رادیو زمانه > خارج از سیاست > تحولات ایران > «یونسکو آبروی خودش را خرید» | ||
«یونسکو آبروی خودش را خرید»ایرج ادیبزادهadibzadeh@radiozamaneh.comدر پی مخالفتهای گستردهی متفکران و روشنفکران ایرانی و دیگر کشورهای جهان، با برپایی کنفرانس جهانی فلسفه در ایران، یونسکو وادار به عقبنشینی شد و با انتشار بیانیهای آن را نزدیک به دو هفته پیش از برپایی این کنفرانس در تهران لغو کرد.
یونسکو سازمان آموزشی، علمی و فرهنگی سازمان ملل، سهشنبه نهم نوامبر، اعلام کرد: «از آنجا که شرایط لازم برای برگزاری یک کنفرانس بینالمللی از سوی این سازمان در ایران فراهم نیست، این نهاد برنامهی رسمی خود برای بزرگداشت فلسفه در ایران را لغو میکند. مراسم روز جهانی فلسفه با حضور متفکرین و چهرههای سرشناس جهانی از سال ۲۰۰۲ در پاریس آغاز و از آن پس در شیلی، مراکش، ترکیه، ایتالیا و روسیه برگزار شده است. توافق یونسکو مبنی بر میزبانی ایران دو سال پیش صورت گرفت، اما با توجه به رویدادهای پس از انتخابات ۲۰۰۹، سرکوب اعتراضهای مردم، زندانی کردن و محاکمهی دانشجویان معترض و نقض حقوق بشر با مخالفت گستردهی متفکرین و چهرههای سرشناس جهانی فلسفه روبهرو شد. این مخالفتها که با انتشار بیانیههایی همراه بود، سرانجام یونسکو را وادار کرد، دو هفته مانده به برگزاری روز جهانی فلسفه در ایران، آن را لغو کند. از دکتر محمدرضا نیکفر، نویسنده و پژوهشگر حوزهی فلسفه در آلمان و یکی از امضاکنندگان بیانیهی روشنفکران و استادان ایرانی داخل و خارج در مخالفت با برگزاری این کنفرانس در ایران میپرسم: به نظر شما دلایل اصلی یونسکو برای لغو برپایی روز جهانی فلسفه در ایران چه بود؟ دکتر محمدرضا نیکفر: وقتی اعلامیهی یونسکو را که در روز سهشنبه نهم نوامبر منتشر شد میخوانیم، دلایل مشخصی برای این تصمیمگیری بیان نشده است. فقط گفته شده است شرایط برای مشارکت یونسکو در برگزاری یک کنگرهی جهانی فلسفه در تهران فراهم نیست. همین جمله به اندازهی کافی گویاست. وقتی یونسکو میگوید شرایط فراهم نیست، چرا گویاست؟ به این دلیل که یونسکو سازمان فرهنگی و علمی سازمان ملل متحد است که نماد یک گونه تلاش جهانی برای گفتوگو، برای تفاهم میان فرهنگها، برای ایجاد زمینه برای بحث و گفتوگو و انتقال دانشهاست. انگیزهی یونسکو برای اعلام روزی به اسم روز جهانی فلسفه و برگزاری کنگرهای به این مناسبت، برای همین انگیزه بوده است؛ یعنی بحث و گفتوگوی آزاد. وقتی یونسکو میگوید شرایط فراهم نیست، ما میتوانیم آن را چنین ترجمه کنیم که شرایط برای بحث و گفتوگوی آزاد فراهم نیست. این بسیار باعث خوشحالی ماست که یک سازمان جهانی مثل یونسکو این نکته را بیان میکند. روزنامهی نیویورک تایمز هم در همین مورد نوشته است که یونسکو با لغو این کنفرانس در تهران از لطمه زدن بیشتر به شهرت خودش جلوگیری کرد. بله، کاملاً درست است. در واقع به نوعی آبروی خودش را خرید. چون نمیتواند بگوید که هدف من تفاهم و گفتوگوی آزاد است و از طرف دیگر در جایی مشارکت کند که این گفتوگوی آزاد، بحث، اندیشهورزی آزاد و بدون قید و شرط و بدون سانسور میسر نیست. بدین جهت باید به یونسکو، برای گرفتن چنین تصمیمی تبریک گفت. البته انتقادهایی هم در این زمینه در جای خودش هست که چرا این نهاد از ابتدا چنین چیزی را پذیرفت و به انتقادهایی که در گوشه و کنار به آن میشد و در مدت اخیر بالا گرفت، در ابتدا کم توجهی نشان داد. گروهی از متفکران و روشنفکران ایرانی و خارجی تلاش کردند علاوه بر لغو اجلاس تهران، کنفرانس دیگری را در اینترنت با عنوان «فلسفه برای آزادی» برپا کنند. آنها بیانیههایی منتشر کردند در مخالفت با برپایی کنفرانس سالانهی یونسکو در ایران. شما هم از امضا کنندگان یکی از این بیانیهها بودید. این مخالفت شما و روشنفکران ایرانی و خارجی بر چه مبنایی بود؟ این انتقاد وقتی یونسکو تصمیم گرفت چنین کنفرانسی را برگزار و در واقع در اجرای آن مشارکت کند، دوسال پیش، مطرح و گفته شد که شرایط فراهم نیست. در این دوساله میبینیم شرایط بسیار وخیمتر شده است؛ بهویژه با اتفاقهایی که سال گذشته افتاد. اینها علوم انسانی را به محاکمه کشیدهاند و در دادگاههایشان از فیلسوف بزرگی مثل هابرماس اسم بردهاند. انگار که در واقع او را هم بهعنوان یکی از نمادهای فلسفه در جهان امروز ما به محاکمه کشیدهاند. همه که نسبت به این مسئله حساس بودیم، شروع به انتقاد کردیم. یونسکو هم کمکم متوجه شد. تلاشهای زیادی صورت گرفت. آقای جهانبگلو، عدهای دیگر از فلاسفهی جهانی را بسیج کردند و در این زمینه تلاش کردند. از طرف دیگر در داخل تلاشهایی صورت گرفت و مجموعهای اعلامیه و مقاله منتشر شد و مصاحبههایی صورت گرفت. یکی از بیانیههایی که منتشر شد، امضای زیر آن هست: «جمعی از دانشآموختگان، دانشجویان، استادان و نویسندگان حوزهی فلسفه در ایران و در خارج». این بیانیه که حدود یکماه پیش منتشر شد، در تبادل نظر فشرده بین داخل و خارج نوشته شد. بسیاری از استادان فلسفه هم از آن استقبال کردند. چراکه خودشان را از چنان کنگرهای کنار کشیده بودند و کوشش کرده بودند تا خودشان را به این نمایش آلوده نکنند. دانشجویان فلسفه هم بسیار از بیانیه استقبال کردند. حساسیت آنها بهویژه خیلی بالا بود. چون زمانی که تدارک این کنگره را میدیدند، یک موج تازهای از انقلاب فرهنگی هم شروع شده بود. درواقع میخواستند ضربهی اصلی را به علوم انسانی بزنند و از جمله به فلسفه. میدانید که توسعهی آموزش در دوازده رشته را به حالت تعلیق درآوردند؛ ازجمله فلسفه. میخواهند به اینها بنیادهای ایدئولوژیک اسلام حکومتی را بدهند. در این شرایط که همهاش فشار میآورند و سانسور میکنند و استادهای سکولار را میخواهند بیرون کنند و کتابها را قیچی کنند، وقاحت بود که بخواهند یک کنگرهی فلسفه هم برگزار کنند. بدینجهت در همنظری تنگاتنگ این بیانیه نوشته شد و خوشبختانه در رسانهها بازتاب پیدا کرد، بهویژه در اینترنت. تا جایی که من میدانم، در ایران هم دست به دست گشت و همه از آن به نوعی مطلع شدند. شما از بازتاب لغو کنفرانس جهانی فلسفه در تهران خبری دارید؟ از زمانی که این خبر منتشر شد، من با ایران در تماس بودم و همینطور با روشنفکران ایرانی که در خارج از کشور در این عرصه کار میکنند. همه بسیار خوشحال بودند. ایمیلهای متعددی هم دریافت کردم. تا جایی که میدانم این خبر منعکس شده است و یک حالت رضایت، یک حالت پیروزی وجود دارد. هنوز رژیم موضع نگرفته است و طبعاً کاری که خواهد کرد این است که آن را طبق معمول به توطئهی دشمنان نسبت دهد. از آن حرف و حدیثهایی که بارها تکرار شده است. در آخر هم این نمایش را مثل همیشه برگزار میکنند. این دیگر کنگره نیست، یک نمایش است، یکجور دکان و کاسبی برای عدهای. یونسکو در نظر دارد روز ۱۸ نوامبر که روز جهانی فلسفه اعلام شده است، این مراسم را در پاریس برگزار کند. بله. این تصمیم را پیشتر گرفتند. یعنی قبل از اینکه به طور رسمی و علنی، به صورتی که در اعلامیهی نهم نوامبر دیدیم پس بکشند، ابتدا تلاش شد در جاهای دیگر هم کنگره گذاشته شود. مهمتر از همه در پاریس که دیگر گفته نشود مرکز برگزاری مراسم روز جهانی در تهران است و بگویند که مراکز مختلف وجود دارد و تهران هم جایی است مثل جاهای دیگر. این کار را یونسکو زیر فشار انجام داد. فشار بالاتر رفت و یونسکو دید باید بیشتر عقب بنشیند. برای اینکه از ارزشهای خودش که دفاع از تفاهم و دفاع از فرهنگ است، دفاع کند و نگذارد این ارزشها در یک نمایش پایمال و به مضحکه کشیده شوند. |
نظرهای خوانندگان
از این شیوه سخن گفتن بسیار متاسفم.
