رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۸ تیر ۱۳۸۶
گفت‌وگو با مریم شبانی، یکی از روزنامه‌نگاران «هم‌میهن»

روزنامه‌نگاران و غم نان

شنیدن فایل صوتی

هر بار که یک روزنامه یا نشریه در ایران توقیف می‌شود، که ظاهرا هنوز پایانی بر آن متصور نیست، بیشتر کنجکاوی‌ها و حساسیت‌ها متوجه انگیزه‌ها و پی‌آمدهای سیاسی توقیف می‌شود. اما آسیب‌های ناشی از توقیف نیمه پنهان دیگری هم دارد و آن سر ریز شدن اندوه در دل ده‌ها جوانی است که از دور و نزدیک برگرد آن روزنامه قلم می‌زنند و با آن روزگار می‌گذرانند.

توقیف روزنامه‌ی «هم‌میهن» در روز سه شنبه‌ گذشته با حکم سعید مرتضوی دادستان تهران، بار دیگر نگاه‌ها را متوجه‌ی عدم امنیت شغلی روزنامه‌نگاران در ایران و نحوه‌ی گذران زندگی آنها کرد. در همین ارتباط گفت‌وگویی داشتم با مریم شبانی، یکی از روزنامه‌نگاران «هم‌میهن» و ابتدا از او درباره‌ی روحیه‌ی او و همکاران و مشکلات شغلی آنها پس از توقیف روزنامه پرسیدم:

مریم شبانی: حالا نمی‌دانم خوشبختانه یا متاسفانه، اگر بخواهم برای سوال شما بگویم خوشبختانه، من خودم یک مقدار نسبت به دوستان وضعیت متفاوت‌تری دارم. چون من همزمان در دو روزنامه کار می‌کردم. در سایت روزنامه‌ی «اعتماد ملی» و در صفحه‌ی آخر «باشگاه روشنفکران» روزنامه‌ی «هم‌میهن». یعنی می‌توانم بگویم که من در یک دوره‌ای کار خیلی فشرده‌ای داشتم که الان از آن فشردگی کاسته شده است. یعنی من الان هر روز به روزنامه‌ی «اعتماد ملی» می‌روم و آنجا حضور دارم. اما الان که صحبت می‌کنم، من آمده‌ام دفتر روزنامه‌ی «هم‌میهن»، در واقع چهار روز بعد از توقیف و یکسری از دوستان و همکارانم را می‌بینم که اینجا هستند، حضور دارند و فهمیدم که دوستان تقریبا هر روز به دفتر می‌آیند...

این امید که روزنامه رفع توقیف بشود هست؟ یعنی چقدر دوستان امیدوارند؟

این امید را در اینروزها، یعنی از پنج‌شنبه تا الان، کم و بیش دارند به ما می‌دهند. یعنی البته ما خیلی هم نمی‌دانیم این امیدواریی که به ما می‌دهند، تا چه حد هست. ولی بهرحال مسئولان روزنامه دارند پیگیری‌های خاص خودشان را می‌کنند و به ما امید می‌دهند که شاید در آینده‌ای نزدیک شاهد باشیم که دوباره روزنامه‌ی «هم‌میهن» روی دکه‌ی روزنامه‌فروشی‌ها قرار بگیرد.

خانم شبانی! اساسا توقیف روزنامه‌ها و نشریات در ایران به طور مرتب در این سالها وجود داشته است. روزنامه‌نگاران در برخورد با این پدیده چه می‌کنند، و در ایام توقیف چگونه زندگی را می‌گذرانند و چگونه نیازهای مشغله‌ی مطبوعاتی را پاسخ می‌دهند؟

خب این در واقع یکی از مشکلات بزرگ قشر روزنامه‌نگار هست،‌ یعنی در دوره‌ای کار دارند و در دوره‌ دیگری کار ندارند. و برای مدت های مختلف برخی از دوستان به‌صورت حق‌التحریری برای نشریات دیگر مطلب می‌نویسند و برخی از دوستان را هم می‌بینیم که برای نشریات تخصصی کار می‌کنند و مطلب می‌نویسند. در واقع یک فشار روانی برای بچه‌های روزنامه‌نگار است و عموما سعی می‌کنند تا جایی که می‌توانند فقط به یک کار بسنده نکنند. یعنی همیشه سعی می‌کنند در حاشیه یک کار معمولی‌تری که حداقل زندگی‌شان از آن راه بگذرد، برای خودشان در گوشه و کنار، جایی، نزد آشنایی، دوستی، مجله‌ای یا بهرحال یک کاری که مربوط باشد به رشته‌ی خودشان، به روزنامه‌نگاری، همیشه مدنظر داشته‌ باشند.

