رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۹ فروردین ۱۳۸۷
گفت‌وگو با دکتر مهران براتی

آیا خطر اقدام نظامی علیه ایران جدی است؟

حسین علوی

هم‌زمان با طرح اتهامات تازه‌ای علیه جمهوری اسلامی ایران در مورد دخالت در ناآرامی‌های عراق و آموزش گروه‌های افراط‌گرای اسلامی در منطقه، برخی رسانه‌ها به گمانه‌زنی‌های تازه‌ای درباره‌ی احتمال اقدام نظامی علیه ایران پرداخته‌اند.

این گمانه‌زنی‌ها به‌ویژه با برخی قرائن و نشانه‌ها مانند استعفای ویلیام فالون فرمانده‌ی کل نیروهای آمریکا در منطقه، سفر دیک چینی معاون رییس جمهور آمریکا به خاورمیانه و موضع‌گیری اخیر رییس جمهور فرانسه در مورد خطر هسته‌ای ایران برای اروپا همراه بوده است.

در گفت‌وگویی که در این زمینه با مهران براتی تحلیل‌گر مسایل سیاسی مقیم آلمان داشتم، ضمن برشمردن برخی از این قرائن و نشانه‌ها، میزان جدی بودن این گمانه‌زنی‌ها را پرسیدم:

Download it Here!

خط‌مشی ایران پس از قطعنامه‌ی سوم شورای امنیت در مورد سیاست اتمی‌اش هنوز روشن نیست و به همین دلیل هم من فکر می‌کنم الان فشارهای سیاسی و تهدیدات نظامی رو به افزایش خواهد بود. این مسئله را، همان‌طور که شما هم اشاره کردید، مثلا در رابطه با استعفای آقای فالون که فرمانده‌ی کل نیروهای دریایی دو جنگ زمینی در عراق و افغانستان بوده و به هرحال ایشان فرد بسیار مهمی است، می‌توان مورد توجه قرار داد. اینکه ایشان هم‌زمان با اعزام یک ناو بسیار بزرگ و مهم هواپیمابر آمریکایی به خلیج فارس استعفا داده است، برخی این را یکی از نشانه‌هایی می‌بینند که احتمال حمله‌ی نظامی موضعی آمریکا به ایران را زیاد کرده است.

اما من فکر می‌کنم همان‌طور که برای حمله‌ی نظامی به عراق شما هیچ دلیل قانع‌کننده‌ای نمی‌توانید پیدا کنید. ولی این حمله انجام گرفت، الان هم در رابطه با ایران حتما این نیست که دلایل منطقی تعیین‌کننده باشند برای تصمیم‌گیری در این مورد که به ایران حمله‌ای بشود یا نشود. به‌ویژه اینکه اکنون در صحبت‌های آقای بوش یک مسئله دیگر هم اضافه شده است. ایشان صحبت از این می‌کنند که ایران سلاح اتمی می‌خواهد به‌دست بیاورد تا «ملت‌ها»، از جمله برخی از ملت‌های خاورمیانه را از بین ببرد. «از جمله» منظور اسراییل است، ولی اکنون دیگر دامنه‌ی به اصطلاح از بین‌بردن را آقای بوش فقط منحصر به اسراییل نمی‌کند.

اینها صحبت‌هایی خیلی جدی هستند که نگرانی به‌وجود می‌آورند. از آن طرف هم شواهد دیگری وجود دارد که به گفته‌ی خود سران نظامی حماس، افراد آنها و شاخه‌ی نظامی آنها در ایران تعلیم می‌بینند و تعلیم دیده‌اند.

حالا این برای هر دو طرف ممکن است وسیله‌ای تاکتیکی‌ باشد. به این معنا که از یک طرف فشار به ایران می‌آید که این حمایت از حماس را قطع بکند و حماس از این شرایط استفاده می‌کند تا موقعیت بهتری در رابطه با گروه رقیب فتح پیدا بکند و برعکس، ایران از این احتمالات استفاده می‌کند برای اینکه احتمال حمله به ایران را کم بکند. یعنی مرز میان واقعیت و غیرواقعیت، منطق و غیرمنطق، در اینجا از مو باریک‌تر شده است.

ولی حدس می‌شود زد که اگر ایران به‌طور کلی با گروه 5+1‌ همراهی نکند، احتمال یک حمله‌ی نظامی موضعی کم نیست. یعنی نگرانی‌ها بی‌جا نیستند.

