رادیو زمانه

تاریخ انتشار مطلب: ۱۷ خرداد ۱۳۸۶
داستان 123، قلم زرین زمانه

قاب عکس

من خیلی ساله که گمش کردم حالا دوباره برگشته
داره به من لبخند می زنه

اما چه حیف که دیگه حتی تو خاطراتشم دوستم نداره

اخ که چه دیر رسیدم

مرد پشت شیشه قاب عکس به من می خنده و من در حسرت دیروز به سایه ام

تکیه می کنم.

Share/Save/Bookmark