رادیو زمانه > خارج از سیاست > گزارش > ورزشکار نباید مدام زیر فشار باشد | ||
ورزشکار نباید مدام زیر فشار باشدایرج ادیبزادهخبر جنجالی ورزش ایران از رقابتهای جهانی وزنهبرداری پیشکسوتان در لهستان آمد. در آخرین روز این رقابتها در وزن ۱۰۵ کیلوگرم، حسین خدادادی، ورزشکار ایرانی در گروهی شرکت کرد که یک ورزشکار اسراییلی هم در آن حاضر بود؛ ورزشکاری که قهرمان شد، مدال طلا گرفت و حسین خدادادی مدال نقره. در مراسم اهدای مدالها حسین خدادادی در کنار ورزشکار اسراییلی ایستاد که پرچم کشورش را بر دوش داشت.
سرود ملی اسراییل نواخته شد و پرچم جمهوری اسلامی در کنار پرچم اسراییل بالا رفت. درست یکماه پس از این رویداد بیسابقه در ورزش ۲۷ سال اخیر ایران، در حالی که سازمان تربیت بدنی و فدراسیون وزنهبرداری سعی در پنهان داشتن این رویداد داشتند و خبر آن را سانسور کرده بودند، خبرگزاری نیمه دولتی ایران «ایسنا»، آن را افشا کرد و نوشت: «در سالهای پس از انقلاب این برای نخستین بار است که چنین رفتاری در یک رقابت رسمی صورت میگیرد.» با اینهمه این نخستینبار نیست که ورزشکاران ایران در کنار ورزشکاران اسراییلی رقابت میکنند. در مسابقهی انتخابی المپیک نوجوانان یک شناگر ایرانی با همتای اسراییلیاش مسابقه داد. در مسابقههای جهانی کشتی فرنگی ۲۰۱۰ مسکو، یک کشتیگیر ایرانی به بهانهی آپاندیس از مبارزه با حریف اسراییلیاش سر باز زد، اما فدراسیون جهانی کشتی به مسئولان فدراسیون کشتی ایران اخطار داد. به دنبال این رویداد رئیس فدراسیون کشتی ایران، محمد یزدانیخرم، به شبکهی شش سیمای جمهوری اسلامی گفت «ورزش ما از موضوع اسراییل ضربه میبیند. باید فکری اساسی کنیم.» برای همین رئیس سازمان تربیت بدنی نامهای به مقام رهبری نوشته و کسب تکلیف کرده است که البته بلافاصله اظهارات او تکذیب شد. با توجه به اخطار فدراسیونهای جهانی و کمیتهی بینالمللی المپیک به جمهوری اسلامی که از این پس بهانهی آپاندیس، بیماری یا فوت یکی از اقوام نمیتواند بهانهای برای حاضر نشدن ورزشکار ایرانی برابر همتای اسراییلیاش شود.