اینجا این سوال مطرح است که تصمیم‌گیری در مورد حمله‌ی نظامی علیه ایران در کجا می‌تواند انجام گیرد؟ با توجه به اینکه می‌دانیم که شورای امنیت اساسا در وضعیتی نیست که بر سر مسئله‌ی اقدام نظامی توافق در آن حاصل بشود و حتا قطعنامه‌ی اخیر علیه ایران هم با دشواری در این شورا تصویب شد، بنابراین چنین تصمیمی آیا در خارج از شورای امنیت و توسط چه کسانی ممکن است گرفته بشود؟

بله. این حتما در شورای امنیت نخواهد بود، ولی، حقوق بین‌الملل این احتمال و این امکان را به‌وجود می‌آورد که اگر یک کشوری میهماندار یک نیروی مهاجم به کشور دیگری بشود و یا وجود آنها را در کشور خودش تحمل بکند، حالا این را من در مورد حماس می‌گویم یا در مورد نیروهایی که متعلق به مقتدا صدر هستند، چنانچه اینها در ایران تعلیم ببینند، در قرارگاه‌های مشخصی تعلیم نظامی ببینند برای حمله به‌طور مشخص اکنون به اسراییل.

یا مورد دیگر مثلا حزب‌اله در لبنان. اینها می‌تواند یکی از دلایلی باشد که یک کشوری خودش را مورد تهدید ببیند و در دفاع از خودش به آن کشور پناه‌دهنده، که در این مورد ایران باشد، حمله بکند. این حمله هم علی‌الاصول فقط می‌تواند از طرف اسراییل آغاز بشود و آن وقت آمریکا به‌عنوان حامی دوم وارد جنگ شود.

آقای براتی، در اینجا سیاست اروپا مطرح است. با وجود اینکه به هرحال کشورهای اروپایی، به ویژه بریتانیا، فرانسه و آلمان تاکنون بر سر قطعنامه‌های شورای امنیت با آمریکا همراهی داشته‌اند، ولی در مورد اقدام نظامی علیه ایران در اروپا مخالفت‌های جدی وجود دارد. آیا اظهارنظر اخیر آقای سارکوزی رییس جمهور فرانسه که ایران را یک خطر جدی برای اروپا در ارتباط با برنامه‌ی هسته‌ای دانسته‌است، می‌تواند نشانه‌هایی از وجود چنین سیاستی در اروپا هم باشد؟

به احتمال قوی اروپایی‌ها با حمله‌ی نظامی به ایران موافقتی نخواهند داشت و در این کار هم شرکت نخواهند کرد. گفت‌وگوهایی که انجام می‌گیرد بیشتر در جهت تشدید فشار سیاسی به ایران است. هرچند اکنون علائمی وجود دارد برای اینکه فرانسه به‌خصوص در هیات رییس جمهور جدیدش آقای سارکوزی، می‌تواند سیاست دیگری را در پیش بگیرد. یعنی در این جهت که فرانسه در تعادل و توازن نیروهای نظامی و سیاسی منطقه، حاضر به پذیرش نقشی که ایران برای خودش در این منطقه قائل است، نباشد.

این نگرانی به ویژه تشدید شده است در جریان انتخابات مجلس هشتم در ایران و اینکه نیروهای وابسته به سپاه پاسداران و بسیج مسلط شده‌اند به تمام اهرم‌های سیاسی، قانونگذاری و اقتصادی کشور. خود این مسئله علی‌الاصول شرایطی را به‌وجود آورده است که اروپا نگران این باشد که نیروهای نظامی ایران با قدرت روزافزون‌شان بخواهند نقشی را در تمام این منطقه به‌عهده بگیرند و شرایط و ناآرامی‌هایی را به‌وجود بیاورند که تعادل و تناسب موجود در خاورمیانه به‌کلی بهم بخورد.

با این مسئله فرانسه هم هیچ نوع توافقی ندارد. من فکر می‌کنم البته هر حمله‌ای هم انجام بگیرد، حملات موضعی خواهد بود. یک حمله‌ی سراسری به ایران انجام نخواهد گرفت. ولی اگر چنین چیزی انجام بگیرد، به احتمال، این گام از طرف اسراییل برداشته می‌شود با حمایت آمریکا و احتمال اینکه فرانسه هم از چنین حرکتی پشتیبانی بکند وجود دارد.

ولی در این صورت یک مشکل هم برای فرانسه به‌وجود خواهد آمد، و آن اینکه علی‌الاصول فرانسه نمی‌تواند خارج از تصمیم‌گیری‌های پیمان آتلانتیک شمالی گام نظامی بردارد. در اینجا یک قرارداد درونی وجود دارد، یعنی بعد از آمدن آقای سارکوزی، ایشان وارد اتحاد نظامی پیمان آتلانتیک شمالی هم شده‌اند. بنابراین این مسئله، مشکلی برای فرانسه در این پیمان ناتو به‌وجود خواهد آورد. ولی به هر حال اکنون احتمال یک چنین خطری بیش از پیش وجود دارد، اگر چنانچه ایران گامی به پیش برندارد.

