رادیو زمانه > خارج از سیاست > گزارش > زنان تماشاگر و تابویی که شکسته شد | ||
زنان تماشاگر و تابویی که شکسته شدایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comدر حالی که ۵۱ روز به آغاز جام جهانی فوتبال ۲۰۱۰ آفریقای جنوبی باقی است، لیگهای اروپا روزهای پایانی و پرهیجان خود را برای شناخت قهرمان میگذرانند. این روزها دود ناشی از غبار آتشفشان ایسلند و بستهشدن بسیاری از فرودگاهها در اروپا، چندین رقابت ورزشی را لغو کرده است.
از جمله تیم فوتبال بارسلونا برای بازی سهشنبه شب دور رفت لیگ قهرمانان برابر اینترمیلان، با اتوبوس راهی میلان شد. همچنین تیم فرانسوی المپیک لیون نیز از راه زمینی برای دیدار چهارشنبه شب مقابل بایرن مونیخ به مونیخ رفته است. خبرهای ورزشی درایران اما بیش از پیش از سقوط وحشتناک اخلاق ورزشی حکایت میکند: فدراسیون جهانی وزنهبرداری، یک جریمهی ۵۰۰ هزار دلاری برای دوپینگ وزنهبرداران ایرانی تعیین کرده است. این جریمه را باید کمیتهی ملی المپیک ایران بپردازد. از سوی دیگر کمیتهی ملی المپیک با سازمان ورزش دچار اختلافی دامنگیر و رابطهای متشنج شده است. بهحدی که کار به درگیری شدید میان مأمورین حراست سازمان تربیت بدنی و کمیتهی ملی المپیک منجر شده است. علی سعیدلو، رییس سازمان تربیت بدنی که از سوی محمود احمدینژاد منصوب شده است قصد دارد کمیتهی ملی المپیک را که بر اساس قوانین المپیک، نهادی عمومی و غیر دولتی است، تحت نظارت خود درآورد. به عقیدهی کارشناسان، ادامهی دخالتهای دولتی میتواند کمیتهی ملی المپیک ایران را از سوی کمیتهی بینالمللی المپیک به حالت تعلیق درآورد و ورزش ایران از حضور در میدانهای بینالمللی محروم شود. موازی با انتشار این خبر، دو ماجرای دیگر نیز اتفاق افتاده است که برای ورزشایران حاصلی جز بیاعتباری ندارد: پلیس مالزی، دو والیبالیست تیم والیبال ساحلی و یک مأمور امنیتی همراه تیم آنها را به دلیل داشتن موا مخدر متافتامین در دستگیرهی فلزی کیفشان بازداشت کرده است. خبرگزاری فرانسه قیمت تقریبی مواد مخدر کشف شده از کیف دستی آنها را حدود ۳۰۰ میلیون تومان به پول ایران ارزیابی کرده است. بر پایهی این گزارش، دو ایرانی دیگر نیز که از لیدرهای هواداران تیم مس کرمان بودند در امارات به اتهام حمل مواد مخدر دستگیر شدند. در حاشیهیاین خبرهای ناخوشایند یک خبر خوب هم هست، مهمترین بازی لیگ فوتبال ایران، که میان دو تیم از پرطرفدارترین تیمهای ایران، پرسپولیس و تراکتورسازی در تبریز انجام شد هم رکورد تماشاگر در یک بازی لیگ را شکست هم یک تابو شکسته شد. خبرها حاکی است که در مجموع بیش از ۱۰۰ هزار نفر در داخل و بیرون ورزشگاه تبریز، و از روی تپهی مشرف به آنجا این مسابقه را تماشا کردند. تیم تراکتورسازی که موفق شده پس از هشت سال، به لیگ برتر بازگردد تا کنون رکورد بیشترین تماشاگر را که همیشه به پرسپولیس و استقلال تهران تعلق داشت، شکسته است. در بازی پرسپولیس با تراکتورسازی، این تیم تهرانی برای نخستین بار در ورزشگاهی بازی میکرد که در آن هیچ طرفداری نداشت. نکتهی مهمتر اینکه طی این مسابقهی تیم تراکتورسازی، یک تابوی ۳۱ ساله در فوتبال ایران شکسته شد: برای نخستینبار طی سه دههی اخیر، تماشای بازی تراکتورسازی و پرسپولیس برای زنان میسر شد. دو هفته پیش از آغازاین دیدار، طرفداران تیم تراکتورسازی، در پوسترهایی تبلیغاتی از زنان و دخترهای تبریزی دعوت کرده بودند تا به تماشایاین بازی بیایند، حتی اگر از روی تپهی مجاور ورزشگاه تبریز باشد. زنان و دختران تبریزی نیز ازاین دعوت استقبال کردند.
