جهان پهلوانا صفای تو بادکیارش پارسا عالیپورkiaa@radiozamaneh.comدو روز پیش، هشتادمین زادروز غلامرضا تختی، کشتیگیر مشهور ایرانی بود.
او دومین ورزشکار ایرانی است که در تاریخ ورزش ایران موفق به کسب مدال طلا در بازیهای المپیک شده است. تختی در فهرست برترینهای قرن فدراسیون کشتی، «فیلا»، در جایگاه سیزدهم قرار دارد و در ایران از او بهعنوان «جهان پهلوان» یاد میشود. غلامرضا تختی، روز پنجم شهریورماه سال ١٣٠٩ خورشیدی در خانوادهای متوسط در محلهی خانیآباد تهران بهدنیا آمد. او دو برادر و دو خواهر داشت و از همهی آنها کوچکتر بود. به گفتهی رجبخان، پدر تختی، حاج قلی پدربزرگ تختی که فروشندهی خواروبار بود، در دکانش روی تخت بلندی مینشست و به همین خاطر در میان اهالی خانیآباد، به حاج قلی تختی شهرت پیدا کرد. این نام در خانوادهی غلامرضا ماندگار شد و تبدیل به نام خانوادگی آنها شد.
غلامرضا تختی تحصیلات ابتدایی خودش را در دبستان «حکیم نظامی» تهران گذراند و پس از پایان سال اول متوسطه در دبیرستان منوچهری تهران ترک تحصیل کرد و به کار روی آورد. او دوران کودکی خود را به راحتی پشت سر نگذاشت. یکی از حادثههایی که در کودکی برای او رخ داد و در آخرین مصاحبهاش هم به تلخی از آن یاد کرد، این بود که پدر غلامرضا تختی برای تأمین مخارج خانواده ناچار شد خانهی مسکونی خودش را گرو بگذارد. تختی در اینباره گفته بود: «یک روز طلبکارها به خانهی ما آمدند و اثاثیهی خانه و ساکنیناش را به کوچه ریختند. ما مجبور شدیم دو شب را توی کوچه بخوابیم. شب سوم اثاثیه را بردیم به خانهی همسایهها و دو اتاق اجاره کردیم.» علت ترک تحصیل غلامرضا وضعیت بد خانوادهی او بود، ولی به گفتهی او «زندگی در میان مردم و برای مردم درسهایی به من آموخت که فکر میکنم هرگز نمیتوانستم در معتبرترین دانشگاهها کسب کنم.» تختی در کنار کار به ورزش زورخانهای و کشتی نزد پهلوان سید علی میپرداخت، اما مدتی بعد برای کار در شرکت نفت راهی شهر نفتخیز مسجد سلیمان در خوزستان شد. پس از بازگشت از خوزستان، در سال ١٣٢٧ به خدمت سربازی رفت و در آنجا به تمرینات کشتی خود ادامه داد. پس از تمام شدن دورهی سربازی، در ادارهی راهآهن استخدام شد. جهان پهلوان تختی در سال ١٣٢٩، در ٢٠سالگی، به عضویت باشگاه پولاد درآمد و زیر نظر حبیبالهی بلور کشتی حرفهای را آغاز کرد. او در رقابتهای قهرمانی کشور، طی سالهای ١٣٢٩ تا ١٣٣٨خورشیدی، هشت بار قهرمان کشور شد و همچنین موفق شد سه بار مقام پهلوانی ایران را بهدست آورد. این ورزشکار رکوردهای ویژهای را در دنیای ورزش از خودش به یادگار گذاشته است. ازجملهی آنها میتوان به این موارد اشاره کرد: او اولین کشتیگیر ایرانی است که توانست در سه وزن گوناگون، صاحب مدالهای جهانی و المپیک شود و در سه المپیک، مدال بگیرد. این یک پیروزی ویژه است که پس از آن تنها محمد نصیری و هادی ساعی به دست آوردند. تختی همچنین تنها ورزشکار ایرانی بود که در چهار المپیک شرکت کرد. پس از او، تنها امیررضا خادم، دیگر کشتیگیر ایرانی، توانست چنین رکوردی را بهدست آورد. آنچه اما تختی را به جهان پهلوان تختی بدل کرد، تنها رکوردهای یادشده نبودند. او در گسترهی فعالیتهای اجتماعی هم حضوری چشمگیر داشت. ازجملهی آنها میتوان به زلزلهی بویین زهرا اشاره کرد. پس از زلزلهی ٢/٧ ریشتری که در تاریخ دهم شهریور سال ١٣٤٢ به ویرانی کامل شهر بویین زهرا منجر شد، غلامرضا تختی یک کامیون در اختیار گرفت و با آن به محلههای پرجمعیت تهران رفت و به جمعآوری کمکهای مردمی پرداخت. کارزار امدادرسانی تختی، بسیار موفقیتآمیز بود و باعث شد موجی از کمکهای مردمی به سوی بویین زهرا سرازیر شود.