یعنی چند شغله‌شدن یک اجبار هست برای روزنامه‌نگاران به خاطر عدم امنیت شغلی، ولی خب باز در حیطه‌ی نوشتن و دست به قلم بردن!

بله دقیقا، چندشغله‌شدن یک اجباری‌ست که بالای سر روزنامه‌نگاران هست، آنهم تنها فقط به این دلیل که مجبورند زندگی‌شان را بگذرانند. یعنی وقتی این روزنامه‌ی «هم‌میهن» بسته می‌شود، ولی عملا زندگی اول ماه بچه‌ها که بهرحال قسط های مختلف هست،‌ خرج ماهانه‌ی زندگی‌شان هست، باید بگذرد و هر طور هست از جایی تامین بشود.

الان در شرایط کنونی چقدر برای روزنامه‌نگاران «هم‌میهن» این امکان هست که در روزنامه‌های دیگر، حالا به‌صورت پیمانی یا ثابت، قلم بزنند؟

به‌صورت ثابت که می‌توانم بگویم خیلی کم است. یعنی احتمال اینکه دوستان به‌صورت ثابت بتوانند جای دیگر کار کنند خیلی کم است. چون کادر همه روزنامه‌ها و نشریات و مجله ها دیگر بسته شده است. به‌صورت پیمانی امکانش هست اما سیستم پرداخت حق‌التحریر در ایران سیستم نامرتب و نا منظمی است. یعنی اینطور نیست که شما مثلا اول هر ماه، آن حق‌التحریری را که داخل ماه کار کرده‌اید به شما پرداخت کنند. همیشه روزنامه ها با تاخیر حق‌التحریرها را می‌دهند. یعنی بهرحال دوستان مشکل دارند و شاید به نوعی بشود گفت که اگر حتی یک مقدار پس‌انداز دوران کاری نباشد، واقعا ماههای اول بیکاری یک مقداری سخت می‌گذرد به بچه‌ها. ولی بهرحال از ماههای سوم و چهارم شاید مثلا حق‌التحریری بیاید. بهرحال آدم که نمی‌تواند بنشیند ونظاره کند و باید مشغول یک کار دیگری بشود. اما همیشه ماههای اول ماههای سختی‌اند از نظر اقتصادی برای دوستانی که روزنامه‌هایشان توقیف می‌شوند.

تشکل‌های موجود دفاع از حقوق روزنامه‌نگاران، مثل اتحادیه‌ی صنفی یا انجمن دفاع از مطبوعات،‌ چقدر الان فعال هستند و چقدر موثرند در بازگشایی روزنامه؟

ببینید، یک بحث کلی هست که در توقیف مطبوعات هیچوقت روند قانونی طی نمی‌شود در ایران و یک اراده‌ی برتر مطبوعات را در ایران توقیف می‌کند. بنابراین این اتحادیه‌های صنفی هم خیلی کاری از دستشان برنمی‌آید، یعنی آنها هم نمی‌توانند در مقابل آن اراده‌ی برتر بایستند. اگر قانونی طی می‌شد، شاید مثلا دوستان می‌توانستند یعنی اعضای انجمن صنفی مراجعه و از همان روند قانونی مسئله را پیگیری کنند و این اقدامات غیرقانونی را بزرگ جلوه بدهند که بتوانند در یک بستر قانونی امتیاز بگیرند. ولی وقتی یک اراده‌ی برتر خارج از قوه‌ی قضاییه می‌آید و یک روزنامه را توقیف می‌کند و شما نیز هیچ منطق قانونی پشت‌سرش نمی‌بینید، خب عملا نهادها و تشکل‌های صنفی ما هم هیچ کاری از دستشان برنمی‌آید که برای روزنامه‌ها انجام بدهند.

Share/Save/Bookmark