البته در صحبت نوروزی آقای خامنه‌ای، در نکته‌ای، ایشان اشاره داشتند که ما باید در یک جاهایی میان‌بر بزنیم. این را بخشی تعبیر کردند به سیاست اقتصادی دولت، ولی برخی هم تعبیر کردند که منظور ایشان درست در مورد مسئله‌ی اتمی بوده است و این میان‌برزدن به این معناست که یک راه‌حل وسطی را فعلا با گروه 5+1 بتوانند پیدا بکنند.

Share/Save/Bookmark

نظرهای خوانندگان

نقد و بررسی دیدگاههای تحلیلگران در بار حمله نظامی امريكا به ایران
در ارتباط با حمله نظامی آمریکا آنگونه که برخی تحلیل گران در رادیو زمانه بدان می پردازند می توان نکاتی را مورد توجه قرار داد تا شاید کمکی باشد به تحلیل درست و کنش منطقی در روابط سیاسی دو کشور.
با مطالعه دیدگاه های کسانی مثل آقای دکتر ترابی، برقعی ، نویسنده هفت دلیل ونشانه در حمله آمریکا به ایران و برخی عزیزانی که در این چند هفته اخیر دیدگاه هایی نظیر دکتر ترابی را مطرح نموده اند نکاتی بعنوان جای سئوال باقی است که جدی به نظر می رسد و پاسخ آنها در این قبیل تحلیلها به چشم نمی خورد و همین مسایل چنان شبهه ای به ذهن متبادر می نماید که گویا یا این مسئله یک حباب تو خالی است و یک هیاهوی تبلیغاتی، رسانه ای و سیاسی بیش نیست و یا تحلیلگران بار علمی چندانی بخصوص در حوزه های انسانسناسی جامعه شناسی و روانسناختی در چنته ندارند. تعمدا به این علوم اشاره میشود که آنها عمیقا با تحلیل کنشهای فردی، گروهی، اجتماعی، ملی و بین المللی ارتباط و سرو کار دارند.
دلایل این مسئله مختصرا به این شکل مطرح می شود:
1- این تحلیل ها عاری از هرگونه سازو کار و مکانیزم علمی در باره ساختار های اجتماعی و اید یو لوزیکی جامعه ایران است. بخصوص که نظام اجتماعی و سیاسی –ایدئولوزیکی ایران از زمان صفویه به این سو دارای یک ساختار قابل تنظیم، نظامند و یک سیر حرکتی الگومندی است لذا تحلیل در ست بایستی در راستای چنین تاریخی باشد چرا که مطالعه و در نظر گرفتن کنشهای تاریخی به پیش بینی و درک درست کنشها کمک می نماید. در این زمینه آثاری مثل نوشته های احمد اشرف، جان فوران، کاتوزیان، نیکی کدی، فرای ، هوگلند، اینجانب و... البته با رویکردی تلفیقی انتقادی به بار تحلیلی عزیزان کمک می نماید.
2- اگر چه جمهوری اسلامی در بسیاری از زمینه های توسعه در چند سال اخیر بسیار ناموفق عمل نموده است لیکن در برخی موارد کشور ایران به پیشرفتهای بس شگرف نایل آمده است. امروزه تمام روستاهای ایران برق،راه اسفالته، امکانات بهداشتی آموزشی و حتی ارتباطات الکترونیکی و مخابراتی دارد. به لحاظ نظامی نیز نا گفته پیداست با بوجه های اختصاص یافته بدان و تجربیات جنگ با عراق پیشرفت های زیادی نموده است. لذا ایران کشور قدرتمندی است و هرگونه ساده نگری در مورد جنگ ممکن است به زیان هر دو طرف و حتی نابودی ملتهای منطقه و حتی جهان بینجامد لذا در این زمینه می بایست تفکر منطقی و عقلایی داشت.
3- آمریکا همانگونه که مدعی است و قسمی نیز شاید واقعی است خود را مدعی آزادی صلح طلبی و حامی امنیت برای جهانیان می داند لذا چطور به سادگی در پی نا امن نمودن منطقه و جهان را می نماید مگر در تاریخ خود جنگ ویتنام یا همین عراق و ... را سیاست مداران آن کشور مرور نمی نمایند. لذا مسایل به همین سادگی نیست شاید بازار گرمی باشد ، جناب آقای ترابی.
4- این تحلیل گران تا چه حدی از اوضاع داخلی ایران اطلاع دارند به چه میزان از روانشناسی ملت ایران آگاهی دارند؟ بررسی های تفاسیر این تحلیلگران نشان می دهد که شاید به دلیل دوری از وطن دسترسی ناقص به اطلاعات دست اول و به روز داشته باشند.
ملت ایران ملتی احساساتی و اغلب تحت تاثیر فضا و جو اجتماعی حاکم هستند و در مواردی انسانهایی که کنشهای پیش بینی ناپذیری را از خود بروز می دهند که با معادلات همخوانی ندارد. لذا توجه به این مسئله در حمایت و عدم حمایت مردم از مسئولین در امر جنگ قابل تامل است.
