رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۴ اردیبهشت ۱۳۸۹
گفت‌و‌گو با دکتر رسول نفیسی، تحلیل‌گر سیاسی

سیاست آمریکا در قبال ایران؛ ناروشنی یا اختلاف نظر؟

حسین علوی
alavi@radiozamaneh.com

اظهارنظرهای متفاوت مقامات آمریکایی، به ویژه مقامات وزارت دفاع این کشور، در قبال مناقشه‏ی هسته‏ای ایران، هم نگرانی‏ها را بیشتر کرده و هم از نظر برخی کارشناسان، نشانه‏ی ناروشنی در سیاست آمریکا در برابر ایران است. اما آیا به راستی مسأله بر سر ناروشنی و بلاتکلیفی است یا این‌ها نشانه‌های تازه از اختلاف نظر در بالای هرم قدرت در آمریکا هستند؟ با دکتر رسول نفیسی، استاد دانشگاه در واشینگتن و تحلیل‌گر سیاسی در این باره گفت‌وگو کرده‌‌ام:

Download it Here!

اساسی‏ترین صحبتی که در این زمینه به مطبوعات راه پیدا کرده - و شاید طبق معمول این امر عامدانه بوده باشد - انتفاد رابرت گیتس، وزیر دفاع امریکا، از سیاست‏های آقای اوباما است و این که امریکا سیاست روشنی در قبال ایران ندارد.

البته دریادار مولن که سیاست‏مدار میانه‏رو و محافظه‏کاری است، سعی کرد اظهارنظر نسبتاً متفاوتی در این زمینه داشته باشد. ولی رابرت گیتس، زمانی هم که وزیر دفاع جورج بوش بود، جزو یکی از سیاستمداران تندرو و به اصطلاح یکی از عقاب‏ها به حساب می‏آمد.

تصورم این است که آقای گیتس از این که دولت اوباما سیاست مشخصی در مقابل ایران ندارد، اظهار نارضایتی می‏کند. به خصوص که گفته شد تا پایان سال مسیحی گذشته به ایران وقت می‏دهند. اما بعد از آن دیدیم که اقدامات مشخصی صورت نگرفت.

از سوی دیگر، این خطر که اگر امریکا اقدام مشخصی نکند، ممکن است اسراییل به تنهایی علیه ایران وارد عمل شود و دست به عملیات نظامی بزند نیز باعث نگرانی در امریکا شده است. تصور می‏کنم، گیتس به این وسیله به دولت اوباما هشدار داد که فکری بکند.

اگر در چند ماه آینده شاهد تغییر و تحولاتی در کابینه باشیم، نشان می‏دهد این اختلافات عمیق‏تر و دامنه‏دارتر از آن بوده که در ظاهر به نظر می‏رسید.


دکتر رسول نفیسی، تحلیل‌گر سیاسی

به اسراییل اشاره کردید. بسیاری از آگاهان سیاست اسراییل در قبال مناقشه‏ی هسته‏ای ایران را همواره عامل مؤثری در تعیین سیاست امریکا ارزیابی کرده‏اند. اکنون و به ویژه با توجه به شکافی که در ارتباط با مسأله‏ی صلح خاورمیانه بین امریکا و اسراییل پدید آمده است، این تأثیرگذاری چگونه است؟

دولت اوباما اصولاً رابطه‏ی خوبی با دولت ناتانیاهو ندارد. حتی زمانی که نخست‏وزیر اسراییل به امریکا سفر کرد، برخلاف روال عادی مناسبات دیپلماتیک، که رؤسای کشورها در مقابل رسانه‏ها با هم دست می‏دهند، آنها با هم دست ندادند و این امر نشان‏دهنده‏ی اختلافات عمیق این دو رهبر است.

بنابراین در شرایطی که اختلافات میان امریکا و اسراییل به این سطح رسیده، امکان این که دولت اسراییل به خودی‏ خود دست به اقداماتی بزند، بسیار بیشتر از گذشته است.