حضور حسین خدادادی در یک مسابقهی رسمی با ورزشکار اسراییلی، آیا میتواند چراغ سبز جمهوری اسلامی برای پایان دادن به این رویدادها باشد؟ این پرسشی است که با فریدون شیبانی، روزنامهنگار و کارشناس ورزشی در هلند در میان گذاشتهام. فریدون شیبانی: ما اگر کمی به پیشینهی این جریان نگاه کنیم، کاملاً احساس میکنیم که اتفاقهایی در شرف وقوع است. این مسئلهای که اخیراً و در همین سال جاری در سنگاپور رخ داد و همینطور در مسابقات بعدی که باز ورزشکار ایرانی با ورزشکار اسراییلی رودررو شد، از رقابت با او خودداری کرد و بعد مسئلهی بیماری و صدمه خوردگی مطرح شد، باعث شد هشداری از طرف کمیتهی بینالمللی المپیک منتشر شود که چنین صحنههایی دیگر نباید در المپیک، در المپیک لندن تکرار شود. این مسئله را ما میتوانیم اینطور برداشت کنیم که منظور این نیست که فقط در المپیک لندن و فقط در آن مسابقات نباید انجام شود، بلکه پیشدرآمدهایی دارد و در این پیشدرآمدها یکسری مکاتباتی انجام شده است. ازجمله نامهای که رئیس سازمان تربیت بدنی به آیتالله خامنهای، رهبر جمهوری اسلامی نوشت که باید آزادهایی اعمال شود و چهارچوبی را هم گذاشته بود. از آنجایی که همیشه در میان این جریانها عوامل بازدارندهای هم هست، این نامه هنوز به خامنهای نرسیده برگشت خورد. همین مسئله نشان میدهد که یکسری جریانهایی در پیش است. یعنی میخواهند مسائلی مطرح نشود، رسانهای نشود، ولی انجام شود. مقدمهی آن را ما میتوانیم در همین مسابقات وزنهبرداری پیشکسوتان ببینیم که در ظاهر نیز مسابقاتی بیاهمیت و تشریفاتی حساب میشود، ولی خواهناخواه انعکاس داشته است. در این امر ما نمیتوانیم تردید کنیم که دستور بر این بوده است که اینها مسابقه دهند و حتی روی سکو هم بروند، ولی در عینحال نیز میدانند که این مسئله چه بار سنگینی دارد. چون از ابتدا جزو شعارهای جمهوری اسلامی بوده است. من اینجا درست یا غلط بودن آن را صددرصد غلط میدانم. منظور من از جهت آن دستور است و آن باری که خود اینها الان دارند زیر آن له میشوند. حال یا مجبورند ورزش ما را از صحنهی بینالمللی به طور کلی خارج کنند که این مسئله در گفتن آسان است و در عمل تبعات زیادی دارد. یا بهنوعی به این حرکت غیر منطقی پایان دهند. ما اینجا نباید تردید کنیم که آن ورزشکاری که روی سکو رفته- که با ورزشگار اسراییلی دست هم نداده و صحنهی زشتتری را بهوجود آورده- و یا تن دادن به مسابقه، برنامهای بوده که مجوز داشته است. حتی صحبت از این است که سفارت مجوز را صادر کرده بود که بعد چیزی را رد کرد. این مسئله، نشاندهندهی بیبرنامگی و نابسامانی است، و هم نشاندهندهی این است که وقتی اینها به بنبستی برمیخورند، روی مسائلی که مجبورند به آنها تن دهند، آن وقت آن مسئلهی کی بود، کی بود، من نبودم بهوجود میآید و مسئله شکل بدتری پیدا میکند. من فکر میکنم اگر چراغ سبز جمهوری اسلامی برای رویارویی ورزشکاران ایرانی و اسراییلی روشن شده باشد بیشتر از همه ورزشکاران ایران هستند که باید خوشحال شوند. چون دیگر کابوس قرار گرفتن مقابل یک ورزشکار اسراییلی و حذف از جدول رقابتها را نخواهند داشت! هر ورزشکاری که مجبور بوده یا جز این چارهای نداشته،که برابر ورزشکار اسرییلی حاضر نشود شعارهایی هم داده است. حالا به دلیل عقاید خودش یا برای آزادی مردم