ذات و ماهیت مذهب شیعه که در خون و استخوان ملت جاری است در واکنش به این مسایل باید مد نظر قرار گیرد.
البته مسایل جامعه شناختی و انسانشناختی دیگری نیز هست که بدلیل اطاله کلام نمی توان مطرح نمود. لیکن چند سناریو می توان برای این مسئله جهت درک بهتر اوضاع سیاسی مطرح نمود:
الف) سناریوی اول اینکه همه این هیاهو یک بازار گرمی و تبلیغات رسانه ای سیاسی و... است که می توان رد پای آن را در آثار پست مدر نیستها و منتقدان مدرنیستی مثل مارشا ل برمن یافت که در کتاب تجربه مدر نیته برخی مسایل را در ذات مدرنیته و تناقض در آن می بیند و..
ب) سناریوی دوم را که به واقعیت نزدیک و کمی با سناریوی اول شبیه است "بازی سیاسی" است. سیاست همین است اخه سیاست مداران مشغله ای جز این نمی توانند داشته باشند که می بایست مدام در حال سفسطه گری، دلالی ، زبان بازی و... باشند و چند تحلیل گر هم نظیر همین نوشته و سایر نوشته ها به دان لفت لعاب بدهند. آیا همین است؟ به نظر می رسد که اگر تاریخ را مورد بازبینی قرار دهیم تا کنون اینگونه بوده است.
ج) شاید دیدگاه صاحبنظران نظام جهانی کسانی مثل والرشتاین امین و... درست باشد که امریکا در چالش سیاست خارجی خود خواستار عدم عقب نشینی از مرکزیت خود بوده و در پی تحت تاثیر قرار دادن جناح های مقابل مثل اتحادیه اروپا چین و روسیه بعنوان دو مرکز عمده رقیب و ایران که هم پیمان چین و روسیه است در پی تضعیف این جناح در راستای تحکیم سیطره خود باشد که نشانه های آن نیز فرا وان است.
د) شاید امریکا با ایران در افتاده و بجنگد چرا که کشور های مرکز بحران های داخلی خود را به جهان سوم منتقل می نمایندو در انجا با تمرکز و اسودگی بیشتر مدیریت می نمایند. بی جهت نیست که فرانسه نیز با بی ثباتیهای اخیر در این کشور در تحولات جهانی مداخله گرانه تر و جنجالی تر ظاهر می شود و بخصوص ملاحظه می شود که اخیرا هم ثبات در این کشور دیده می شود و هم سیاست مداران آن کشور به دنبال دست اندازی در مناطق دیگرند.
ه) آمریکا با ایران جنگ کرده و به مدد ملت ابران( با توجه به روحیه رشادت بدور از تعصب این یک واقعیت و روانشناسی ملت ایران است، رجوع شود به آثار بنو عزیزی در مورد اسلام سیعه و نقش آن در انقلاب و توسعه) و تدبیر مسئولین شکست سنگینی می خورد و مسئل اسراییل نیز حل می شود.
و) جنگی در کار نیست و آمریکا در پی کسب منفعت بیشتر در منطقه است لذا امنیت منطقه صلح و آزادی که شعار آن از آمریکا و ابرانیان مهاجر شنیده می شود صورت مسئله است. همه می دانند که جناب دکتر ترابی سرمایه داری دچار بحرانهای چرخه ای و فراز و فرود آغاز و انجام است، برای گریز از بحران فی نفسه بدنبال سود و منفعت است لذا چاره ای نیست که به هر ترفندی کسب سود در خارج از جهان سرمایه داری برایش حیاتی است.

-- الف -الف زنجان ، Mar 27, 2008 در ساعت 03:47 PM

Baba khaheshan bas konid ba in masale hamle be Iran.engar barge choghondar ast ke hamle konan,dar ghadim ye mesali ast ke har ke atash barafrokht in atash daman khod va atrafian ra niz khahad gereft.mesle inke Aghaye Sarkozi ya Sarghozi ham tanesh mikhare.omid almam

-- بدون نام ، Mar 27, 2008 در ساعت 03:47 PM

آقای دبیر وب سایت لطفا نقد مطالب را منتشر نمایید و ما را از مراجعه به سایت و تعامل با شما نا امید نکنید.
. . . . . . . . . . . . . .
زمانه ـ نقد و نظر منتشر نشده ای از شما در سایت وجود ندارد. آخرین مطلب تان که نوشتاری بلند و بیشتر از ظرفیت بخش اظهار نظرهاست، دیروز و در نقد همین مطلب منتشر شده است. با سپاس از همراهی و حسن توجه شما.

-- الف - الف زنجان ، Mar 28, 2008 در ساعت 03:47 PM