رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۹ دی ۱۳۸۶
گفتگو با هوشنگ امیراحمدی پیرامون سفر جرج بوش به خاورمیانه

«دعوای ایران و آمریکا، یک دعوای جهانی است»

حسین علوی

Download it Here!

جرج بوش رییس‌جمهور آمریکا از امروز سفر خاورمیانه‌ی خود را با دیدار از اسراییل آغاز می‌کند. برخی مقامات مسؤول آمریکایی اعلام کرده‌اند که یکی از اهداف این سفر، منزوی کردن ایران در منطقه است. از سوی دیگر خبر مربوط به خطر رویارویی قایق‌های نظامی سپاه پاسداران ایران با کشتی‌های نظامی آمریکا در تنگه‌ی هرمز که روز دوشنبه اتفاق افتاد، هم‌چنان مورد بحث و بررسی محافل سیاسی و رسانه‌هاست.

در مورد این مسأله با دکتر هوشنگ امیراحمدی، کارشناس روابط ایران با آمریکا گفت‌وگویی داشتم و ابتدا این مسأله را در میان گذاشتم که آیا واشنگتن پس از انتشار گزارش سازمان‌های اطلاعاتی در مورد مناقشه‌ی هسته‌ای ایران، سیاست جدیدی را در قبال ایران طرح‌ریزی کرده است؟


جرج بوش، رییس‌جمهور آمریکا در سفر خاور میانه‌ای خود در کنار ایهود اولمرت، نخست‌وزیر اسراییل

ادامه‌ی سیاست‌های گذشته است؛ با این تفاوت که در قبل از گزارش سازمان‌های جاسوسی آمریکا، عرب‌ها خیلی بیشتر نگران ایران بودند و خیلی بیشتر سعی می‌کردند خودشان را با آمریکا هماهنگ کنند. ولی بعد از آن یک‌دفعه از آمریکا بریدند و سعی کردند مستقل‌تر عمل کنند و به ایران نزدیک شوند و این واشنگتن را نگران کرد. من فکر می‌کنم سفر بوش برای برگرداندن عرب‌ها به آن جایی است که بوده‌اند.

اساساً در آمریکا به سفر آقای بوش به منطقه‌ی خاورمیانه چگونه نگاه می‌شود؟ برای نمونه، مخالفان آقای بوش و دموکرات‌ها بویژه اکنون در تبلیغات انتخاباتی خودشان، پس از گزارش سازمان‌های اطلاعاتی آمریکا، چه سیاستی جایگزینی را در ارتباط با ایران مطرح می‌کنند؟

بیشتر سکوت اختیار شده است تا سیاست جدیدی را ابراز بکنند. یعنی خیلی از سیاستمداران آمریکایی در واقع آدم به شکلی احساس می‌کند که از این گزارش غافل‌گیر شده‌اند و یک سیاست جدید را هم بعد از آن دولت آمریکا مطرح نکرد. با این تفاوت که من فکر می‌کنم آن‌هایی که خیلی از جنگ و از استفاده از زور حرف می‌زدند، این روزها خیلی کمتر از آن جریان صحبت می‌کنند و بیشتر ساکت هستند.

بنابراین من تغییر خاصی را نمی‌بینم؛ هم در دموکرات‌ها و هم در جمهوریخواه‌ها. ولی اصولاً دعوا سر ایران هیچ وقت بین دو حزب نبود؛ دعوا سر دو نیرو در این کشور بود که یک نیرو، من می‌گویم، طرفداران منافع اسراییل و نیروی دیگر طرفداران منافع ملی آمریکا.

من فکر می‌کنم این دعوا کماکان در آینده هم ادامه خواهد داشت. چون طرفداران منافع ملی اسراییل در این کشور، حالا یهودی یا غیریهودی، بیشتر هدفشان، نه فقط منزوی کردن ایران، که به شکلی کوچک کردن ایران، ضربه زدن به ایران، از بین بردن بخشی از قابلیت‌های کشور است. در حالی که طرفداران منافع ملی آمریکا این طور فکر نمی‌کنند و فکر می‌کنند می‌شود با ایران کنار آمد و از ایران در جهت منافع ملی آمریکا استفاده کرد و اصولاً منافع ملی آمریکا در جنگ و دعوا با ایران تأمین نمی‌شود؛ بلکه در جهت صلحش باید پیش رفت و این منافع را تأمین کرد.

