رادیو زمانه > خارج از سیاست > ایران > کانونهای دانشجویان ایرانی در اروپا | ||
کانونهای دانشجویان ایرانی در اروپاسراجالدین میردامادیseraj.mirdamadi@radiozamaneh.comدر آستانهی ۱۶ آذر، روز دانشجو، کانونهای دانشجویی جدیدی از میان دانشجویان ایرانی در کشورهای اروپایی و در آمریکای شمالی در حال شکلگیری است.این تشکلهای جدید دانشجویی با گرایشهای سیاسی گوناگون اغلب خود را حامی جنبش اعتراضی مردم ایران معرفی میکنند. یکی از این تشکلهای تازه تأسیس «کانون دانشجویی دکتر شریعتی» است که به تازگی در پاریس اعلام موجودیت کرد و خبر آن در سایتهای نزدیک به جنبش سبز منتشر شد.
از بیانیهی اعلام موجودیت این کانون چنین استنباط میشود که دانشجویان نزدیک به آرا و اندیشههای میرحسین موسوی، یکی از رهبران جنبش اعتراضی پس از انتخابات سال گذشته، در این کانون گردهم خواهند آمد. ابتدا از روح الله شهسوار، دانشجوی جامعهشناسی دانشگاه پاریس هشت و سخنگوی این کانون پرسیدهام: هدف از تشکیل این کانون دانشجویی چیست؟ روح الله شهسوار: در واقع بخش عمدهای از اهداف دوستانی که این مجموعه را تشکیل دادهاند، برمیگردد به آن راهبرد اصلی جنبش سبز که بهویژه از طرف آقای مهندس موسوی تأکید شده و خود ما هم به آن باور زیادی داریم، و آن هم بخش گسترش آگاهیهاست. یک بخش عمده از دیدگاههای دوستانی که دورهم حول این محور جمع شدهایم، به این نکته متمرکز شده است که بتوانیم کمکی به جامعهی ایران کنیم و باتوجه به فشارها و سانسورهایی که در داخل ایران است، بتوانیم بخش کوچکی از اینبار را بکشیم. یکی دیگر از اهداف این مجموعه که باعث تشکیل کانون شد، برمیگردد به یکی دیگر از مهمترین راهکارهای جنبش سبز و آن هم گسترش فعالیتهای اجتماعی و مدنی است. در واقع در شرایطی که حاکمیت تلاش دارد مردم را ازهم جدا کند و ارتباطات مردم را باهم بد کند، ما اولین فکری که به نظرمان رسید این بود که با دوستانی که همفکر خودمان هستند و بیشتر نزدیکیهای اعتقادی با همدیگر داریم، همانطور که قبلاً باهم کار میکردیم، منسجمتر از پیش فعالیتهایمان را ادامه دهیم و از این راه بتوانیم با دوستان دیگر دانشجو در سراسر دنیا و بهویژه دانشجویانی که در داخل ایران هستند، ارتباط مستمر و منسجم برقرار کنیم. فکر میکنم که تا حالا هم این رویکرد موفق بوده و خیلی مؤثر است که بقیهی افراد و گروههایی که این راهبرد را قبول دارند، به این سمت حرکت کنند.
فکر میکنید با تمام تنگناهایی که حاکمیت برای مسدودکردن راههای ارتباطی و یا بهقول خود شما دورهم جمعشدن مردم و گروههای مدنی ایجاد کرده است، آیا همچنان تشکیل یک کانون دانشجویی در خارج از کشور میتواند کمکی برای عبور از سدها و موانع رسانهای و ارتباطی در جامعه شود؟ به طور کلی هرجایی که مردم متشکل شوند و یک حرکت مدنی انجام دهند، مفید است. حالا میزان فایدهاش بسته به شرایط زمانی و مکانی دارد، ولی در هر صورت این حرکتی است که فایدهی بودن آن خیلی بیشتر از نبودن آن است. بهعلاوه این مسئله برمیگردد به راهبرد آن تشکیلات و آن مجموعهای که دورهم جمع میشوند. ممکن است که مجموعه یکسری امکاناتی داشته باشد برای این که بتواند از سد این سانسورها بگذرد و یا این که کمک کند به مجموعهای که دچار این مشکلات است. ممکن هم هست که فقط همین دورهم جمع شدن بتواند کمک کند، اما در هر صورت خود گردهمایی یکسری فعال بهویژه فعال دانشجویی ایرانی در هرجای دنیا، چه داخل ایران باشد چه خارج از ایران، میتواند مؤثر باشد و تأثیر آن بیشتر بر راهبردهایی است که آن مجموعه میتواند برای خودش تعریف کند. در خبرها و در سایتها آمده بود که در آستانهی ۱۶ آذر تشکلها و کانونهای دانشجویی، به ویژه در سطح اروپا شکل خواهد گرفت و قرار است و زنجیرهوار و شبکهای بههم متصل شوند. آیا شما هم این ایده را دارید؟ آیا شما هم دنبال تشکیل کانونهای مشابهی از نیروهای همفکرتان در سطح اروپا هستید یا خیر؟ در واقع کم و بیش تا همین الان این اتفاق دارد میافتد. چه برای دوستانی که رابطهی نزدیکتری با ما دارند و چه برای دیگر گروهها. این اتفاق خیلی خوبی است که دارد در سطح دنیا میافتد که از عدم انسجام آن، که تا حالا گویا دیده میشده، مقداری کاهش میدهد. در واقع ما هم در همین مسیر حرکت خواهیم کرد، چون فکر میکنیم این ادامهی همان راه سبز امید است که ما بتوانیم با قوت بیشتری در هر جایی که زندگی میکنیم، افکار و ایدههای خودمان را گسترش دهیم و بتوانیم برای زندگی بهتر ایرانیها کمک کنیم. بنابراین در حال حاضر مجموعههایی از دوستانی که همفکر ما هستند، چه در اروپا و چه در آمریکا و همچنین در کشورهای خاور دور، به مرحلهی شکلگیری رسیده و بعضی از آنها، اعلام موجودیت کردهاند. برخی دیگر هم مقدماتش را انجام دادهاند. کما این که این مجموعهها از قبل هم وجود داشتند، ولی الان در حال شکلگیری مجموعهای منسجمتر و هماهنگتر هستند. چرا اسم دکتر شریعتی را برای کانون خودتان انتخاب کردهاید؛ با توجه به این که برخی معتقدند اندیشه و تفکر دکتر شریعتی مربوط به دههی ۴۰ و ۵۰ میشود. به نظر میرسد که گفتمان کنونی جنبش دانشجویی در ایران، فاصلهی زیادی با اندیشهها و آرای دکتر شریعتی داشته باشد. من با نظر شما موافق نیستم. کما اینکه خیلی از دوستان این مجموعهها هم که این اسم را انتخاب کردهایم، با این نظر موافق نیستند. از این جهت که آرای هر متفکری را میشود به دو بخش تقسیم کرد. یک، مجموعه افکاری که منظومهی فکری آن متفکر را میسازد. دیگری هم مجموعه افکاری است که بیشتر به عنوان راهبردها و تاکتیکها مطرح میشود. ما فکر میکنیم که بخش عمدهای از اندیشههای دکتر شریعتی که حول محور عدالت و آزادی، نگاه انسانی به خود انسان و نگاه انسانی به دین دارد، هنوزهم زنده است و تاریخ مصرف ندارد. از این بابت ما در خود نزدیکی خیلی زیادی را به افکار دکتر شریعتی احساس میکنیم. کما این که یکی از اهداف اصلی مجموعهی ما حفاظت و پاسداری از آرمانهای انقلاب است. بالاخره دکتر شریعتی در رقم زدن آن چیزی که در ذهن مردم بهعنوان آرمانهایی که منجر به انقلاب شد، به جرئت بگوییم مهمترین نقش را داشت. بنابراین ما فکر میکنیم که نزدیکی به افکار دکتر شریعتی میتواند ما را در پاسداری از آن آرمانها کمک کند. در واقع ما خودمان را هم بخشی از افرادی میبینیم که به آن آرمانها اعتقاد دارند. ضمن این که شاید محرک اصلی ما برای انتخاب اسم دکتر شریعتی، این بود که ایشان هم مثل ما که الان در فرانسه دانشجو هستیم، دانشجوی همین دانشگاهها بودند و از این جهت هم خیلی با دکتر شریعتی احساس نزدیکی و قرابت میکنیم. کما این که در حال حاضر هم همانطور که اعلام شده است، مجموعههای مشابهی از دوستان در نقاط مختلف در حال شکلگیری است. میشود گفت که آنها هم تقریباً همین راهبرد را پیش گرفتهاند. بهعنوان مثال، آقای دکتر چمران اگر در آمریکای شمالی دانشجو بودند، به خاطر آن دیدگاههای فکری دوستانی که آنجا هستند، به این سمت پیش میروند که این نوع نامگذاریها را انتخاب کنند. دیگر مجموعههایی هم که در حال شکلگیری هستند، به همین سمت خواهند رفت. |
نظرهای خوانندگان
شریعتی و شریعتیستها یک بار ایران را براین خاک سیاه نشانده اند و حالا دوباره در حال بخت آزماییند. اینک شریتعتیستهای سابق یا در کوههای عراق و شهر اشرف سرگردانند یا زندانبان و زندانی حکومت الله در ایرانند. شرم و حیا هم شاید چیز بدی نباشد. کسی که حتا دکترایش هم تقلبی بود. یعنی دکترای ادبیات را بجای دکترای جامعه شناسی قالب کرد. تقلب گوییب فقط برای احمدی نژاد و کردان و خامنه ای فقط بد است. آقا بد، بد است.
-- بدون نام ، Dec 8, 2010 در ساعت 11:20 PM