حال پرسش اساسیاین است: آیا تیم تراکتورسازی تبریز، با رکوردها و تابوشکنی ویژه خود، پدیدهی امسال لیگ فوتبالایران است؟ آقای فریدون شیبانی، روزنامهنگار و کارشناس فوتبال در هلند در پاسخ به این سوال میگوید: تیم تراکتورسازی تبریز دراین فصل، پدیدهای ویژه برای فوتبال ما بوده است. نه فقط از این نظر که نتیجهی خوبی در اولین سال حضورش گرفته و حتی به ردههای بالا راه پیدا کرده است. - با اینکه آرمانهای تماشاگران و تیم تراکتورسازی با مدیریت باشگاه و سرمربی آنها جور در نمیآید - بلکه نوعی استقلال ذهنی دارند که واجد ارزش است. آزادیخواهی تماشاگران این تیم، در پیوند با برداشتن محدودیت زنان برای تماشای فوتبال پدیدهای است که دارد از تبریز و خطهی آذربایجان میجوشد و این مسئله، صدالبته جایگاه تراکتورسازی را در لیگ فوتبال ایران بالا برده است و حتی آن را در جایگاه ویژهای قرار داده است. ما میتوانیم امیدوار باشیم که آن بنایی را که باشگاههای دیگر لیگ و از جمله دو تیم پرطرفدار استقلال و پرسپولیس موفق به برپاییاش نشدند، این تیم اجرا کند. آنهم حق ورود خانمها به ورزشگاهها برای تماشای فوتبال است.
درواقع حالتهای ناهماهنگ و استدلالهای متناقضی در این زمینه وجود دارد. زنان میتوانند مسابقه فوتبال را از طریق تلویزیون تماشا کنند ولی از فاصله ۱۰۰ متری نمیتوانند! به این ترتیب، نصف جامعهی ما که به فوتبال توجه دارد، از تماشای مستقیم آن محرومند. تیم تراکتورسازی آمده است تا این تابو را بشکند و امیدوارم خیلی جدیتر به قضیه نگاه کند. در این صورت تراکتورسازی یک نقش تاریخی را نه تنها در فوتبال ایران، بلکه در جامعهی ما ایفا خواهد کرد. این اقدام، برآمده از یک فرهنگ پیشرفتهی ایرانی و آذری است و باید روی آن تکیه کنند تا حداقل اگر در هیچ جای ایران جایی برای خانمها از نظر پایگاه انسانی و سلامت محیط برای تماشای فوتبال مناسب نیست، حداقل در ورزشگاههای آذربایجان این فضا توسط آقایانی که این بازیها را تماشا میکنند، بهوجود بیاید. امیدواریم آنها با شهامت از زنان علاقهمند به ورزش - که میتوانند خواهرها و مادرهای خودشان نیز باشند - حمایت کنند تا آنها بتوانند مسابقههای فوتبال را تماشا کنند. در تبریز تماشاگران تبریزی باادب و نزاکت خود محیطی بهوجود آوردهاند تا برای نخستین بار طی سی و یک سال اخیر، زنان علاقهمند به ورزش فوتبال بتوانند به تماشای یکی از مسابقههای فوتبال بنشینند. در تهران اما خبرها از نوعی دیگر است: خبر درگیری و زد و خورد مامورین حراست، و همچنین خطر تعلیق ورزش ایران از سوی کمیتهی بینالمللی المپیک. ارزیابی شما در این زمینه چیست؟ خبرهای ناخوشایندی است و بسیار منفی. باید بگویم دو تن از معاونین فعلی رییسجمهوری اسلامی با یکدیگر درگیری پیدا کردهاند و آدمها و کسانی که مسلح و جزو حراست هستند، رو در روی یکدیگر ایستادهاند. کلمهی ضرب و جرح در صحنه ورزش، نشاندهندهی عمق یک ماجرای ناخوشایند است که البته در جمهوری اسلامی چیز عجیبی نیست و متأسفانه شمار آنها روز به روز دارد بیشتر میشود. تا آنجا که مأمورین حراست سازمان تربیت بدنی با مامورین حراست کمیتهی ملی المپیک و آکادمی آن درگیری فیزیکی پیدا میکنند. اگر مامورین انتظامی که سومین گروه مسلح دراین درگیری بودند پا به میدان نمیگذاشتند چه بسا روی یکدیگر اسلحه میکشیدند و بعید نبود کس یا کسانی دراین درگیری کشته میشدند. مسآلهای کهاینجا پیش آمده است و مسئولین سعی میکنند به بیرون درز نکنداین است که با این حرکت ورزش ما در معرض محرومیت جهانی قرار گرفته است. کمیتهی ملی المپیک در هر شرایطی، حتی اگر فردی دولتی در رأس آن قرار گرفته باشد، یک ارگان ملی محسوب میشود. هنگامیکه مأمورین دولتی و سازمان تربیت بدنی بهاین نهاد ملی و مستقل حمله میکنند و با حراست آنجا درگیر میشوند، ممکن است این امر در سطح جهانی به دخالت دولت در امر ورزش تعبیر شود.
این اتفاقها برای ورزش کشور ما، خطرناک است و اگر ادامه پیدا کند، ورزش ما به همان دردی مبتلا میشود که چهار سال پیش فوتبال ما دچار آن شد و با بیسیاستی به جایی رسید که مواجه شدن با محرومیت بینالمللی بود. محرومیتی که در پی آن مجبور شدیم تعهد بدهیم که تمام شرطهای فیفا را قبول میکنیم. آنجا اما فقط ورزش فوتبال بود و اینجا کل ورزشایران است. اگر جامعهی ورزشی ما حق شرکت در مجامع و مسابقههای بینالمللی را از دست بدهد، مریض و مریضتر خواهد شد. خبرهای ورزشی در جمهوری اسلامی از دوپینگ و بازداشت ورزشکاران و همراهان آنها به علت داشتن مواد مخدر، و بعد هم زد و خورد میان مأموران حراست میگوید اما ورزش در جهان ربطی بهاین مسائل ندارد. نظر شما چیست؟ روز اولی که رژیم جمهوری اسلامیاز اسلامیکردن ورزش گفت واکنش ما این بود که این حرف مسخره است. در دنیای امروز که حرفهایگری و مسئلهی پول مطرح است و بهعبارتی مسئله اقتصاد حاکم شده است، ما شاهد هستیم که در ورزش جهان، چقدر تلاش میشود تا روح ورزش حفظ شود. درایران گفتند میخواهیم ورزش را اسلامی کنیم و همهی ما متحیر بودیم که معنی ورزش اسلامیچیست؟ امروز اما میبینیم که منظورشان چه بوده است. این که ورزشایران را به بدترین شکل ممکن دربیاورند: قاچاقچیگری، درگیری، زدوبند و ورود وقیحانه حاکمیت به عالم ورزش از طریق نیروهای نظامی و انتظامی و ... خلاصه داریم همهجور نابسامانی را در ورزش ایران میبینیم و نمیدانیم آیا معنای شعار روز اولشان که میگفتند دنبال ورزش اسلامی هستیم، همین حالت فعلی بوده است یا چیز دیگری است که باید هنوز در انتظارش باشیم. |
نظرهای خوانندگان
پیامی که لازم نیست علنی شود.
آقای ادیبزاده، گر چه غیر رسمی ولی در واقع من نیز چهارمین روزی است که اعتصاب غذایی را شروع کردهام که فقط مواد ضروری برای بدنام صرف میکنم. امروز مطلع شدم که جمعی بهاضافهی شما هم این کار را کردهاید. خارج از بُعد اطلاع فرزندان در بند میهن، شخصا چنین کاری را نخست صداقت با خود درهمبستگیام با آنان در گوشه کوچکی از رنجهاشان انجام میدهم.
-- بدون نام ، Apr 22, 2010 در ساعت 11:59 PMبا آرزوی تندرستی برای شما و کل همگامانتان.
یک هممیهن