رادیو زمانه > خارج از سیاست > تحولات رسانهای > رکود جدی در نمایشگاه مطبوعات | ||
رکود جدی در نمایشگاه مطبوعاتمریم محمدیmmohammadi@radiozamaneh.comروز دهم آبانماه هفدهمین دورهی نمایشگاه بینالمللی مطبوعات در تهران، بهپایان رسید؛ نمایشگاهی که گفته میشود بیرونقترین و کممشتریترین نمایشگاه مطبوعات و کتاب در سالهای اخیر بود. محمدعلی رامین، معاون جنجالی وزارت ارشاد که درگیریهای لفظی و قلمی او با اهالی مطبوعات در همین روزهای اخیر، خبرساز بوده است در برنامهی افتتاحیهی نمایشگاه در روز سوم آبان ماه گفته بود: «در حالی که سال قبل ۴۸۰ غرفه داشتیم، امسال این رقم به ۷۰۰ رسیده است.
در این غرفهها۲۴۰ رسانهی فعال از کشور و ۱۶۰۰ نشریهی استانی و ۲۰۰ نشریهی دانشجویی حضور دارند و در بخش بینالمللی نمایشگاه هم سال قبل ۴۴ خبرنگار از ۲۸ کشور حضور داشتند که امسال به ۱۷۵ نشریه و خبرگزاری از ۵۵ کشور جهان، افزایش یافته است.» این در حالی است که برای اولین بار، برخی خبرگزاریهای اصولگرای داخلی این نمایشگاه را تحریم کردهاند. فرزانه روستایی، مسئول غرفهی روزنامهی شرق در نمایشگاه مطبوعات، میگوید در محوطهی این نمایشگاه از فرط خلوتی، میتوان فوتبال بازی کرد. او در تحلیل علت این عدم استقبال میگوید: «استقبال کمی که از نمایشگاه شده یا در هرحال، چیدمانی که نشان میدهد این نمایشگاه با نمایشگاههای قبل کاملاً متفاوت است، حاکی از آن است که نقش مطبوعات در ایران، بیش از پیش، به حاشیه رانده شده است و ما از فضای آزادی گفتار، آزادی نوشتن و آزادی ارائهی مقالاتی که انتقادی باشد و دیدگاههای نو را مطرح کند، کاملاً فاصله گرفتهایم. به همین دلیل است که در ساعتهای شلوغ هم نمایشگاه خلوت است. شما روز پنجشنبه و جمعه هم که به نمایشگاه میروید، میبینید که حتی از روزهای عادی نمایشگاههای سالهای گذشته خلوتتر است و من فکر میکنم، اتفاقاً مطالعهی این نمایشگاه، معیاری است برای اینکه بشود شرایط فعلی را مورد ارزیابی قرار داد.» سیاهنمایی مسیح علینژاد، روزنامهنگاری است که مجبور به ترک ایران شد. او دربارهی عدم استقبال از نمایشگاه مطبوعات میگوید: «فکرمیکنم معنای خلوتی نمایشگاه کاملاً گویا باشد. یعنی نمایش آن صنف و قشری است که در کشور وجود دارد. الان نمایشگاه مطبوعات معرف چه کسانی است؟ کسانی در این نمایشگاه نشستهاند، از رسانههایی که مبلغ حاکمیت هستند، در واقع مجیزگوی حاکمیت هستند. در مقابل آن، عکس روزنامهنگارانی مانند احمد زیدآبادی، شیوا نظرآهاری و کسان دیگری را در همین نمایشگاه منتشر کردهاند تا به مخاطبهایی که برای بازدید وارد میشوند، بگویند که این روزنامهنگاران منافق، برانداز و فتنهگر هستند. این در واقع، نمایشگاه غم است، نمایشگاه سیاهنمایی است که روزنامهنگاران واقعی در آن حضور ندارند و واقعاً جای تأسف دارد.» رکود جدی از فرزانه روستایی میپرسم: طی سالیانی که در نمایشگاه مطبوعات و کتاب ایران شرکت داشته است، شاهد چه تغییراتی بوده است و نمایشگاه فعلی نسبت به نمایشگاههایی که در سالهای پیش از این برگزار میشد، در چه نقطهای قرار دارد؟ لازم است به این نکته اشاره کنم که قضاوت من به عنوان کسی که همیشه در این نمایشگاه حضور داشتهام، قضاوتی بسیار عینی و ملموس است. من هرسال، به عنوان مسئول غرفهی روزنامهای که در آن کار میکردم، سهچهار ساعت در این نمایشگاه بودهام، بعضی وقتها هم بیشتر. در سالهای گذشته، تعداد کسانی که به غرفههای ما مراجعه میکردند، خیلی قابلتوجه بود و همچنین تعداد غرفههایی که مورد توجه مردم بودند، زیاد بود. نشریاتی که الان مورد اقبال مردم هستند و به آنها توجه خاص دارند، نشریاتی هستند که حمایت دیگری نمیشوند و طرفداران خاص حکومتی دوروبر آنها نیستند. تعداد این نشریات مستقل، بسیار کم است. به همین دلیل هم غرفههای بسیار اندکی در نمایشگاه خواهند داشت. یک علت دیگر هم که باعث خلوت بودن نمایشگاه شده، این است که در عمل دیگر نشریات مستقل چندانی نداریم و خیلی طبیعی است که نمایشگاه خلوت میشود. طی این سالهایی که در نمایشگاه حضور داشتهاید، شاهد روندی بودهاید که ناگزیر به این نقطهی امروز میرسید؟ یا شاهد فراز و نشیبهایی هم بودهاید؟ آیا دورانی بوده که فضای نمایشگاه مناسبتر و بازتر و استقبال بیشتر بوده باشد؟ پس از آن دوباره دوران رکود بوده، یا اینکه روند به همین سمت امروز همیشه ادامه داشته است؟ شاید بشود گفت که فراز و نشیب لغت دقیقی است که برای توضیح وضعیت فعلی از آن استفاده کنیم. وقتی شرایط امروز را با کل مجموعهی سالهای پیش مقایسه میکنید، میبینید این را دیگر نمیتوانید فراز و نشیب بگویید. این یک رکود کاملاً جدی است. عملگرایی از مسیح علینژاد میپرسم که آخرین نمایشگاهی که در آن شرکت داشت یا شاهد برگزاری آن بود، چه شرایطی داشت؟ آخرین نمایشگاهی که من در آن شرکت کرده بودم، برمیگردد به روزهایی که کتاب «تاج خار»، ماجرای اخراجم از مجلس را چاپ کرده بودم که آن را از نمایشگاه جمع کردند. یادم هست که اتفاقاً خیلی من آنجا تلاش کردم. آقای خاتمی برای سخنرانی به نمایشگاه آمده بود و من حتی بهشوخی برگشتم و جلوی جمع و سایر روزنامهنگارها، به آقای خاتمی گفتم: ما از شما این سخنرانی را نمیخواهیم، عملگرا باشید. چرا باید کتاب ما را از نمایشگاه جمع کنند و شما فقط در اینجا سخنرانی کنید و کاری نکنید. تنها خاطرهای که از نمایشگاه دارم، به همان زمان برمیگردد. برای اینکه الان نمایشگاه مطبوعات هست، دوستان من همه یا ممنوعالقلم هستند، یا از ایران بیرون آمدهاند و یا کسی مانند خود من، کتابم را بهجای اینکه برای مخاطبان ایران بنویسم و در چنین نمایشگاهی حضور داشته باشم، اینجا در غربت منتشر کردهام و از طریق اینترنت باید برایش تبلیغ کنم. یعنی چیزی که دامنگیر و گریبانگیر تکتک نویسندههای ما دارد میشود. ادبیات مشابه چیزی که در نمایشگاه امسال، شاید اساساً متفاوت بود، تحریم نمایشگاه از سوی برخی سایتها و رسانههای اصولگرا بود؛ رسانههایی مانند «الف»، «تابناک»، «عصر ایران»، «فردانیوز» و حتی «جهاننیوز» و «رجانیوز»؛ مطبوعاتی که به اصولگرایی و حمایت از حکومت شهرت داشتهاند. آنها در یک بیانیهی جمعی، علت انصراف خود را از شرکت در نمایشگاه، حذف نامشان در پوسترهای تبلیغاتی نمایشگاه و نیز تعیین مکانهای پرت و نامناسب برای غرفههای خود عنوان کرده بودند. در هفتهی قبل از آغاز نمایشگاه، محمدعلی رامین، جهاننیوز و برخی