-- بدون نام ، Nov 11, 2010 در ساعت 03:55 PMخطای بزرگی است که تصور کنیم اگر با کسی وارد گفتگو شویم به او مشروعیت داده ایم. درک این نکته بسیار اساسی است که گفتگو تنها روشی برای تعامل با دوستان نیست بلکه شیوه ای برای تامل درباب مخالفان از هر نوعی است. یونسکو می توانست این کنفرانس را به محلی برای تعامل با فلسفه ورزان ایرانی تبدیل کند که هنوز با وجود همه مشکلات در ایران مانده اند و تلاش می کنند.
شیوه منفعلانه ای که آشکارا به دلایل سیاسی توصیه شد و متاسفانه بعضی از ایرانیان از سر خشم و نفرت با آن همراهی کردند نه معقول بود و نه اخلاقی.
ما سرانجام چاره ای از گفتگو نداریم اما متاسفانه امثال نیک فر و جهانبگلو علی رغم همه شعارهایشان آن را محدود به مکالمه من و تصویرم در آینه می کنند.
رژیم این کنفرانس را بدون یونسکو هم برگزار می کند باید استادان ومحققان را تشویق کرد که در این کنفرانس وکنفرانسهای دیگر حکومتی شرکت نکنند واگر شرکت کنند باید آنهارا نقد کرد
-- حامد ، Nov 12, 2010 در ساعت 03:55 PMمگر سرکوب دانشجوبان و کشتار مخالفان در ایران، به حوادث پس از انتخابات سال پیش محدود است؟ مگر پیش از آن در ایران دمکراسی و رواداری و آزادی حاکم بوده است؟ مگر تاریخ جمهوری اسلامی با احمدینژاد آغاز شده است؟ یونسکو و نیز امثال آقایان هابرماس و هوفه که پیشتر به میمنت و شادی به ایران رفتند باید به این پرسشها پاسخ دهند!
-- بهزاد ، Nov 12, 2010 در ساعت 03:55 PMبا این عکس العمل غیر مستقل یونسکو مخالفم. از ایرانیهایی هم که اضافه بر تحریمهای بین المللی، خودشونو تحریم می کنن، تعجب می کنم.
-- حقیقت ، Nov 12, 2010 در ساعت 03:55 PMباز مجید محمدی در رادیو فردا برای خوش آمد چپ روسی به لیبرال های مذهبی حمله برد انهم بسیار سست و بی بنیاد .
-- roshanfekran balghouri ، Nov 12, 2010 در ساعت 03:55 PMآقای محمدی اگر مذهب احساسات بود :
اگر فقط احساسات بود که ۱۴۰۰ سال در مورد اسلام و ۲۰۰۰ سال در مورد مسیحیت و ۳ هزار سال در مورد یهودیت با همان شدت و غلظت ادامه نمیافت . دین ومذهب را احساسات قلمداد کردن نشان از عدم شناخت جامعه شناسانه نویسنده دارد . چطور مارکسیسم بعد از ۷۰ سال سوخت و رفت به حاشیه . در مسکو امسال ( حد اکثر) ۵۰ هزار نفر انهم به ادعای وب سایت هوادار روسیه پ ن سالگرد انقلاب اکتبر را گرامی داشتند . چین و روسیه و ویتنام و چریک های افراطی آمریکای جنوبی احساسات کمونیستی را گذاشتند کنار و رفتند دنبال سرمایه داری وابسته .
حتا مارکسیست های ایرانی دین خو هستند . اما شما به اصطلاح جامعه شناسان میترسید این موضو ع را مورد واکاوی قرار دهید .
اینکه مارکسیست ها دنبال موسوی با شعار الله و اکبر میتوانند ا عتراض کنند در حالیکه معتقدند که ۸۵ درصد مردم حالشان از دین و نظام دینی بهم میخورد برای چیست ؟
اینکه طبری و گلسرخی به اسلام تعظیم و تکریم میکنند انهم سنتی ترین قرائت آنها و حزب توده و فدایی و .... به جای ایت الله خمینی و بهشتی و رفسنجانی و خامنه ای ، بازرگان و بنی صدر و سروش و گنجی را مورد حمله قرار میدهند دلیل اش چیست ؟ اینکه مارکسیست ها با موسوی و نبوی نزدیکترند و حتا با لاریجانی و مطهری و توکلی و الیاس نادران و افروغ بهتر از کروبی و نوری و خاتمی کنار می آیند دلیلش چیست ؟ کی احساساتی است ؟
تا در ایران این مصونیت سیاسی فراماسونری مارکسیست های روسی و سلطه آنها بر ادبیات و فرهنگ و هنر و سیاست و روشنفکری و جامعه شناسی شکسته نشود ، روشنفکرانی مثل جنابعلی آدرس غلط میدهید .
اینهمه دشمنی شما با لیبرال ترین جناح های مذهبی جز احساسات معنی دیگری دارد ؟ من بدبین نیستم ولی گاهی انقدر افراط میکنید که به نظر حقوق بگیر می آیید .