تختی همچنین در گسترهی سیاست هم فعال بود. او از طرفداران محمد مصدق و عضو جبههی ملی ایران بود. وی در ٣٠ بهمن سال ١٣٤٥ با شهلا توکلی ازدواج کرد. حاصل این ازدواج پسری به نام بابک است که روز ١١ شهریور سال ١٣٤٦ بهدنیا آمد. چگونگی مرگ تختی پس از گذشت سالها هنوز در هالهای از ابهام قرار دارد. او در تاریخ ١٧ دی سال ١٣٤٦ در اتاقی در هتل آتلانتیک تهران درگذشت. او دو روز پیش از مرگ، وصیتنامهاش را در دفترخانهی اسناد رسمی شمارهی ٢٠٢ و با تعیین کاظم حسیبی بهعنوان سرپرست فرزندش بابک که در آن زمان تنها چهارماه داشت، به ثبت رساند. دلیل مرگ او هنوز روشن نیست. برخی براین باورند که تختی در پی اختلافات خانوادگی دست به خودکشی زد و برخی ساواک را عامل مرگ او میدانند. در آن زمان کمتر کسی به احتمال خودکشی او فکر میکرد. واکنش مردم نسبت به خبر مرگ غلامرضا تختی آنچنان بود که هفت تن در شهرهای گوناگون کشور دست به خودکشی زدند. دلیل مرگ تختی هرچه باشد، اما پس از گذشت ٤٣ سال از درگذشت او، یاد و خاطرهاش همچنان در میان مردم گرامی است و بسیاری با شنیدن نام تختی، با مهر او در دل، بر لب این شعر سیاوش کسرایی را زمزمه میکنند: جهان پهلوانا صفای تو باد |
نظرهای خوانندگان
در ایران متاسفانه رسم بر این است که وقتی شخصیتی می میرد، پس از مرگ او برایش مرثیه و سوگنامه می سرایند.
زنده یاد غلامرضا تختی از جمله یکی از اولین چهره های محبوب بود که شاعران در زمان زنده بودن او از برازندگی هایش سرودند
http://www.parand.se/ra-yadmane-takhti.htm
یادش جاوید، روحش شاد
روحش شاد و یادش گرامی و ماندگار
-- محمد رضا ، Aug 30, 2010 در ساعت 10:20 PMدیگر نظیرش به هیچ عنوان نه تنها در ایران بلکه در جهان نخواهد آمد.
-- حامد ، Aug 30, 2010 در ساعت 10:20 PMدر میان شاعران تنها شاعری که در زمان حیات تختی برایش شعر گفته است همین شعر جهان پهلوانا از سیاوش کسرائی است.ماخذ کتاب شبان بزرگ امید زندگی نامه وتحلیل شعر کسرائی تالیف کامیار عابدی
-- روزبه رسامنش ، Aug 30, 2010 در ساعت 10:20 PMبا سپاس از کیارش عزیز،
-- وحید ، Aug 30, 2010 در ساعت 10:20 PMاسطوره ها بقول مهندس مشیری مهمتر از شخصیتهای تاریخی هستند. اسطوره ها بازتاب بیم ها, امیدها و آرزوهای ملتها در گذر زمان هستند. بنوعی بازتاب آرمان رفتاری و شخصیتی. ولی تختی کدام است!؟ پهلوانی از سلاله لوطیان ایرانی که هر چه خوبیست به او نسبت می دهیم و آیا او رستم دستان تاریخ معاصرمان بود! یا «انسانی ساده» با قوتها (خصایل خوب) و ضعفهای یک آدمیزاد زمینی. در این چند روزه فکر می کنم اگر ملتی بدلایل معلوم و نامعلومش از شما بخواهد خدایی(اسطوره ای) ماورای وجودتان بسازد آیا از فشار مسئولیت اخلاقی خودتان را نخواهید کشت؟ من عجیب شک دارم که این بنده خدا را ما کشتیم. و حتی از شدت خودخواهی حاضر به پذیرش زمینی بودنش[ بخوان انسان بودنش] هم نیستیم. اگر بپذیریم که خودکشی کرده است تکلیف اسطوره مان چه می شود!!؟