دیگر از این سایتها را صهیونیستی خوانده بود. نظر فرزانهی روستایی را در این زمینه میپرسم. او میگوید: «فکر میکنم، در این مورد اظهار نظری نداشته باشم، بهتر است.» فرزانه روستایی در مورد محمدعلی رامین، معاون وزارت ارشاد نیز میگوید: «فقط در یک جمله میتوانم پاسخ بدهم و آن اینکه آقای رامین را باید بیایید اینجا ببینید. همینطور از دور نمیتوانید نسبت به او قضاوت کنید.» مسیح علینژاد هم در این مورد میگوید: «همینکه در میان خودشان، تحمل ذرهای انتقاد را ندارند، نمایشگر واقعی چهرهی این نمایشگاه است. کسانی این نمایشگاه را تحریم میکنند که وقتی به ادبیاتشان نگاه کنید، میبینید ادبیات مشابهی را برای حذف یکدیگر، بهخدمت میگیرند. رحیم پورازغدی میگوید: «مردهشور هیکل زنانی را ببرد که نمیخواهند بچهدار بشوند.» خود احمدینژاد همین ادبیات را در مواجه با تحریمکنندگان و کشورهای غربی بهکار میبرد و میگوید: «مردهشور هیکل شما و میزتان و همهچیزتان را ببرد» و آقای رامین کسی است که با ادبیات مشابه، با مجری رادیو صحبت میکند. در واقع، این آدمها، وقتی این ادبیات را در مواجه با دیگری بهکار میگیرند، وقتی به خودشان هم برسند، نمیتوانند خیلی از چهرهی واقعی خودشان فاصله بگیرند. رجانیوز، فارس یا کسانی که این نمایشگاه را تحریم کردهاند، از دیدگاه من، مانند همین آقای شریعتمداری هستند که در چنین حاکمیتی، منتقد آقای احمدینژاد تلقی میشوند و جایزهی منتقد هم دریافت میکنند.» حضور موثر برخی معتقدند بهتر بود معدود رسانههای مستقل، نیمهمستقل و بههرحال غیر دولتی، این نمایشگاه را تحریم میکردند و در آن شرکت نمیکردند. شما چطور فکر میکنید؟ وقتی تحریمکنندگان کسانی مانند رجانیوز و خبرنگارانی باشند که در واقع پیادهنظام دولت هستند، دیگر ضرورتی ندارد که روزنامهنگاران سبز یا بهتر است بگویم روزنامهنگاران منتقد هم به جمع این تحریمکنندگان بپیوندند. در شرایطی که تکتک بچههای روزنامهنگار در عمل با حکم زندان در برخی از این روزنامههای داخل ایران دارند کار میکنند و اصلاً اطمینانی هم ندارند که نشریهشان کی بسته میشود، همان بهتر که تا قبل از زندان، حداقل چندی روبهروی همکاران خودشان در خبرگزاری فارس بنشینند تا نشان بدهند که آنها هم خبرنگارند و اتفاقاً با همین قانون نیمبند مطبوعاتی که در ایران وجود دارد، میخواهند کار کنند. همین هم البته تحمل نمیشود. دوستان ما که الان غرفهی شرق را در نمایشگاه دارند، فکر میکنم خیلی غریبانه در این غرفهها نشستهاند. شاید ما روزنامهنگارانی که از ایران بیرون آمدهایم، نتوانیم نمایندگان واقعی روزنامهنگاران منتقدی باشیم که در داخل ایران وجود دارند و بگوییم شما هم باید تحریم میکردید؛ و یا چون این نمایشگاه، نمایشگاه واقعی مطبوعات ایران نیست، شرق هم نباید غرفه برگزار میکرد. نه؛ این درست نیست. چه بسا حضور چهرههایی مانند هادی حیدری که سال گذشته فقط به جرم کاریکاتوریست بودن و منتقد بودن در زندان بود و نشستن او بر صندلی نمایشگاه مطبوعاتی که روبهروی آن مجیزگویان دولت نشستهاند و عکس همکاران دربند او را با مسعود رجوی یا مریم رجوی منتشر کردهاند تا به آنها انگ بزنند، به اندازهی کافی تأثیرگذار است. |