رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۷ فروردین ۱۳۸۸
گفت و گو با دکتر کامران داد‏خواه، استاد دانشگاه و تحلیل‏گر مسایل سیاسی

«اروپا، هزینه‌ها را به گردن آمریکا انداخته‌ است»

فرنگیس محبی
mohebbi@radiozamaneh.com

بارک اوباما، رییس جمهور آمریکا، سه‏شنبه‏‌ی گذشته، برای مذاکره در مورد چگونگی حل بحران اقتصادی جهان و سیاست تازه‏ی او برای افغانستان، عازم اروپا شد.

این نخستین سفر مهم خارجی اوباما، پس از روی کار آمدنش در ژانویه‏ی سال جاری است. همان‏طور که انتظار می‏رفت، اوباما به دلیل محبوبیتی که در میان افکار عمومی اروپا دارد، مذاکرات مثبتی را با رهبران کشورهای آلمان، فرانسه و بریتانیا داشته است.

در رابطه با اهمیت این سفر و استقبال مردم و رهبران اروپایی از رییس جمهور جدید آمریکا، با آقای دکتر کامران داد‏خواه، استاد دانشگاه و تحلیل‏گر مسایل سیاسی آمریکا، گفت و ‏گو کرده‏ام.

Download it Here!

استقبال مردم و رهبران اروپا از بارک اوباما، با برخوردی که پیش‏تر اروپاییان با جرج بوش داشتند، تفاوت دارد. آیا می‏توان این را آغازی برای آشتی و نزدیکی بیشتر اروپا و آمریکا دانست؟

بله، می‏تواند شروع جدیدی باشد. باید اول توجه کرد که علت آن ‌چه بوده. یک مسأله، شخصیت خود آقای اوباما است که حالت یک سوپراستار دارد و از این جهت اروپایی‏ها تجسم و تصوری راجع به موقعیت سیاهان در آمریکا دارند که کاملاً هم درست نیست.

علاوه بر آن، خود شخصیت ایشان، از جهت صحبت کردن، سخنران خوب بودن هم موثر است. ولی یک علت اساسی‏تر این است که بعضی سیاست‏های آقای اوباما، به اروپا نزدیک‏تر است. مثل محیط زیست، تحقیق در‌باره‏ی سلول پایه، سقط جنین، همچنین بستن زندان گوانتانامو و…

حال، باید توجه کرد که اگر این منافع دائماً بتواند با هم تلاقی و تمادی داشته باشد، نزدیکی ادامه پیدا خواهد کرد. ولی بی‏شک امروز یا فردا یا چند وقت دیگر تضادهایی در منافع دو گروه کشورها پیش می‏آید و هر کشوری به دنبال منافع خود خواهد بود.

بنابراین می‏تواند باشد، اما مسأله این است که منافع دو گروه با هم‏دیگر در یک جهت حرکت ‏کند که به نظر من، تا مقدار زیادی هم می‏تواند حرکت کند و در نتیجه می‌تواند، تا حدود زیادی یک آغاز جدید باشد.

تصمیماتی که در پایان کنفرانس گروه بیست در لندن، گرفته شد، نشان داد که اروپا و حتا دیگران، هم‏چنان از نظر اقتصادی، تحت تأثیر آمریکا قرار دارند و سرنوشتشان به هم‏دیگر گره خورده است. فکر می‏کنید که از نظر سیاسی هم این نزدیکی وجود دارد یا باقی است؟

بله، سرنوشت تمام دنیا از نظر اقتصادی به هم گره خورده و حتا نخست وزیر چین وقتی در آمریکا بود، گفت: «ما همه در یک کشتی نشستیم» و این واقعیتی است. منافع آمریکا و اروپا‏ از نظر اقتصادی یکی است.

از نظر سیاسی هم منافع‏شان به طور عمده یکی است، فقط مسأله این است که تقریباً از شروع جنگ دوم جهانی تا کنون، اروپایی‏ها همیشه این را خواسته‏اند که مخارج را امریکا بپردازد، کشته شدن افراد هم به گردن آمریکا باشد و به طور کلی، امریکا کارها را انجام دهد، اما می‏خواهند در آقایی دنیا با هم شریک باشند.

تا روزی که اروپا چنین فکری بکند، مسأله خواهد بود. حالا آقای اوباما، ماه عسلی با دنیا دارد. اما روزی که این تمام شود، دوباره این مسایل در زمینه‏ی سیاسی، اقتصادی و در زمینه‏های دیگر برای‏شان پیش خواهد آمد.


دکتر کامران داد‏خواه، استاد دانشگاه

مسأله‏ی مهمی که آقای اوباما باید با رهبران اروپایی حل کند، اعزام نیروی نظامی بیشتر از سوی کشورهای عضو ناتو به افغانستان است. آقای اوباما در استراسبورگ گفت: «اروپایی‏ها نباید توقع داشته باشند که آمریکا تمام بار مبارزه با تروریسم را به تنهایی به دوش بکشد.» فکر می‏کنید اروپایی‏ها از نظر سیاست داخلی‏شان در موقعیتی هستند که در این باره، همراهی بیشتری با آمریکا داشته باشند؟ یا حتا تمایل به این کار داشته باشند؟

واقعیت این است که ارتش چندین کشور در افغانستان هستند. غیر از آمریکایی‏ها و کانادایی‏ها، بقیه اصلاً نمی‏جنگند. ارتشی که نمی‏جنگد، اصلاً معلوم نیست برای چه ارتش است.

آلمان‏ها خود را به یک‌سری مناطق خاص محدود کرده‏اند و گفته‏اند از این‏جا بیرون نمی‏رویم، تیراندازی هم نمی‏کنیم. فرانسوی‏ها هم که اصولاً اهل جنگ نبوده‏اند و در جنگ دوم‌، در عرض هیجده روز آلمان‏ها تا دم پاریس آمدند.