البته خود دولت اسراییل هم متوجه عواقب چنین عملیاتی هست. با این حال چنین اقداماتی به این بستگی دارد که آیا دکترین دولت اسراییل مبنی بر این که باید تنها نیروی اتمی در منطقه باشد، به ملاحظات محافظه‏کارانه‏ی این دولت می‏چربد یا خیر؟ به این معنا که عواقبی که چنین حمله‏ای خواهد داشت و بخش عمده‌ای از آن هم نامعلوم است می‏چربد به این که اسراییل ایران را از صنایع اتمی محروم کند یا نه.

نظر من این است که اسراییل همچنان محتاطانه عمل خواهد کرد. ولی احتمال این حرکت از جانب دولت اسراییل، موضوعی است که سیاست امریکا نسبت به ایران را تا حد زیادی تحت تأثیر قرار می‏دهد و قسمت مهمی از اقدامات دولت امریکا، حتی از لحاظ تبلیغاتی، بر این مبناست که احتمال چنین برخوردی از سوی اسرائیل با ایران را کم کند.

چون این اقدام دارای چنان عواقبی است که برای هیچ‏کس، حتی برای دولت ایران، روشن نیست و وارد شدن در چنین بازی‏ای ممکن است برای همه‏ی طرفین خطرناک باشد.

دریادار مایک مولن، رییس ستاد مشترک ارتش امریکا، از کاربرد گزینه‏ی نظامی علیه ایران ابراز نگرانی کرده است. ولی در عین حال برای اولین بار، بر آمادگی کامل امریکا در جهت هر نوع اقدام نظامی تأکید کرده است. آیا ممکن است طرح‏هایی پشت صحنه وجود داشته باشد و نگرانی آقای مایک مولن به خاطر اطلاعاتی باشد که از این طرح‏ها دارد؟

اصولاً ما متوجه شده‏ایم که در این ماه ها در آمریکا، حرکت از طرف مذاکره به سمت تهدید و حتی شاید نوعی اقدام نظامی علیه ایران است. دلیل آن هم این است که اخیرا وقتی چندین بار آقای صالحی و یا آقای متکی گفتند حاضر به تبادل مبادله‏ی اورانیوم غنی‌شده‏ی ایران هستند، دولت امریکا هیچ عنایتی به این مسأله نشان نداد.

حرکت الان به طرف تندتر شدن است. دریادار مولن نیز که آدم محافظه‏کار و میانه‏رویی است، دو جمله در این زمینه اظهار کرد: جمله‏ی اول این بود که امریکا آمادگی کامل برای برخورد با ایران دارد. ولی بلافاصله برای چندمین بار، تکرار کرد که عواقب این حمله غیرقابل پیش‏بینی و برای منطقه بسیار بسیار خطرناک است.

به نظر من، دریادار مولن با این اظهارنظر خواست در مقابل رابرت گیتس موضع‏گیری کند و موضع خود را در این زمینه نشان بدهد و بگوید هرچند وزیر دفاع تمایل بیشتری به سمت جنبه‏ی نظامی قضیه دارد، ولی ایشان همچنان موضع محافظه‏کارانه‏ی خود را در مقابل این مساله حفظ می‏کند.

آقای نفیسی، تندتر شدن اظهارات سیاست‏مداران امریکا و ایران نسبت به یکدیگر و واکنش‏های متقابلی که صورت می‏گیرد، مثلاً مانور نظامی‏ای که ایران در حال حاضر در خلیج فارس انجام می‏دهد، خودبه‏خود تنش‏ها را افزایش می‏دهد و این با سیاست ترغیب ایران به مذاکره، حتی اگر مبنای آن تشویق و تنبیه هم باشد، تناقض پیدا می‏کند. شما این تناقض را چگونه می‏بینید؟ آیا تفاوت اظهارنظرها در بین مقامات امریکا ناشی از نوعی بلاتکلیفی نیست؟

همان‏طور که پیش از این گفتم، دولت امریکا تا به امروز، سیاست مشخصی در قبال مسأله‏ی ایران اتخاذ نکرده است. ولی گرایشی که ما می‏بینیم، رفتن از طرف مذاکره به طرف مخاصمه است.

