم جنستون رابطه داشته باشید خوب نداشته باشید. به شما چه ربطی داره بقیه چه کار میکنند؟ حیف از بچه هایی که زیر دست شما به لشگر جهال بپیونده. اگر شما 100 سال از انسانیت عقبی بچه شما 130 سال عقب خواهد بود.
مایه شرمساری کسانی که از بد روزگار با شما هموطن شدن نشید.

-- بدون نام ، Dec 22, 2009

سر اسم که دعوا نداریم. همجنس باز یا همجنس گرا یا هر اسم دیگر یعنی کسی که از راه رکتوم لذت جنسی می برد. اگر معنی دیگری غیر از این دارد لطفاً بفرمایید!
حالا با این حساب آیا «ویژگی لذت جنسی بردن از راه رکتوم» ظرفیت و توجیه تبدیل شدن به یک حرکت اجتماعی را دارد؟
خودتان قضاوت کنید.

-- میم ، Dec 24, 2009

سعی میکنم در حدی که آگاهی دارم به در خواست میم که خواسته اند معنی صحیح تر همجنسگرایی را بدانند جواب بدهم:
اول آنکه همجنسگرایی در رابطه جنسی خلاصه نمیشود و عشق و عاطفه و احساسات شالوده آن است، همان طور که در رابطه دگر جنسگرایانه سالم نیز همه چیز در رابطه جنسی خلاصه نمیشود.
در ثانی حتی در زمان رابطه جنسی تعریف شما غلط است. مثلا دو همجنسگرای زن را تصور بفرمایید. حتی در نوع رابطه جنسی که مد نظر شما بوده فقط یکی از دو طرف ممکن است در تعریف "لذت از راه رکتوم" بگنجد.
دفاع از حقوق همجنسگرایان "ظرفیت و توجیه تبدیل شدن به یک حرکت اجتماعی را دارد" تا از محرومیت عده کثیری انسان از زندگی عاطفی و عشق جلوگیری شود و از فشارهای بی مورد که از طرف اجتماع بر آنها وارد میشود کاسته شود. شاید که به ایده آل انسانیت نزدیکتر شویم.

-- بدون نام ، Dec 24, 2009

جناب میم!
1.ما هم سر اسم دعوا نداریم. همانطور که عده ای از دگرجنسگرایان دخترباز، پسرباز، زنباره یا روسپی هستند، گروهی از همجنسگرایان هم همجنسباز هستند که بنا به جنسیت شان همان دخترباز و پسرباز و زنباره و روسپی را هم می توان برایشان به کار برد.(امیدوارم هر چه زودتر این واژه ها بار منفی شان را از دست بدهند.) اما اگر نوعی گرایش جنسی را تعریف میکنیم همجنسگرا صحیج است.
2. هیچ کدام از این دو واژه به معنی "کسی که از راه رکتوم لذت جنسی می برد." نیست. بخشی از سکس ِ بخشی از همجنسگرایان به لذت از راه رکتوم مربوط میشود. ( راستی زن دگرجنسگرایی که با شوهرش سکس مقعدی دارد هم تحت این تعریف میگنجد. به نظرتان او هم همجنسگرا ست؟) با این حساب احتمالا شما تنها به سکس مقعدی بعضی مردان همجنسگرا اشاره دارید که آن هم همه ی زندگی این افراد نیست، تنها بخشی از سکس آنهاست. و بله، هموفوبها بیشترین ترس را از همین بخش دارند.
3.وقتی سطح آگاهی شما درباره ی هر اقلیتی تا این اندازه پایین است، آن اقلیت باید جنبش اجتماعی شکل بدهد و عمده تلاشش را بر آگاهی رسانی به امثال شما بکند.

-- پینوکیو ، Dec 25, 2009

ممنون از زمانه به خاطر گذاشتن اين مقاله ى عالى.

نقل قول از على: اولا این خیال رو از کله بیرون کنید که بتوانید در کشوری مانند ایران با این فرهنگ غنی سنتی مثل سنت همجنسگرایی رو باب کنید!

جناب على ظاهرا شما از تاريخچه همجنسگرايى در ايران اطلاع نداريد كه ادعا مى كنيد با اين فرهنگ غنى ضد همجنسگرايى!!، توصيه مى كنم كتاب "شاهدبازى در ادب پارسى" نوشته دكتر سيروس شميسا رو بخونيد. در اين كتاب توضيحات كاملى در مورد فرهنگ غنى همجنسگرايى در ايران داده شده.

نقل قول از على: این نیازهای روحی و عاطفی باید از راه درست و البته اگر خدا رو هم دوست داریم خداپسندانه ارضا شود....

شما به چه دليلى مى گى زندگى همجنسگرايانه، زندگى خداپسندانه نيست؟ مگه شما نماينده خدايى؟

نقل قول از على: این که من بگویم گرسنه ام است ولی چون پول ندارم میرم از راه غیراخلاقی یعنی دزدی گرسنگی و نیاز خودم به غریزه خوردن رو ارضا میکنم استدلال منطقی است؟

اين چه طرز استدلال كردنه؟ چرا قياس مع الفارق مى كنى؟ آخه همجنسگرايى چه ربطى داره به دزدى؟ دزد حقوق افراد ديگه رو ضايع مى كنه، اما دو تا همجنسگراى عاقل و بالغ كه با رضايت با همديگه رابطه برقرار مى كنن حقوق چه كسى رو ضايع مى كنن؟

نقل قول از على: از شما سوال میکنم خداوند عالم اگر بنا بود عده ای را در دنیا همجنسگرا بیافریند چرا ماجرای قوم لوط را گیر مثل سنگی بزرگ زیر پای آنها انداخت تا همواره با مشکل مواجه باشند چرا از اول خلقت به این مسئله اشاره نشده؟ خلقت خدا مشکل داشته یا داره؟

در اين مورد شما رو ارجاع مى دم به مقاله عالى اكبر گنجى در مورد همجنسگرايى:

http://zamaaneh.com/idea/2008/06/post_328.html

اكبر گنحى در اين مقاله به زيبايى نشون مى ده كه همجنسگرايى و دفاع از حقوق همجنسگرايان تضادى با مسلمانى نداره.

-- آرش ، Jan 3, 2010

دکتر شریعتی میگه مردی وارد دهی شد که در آن همه مردمان سالها بود به مرض خارش دچار شده بودند و مدام خود را میخاراندند. آنها از اینکه مرد غریبه خود را نمیخاراند شگفت زده شدند و برسرش ریختند. چون تصور میکردند لابد بیماری مهلکی دارد که خودش را نمیخاراند! علت اینکه هتروها نمیتوانند هوموها را درک کنند شبیه همین قصه است!!!

-- صدرا ، May 8, 2010

نظر بدهید

(نظر شما پس از تایید دبیر وب‌سایت منتشر می‌شود.)
-لطفا به زبان فارسی کامنت بگذارید.
برای نوشتن به زبان فارسی می توانید از ادیتور زمانه استفاده کنید.
-کامنتهایی که حاوی اتهام، توهین و یا حمله شخصی باشد هرز محسوب می شود و منتشر نخواهد شد.


(نشانی ایمیل‌تان نزد ما مانده، منتشر نمی‌شود)