بنابراین، اگر این روحیه‏ی اروپایی‏ها عوض نشود، مسأله خواهد بود. مسأله این است که تروریسم یک واقعیت و یک خطر جهانی است و همه باید همکاری کنند. این‌که شما بجنگید، ما این‏جا تماشا می‏کنیم، قابل ادامه نیست.

به‏خصوص الان، در برابر تروریست‏ها در پاکستان، فقط ارتش آمریکا است که با هواپیماهای بی‏سرنشین بعضی مناطق را (البته با اطلاع دولت پاکستان) مورد حمله قرار می‏دهد. اما لازم است که همه در این ماجرا شرکت کنند.

مشکل دیگر ناتو، قانع کردن روسیه در این رابطه است که گسترش پیمان دفاعی آتلانتیک شمالی به سوی شرق، خطری برای روسیه محسوب نمی‏شود. به نظر می‏آید در‌باره‏ی سپر دفاعی موشکی لهستان یا جمهوری چک، آمریکا توانسته تضمین‏هایی به روسیه بدهد. اما قانع کردن روسیه در ارتباط با گسترش ناتو، به نظر کار ساده‏ای نمی‏آید. نظر شما چیست؟

اختلاف با روسیه، به فلسفه‏ای که آقای ولادیمیر پوتین داشته و طرز کنونی اداره‏ی روسیه برمی‏گردد. چندین بار این مسأله مطرح شده و ایشان مستقیم یا ضمنی گفته است، اعتقاد او این است که اتحاد شوروی سابق به آن صورت نمی‏توانسته ادامه پیدا کند.

بنابراین، باید اقتصادش آزاد می‏شده و از نظر سیاسی آزادی‏هایی می‏داده است، اما آقای پوتین همچنین اعتقاد دارد که امپراتوری اتحاد شوروی نمی بایست از هم پاشیده شود.

بنابراین، آن‏چه آقای پوتین و آن مافیای سابق کا.گ.ب که الان در قدرت هستند می‏خواهند این است، که به طور رسمی یا ضمنی بر کشورهایی که آن روزها تابع روسیه بودند، تسلط داشته باشند. به همین دلیل است که با گرجستان، اوکراین و کشورهای بالتیک دعوا دارند.

در مورد اروپای شرقی هم فکر می‏کردند که آن‏ها حداقل منطقه‏ای بی‏طرف یا سپری خواهند بود. این است که هر نوع اقدامی بشود، با این فلسفه در تضاد خواهد بود. وگرنه سپر دفاعی در لهستان و چکسلواکی خطری برای روسیه نیست.

اما روسیه می‏خواسته است که این منطقه اگر طرف روسیه نیست، حداقل بی‏طرف باشد. همین‏طور، گرجستان یا اوکراین وارد ناتو نشوند. بنابراین، تا روزی که این حرف‏ها هست، مسأله قابل حل نیست.

حال اگر آقای مدودوف، فلسفه‏ی دیگری داشته باشد یا اصلاً بتواند خود را از تسلط مافیای کا.گ.ب بیرون بکشد، مسأله‏ی دیگری خواهد بود. وگرنه این مسایل به این سادگی با قول آقای اوباما یا رویکرد جدید ممکن است فقط به طور موقتی پشت پرده برود.

آقای اوباما در سخنرانی‏اش در فرانسه، ضمن ابراز تمایل به جهان بدون جنگ‏افزار هسته‏‏ای، میان صحبت‏هایش مجدداً تأکید کرد که نباید گذاشت ایران تسلیحات هسته‏ای بسازد و هم‏چنین آمریکا امیدوار است در برخورد با مسأله‏ی هسته‌ای ایران، از حمایت روسیه هم برخوردار باشد. فکر می‏کنید تا قبل از حل مشکلات روسیه با ناتو، این امیدواری واقع‏بینانه است؟

نظری دارم که شاید از یک نظر کمی مغشوش باشد. اما فکر می‏کنم، روس‏ها اولین کشوری هستند که مخالف هستند ایران بمب اتمی داشته باشد. منتها از ایران، هم از نظر مادی استفاده‏های بسیار زیادی کرده‏اند و مخارج زیادی گردن ایران گذاشته‏اند و هنوز هم که هنوز است، نیروگاه بوشهر را تحویل نداده‏اند.

از طرف دیگر، این را به عنوان برگی برای معامله با غرب و آمریکا پیش کشیده‏اند. بنابراین، احساس من این است که روس‏ها به‌هیچ‏وجه در این ماجرا سعی نخواهند کرد منافع‏شان را از دست بدهند و همان‏طور که می‏دانید از ایران خیلی باج گرفته‏اند.

تمام دریای مازندران را از چنگ ایران بیرون آورده‏اند، با این‌که ایران پنجاه درصد صاحب آن‏جا بود. ولی در مقابل، روزی که احساس خطر کنند، احساس کنند که خطری هست که ایران بمب اتمی داشته باشد، روس‏ها بیشتر از هر کس (شاید بعد از اسرائیل) از این‌که چنین چیزی در همسایگی‏ جنوبی‏شان باشد، می‏ترسند.

همان‌طور که گفتم آن‏ها هنوز خواب آن امپراتوری قدیمشان را می‏بینند. بنابراین، روزی که چنین خطری باشد، روس‏ها اولین کسی هستند که به آمریکایی‏ها بگویند: خودت می‏دانی با این جماعت.

Share/Save/Bookmark

Farangis Mohebbi
Interview, Dr Kamran Dadkhah


در همین رابطه:
آینده سپر دفاعی در گرو برنامه هسته‌ای ایران
نخست‌ وزیر دانمارک دبیرکل ناتو شد