رادیو زمانه > خارج از سیاست > تحولات ایران > «مردم بلوچستان با خشونت مخالفند» | ||
«مردم بلوچستان با خشونت مخالفند»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comانفجارهای انتحاری بامداد روز چهارشنبه ۲۴ آذرماه، در بندر چاهبهار در جنوب شرقی استان سیستان و بلوچستان، بیش از ۴۰ کشته و ۸۰ زخمی بهجای گذاشت.
خبرگزاری دولتی ایرنا بعدازظهر همان روز تعداد کشتهشدگان را ۳۸ نفر، خبرگزاری نیمهدولتی ایلنا و سایت خبری کلمه تعداد آنها را بیش از ۴۰ نفر گزارش دادهاند. خبرگزاریهای دولتی ایرنا و فارس محل انفجار را مسجد امام حسین در شهر چاهبهار گزارش دادهاند. براثر این رویداد تعدادی از کسانی که در مراسم عزاداری شرکت کرده بودند، کشته و زخمی شدند. فرماندار چاهبهار علی باطنی گفته است، عامل بمبگذاری دو نفر بودند که یکی از آنها دستگیر شده و نفر دوم جلیقهی انفجاری خود را پیش از رسیدن مأمورین منفجر کرده است.
خبرگزاری فارس عوامل بمبگذاری را سه نفر گزارش داده که یکی از آنها در عملیات انتحاری کشته شده، دیگری به ضرب گلولهی مأمورین از پای درآمده و سومی دستگیر شده است. شبکهی تلویزیونی عرب زبان العربیه که مرکز آن در دوبی قرار دارد، در گزارشی یادآور شده است که نحوهی عملیات یادآور حملات قبلی گروه «جندالله» موسوم به «جنبش مقاومت مردمی ایران» بوده است. گروه جندالله خود را یک سازمان مدافع منافع سنیهای ساکن استان سیستان و بلوچستان میداند، در حالی که جمهوری اسلامی و ایالات متحده آمریکا آن را یک سازمان تروریستی توصیف کردهاند. در ماه فوریهی گذشته مقامهای امنیتی استان از بازداشت عبدالمالک ریگی رهبر گروه جندالله و بعد هم از اعدام او خبر دادند. همین مقامها سپس از متلاشیشدن گروه و دستگیری اعضای اصلی آن خبر دادند. در مورد رویداد خشونتبار روز چهارشنبه در چاهبهار نظر دکتر عبدالستار دوشوکی، مدیر مرکز مطالعات بلوچستان در لندن را جویا شدهام. شما زادهی چاهبهار هستید و در مقالهای هم که امروز در سایتها از شما چاپ شده این عملیات را محکوم کردهاید. نگاه خودتان به رویدادهای امروز چیست؟
بههرحال این یک رشتهی دیگر از سلسله عملیات مرگبار جندالله است که علاوه بر این که علیه نیروهای انتظامی است، علیه مردم عادی و نمازگزاران در مسجد زاهدان و امروز هم در بین عزاداران در شهر چاهبهار صورت گرفته است. این امر نشان میدهد که جندالله اصولاً برای جان انسان ارزشی قائل نیست. چون طبق اسامی منتشرشده در بین آنها هم شیعه هست و هم سنی، هم بلوچ است و هم فارس. اینگونه عملیات که ما امروز در چاهبهار دیدیم، در عراق و پاکستان هم میبینیم. اخیراً در شهر کویته هم حملهی مشابهی از طرف گروههای وابسته به القاعده و طالبان شده و عزاداران شیعه را مورد حمله قرار داده بود. این نشان میدهد که خود جندالله واقعاً درصدد احقاق حقوق مردم بلوچ نیست، بلکه بخشی از آن جنبش جهادی القاعدهای در جهان است که سنخیت چندانی با مذهب حنفی مردم بلوچ و فرهنگ مردم بلوچ ندارد. بههرحال راه خودشان را میروند. راهشان طبق اعترافات خودشان که در سایتهایشان موجود است، یا شهادت یا شریعت است. میخواهند این شرع اسلامی را در هر کجا که ممکن است حاکم کنند. این برای بلوچ و بلوچستان بسیار مضر است. اصولاً کشتار هر نوع انسان، فرق نمیکند، چه شیعه، چه سنی، چه بلوچ و غیربلوچ، به این صورت یعنی از طریق قتل عام و بمبگذاری از نظر هر انسان باوجدان و باخردی قابل قبول نیست. ما این آتش جنگ و تعصب و کشتار را دیدهایم که متأسفانه به چاهبهار هم رسیده است. در میان خود مردم بلوچستان جایگاه جندالله کجاست و این رویدادهای خشونتبار چه جایگاهی دارد؟ مردم بلوچ و مردم غیربلوچ، شیعه و سنی، در استان سیستان و بلوچستان و بهخصوص در بلوچستان سالهاست که در کنارهم زندگی میکنند؛ باهم آمیزش خانوادگی، دوستی و روابط فراوان دارند و هرگز مردم مورد حملهی مردم بلوچ نبودهاند. این تبعیض و سرکوبها را رژیمها، چه رژیم گذشته و چه رژیم فعلی، علیه مردم مرتکب میشوند و مردم بلوچ این را میدانند. به همین دلیل در کل مردم بلوچ با خشونت به دلایل مختلف مخالف هستند. اول اینکه خشونت بازتولید خشونت میکند و این مردم عادی هستند که قربانی آن میشوند؛ یعنی هم مردم بلوچ و هم غیربلوچ. ما نمونهی آن را در منطقهی پیشین و در بمبگذاری پیشین دیدهایم که حداقل ۲۴ نفر بلوچ ازجمله کودکان بلوچ کشته شدهاند. در نتیجه شما نمیتوانید کودک بلوچ را بکشید و بگویید، من برای آزادی آن کودک خود او را کشتم. مسئلهی دوم این است که جندالله با آن تفکر بنیادگرایی و سلفی که دقیقاً همان تفکر القاعده و طالبان است، هیچ گونه سنخیت و نزدیکی با فرهنگ مردم بلوچ و بهخصوص با مذهب اهل سنت ندارد.