فلسطین که تمامشان هم شعارگونه بوده است. خود ورزشکارها هم حتی گریه کردند. این درست است که ورزشکار جایزهاش را گرفته،وقتی به ایران برگشته اما در بعد بینالمللی وقتی از آن مقام محروم میشود، از چشمهای بینالمللی هم محروم میشود. در حالی که او میتوانسته در دنیای امروز که ورزش صددرصد حرفهای شده، زندگی و آیندهی خودش را بسازد. بنابراین چنین موقعیتی را از دست میدهد، ولو اینکه موقعیت لحظهای را بتواند، یک جور بهدست آورد. ولی در دنبالهی آن خیلی ضررها را متحمل میشود. همان طور که شما هم اشاره کردید، این خبر که اینها بتوانند واقعاً از میدان ورزش مسائل سیاسی را خارج کنند، خبر خوشی برای تمام ورزشکاران ایرانی است. چون معمولاً ورزشکار آیندهی همیشه روشنی را در خودش میبیند؛ بهخصوص در سطح ملی. این میتواند برایشان امیدی باشد، به این که راه باز شده است و نباید دائم زیر فشار فکری باشند که به ورزشکار اسراییلی برخورد میکنند یا نه که همین میتواند عامل شکست هم باشد. امیر برادران: به این ترتیب، باشگاه فوتبال ذوبآهن اگر در دیدار پایانی این جام در روز ۱۳ نوامبر آینده، برابر پوهانگ کره جنوبی پیروز شود، میتواند به ۲۰ سال انتظار فوتبال دوستان ایران برای بردن جام باشگاههای آسیا در ورزشگاه ملی المپیک توکیو در ژاپن پایان دهد. امیر برادران روزنامهنگار ورزشی در لندن عقیده دارد، ذوبآهن کار بزرگی انجام داده است؛ آن هم در شرایط کنونی فوتبال ایران و با رسیدن به دیدار پایانی لیگ قهرمانان فوتبال آسیا. امیر برادران: من اعتقاد دارم کار ذوبآهن در یک شرایط طبیعی در فوتبال ما، شاید نتواند چندان کار بزرگی باشد، اما در این فوتبال بیسامان ما که هیچ چیز آن سرجایش قرار ندارد، به اعتقاد من ذوبآهن کار خیلی بزرگی کرده است. ما ۲۰ سال است که جام باشگاههای آسیا را نبردهایم و امسال میبینیم که ذوبآهن با توجه به آن فرهنگ و آن مدیریتی که امروز بر فوتبال ما حاکم است، به اعتقاد من کار بزرگی کرده است و به مرحلهی نهایی فینال جام باشگاههای آسیا دست پیدا کرده است. همانطور که گفتم، ۲۰ سال است ما موفق به بردن این جام نشدیم. در خصوص ذوبآهن من همیشه اعتقاد داشتم که تیم ملی با هماهنگی با باشگاهها، میتواند تیم خیلی موفقی باشد. افشین قطبی سرمربی تیم ملی فوتبال ایران نگاهی به لیگ ما ندارد. نقطهای که به اعتقاد من نقطهی مثبت ذوبآهن است، دقیقاً نقطهی ضعف تیم ملی فوتبال ما است. یعنی همان دفاع وسط که ما سالهاست داریم از عقیلی و حسینی استفاده میکنیم. من خاطرم هست که وقتی تیم ملی ما در فینال غرب آسیا برای اولینبار در تاریخ فوتبال ایران در یک فینال به کویت باخت، آن هم به تیم دوم کویت، افشین قطبی ایراد کار را دفاع تیم ایران دانست و گفت، چون عقیلی نبوده و ما سالهاست دفاع وسط خوب در فوتبال ایران نداریم، باعث شد که ما به کویت ببازیم. در حالی که وقتی به لیگ ایران نگاه میکنیم، به ذوبآهن نگاه میکنیم، فرشید طالبی در میان دفاع یک فرد بسیار مؤثر برای تیم ایران میتواند باشد. حتی حسینی در دفاع هافبک راست نفوذ بسیار خوبی برای آن سیستم چهار- سه – دو افشین قطبی میتواند باشد که حتی گاهی اوقات میتواند سوییچ کند به سه، پنج و دو. بسیار راحت میتواند با این بازیکن در زمین مانور دهد، اما متأسفانه میبینیم هیچ نگاهی به این لیگ نیست.
