رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۲۴ خرداد ۱۳۸۹
گفت‌وگو با ماشاء‌الله شمس‌الواعظین، روزنامه نگار و تحلیل‌گر سیاسی

لبنان، برزیل، ترکیه؛ دوستی یا فرصت‌طلبی؟

مریم محمدی
mmohammadi@radiozamaneh.com

موضع‏گیری برزیل، ترکیه و لبنان در جریان تصویب چهارمین قطعنامه‏ی تحریم‏ها علیه ایران، چنان‏که آقای ماشاالله شمس‏الواعظین، روزنامه‏نگار و کارشناس مسائل خاورمیانه می‏گوید، دور از انتظار نبود.

Download it Here!

اما نگاهی به زمینه‏ی سیاسی و اقتصادی این تصمیم و بررسی جایگاه این کشورها در مناسبات و تحولات سیاسی آینده، مسائلی هستند که درباره‏ی آن‏ها با آقای شمس‏الواعظین بیش‌تر گفت‏وگو کرده‏ام:

موضع برزیل و به‏ویژه ترکیه، به‌دلیل مشارکت در موافقت‏نامه‏ی سه‏جانبه‏ی تهران، برای همه‏ی ناظران سیاسی قابل انتظار بود. شاید هم پاره‏ای از تحلیل‏گران داخلی ایران و به‏ویژه تحلیل‏گران مؤید یا مفسر سیاست‏های رسمی جمهوری اسلامی علاقه‏مند بودند که لبنان هم به کشورهای مخالف این قطعنامه بپیوندد. ولی در هرحال لبنان موضع خود را اتخاذ کرد.

موضع لبنان چه معنایی دارد؟

لبنان مایل نبود در برابر کشورهای غربی و کشورهای میانه‏روی عرب، در رده‏ی کشورهای طرفدار ایران تلقی و دسته‏بندی بشود. به‏ویژه آن‏که طرف موافقت‏نامه‏ی سه‏جانبه هم نبود. از سوی دیگر هم نمی‏خواست مخالف ایران تلقی شود.

معمولاً این تیپ از کشورها ترجیح می‏دهند با امتناع از رأی دادن، موضع محتاطانه‏ی خود را اتخاذ کنند که لبنان این‏کار را کرد.


ماشاء الله شمس الواعظین، روزنامه نگار

این موضع به‌معنای آن است که لبنان در رویارویی‏ای که خواه‏ناخواه با اسراییل دارد، به نوعی از حمایت کشورهای عربی هم برخوردار است یا امیدوار است که برخوردار شود؟ آیا اهمیت چنین امیدی برای این کشور بیش از رابطه‏اش با ایران است؟

یادمان نرود که لبنان دارد تلاش می‏کند مواضع تاریخی و کلاسیک خود را احیا کند. به این معنا که کشوری بی‏طرف در خاورمیانه باشد و در موضع‏گیری‏های له یا علیه کشورها و یا در دسته‏بندی و گروه‏بندی‏های منطقه‏ای قرار نگیرد.

توجه داشته باشیم که بخشی از سرزمین لبنان (کشتزارهای شبعا) هنوز در اشغال اسراییل است. این کشور از سویی نیازمند همه‏ی کشورهای عربی است و از آن‌سو هم با مقاومت جدی‏ای در کشورش روبه‌رواست. این مقاومت هم طرفدار ایران است. به‏همین دلیل باید سیاست موازنه‏داری را در این زمینه برقرار کند.

این سیاست موازنه‏دار، لبنان را به‌سمت امتناع از دادن رأی سوق داد. به این ترتیب، هم موضع بی‏طرفانه‏ی خود را حفظ کرده و هم با ندادن رأی مثبت به‌نفع آن قطعنامه، در واقع جانب ایران را گرفته است. به یک معنا نیز این‏گونه تلقی خواهد شد.

آقای شمس‏الواعظین، بر مبنای این توضیحات و مجموعه‏ی رویدادهایی که در منطقه‏ی خاورمیانه می‏گذرد، فکر نمی‏کنید لبنان سیاست‏های خود را به نحوی تنظیم می‏کند که در عین این که نمی‏تواند حمایت‏های مستقیم امریکا را داشته باشد، حمایت‏های کشورهای عربی را که روابط معینی هم با امریکا دارند، به‏دست بیاورد؟ یعنی بیش‌تر روی جلب کمک‏های کشورهای عربی حساب می‏کند تا امریکا؟

این برداشت شما کاملاً صحیح است. نه تنها لبنان، بلکه بسیاری از کشورهای دیگر در خاورمیانه نیز دارند آرام آرام از قدرت جاذبه‏ای و یا سیاست منطقه‏ای ایالات متحده‏ی امریکا خارج می‏شوند. در واقع دارند سیاست اسراییل را در پیش می‏گیرند.

به این معنا که اسراییل طرفدار و متحدی قوی و استراتژیک به‏نام امریکا دارد، ولی در عین حال سیاست‏های خود را متناسب با دیدگاه‏های خود، مستقل از این کشور دنبال می‏کند. حتی در پاره‏ای از مواقع و بحران‏ها، از قبیل همین بحران اخیری که با «کاروان آزادی» اتفاق افتاد، ایالات متحده را یا به عدم جانبداری از موضع خصم که ترکیه باشد وادار می‏کند، یا وادار به جانبداری از خود می‌کند هنگام رأی دادن در شورای امنیت و یا تلطیف بیانیه‏هایی که ممکن است در این شورا علیه او صادر شود.