مردم بلوچ کاملاً با این گونه حرکات و اصولاً روشها و خشونتهای جندالله مخالف هستند. یکی دیگر از نمونههای این مخالفت این است که تعداد زیادی از همین مردم در گروههایی به نام «بسیج عشایری» مسلح شدهاند که علیه جندالله مبارزه کنند. اخیراً هم جندالله اعلامیهای داده بود که در آن ۱۹ تن از معتمدین محلی بلوچ را تهدید به مرگ کرده بود، زیرا آنها با بسیج عشایری همکاری میکنند. همهی شواهد موجود در بلوچستان و خرد هر انسانی نشان میدهد، مردمی که خود قربانی خشونت هستند، نمیتوانند با این نوع خشونتهای جندالله که شدیداً سلفی و بنیادگرایانه است موافق باشند. استان سیستان و بلوچستان از مناطق بسیار فقیر و محروم ایران است و در سالهای اخیر اقدامات خشونتآمیز بسیاری در آن دیده شده است که البته توجه جهانیان را به سوی مسائل این استان جلب کرده است. الان شما گفتید که بهنوعی مردم بلوچ در مقابل هم قرار گرفتهاند. چه عواملی باعث چنین رویدادهایی میشود؟ عامل اصلی آن بستر خشونتی است که در بلوچستان گسترده شده است. از یکطرف جمهوری اسلامی با سرکوب و زندان و اعدامهای علنی بهخصوص در زاهدان و از طرف دیگر جندالله با بمبگذاری و کشتار عام مردم در مساجد، در مجامع و در دستههای عزاداری که نمونهی آن را روز چهارشنبه در چاهبهار دیدیم این شرایط را به وجود میآورند. اینها بستر خشونت را گسترش میدهند. این بستر باعث میشود که قربانی اصلی آن منطقه باشد و مردم بلوچ و جمهوری اسلامی. از طرف دیگرهم بخشی از مردم بلوچ را در آن بسیج عشایری جمع کردهاند که با طرفداران و گروههای جندالله به مقابله بپردازند. ما میبینیم که جندالله به عملیات انتحاری روی میآورد. یعنی برای عملیات انتحاری فقط چند نفر لازم است و این نشان میدهد که اصولاً پایگاهی برای این نوع تفکر جهادی و خشونتبار در بلوچستان وجود ندارد. اینها فقط افرادی هستند که جلب و جذب جندالله میشوند و فکر میکنند از طریق عملیات انتحاری به اصطلاح هم به بهشت میروند و هم اینکه میتوانند انتقام خودشان را بگیرند. این در نهایت به ضرر مردم تمام میشود و شیوهای کاملا ضد انسانی و زیانآور برای کل بلوچستان است.
چشمانداز وضعیت مردم استان سیستان و بلوچستان را چگونه میبینید؟ به نظر من با وجود حوادثی که متأسفانه اخیرا اتفاق افتاده و هنوزهم میبینیم که روزانه رخ میدهد، در نهایت باید خوشبین بود. اگرچه این خوشبینی با واقعیتهای آنجا جور درنمیآید. جمهوری اسلامی باید به این حقیقت پی ببرد که با بهوجود آوردن بستر خشونت در بلوچستان، فقط باعث جذب بسیاری از این نیروها و جوانان سادهلوح به طرف گروههای خشونتگرا و بنیادگرایی نظیر جندالله میشود. باید سیاست خود را عوض کند و سعی کند یک دورهی خشونتزدایی در بلوچستان بهوجود آورد. من امید چندانی به دولت آقای احمدینژاد ندارم. متأسفانه در عرض پنج سال اخیر این جو در بلوچستان تشدید شده است. تنها راهش این است که افراد یا گروهها یا مقامات معتدلتر و عقلانیتری در رژیم به این حقیقت پی ببرند که این نوع عملکرد چه در عراق، چه در افغانستان و چه در پاکستان وجود داشته و در بلوچستان هم وجود خواهد داشت. تنها راهش این است که جذب این جوانان سادهلوح را به سوی جندالله از طریق خشونتزدایی کاهش دهیم. وگرنه متأسفانه شاهد افزایش روزافزون این گونه خشونتها از هر دو طرف خواهیم بود. |
نظرهای خوانندگان
من بعنوان یک بلوچ به آقای دکتر دوشوکی افتخار می کنم. زیرا ایشان بمثابه یک انسان فرهیخته و شجاع علاوه بر حفظ مواضع انسانی خویش، از حقوق مردم بلوچ و تمام مردم ایران همواره دفاع می کنند؛ و مهمتر از همه با آدمکشی و تروریسم کور القاعده ای جندالله که همه شیعیان را کافر و واجب القتل می داند، شدیدا مخالف هستند و به همین دلیل مورد تهدید؛ حمله و هتاکی سایت جندالله قرار گرفته اند. در بمبگزاری چابهار هشت بلوچ سنی مذهب چابهاری شامل سه کودک بلوچ و سی و سه انسان هموطن شیعه شامل چهار کودک قتل عام شدند. این چه نوع دفاع از حقوق سنی ها و بلوچها است؟
-- عثمان بلوچ ، Dec 16, 2010 در ساعت 03:55 PMحتما همین طوره ایرانی اهل خشونت نیست
-- yekta ، Dec 17, 2010 در ساعت 03:55 PM