هیچ نگاهی به تیم ذوبآهن نیست. یا به نوعی اگر برویم و از هماهنگی باشگاهها استفاده کنیم، امروز کاری بسیار طبیعی در فوتبال دنیاست. شما به اسپانیا قهرمان جام جهانی ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی نگاه کنید. دل بوسکه مربی تیم از هماهنگی دو باشگاه رئال مادرید و بارسلون استفاده کرده بود. هشت بازیکن از بارسلون و سه بازیکن رئال مادرید در این تیم بودند که توانست قهرمان جهان شود. در گذشته فوتبال ما از هماهنگی دو باشگاه استقلال و پرسپولیس، تیم ملی بسیار خوبی را درست کرده بود و الان هم که سازندگی در فوتبال ما وجود ندارد، به نظر من یک امر طبیعی، درست و حرفهای است که برویم از هماهنگی باشگاهها استفاده کنیم. اگر افشین قطبی نگاه به لیگ داشت، اگر میرفت سر تمرین ذوبآهن، اگر نشستی با مربیان ذوبآهن داشت و نگاه به ذوبآهن میکرد، میتوانست از هماهنگی این تیم برای قوت تیم ملی ایران استفاده کند. در شرایطی که تیم ملی فوتبال ایران از تیم ملی عربستان شکست خورده، در شرایطی که بههرحال تیم ملی نتایج خوبی نداشته و تیم جوانان در آسیا نتایج خوبی نگرفته است میشود پیروزی تیم ذوبآهن را امتیازی برای فوتبال امروز ایران دانست؟ من زیاد با این مسئله احساسی برخورد نمیکنم. عربستان فوتبال خیلی خوبی دارد. اگر بخواهیم به واقعیت فوتبال امروز در آسیا نگاه کنیم، اگر آن را به دو بخش تقسیم کنیم، شرق آسیا کلاً قدرت برتر آسیاست که دست کره جنوبی و ژاپن است. در این بخش غرب آسیا، من اعتقاد دارم هنوز قدرت در دست عربستان است. ما بسیار ضعیف هستیم. ما به عربستان باختیم. ما در بازی نوجوانان و جوانان به این تیمهای عربی باختیم و در همین باشگاه آسیا در مرحلهی اول، اگر خاطرتان باشد، هر چهار تیم ما به تیمهای امارات باختند. پس من به قضیه آن قدر احساسی نگاه نمیکنم که بگویم پیشرفتی برای فوتبال ما است. کاری که در ذوبآهن انجام شده، کاری است که تقریباً میتوانم بگویم بخشی از آن میتواند نشئت گرفته از مسائل فرهنگی در جامعهی ما باشد. در شهرهایی چون اصفهان این همبستگی خیلی بیشتر است و مردم بیشتر با همدیگر هستند. مدیریت باثباتی داشته و از طرفی هم کادر اصفهانی این تیم با همدیگر خیلی خوب کار کردهاند. اینها ازجمله مسائلی بوده که باعث شده ذوبآهن امروز به فینال باشگاه آسیا بیاید و من بهعنوان یک ایرانی، احساس غرور میکنم وقتی میبینم تیم ذوبآهن در فینال جام باشگاههاست، اما در بعد فنی این که ما برتری نسبت به عربستان در این منطقه داریم، نه! من اصلاً چنین فکری نمیکنم. فکر میکنید تیم ذوبآهن، با بردن مسابقهی فینال به جام باشگاههای جهان برسد اگر فینال را ببرد، خب دقیقاً میتواند در جام باشگاههای جهان باشد. باز این میتواند افتخاری برای فوتبال ما باشد. هرچند به نظر من ساختار فوتبال ایران به طور سیستماتیک و اصولی برای دست یافتن به این افتخارات هنوز خیلی فاصله دارد. خبر پایانی دربارهی بازیکنان ایرانی فوتبال ایران در اسپانیا است. ِیکشنبه شب پیش در لیگ فوتبال اسپانیا بهترین شب ایرانیهای باشگاه اوساسونا بود. جواد نکونام و مسعود شجاعی در پیروزی سه بر صفر تیمشان اوساسونا برابر مالاگا سهم اصلی را داشتند. هرکدام یک گل زدند، گل سوم را هم نکونام پاس داد. |