آیا مسکوت گذاشتن برخی سیاست‌های گذشته در آمریکا در قبال ایران به این معنی است که فشار بر ایران از طریق شورای امنیت و تشدید تحریم‌های اقتصادی هم فعلاً به طور جدی پیگیری نخواهد شد؟

در آینده‌ای نزدیک پیگیری خواهد شد؛ ولی یک فرصت کوتاهی پیش آمده است که شاید در این فرصت بتوانند هر دو طرف به بخشی از نگرانی‌های هم‌دیگر پاسخ بدهند. ببینید؛ رابطه‌ی ایران و آمریکا یک رابطه‌ی مشکلی است؛ مسایل عدیده‌ای در آن هست و این گزارش سازمان‌های جاسوسی آمریکا چیز خاصی را حل نکرد؛ ولی یک چیز مهمی گفت و آن این‌که ایران به هر حال فعلاً در حال ساختن بمب نیست و این‌که اگرهم بخواهد یک روزی شروع کند به بمب‌سازی، چندین سال تا آن موقع وقت هست.

این ایجاد فضایی کرد که این فضا، دیگر فضای جنگی نیست؛ ولی در عین‌حال این فضا فضای تنش است و در این رابطه مسایل خودش را دارد و مخصوصاً که در این رابطه فقط ایران و آمریکا نیستند که با هم‌دیگر مشکل دارند؛ نیروهای دیگری درگیر این دعوا هستند؛ مثل اسراییل، عرب‌ها، ترک‌ها و مثل اروپایی‌ها و غیره.

این است که دعوای ایران و آمریکا به نوعی یک دعوای جهانی است؛ یک جریان جهانی وجود دارد. به همین دلیل هم جریان گاه تنشش بالا می‌رود و گاه پایین می‌آید و بستگی به حرکت نیروهای مختلف در این دعوا دارد؛ مخصوصاً البته آمریکا و اسراییل از یک طرف و ایران از طرف دیگر.

آقای امیراحمدی آیا اتفاق روز دوشنبه هفتم ژانویه، در تنگه‌ی هرمز، یعنی اخطار متقابل قایق‌های نظامی ایران و کشتی‌های آمریکایی می‌تواند در سفر آقای بوش تأثیر بگذارد؟

حتماً بی‌تأثیر نخواهد بود. ببینید، واقعیت این است که تنگه‌ی هرمز یک جای بسیار کوچکی است و همان طور که می‌گویند تنگه است. فقط حدود ۳۳ کیلومتر عرض دارد و پر از کشتی است و اکثراً هم متأسفانه کشتی‌های جنگی‌اند و کشتی‌ها نفتی و کشتی‌های تجاری دیگر و قایق‌های کوچک و بزرگ.

آن جا در واقع یک جای بسیار شلوغی‌ است؛ مخصوصاً که آمریکایی‌ها و ایرانی‌ها در آن تنگه خیلی به هم‌دیگر نزدیکند و به همین هر حادثه‌ای متأسفانه می‌تواند اتفاق بیفتد و اگر دو طرف مواظب نباشند، می‌تواند به فاجعه منتهی بشود.

اما این‌که این اتفاقی که افتاد، می‌تواند تأثیری روی سفر آقای بوش بگذارد، من فکر می‌کنم که هم ایران و هم آمریکا می‌توانند از این حادثه به نفع خودشان استفاده کنند. از یک طرف آقای بوش به عرب‌ها که بعد از آن جریان گزارش سازمان‌های جاسوسی آمریکا یک مقدار آرام شده بودند، می‌تواند به عرب‌ها بگوید که شما از این آرامی وضعیت میان ایران و آمریکا، یک وقت به بیراهه نروید؛ ایران کماکان خطرناک است، ایران خطرناک بود، خطرناک هست و خطرناک هم خواهد ماند و نمونه‌اش هم همین است که می‌بینید. حتی به خود ما هم رحم نمی‌کند و حتی می‌خواهد به کشتی‌های ما هم تجاوز کند؛ چه رسد به تجاوز به شما.

از آن طرف ایران هم می‌تواند به طور مستقیم یا غیرمستقیم به عرب‌ها بگوید که اگر شما فکر می‌کنید رییس شما خیلی مهم است و می‌تواند از شما حمایت کند، می‌بینید که ما حتی از آن‌ها هم نمی‌ترسیم و اگر وقتش برسد، می‌توانیم به آن‌ها هم حمله کنیم. بنابراین بهتر است پیش ما در منطقه بمانید و با ما کار کنید.

یک وضعیت این گونه‌ای (حاکم) است. ولی واقعیت این است که مشکل ایران و آمریکا یک مشکل خطرناک است و با این نوع بازی‌ها کار به جایی نمی‌برد و بهتر است هر دو طرف در چارچوب منافع ملی خودشان وارد یک میدان جدیدی بشوند.

Share/Save/Bookmark