ممکن است نگاهی هم به نقش و جایگاه برزیل و ترکیه در این مناسبات داشته باشید؟

آن‏چه اکنون بحث مهمی تلقی می‏شود، موضع برزیل و ترکیه در آینده‏ی نزدیک، پس از تصویب این قطعنامه است.
به‏نظر می‏رسد که با توجه به تصویب قطعنامه‏ی ۱۹۲۹ و به مخاطره افتادن کشتی‏ها یا کشتی‌رانی بازرگانی ایران در آب‏های بین‏المللی، ترکیه تبدیل به شریک بزرگ تجاری ایران از طریق گذرگاه‏های زمینی خواهد شد.


اردوغان و داسیلوا (AFP)

هم‏چنین ترکیه به یک مرکز ثقل دیپلماتیک برای هرگونه رایزنی‏های بعدی تبدیل خواهد شد؛ چنان‏چه نماینده‏ی این کشور در شورای امنیت، پیش از تصویب این قطعنامه یاد‏آور شد. او از یک‌سو از ایران خواست به تعهدات بین‏المللی خود عمل کند و از سوی دیگر از کشورهای ۵+۱ خواست به رایزنی‏ها و راه‏حل‏های دیپلماتیک توجه بیش‌تری داشته باشند.

برزیل نیز حتی در حاشیه‏ی اجلاس تهران و هنگام انعقاد قراردادهای مکمل یا انضمامی قرارداد سه‏جانبه، قراردادهای دوجانبه‏ی بسیار زیادی با ایران امضا کرد. به‏نظر می‏رسد همه‏ی این قراردادها را به‏مورد اجرا خواهد گذاشت.

ضمن این که این دو کشور که یکی از آن‏ها عضو پیمان ناتو و دیگری بال جنوبی ایالات متحده‏ی امریکا در امریکای جنوبی محسوب می‏شود، با توجه به برخورداری‏شان از روابط بسیار حسنه با امریکا، در هرگونه مراودات و رایزنی‏های آینده، در صورت تشدید بحران میان ایران و امریکا در اثر تصویب قطعنامه‏ی ۱۹۲۹، نقش بسیار مهمی در جهت نزدیک کردن دیدگاه‏های ایران و کشورهای ۵+۱ ایفا خواهند کرد.

آیا این‌که ترکیه عضو ناتو است و برزیل نیز قبلاً اعلام کرده بود که علی‏رغم مخالفتش با تحریم‏ها، اگر در شورای امنیت تصویب شوند، خود را ملزم به اجرای آن‏ها می‏بیند، مانع روابط‌شان با ایران نمی‏شود؟

بر مبنای معاهدات بین‏المللی، قراردادهای دوجانبه‏ی بازرگانی‏ای که بین کشورها امضا می‏شوند، به شرط آن‏که موارد همکاری از جمله مواردی نباشد که در قطعنامه آمده باشد، مجاز هستند. بنابراین نه ترکیه و نه برزیل، هیچ‏کدام مشمول کشورهایی که علیه ایران موضع تحریمی گرفته‌اند، نخواهند شد.

با توجه به توضیحات شما و پذیرش محوری شدن نقش ترکیه و برزیل در این مناسبات، آیا سوی دیگر مسئله این نیست که ایران دست کم در رابطه با برنامه‏هایی که برای حفظ موقعیت خود در خاورمیانه و در میان کشورهای به‏نوعی در حال توسعه داشت، زیر پرچم و تحت تاثیر برزیل و ترکیه قرار می‏گیرد؟

درمجموع، با توجه به این که برزیل و ترکیه، هم با جهان مناسبات خواهند داشت و هم با ایران، آیا این نقشی نیست که ایران شاید بدون کمک این‏ دو کشور هم می‏توانست داشته باشد؟ آیا این جایگاه ایران است که این دو کشور می‏گیرند؟

سئوال خوبی است. تصور می‏کنم این موضوعات را باید از همدیگر تفکیک کرد. به این معنا که ایران موقعیت مهمی در خاورمیانه دارد. این موقعیت آن‏قدر مهم است که برای ایالات متحده‏ی امریکا وسوسه‏انگیز است.

بارک اوباما از آغاز ورود به کاخ سفید، همواره پیام‏های دوستی وسوسه‏انگیزی را برای رهبران ایران، مبنی بر ضرورت برگزاری مذاکرات مستقیم پیرامون نه تنها پرونده‏ی هسته‏ای، بلکه بسیاری از پرونده‏های معلق بین‏ دو کشور که عمدتاً بحرانی هم هستند- مانند بحران عراق، بحران افغانستان، بحران کشمکش اعراب و اسراییل- فرستاد.

اما ایران از سوی دیگر تلاش می‏کند غیر مستقیم نیروهای نوظهور در جهان را به عرصه‏ی مناسبات بین‏المللی برای رایزنی‏ها وارد کند و در صورت بروز اشکال در برقراری ارتباط یا مذاکره‏ی مستقیم با ایالات متحده، یا دستیابی به هرگونه توافق با این کشور و یا کشورهای ۵+۱، از نقش واسطه‏ی این کشورها به‌عنوان قدرت‏های نوظهور استفاده کند.
این‏ها می‏توانند منافاتی با یکدیگر نداشته باشند. اما در هر حال، هم برزیل و هم ترکیه سهم‏خواهی‏های خود را از ایران در این رابطه خواهند داشت. ازجمله ترکیه پس از تصویب قطعنامه‏ی ۱۹۲۹، تبدیل به شریک بازرگانی مهمی برای ایران خواهد شد و به‏نظر می‏رسد که ترکیه آماده‏ی ایفای این نقش خواهد بود.

Share/Save/Bookmark