هرچند دولت امریکا مکرر می‏گوید حاضر به مذاکره است و درهای مذاکره باز است، اما به نظر نمی‏رسد اوضاع به سمت مذاکره پیش برود. به خاطر این که عکس‏العملی از ایران ندیده‏ایم. البته بعضاً هم به این دلیل است که امریکایی‏ها فکر می‏کنند موضع‏گیری‏های ایران جدی نیست. این هم می‏تواند یک عامل باشد.

به هرصورت، از مذاکرات پشت پرده که بی‏خبریم، ولی از مذاکرات علنی ندیده‏ایم که دولت امریکا اقدامی جدی‏ برای بررسی و ارزیابی پیشنهادهای ایران انجام بدهد. به این لحاظ است که فکر می‏کنم طرفین بیشتر به سمت مخاصمه پیش می‏روند.

البته دولت ایران هم طبق معمول اعتماد به‏نفس نابجایی نشان می‏دهد که ممکن است عواقب بسیار وخیمی برای کشور داشته باشد.

برخی کارشناسان اظهار عقیده می‏کنند که تصویب دور جدیدی از تحریم‏ها ممکن است فقط به این خاطر باشد که پس از آن، امریکا و اروپا، خارج از شورای امنیت، سیاست مستقلی را برای اعمال فشار بیشتر علیه ایران به کار بگیرند و میزان تحریم در طرح جدید شورای امنیت اصلاً مهم نیست.

گرایشی که تاکنون در دولت اوباما دیده‏ایم، این بوده که اجماعی جهانی علیه ایران به‏وجود بیاید. دو نشستی هم که در نیویورک و واشنگتن برگزار شد، باز هم در این جهت بود که کشورها را به طور کلی قانع کنند که ایران کشور خطرناکی است و باید به طور دسته‏جمعی با او درگیر شد.

البته لبه‏ی تیز این سیاست به خصوص متوجه چین و روسیه است. روسیه تا حدی همگامی نشان داده است. ولی چین با این که گفته است به سمت تحریم ایران تمایل دارد، به نظر نمی‏رسد که این کشور به هیچ‏وجه با امریکا در این زمینه همکاری کند.

دولت چین اصولاً در جهت گسترش نفوذ خود در منطقه است. بنابراین امریکا فعلاً نمی‏تواند با هیچ نوع سیاستی چین را قانع کند که تحریم‏های مورد نظر امریکا، به خصوص در قسمت انرژی و سرمایه‏گذاری در زمینه‏‏ی انرژی را به ایران تحمیل کند

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

آخرش ایران را میزنند و اگر واکنش نشان دهد که میدهد با بمب اتمی میزنند .
اپوزیسیون وظیفه دارد رابطه با امریکا را تشویق کند و طرح دو دولت در فلسطین و اسرائیل را حمایت کند . آنوقت رژیم ترسش از رسوایی در صورت پذیرش بسته پیشنهادی و کنار گذاشتن سیاست تخاصمی میریزد و از دست زدن به اقدامات تحریک آمیز باز میماند . اما اپوزیسیون چنین شهامتی را ندارد و مثل رژیم درگیر بازی ماجراجویانه ساخته و پرداخته حزب توده و دوران جنگ سرد شوروی است . پس باید منتظر مند تا زده شدن ایران با بمب اتمی همان چیزی که آمریکائیها مایل به ان نیستند ولی ناچار به انجام ان خواهند شد .

-- salahchi ، Apr 24, 2010 در ساعت 09:14 PM